چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
سخنرانی شهید بهشتی پیرامون نقش تشکیلات در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران
موضوع بحث این جلسه ، نقش تشكیلات در پیروزی و پیشبرد انقلاب اسلامی ایران است.
در قشرهای مختلف و سنههای مختلف و مناطق مختلف جامعه انسانهای با استعداد فراوان هستند. صاحبان استعدادها و نیروها و توانهای ارزنده ، كم و بیش در هر جامعهای پیدا میشود. بر حسب مقایسهای كه در دیدارها و مطالعات عینی و مشاهدات در جامعههای مختلف داشتم، مردم ایران را دارای سطح خوبی از استعداد یافتم. جوانهای ما از نظر استعدادهای گوناگون نسبت به بسیاری از جوامع دیگر، رسیدهتر و آمادهتر هستند. زمینههای آنها چه از نظر یادگیری و چه از نظر عمل برای شكفته شدن مساعدتر است.
طرز شناخت و پرورش استعدادها در یك جامعه ،اینكه استعدادها را چگونه باید شناخت و بعد از شناختنش چگونه باید پرورش داد، مسئله اساسی و مهم هر جامعه است. در جامعهای كه استعداد انسانها به هدر برود و بجای پیدا كردن راه باز و شكوفایی همواره به سد و مانع شكفتگی برخورد كنند، در جامعهای كه صاحبان ارزشها و استعدادها به جای تشویق شدن همواره عقب رانده شودند، در جامعهای كه انسان بجای حركت در خط انسانتر شدن و رشد كردن ، به سوی خطوط انحرافی و تملق و چاپلوسی و جلب نظر افراد یا گروههای معین كشانده شود نمیتوان امیدوار بود كه استعدادها بارور شوند.
كشف استعدادها در یك جامعه و میدان شكفتگی دادن به استعدادهای آن جامعه راهی دارد كه بشریت آن را در طول تاریخ زندگی خود تجربه كرده است. ما كه از نظر شناخت استعدادها، حداكثر یك مدار ومحدود و میدان محدود اطلاعاتی داریم ، چگونه میتوانیم برای پوشش استعدادها و بكار گرفتن آنها، برنامهریزی كنیم. ما هم اكنون در این مقطع از انقلاب اسلامی خود به افراد گوناگونی نیاز داریم، به معلمهای لایق و با ایمان به قاضی با ایمان ، لایق، كاردان، به سخنران مخلص با ایمانی كه از اعماق وجدان و قلبش حرف بزند و براستی پیامی كه به آن معتقد است به جامعه منتقل كند، به قلم بدستانی كه بتوانند در خدمت آرمان اسلام و انسانیت این مردم قلم بزنند، به هنرمندانی كه بتوانند هنر خود را در خدمت آرمان اسلامی و انسانی بشریت قرار دهند ، به كسانی كه بتوانند ازعهده مدیریت سالم صنایع، در جهت قطع وابستگیهای اقتصادی ما به بیگانگان ، كار كنند و همچنین به كسانی كه بتوانند در سمتهای اداری جامعه مانند بخشدار ، شهردار و فرماندار و سایر پستها با آرمانهای اسلامی و تعهد اسلامی و انسانی عمل كنند، به شدت نیازمندیم. آیا این فراد در جامعه ما نیستند؟ چرا، هستند و شاید بیش از نیاز ما نیز باشند، اشكال كار اینجاست كه ما آنها را نمیشناسیم.
ما در مدت این شانزده سال در این زمینه مقداری عمل كردیم، توانستیم عدهای از جوانها و افرادی كه قبلاً به جرم مسملان بودن كنار گذاشته شده بودند، شناسایی كرده و به میدان كار دعوتشان كنیم. بسیاری از آنها در این مدت در تجربه عملی نشان دادند كه انسانهایی مؤمن، مخلص ، جدی و لایق هستند. خصلت انقلاب این است كه انسانهای نو میطلبد، انسانهایی را میطلبد كه بتوانند با فرهنگ جدید انقلاب كار كنند. آنهایی كه با رسوبات فرهنگ پیش از انقلاب شكل گرفتهاند به زحمت میتوانند خود را با نیازهای دوره پیروزی انقلاب منطبق كنند.
بنابراین، استعداد و كاردانی ، لیاقت و كارآیی هست ولی باید آنها را كشف كرد و شناخت. چگونه بشناسیم؟ آیا شناختهای موضعی كافی است؟ چه بسا در هر منطقه و محلی افراد با لیاقت مسلمان بقدر كافی باشد و ما از آن بیاطلاع باشیم. چه باید كرد تا افق دید و شناسائی استعدادها گستردهتر شود؟ این سئوالی است كه باید به آن جواب داد؟
ما اجمالاً در دوره مبارزه در راهپیماییهای چند میلیونی برای سرنگونی رژیم دورنمای جالبی را دیدیم. بعضی اوقات مطالبی كه به فكر اداره كنندگان راهپیمائیها و تظاهرات نمیرسید، مجموع این جمعیت پرشور و با احسای به حركت در آمده از خود خلاقیتی نشان میداد و میآفرید، چیزی را كه قبلا در آفرینش آن ناتوان بود. پس معلوم شد كه استعدادهای ناشناخته فراوانند و باید آنها را شناخت.
در دوران مبارزه برای سرنگونی رژیم و متزلزل كردن بنیان رژیم خائن مزدور بیگانه و برافكندن آن، حركت سیلآسا و خروشان مردم لازم بود. ولی در دوران سازندگی نمیتوان با حركتهای میلیونی كشور را ساخت. در دوران سازندگی، هر فرد و هر گروهی با ید مسئولیت خاصی را كه از عهده او برمیآید، به عهده بگیرد. قبل از پیروزی همه ما باید نترس ، بی باك مشتاق به شهادت راه میافتادیم و حركت میكردیم از رویارویی با عمّال بیگانه نمیترسیدیم. شعارها از مركز دلها میآمد و دلها در دادن شعارها هماهنگ شده بودند، شعورها در یافتن شعارها با هم همآهنگی و هم اندیشی داشتند، اینها سهل و آسان بود، در عین حال كه پر عظمت و پر بها بود، البته چندان هم آسان بدست نیامده بود ولی پس از بدست آمدن، تحقق یافتنش آسان بود، ولی آیا برای ساختن روستاها نیز میتوانستیم چنین عمل كنیم؟ آیا برای تبدیل تهران آلوده مضطرب پنج میلیونی به شهر دو میلیونی آرام میتوان گفت: ای مردم حركت كنید به سوی جائی كه در انتظار شماست؟ این كار عملی و كارساز است؟!
بدون شك برای دوران سازندگی ، نیازهای جدیدی است باید بعد از شناسائی استعدادها آنها را گروهبندی كرد، تا معلوم شود هر كس و هر گروهی در كجا میتوانند قرار بگیرند. و بعد از گروه بندی باید به آنها میدان شكفتگی داد. چه كسانی میتوانند برای شكفتگی این استعدادها میدان باز بدهند. وجود یك مدیریت هماهنگ و همفكر و منسجم، با شاخهها و رشتههای فراوان به سوی مراكز تصمیمگیری و اجرائی در دوران سازندگی بعد از پیروزی انقلاب لازم است. ولی مسلماً كسانی كه امروز و دیروز همدیگر را یافتهاند و هر كدام دارای اندیشه و طرز فكر مخصوص خود هستند نمیتوانند به آسانی با هم یك مجموعه هماهنگ منسجم بوجود آورند. بنابراین در این مرحله از جامعه ما این سئوال مطرح میشود كه ما از چه راهی میتوانیم قبلاً یك دوره آمادگی برای همفكری، همكاری و همشناسی و هم ارزی، یكدیگر را درست ارزیابی كرده و بوجود آوریم؟
پاسخ ما به این سئوال این است كه فقط از راه تشكیلات و تشكّل خواهیم توانست چنین محیطی را ایجاد كنیم، ما به یك تشكیلات نیرومند هماهنگ خلّاق منسجم كه در آن استعدادها همدیگر را بیابند، نیازمندیم. ما به محیطی كه محل تلاقی استعدادها و محل شناسائی متقابل استعدادها باشد و استعدادها در آنجا زمینهای برای شكوفائی پیدا كنند و به محیطی مناسب برای همكاری و هماهنگی احتیاج داریم. چنین تشكیلات وسیع مؤثر و منسجم میتواند تا حدود زیادی هر دو مطلب را تأمین كند و استعدادها را در سطح گسردهتری بشناسد، در كل تهران یك مركزیت میداند چند نفر آماده برای اشتغال وجود دارد یا چقدر افراد نزدیك به مرحله اشتغال داریم. در هر شاخه چه كسانی را داریم كه ساخته شدهاند و چه كسانی آماده برای ساختهشدن هستند و هم چنین میداند كه اینها چگونه میتوانند هماهنگ كار كنند، این هنر یك تشكیلات است.
جامعه ما در این مرحله كه میخواهد انقلابش پیش برود، سخت به تشكل نیازمند است. در یكی دو ماه اخیر زمزمه پر خطری در نوشتهها و سخنرانیها به چشم می خورد كه میگویند تحزب و تشكل ، تشكیل احزاب و گروهها ،جامعه ما را به تفرق و جدائی تهدید میكند. این یك مسئله جدّی است كه باید مردم ما با آن جدی برخورد كنند.
مسئله گروه، گروه شدن حزب، حزب و دسته دسته شدن براستی میتواند خطر آفرین باشد و ملّت ما را كه در یك مسیر مشترك و یگانه و تحت رهبری واحد حركت میكند، به گروهها و دستهها یمختلف با رهبریهای گوناگون و مسیرهای گوناگون تبدیل كند. ولی اگر قرار باشد مردم ما متشكل نشوند، اگر این نیروی مردمی تودهای كه همواره بار انقلاب بر دوششان بوده و نیروی انقلاب بودند، سازماندهی نداشته باشند، هدایت شبكهای و شكل یافته نداشته باشند، چطور می توان آنها را بكار گرفت؟ آیا مردم میتوانند راه متناسب با حركت خود را آگاهانه و با اطمینان و به راحتی پیدا كنند؟ مسلماً «هر كسی باید مدتی سرگردان باشد، به این در و آن در بزند تا به حرف این و آن گوش بدهد و مدتها برای جمعبندی مطالبی كه شنیده است زحمت بكشد و تازه معلوم نیست نتیجهای بدست میآورد یا نه. پس این هم خطری است.
از طرف دیگر اگر در جامعه ما فقط خودمان بودیم، اگر قرار میشد متشكل نباشیم ، هیچكدام متشكل نمیشدیم و مسئلهای هم رخ نمیداد. در حالیكه امروز واقعیت عینی در جامعه ما چیز دیگریست. امروز اگر توده مسلمان با ایمان در خط اسلام راستین متشكل نباشند، دیگرانی هستند كه ما بخواهیم و نخواهیم از سالها پیش در خط تشكل افتادهاند و تجربه سازماندهی و سازمان یابی دیرینه دارند. تنها ایرادی که هست در اقلیت هستند ولی همین اقلیت در كمین نشستهاند تا در اولین فرصت شما توده به پا خواسته را طعمه خود قرار دهند.
بنابراین ما نمیـوانیم بگوئیم متشكل نمیشویم و هیچ تشكلی در جامعه نباشد. تشكلهای دیگر هست، همه متشكل میشوند جز ما مسلمانهای در خط راستین اسلام، آیا این درست است؟! آیا این خطر تفرقه را بر طرف میكند و وحدت كلی جامعه را از خطر تحزب و گروه گروه شدن میرهاند؟!
از این گذشته اگر در جامعهای حزب و تشكیلات رسمی نباشد، مسلمان در آن جامعه گروههایی پیدا میشوند، اطراف هر شخصیتی و هر صاحب نفوذی، افرادی گردمی آیند و به جای آنكه احزاب و سازمانهای متشكل باشند باندهای خطرناك فاقد تشكل و مسولیت وا نضباط تشكیلاتی بوجود میآیند كه خطرشان برای وحدت چندین درجه بیشتر است، شما نوجوانها و جوانها تجربه باند بازی را در این كشور ندیدهاید ولی ما دیدهایم، در آن ایام كه احزاب نیرومند سایسی و اجتماعی بخصوص در خط اسلام در جامعه ما نبود و اگرهم بود بسیار ضعیف و كم بود، این كشور میدان تاخت و تاز باندها شده بود. دوستانی كه در ادارات و وزارتخانهها بودهاند، تجربه باندهای حاكم و محكوم را كاملاً دیدهاند و لمس كردهاند، در آن زمان حزب و تشكیلات نبود ولی در وزارتخانهها و سازمانها ، چهرههایی پیدا میشدند كه قدرت جذب افراد را داشتند و در واقع باندهایی بوجود می آوردند كه این باندها دائماً « بر سر قدرت كشمكش داشتند. اسمش را هم این بود كه حزبی نیست كه وحدت جامعه را به خطر اندازد در حالیكه باندها مجبور نیستند. باندها مصداق كامل فرصتطلبان هستند هر جا طعمهای بود رو میآیند و هر جا خطری بود زیر میروند. كسانی هستند در كمین فرصتها و قدرتها و طعمهها، در محیط اجتماعی نشستهاند و مانند كركس با چشمهای تیزبین نگاه میكنند تا ببینند كجا لاشهای هست!
آیا خطر این باندها برای وحدت جامعه بیشتر است یا احزاب و دستههای منظم كه دارای تشكیلات، خطوط و مواضع، مسئولان و مسئولیتهای مشخصی هستند؟ پس تشكیلات لازم است. و خطر تشكیلات از بی تشكیلاتی برای وحدت جامعه كمتر است. اما دغدغه ما از بین نمیرود. بالاخره اگر قرار باشد بساط حزب بازی و گروه گرایی و انحصارطلبی در جامعه ما گسترده شود وحدت مسلمان در خطر خواهد بود و این یك واقعیت است. پس چه باید كرد؟ما د راین زمینه در اسلام و قرآن تعلیم زیبایی داریم و آن این است كه میفرماید: ای مؤمنان ، ای تك ـ تك مردان و زنان با ایمان، ای مجموعههای بوجود آمده از مردان و زنان با ایمان راه اسلام راه مسابقه در خیرات است، مسابقه بگذارید در خود ساختن و محیط ساختن و الگوی مطلوبتر و اسلامیتر شدن ، گروه گروه باشید، اما در یك مسابقه مثبت، نه در یك مسابقه تخریبی منفی رمز كار در اینجاست و این را باید درست كرد.
اگر گروهها بر این چند چیز كه میگویم بنا بگذارند، وحدت به خطر نخواهد افتاد:
▪ضرورت صداقت گروهها
۱ـ بنا بگذارند بر صداقت و راست بگویند، هر اندیشهای كه دارند صاف و صریح با مردم در میان بگذارند و به مردم دروغ نگویند نفاق نداشته باشند. منافق و دو رو و چند چهره نباشند. مواضع عقیدتی و سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی خود را همچنین مواضعشان را در برابر نهادهای حاكم با صراحت بیان كنند. اگر اسلام را قبول دارند، با صراحت بگویند كه دین ما اسلام است و اگر اسلام را قبول ندارند بگویند ما ضد اسلام هستیم، اگر استقلال را قبول دارند، بگویند ما براستی خواهان تحقق یافتن شعارها نه شرقی ، نه غربی هستیم. نه اینكه زیر پوشش مبارزه با آمریكا یا نه، واقعا در خط مبارزه با آمریكا جدی باشند ولی با شوروی لاس سیاسی بزنند و یا بر عكس. با صراحت بگویند خط ما این است كه می×واهیم ایرانی باشیم و جامعه اسلامی ما روی پای خود بایستد و به هیچكس متكی نباشد. اگر درباره مسائل زندگی زن در جامعه نقطه نظرهایی دارند با صراحت بگویند. اگر قرار است زن جامعه سالامی و جمهوری اسلامی زنی باشد با فضیلت با كرامت ، حتی در لباس پوشیدن، نیز رعایت این موارد را بنماید با صراحت بگویند واگر هم لباس را شكل اهری میدانند و معتقدند كه باید سراغ محتوی رفت و میگویند زن باید نجیب و عفیف، شجاع و با تقوا و درسخوانده باشد، ظاهر آن مهم نیست، بیحجاب بودن آن مهم نیست و ارزشی ندارد ، این را هم صریحا بگویند، وقتی گفتند: مردم میفهمند كه این گروه و این سازمان چه موضعی دارد اگر موضع آنها را قبول كنند كه به آن سمت میروند و اگر قبول نكنند از آن رو گردان میشند. و مسئلهای پیش نمیآید، اگر جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن را قبول داشته باشد صادقانه بگوید قبول دارم، اگر جمهوری اسلامی را قبول دارد و قانون اساسی را قبول ندارد، بگوید من اصل جمهوری اسلامی را قبول دارم، ولی قانون اساسی این نظام به علت اینكه اصل ولایت فقیه در آن گنجانده شده است مترقی و پیشرفته نیست و به قرون اولیه مربوط است، قبول ندارم. صریحا بگوید چون در این قانون اساسی گفته شده ، باید بساط سرمایهداری و تبعیض اقتصادی در جامعه جمهوری اسلامی ایران برچیده شود، ما این قانون اساسی را قبول نداریم. ما یك قانون اساسی میخواهیم كه به ما امكان هر نوع فعالیت استثمارگرانه را بدهد. شما با اصولی كه در این قانون اساسی آوردهاید ما چگونه میـوانیم یك سرمایهدار استثمارگر باشیم. بنابراین ف این قانون اسسای به درد ما نمیخورد!
جامعه بدون صداقت نمیتواند در خط سعاد پیش برود. البته جامعه هم باید قدری امكان صداقت را بدهد. متأسفانه در جامعه ما برای افراد صریحاللجهه مقداری جو فشار بوجود آمده است كه خیلی خطرناك است. چرا بعضیها از اینكه افراد و گروها ، مواضع خود را صادقانه بیان كنند وحشت دارند؟ چه عیبی دارد، چه كسی از صداقت ضرر میبیند؟! از صداقت نترسید، بگذارید موضعها مشخص و صریح و بیپرده و صاف گفته شود. تا افراد راه خود و جهت و همراهان خود را بشناسند، این خیلی بهتر است. اگر گروها صادق باشند و راست بگویند، وضع مردم در رابطه با آنها روشن است، میفهمند كه با هر گروهی چه رابطهای باید داشته باشند. رابطه تولی ، یا تبری، یا احتیانا بیتفاوتی هر چند كه من نمییابم كه یك مسلمان در برابر فرد یا گروهی بیتفاوت باشد! رابطه باید تولی یا تبری باشد، منتهی درجات ولاء و براء فرق میكند.
▪ضرورت روابط گروههای معتقد به اصول اسلامی
۲ـ گروههایی كه به اصل اسلام و اصول اسلام معتقد هستند و خطوط اساسی اسلام را پذیرفتهاند،باید به یكدیرگ احترام بگذارند و باه م برخورد تخریبی منفی نداشته باشند.
در این زمینه مثالهای عینی هست كه یكی از آنها را میگویم برادرها و خواهرهای مجاهدین انقلاب اسلامی یك سازمان سیاسی نظامی تشكیالتی هستند. برادرها و خواهرهای «حزب جمهوری اسلامی» نیز ی سازمان اسلامی، سیاسی و با تربیت نظامی هستند. من در طول این مدت ناظر خیلی از روابط بین این دو سازمان بودم. این دو سازمان قدردان یكدیگر هستند، و به یكدیگر حسادت نمیورزند. هر وقت مسئلهای پیش میاید كه لازم است با هم فكر كنند، با هم مینشینند و مشورت میكنند، اگر توانستند كاری را مشترك انجام دهند كه غالبا انجام میأهند و اگ رنتوانستند خیلی صریح و برادرانه میگویند كه در این جا نقطه نظرهای ما یكی نیست. دیگر در مقابل هم صفآرائی نمیكنند، یكدیگر را تخریب و تخطئه نمیكنند. ممكن است از یكدگیر انتقاد كند، اما انتقادشان سازنده و روشنگر است. همچنین انجمنهای اسلامی دانشجویان، كانونهای اسلامی دانشآموزان شوراهای اسلامی كارگران، روابطشان با این گروهها و در میان خودشان ، مقدار زیادی در همین خط است. منتهی از نظر تشكیلاتی و سازمانی مختلف و چنددسته هستند. اما آیا این ضد وحدت اینهاست یا كمك به وحدت اینها؟ ما میبینیم در انتخابها راهپیمائیهای پرشكوه و بزرگ، در تظاهرات و فعالیتهای دیگر سعی می:ند ستاد هماهنگ مشتركی تشكیل دهند و با یكدیگر كار كنند. وحدت اینها به مراتب آسانتر است از وحدت افراد پراكنده و باندها، برای اینكه مسئولهای اینها مشخص هستند در نتیجه مسئولهای مشخص میتوانند سریعا «با یكدیگر تماس پیدا كنند، خط مشی مشترك و برنامه مشترك را تنظیم و اجرا كنند. و از این واحدها متعدد وجود دارد. چرا؟ برای اینكه مسابقه اینها مسابقه مثبت است. هر گروهی میكوشد تا راه نیكو بودن، نیكو شدن و محیط نیكوساختن را بهتر بشناسد و قاطعانه و تواناتر این راه را بپیماید. در چنین راهی افراد با هم كشمكش نمیكنند، گروهها میتوانند با هم در یك خط قرار گیرند و متشكلتر شوند. نیروهائی هستند متشكل و مكمل یكدیگر.
دراین حالت هیچیك از گروهها انحصارطلب نیستند و میگویند آنچه در جامعه هست، زمینه كار و عمل باید بصورت میدان باز مسابقه برای همه ما در آید. و افراد تنگ نظر، انحصارطلب و نفی كننده یكدیگر و مخرب نیستند، بلكه سازنده جذب كننده و تكمیل كننده یكدیگرند.
▪تشكیل جبهه اسلامی گروههای در خط امام
۳ـ گروهها باید با تمام توان خود بكوشند تا یك نقطه عالی هدایت كننده برای مجموعه خود، درجبهه اسلامی واقعی بوجود آورند. زیرا توافقهای موقتی برای كارهای ضربتی غالبا «كارآئی لازم را ندارد، بخصوص در این مقطع فعلی انقلاب ما، چون ما هم اكنون در مقطع بسیار حساسانقلابمان قرار گرفتهایم. مقعطی كه نوجوانان ما میتوانند طعمه هر نوع تفكرات انحرافی قرار گیرند و خدای نكرده منحرف شوند. نمیـوان گفت تك تك و جدا بمانند آنها حتما «باید در مجموعهای واقع شوند. همینطور جوانهای ما ، مردم عادی ما و كاركنان مؤسسات شكل گرفته و سازمان یافته ما ، ما در شرایطی هستیم كه باید نیروهایمان متشكل شوند، این تشكلها میـواند در سازمانهای متعدد اسلامی كه در خط اصیل اسلام باشند بوجود آید. اما برای مواقع حساس یك فرماندهی مشترك ضرورت دارد این فرماندهی مشترك امروز به بركت نعمت وجود امام، هست و حضور دارد. البته ممكن است امام در همه مسائل نتوانند دستورهای فور یو رهنمودهای فوری بدهند ، اما لااقل در مواقع خطر ، حضوئر امام ، حضور وحدت است. ولی فقط این كافی نیست بلكه باید با یك نوع تشكل گستردهتر و تشكیل جبهه اسلامیا زگروههای مسلمان متعهد در خط امام ، یك مركزیت وسیع و بالا و هدایت كننده و با ظرفیت رهبری قویتر و عالیتر بوجود آید. و مردم باید حضور فعال خود را در صحنه اداره و سیاست جامعه آزاد شده خود حفظ كنند.
۴ـ همه كسانی كه به قانون اساسی رأی دادهاند. باید ملتزم باشند كه این قانون اساسی را به عنوان مبنای هر گونه حركت و وحدت بشناسند و مورد احترام و عمل قرار دهند. مردم عزیز ایران كمترین بیاعتنایی به قانون اساسی خود را تحمل نكنید. در جامعهای كه به قانون اساسی مصوبه آن ملت بیاعتنایی شود، این خطر وجود دارد كه مجددا استبدادها و دیكتاتوریها در شكلهای جدید و با ظاهرهای زیبای فریبنده در افق ایران آزاد شده رخ بنماید و آزادی ، استقلال و مردمی بودن این نظام را به خطر افكند. نسبت به حفظ قانون اساسی از هر گونه تخلف و تجاوز حساس باشید.
ما بر اساس این چهار اصل تشكیلات خواهیم داشت، ممكن است این تشیكلات گوناگون باشد ولی عامل تفرقه نیست. بنابراین چنین جمعبندی میكنیم: خر بزرگ برای شما مسلمانهای عزیزی كه با ایمان به رهبری و ایمان به اسلام فقاهت و ایمان به خط فقاهت و عدالت، حركت كردید و رنج بردید و انقلابی را به پیروزی بر نظام حاكم رساندید، در متشكل نشدن شماست. تشكیلات ضرورت این مقطع از انقلاب اجتماعی و اسلامی ماست و عامل پیش برنده انقلاب با سرعت و توان هر چه بیشتر است.
تبلیغات ضد تشكل و ضد تحزب و ضد سازمان یافتگی، حتی اگر از زبان و قلم چهرههای مطلوب و محبوب اسلامی دیده و شنیده شود، عملا د رخط بهرهمند شدن و منافع كسانی است كه می×واهند خود متشكل باشند و ما متفرق!
برادران و خواهران دل آگاه بدون تشكیلات حركت كردن را نپسندید، كه در چنین صورتی،روز پشیمانی در برابر مان قرار خواهد گرفت، روزی كه به اشتباه خود پی ببریم. میدانید یك گروه ۵۰ نفری متشكل میتواند یك جمعیت ۵۰۰ نفری بیتشكل را ازپا در آورد؟ و این روشن است و نیز نگوئید كه احزاب و تحزبها با منطق قرآن سازگار نیست. كدام منطق قرآن؟ تمام دستورات قرآنی تشكیلاتی است. همین نمازجماعتی كه ما مسلمانها میخوانیم، تمرین یك نوع تشكل است. مگر امام جماعت مساجد متعدد نیست، هر كدام با یك عده نمازجماعت میخوانند. آیا این نماز جماعتها در مساجد گوناگون در ایام هفته كمك به تشكل است یا ضد تشكل؟ مسلما كمك به تشكل است. ما حركتهای میلیونی خود را از همین مساجد و جماعتها و علاقهها و اعتمادهائی كه در مساجد بوجود آمده بود، توانستیم براه بیندازیم. و برای این مقدار تشكل، مساجد و روحنایت متعهد و آگاه و رهبری فقیه مسئول كافی اس. اگر فقط تا اینجا بود، واقعا كافقی بود. دیگر احتیاجی به تشكیلات نداشتیم. اما فرض بر این است كه مسئولیتها ما بعد ا زاین به مراتب بیشتر خواهد شد. در رابطه با این وحدت هماهنگ كه یاد شد مسئله شناسائی حساب شده استعدادها و جمع آوری استعدادها و شكوفا كردن آنها در مساجد، عملی نیست. برای این مسئله راهی جز تشكل نیست بشرط اینكه چهار اصل فوق رعایت شود.
۱ـ تشكیلات ما باید بر اساس صداقت باشد و نه ریا و تظاهرا و مردم فریبی كه از بدترین آفتهای اجتماعی است.
۲ـ مسابقه گروههای متعدد ما باید در راه خیرات و نیكیها و سازندگیها باشد و نه مسابقه طرد و تخریب
۳ـ این گروهها وقتی دیدند خطوط اصلی مشتركی دارند، باید هر چه سریعتر در یك جبهه گستردهتر با رهبری مورد قبول گرد هم آیند تا توانی بزرگتر بوجود آورند.
۴ـ گروهها باید قانون اساسی ایران را زمینه اصلی حركت و همكاری و هماهنگی خود قرار دهند.
پروردگار را به ذات مقدست سوگند دلهای ما را به نور ایمان گرم و روشن ساز.▪ایمان ما را انگیزه عمل صالح قرار ده
ایمان و عمل صالح را شعار جهانگیر جامعه اسلامی ما بنما. خدایا ما میخواهیم تو و امام زمان (ع) ، رهبر و امام حركت اسلامیمان، جامعه و خلق با ایمان مان ، از موضاع و كار ما راضی باشند، بارالها ما را در خطی از عمل قرار ده كه همه این رضایتها را در پی داشته باشد.
پروردگارا ، همانطور كه در قرآ» فرمودهای ایمان وعمل صالح، عامل الفت و پویند واقعی دلها هستند، دلهای ما را در پرتو ایمان و عمل صالح، روز بروز به هم نزدیكتر و یكیتر كن. نعمت پر ارج امام و رهبر عزیزمان را برای ادامه خط پر خطر انقلاب برای جامعه ما مستدام بدار. دشمنان كینهوز درون مرزی و برون مرزی انقلاب و اسلام و جامعه عزیز ما را سركوب و سرنگون ساز.
●پاسخ به سئوالات:
▪سئوال: آیا درست است كه امام حزب جمهوری اسلامی را تأیید كردهاند وایا درست است كه امام فرمودهاند برای تقویت این حزب جایز است از سهم امام مصرف شود؟
▪▪جواب: ما در موقع تأسیس این حزب وظیفه خود میدانستیم كه با رهبر مشورت كنیم. و چون این تصمیمات به مدتها قبل از پیروزی مربوط بود (موقعی كه امام نجف بودند) قرار شد یكی از برادران به آنجا برود و نظر ایشان را بپرسد و جریان را كاملا برای امام شرح دهد. متأسفانه این برادر آن موقع نتوانست وارد خاك عراق شود وامام را زیارت كند. تا یكی دو روز به حركت امام از نجف مانده بود كه اشیان را زیارت كردند، بعدها با ایشان مشورت شد. خود من در فرانسه كه د رخدمتشان بودم در این مورد مشورت كردم، فرمودند خوب است، به شرطی كه از مسائل جاری روزمره انقلاب باز نمانید. همینطور هم بود، وظایف روزانه انقلاب بعدها به ما فرصت نداد، دست بكار شویم. پس از پیروزی انقلاب ، امام احساس كردند كه در دوره سازندگی به نیروهای متشكل ساخته شده شناخته شده احتیاج است، وقتی مجدد ا مشورت كردمی، تأیید كردند كه كار را شروع كنیم. ایشان مكرر فرمودند: من آنچه میانم، اعتماد به شما پنج نفر از آقایان مؤسس حزب است. چون شما را از دیرگاه میشناسم. و تأییدی كه از حزب می:نم به اعتبار تأیید و اعتمادی است كه نسبت به شما آقایان دارم. (تكبیر)
در مورد صرف سهم امام هم عین این را فرمودهاند: مادامی كه شما لازم میدانید به هر مقدار و به هر مبلغ كه از سهم امام برای فعالیتهای سودمند حزب مصرف شود، اجزاه دهید، مورد قبول من نیز هست. (تكبیر)
▪سئوال: بنا به گفته شما سازمانها باید مشتكل شوند واگ راین طور باشد سازمانی كه مترقیتر است، حداكثر افراد جامعه را به خود جذب كند و چنانچه این اكثریت بجائی برسد كه همه را شامل شود، ایا همان موضوع تك حزبی پیش نمیاید كه در قانون اساسی پذیرفته نشده است؟
▪▪جواب: یك وقت است كه در قانون اساسی میگویند احزاب متعدد ممنوع است. یعنی ممنوعیت احزاب در قانون اسسای میآید، جز یك حزب كه به چنین سیستمی تك حزبی میگویند. یك وقت است كه نه، قانون اسسای راه را باز میگذارد، و میگوید صد حزب هم میتوانید باشد. اما یك مجموعه یا بك حزب میتواند اكثریت با همه را جذب كند و به این سیستم ، سیستم تك حزبی نمیگویند. چون هر لحظه ممكن است در برابر آن حزب دیگری بوجود آید. یعنی همیشه در خط مسابقه قرار دارد، هیچوقت بیرقیب و تنها نیست.
بنابراین خطر تك حزبی حتی در این حالت نیز وجود ندارد از این گذشته معمولا چننی وضعی واقع نشده است. ممكن است حزبیاكثریت جامعه را جذب كند و حزب حاكم شود و مقدرات مملكت را در دست گیرد. باید هم اینطور باشد، وقتی حزبی واقعاا مورد اعتماد ا كثریت بود باید هم اینكار را بكند. وظیفهاش این است كه اینكار را بكند. اما تك حزبی نمیشود، احزب دیگر موجودیت دارند.
سیستم تك حزبی به سیستمی میگویند كه در قانون اساسی آن تعدد احزاب ممنوع باشد، نه به یك سیستمی كه قانون آساسیش میگوید هر چقدر حزب میخواهد باشد، باشد اما عملا یك حزب توانسته است بیشتر مورد اعتماد مردم قرار بگیرد.
▪سئوال: آیا استعدادها بعد از شناخته شدن چگونه میتوانند با خواستههای موجود در رابطه باشند؟
▪▪جواب: همانطور كه عرض كردم یكی از خواص تشكیلات كه هم اكنون نتیجهاش را میبینیم این است كه یك مقدار كار هست و این استعدادها د ر میدان این كارهای آزاد تشكیلاتی شناخته میشوند. كسی كه میـواند یك حوزه حزبی یا یك منطقه حزبی را اداره كند و از خود مدیریت نشان دهد، معلوم میشود كه در این فرد ویژگیهای مدیریت هست و رشد میكند. و مدیریت را تجربه میكند بعد اگر مدیر كارگاهی شد، با مقداری تجربه قبلی سر كار میرود. معمولا در فعالیتهای حزبی ، زمینههای هنری، علمی نویسندگی، گویندگی ، عملی و همه آنها وجود دارد. بنابراین یك مقدار زمینه برای با روری استعدادها وجود دارد. و این باروری در رابطه با خواستههای موجود است. برای اینكه اگر كسی استعدادی دارد، اما در جهت جدا از نیاز و خواست محیط، قرار دارد، این در یك تشكیلات هم نمیتواند، بشكفد و شكوفا شود، پیداست كه حتما در رابطه با خواستههای موجود است كه شكوفا میشود. علاوه بر این یك حزب سعی میكند این استعداد ها را زودتر به میدانهای عمل اجتماعی هدایت كند. یعنی غیر از كارهای تشكیلاتی حزب، عملهای اجتماعی حزب كه میدانید در كجا نیاز به چه كسی است، فورا او را هدایت می:ند، تا زودتر به میدان عمل سازنده برسد.
▪سئوال: آیا استعدادها یافراد فقط بر حسب نیازهای جامعه استعداد نامیده میشود. یا به تنهایی شكفتگی و باروری یك فكر نهفته با بازدهی مثبت است؟
▪▪جواب: بینش اسلامی من این است: جامعه وقتی در خط اسلام قرار دارد كه به انسانها امكان شكوفائی آزاد بدهد، آزادی در خط مثبت، بشرط اینكه آزادی با بیبندوباری عوضی گرفته نشود. در جامعه اسلامی آزادی بله، بیبندوباری نه. آزادی یعنی زمینههای مساعد برای شكوفائی استعدادها در جهتی كه خود بدان روی دارند. این از لوازم یك نظام اسلامی است.
▪سئوال: برای شكوفا شدن استعدادها ، چه طرحی دارید؟ آیا فقط باید نیروها را شناخت یا اول باید شناخت و بعد تشویق كرد.
▪▪جواب: نه، اصولا اگر شناسای استعدادها با ایجاد زمینه برای شكوفائی آنها همراه نباشد، همان علم آكادمیك میشود. علمی كه اثر عملی ندارد. شناخت همیشه باید زمینه عمل باشد. و بدنبال شناخت باید یك عمل متناسب بیاید. به نظر ما در یك رابطه سازمانی و تشكیلاتی الهی كه از غر۱ها و مرضها و مقامپرستیها و انحصارطلبیها مبرا است. استعدادها خود بخود زمینه عملی را در اختیار خواهند گرفت . حتی اگر به آنها داده نشود، خد خواهد گرفت. اصولا سیستم جیرهبندی امكانات شكوفائی استعدادها چیز بدی نیست. استعدادها باید طوری در نظام قرار گیرند كه بتواند امكانات شكوفائی را از نظام دریافت كنند.
پژوهشگر: شهید آیت الله دکتر بهشتی
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست