شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

گذرگاه - The Passage


گذرگاه - The Passage
سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : جان کوئستد
کارگردان : جان لی تامپسن
فیلمنامه‌نویس : بروس نیکلایسن، برمبنای رمانی نوشته خودش.
فیلمبردار : مایکل رید.
آهنگساز(موسیقی متن) : مایکل لوئیس.
هنرپیشگان : آنتونی کوئین، جیمز میسن، مالکوم مک‌داول، پاتریشا نیل، کی لنز، پل کلمنز، کریستوفر لی و میشل لونسدال.
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه.


چوپانی از اهالی باسک (کوئین) از نهضت مقاومت مبلغ قابل توجهی پول در ازای بردن «پروفسور برگسون» (میسن) به نقطه‌ای امن در اسپانیا دریافت می‌کند. وقتی مرد باسکی می‌فهمد که همسر «پروفسور برگسون»، «آری‌یل» (نیل) و فرزندانش، «لی» (لنز) و «پل» (کلمنز) نیز همرااه او هستند، قرارداد را به هم می‌زند؛ اما با یورش نازی‌ها به تولوز و لو رفتن محل اختفای «برگسون» مجبور به انجام این کار می‌شود. «برگسون» در قطار شناسائی می‌شود اما با اعضای نهضت مقاومت این کار می‌شود. «برگسون» در قطار شناسائی می‌شود اما باز اعضای نهضت مقاومت او را فراری می‌دهند. مرد باسکی به رئیس کولی‌ها مقداری پول می‌دهد تا فراریان را در کاروان‌هایش مخفی کند. «آلن» (لونسدال)، یکی از اعضای جبهه مقاومت دستگیر می‌شود و زیر شکنجه محل اختفای فراریان را لو می‌دهد. «لی» را می‌ربایند و به اتاق افسر جوان اس اس، «سروان فون برکوف» (مک‌داول) می‌برند. «لی» تسلیم خواسته‌های «فون برکوف» می‌شود اما سرانجام هویتش را فاش می‌کند. «فون برکوف» به تعقیب «برگسون» می‌رود و مرد باسکی، «لی» را نجات می‌دهد و او را همراه خانواده‌اش به مخفیگاهی در کوه‌های پیرنه می‌برد. «فون برکوف» رئیس کولی‌ها و همراهانش را می‌کشد. «خانم برگسون» که جسمش طاقت فرار و سختی را ندارد خود را فدا می‌کند تا خانواده‌اش بتواند فرار کنند. مرد باسکی «فون برکوف» را فریب می‌دهد، و او زیر بهمن ظاهراً کشته می‌شود؛ اما دوباره در روستای مرد باسکی سروکله‌اش پیدا می‌شود و خانواده «برگسون» را دستگیر می‌کند. با این همه پیش از این‌که بتواند انتقام بگیرد، کشته می‌شود.
* گذرگاه در ادامه موج فیلم‌های جنگی هالیوودی در دهه 1970 ساخته می‌شود و ظاهراً ادای دینی است به دروغ‌هائی که ظرف سال‌های پیش از آن درباره واقعیت جنگ جهانی دوم از طریق سینما گفته شده است. اما در بطن ماجرا این موج، به‌طور آگاهانه، نتیجه بازگشتی بود به کلیشه فیلم‌های ضد جنگ دهه 1930؛ یعنی جبهه عوض کردن و ابراز این که همه آلمانی‌ها بد نبودند و فقط مشتی «اس اس» و نازیِ دیوانه بودند که بقیه را مجبور به جنگ می‌کردند. با این همه، لی تامپسن در گذرگاه از حد گرداننده گروه سازنده فیلم فراتر نمی‌رود و به‌طور مثال حتی در نمایش ارتباط عاطفی دو قهرمان اصلی فیلم (میسن و کوئین) که قرار است به نوعی پس زمینه عاطفی مشترک داشته باشند، کاری انجام نمی‌دهد.


همچنین مشاهده کنید