یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

غرامت طلبی در هورقلیا


غرامت طلبی در هورقلیا
دبیر سابق شورای امنیت ملی از همان ابتدای ورودش به شورا شروع کرد به ارائه طرح هایی چون؛ تحدید زدایی به جای تنش زدایی، نگاه به شرق، مذاکره بدون تعلیق. این طرح ها اگر چه در آن زمان دهان پرکن بود و به طراحش اجازه می داد تا با ژستهای حق به جانب پیشینیان را تخطئه کند، اما زمانی بیشتر از دو سال لازم نداشت تا روشن شود همه آن طرح ها و کنفرانس ها و مصاحبه ها و جار و جنجالها فقط و فقط حرفهایی بی پشتوانه بودند و اکنون نه تنها عوایدی نداشته اند، بلکه نتیجه معکوس داده اند. شاید رسیدن بویی از فلسفه غرب به مشام وی باعث شد تا حداقل در سخن گفتن اندکی خوش بدرخشد.
اما این یکی که عاری از چنان هنری است احتیاط پیشه کرد و علی الظاهر بدون داشتن طرحی فقط به ادعاهایی بسنده نمود که می توان در روزنامه های رسمی کشور یافت. اما احتیاط هم در مقابل ذوق زدگی ناتوان است. به این دلیل، آقای جلیلی درست دقایقی پس از انتشار گزارش البرادعی گل از گلش شکفت و دم از پیروزی زد و گفت؛ «این گزارش سندی دیگر بر حقانیت دیدگاهها و مواضع جمهوری اسلامی ایران است.»
شاید این ذوق زدگی بود که باعث شد آقای جلیلی بندهای پایانی گزارش البرادعی و به خصوص عبارت؛ «بر اساس موارد بالا آژانس هنوز در موقعیتی نیست که در مورد ماهیت کامل برنامه هسته ای ایران تصمیم بگیرد»، را به دقت توجه نکند. در همان موقع روشن بود که این گزارش تاثیر منفی بر پرونده ایران در شورای امنیت خواهد گذاشت و راه صدور قطعنامه سوم علیه ایران را هموار می کند.
قطعنامه سوم با ۱۴ رای مثبت و یک رای ممتنع علیه ایران تصویب شد. تصویب این قطعنامه هم پاسخ روشنی بود به بطلان طرحهای دبیر پیشین، و به دبیر فعلی نشان داد که با حلوا حلوا کردن دهان کسی شیرین نمی شود.
قطعنامه ۱۸۰۳ و بیانیه کشورهای اروپایی که پس از تصویب قطعنامه قرائت شد وضعیت ایران را در اصلی ترین نهاد بین المللی روشن می کند. بحث در این مورد موضوعی در خور توجه است اما در نوشته حاضر موضع دبیر شورای امنیت ملی به عنوان مسئول پرونده هسته ای و حافظ امنیت ملی ایران مد نظر است.
آقای جلیلی در طی سخنانی در مراسم اختتامیه همایش بین‌المللی برنامه و فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ ای، با ارائه گزارشی از آنچه تا کنون انجام شده، نتیجه گیریهای خود را نیز مطرح کرد. با بررسی سخنرانی وی نکاتی قابل توجه به چشم می خورند.
الف) جلیلی با اشاره به سه وضعیت زمانی؛ گذشته، حال و آینده ی پرونده هسته ای ایران، از وضعیت گذشته آن گزارشی ارائه کرد تا نشان دهد که اکنون ابهامهای گذشته برطرف شده است و در نتیجه؛ «امروز با حل تمامی مسائل مطرح در مدالیته، پرونده‌ی هسته‌یی ایران عادی شده است.» به گفته وی؛ «اگر روزی بهانه‌ی صدور قطعنامه برخی از اتهامات بود، امروز آن اتهامات فرو ریخته است و ... امروز با حل مسائل باقی مانده، اعتماد‌سازی صورت گرفته است.»
به نظر وی اکنون که موضوع «عدم پایبندی ایران» در گزارشها و بازرسیهای آژانس اثبات نشده، باید پرونده وضعیت عادی پیدا کرده و به آژانس بازگردد. گویای وی در نتیجه گیری خود به دو نکته توجه نکرده است.
نخست آن که نفی چیزی اثبات ماعدا نمی کند. به بیان روشنتر، اگر بازرسان مدرکی بر عدم پایبندی ایران به تعهداتش پیدا نکرده اند، به معنای پایبندی ایران و مثبت آن نیست. آنچه که در این موضوع باید توجه کرد تکیه مسئله اعتماد سازی بر پایبندی به تعهدات بین المللی است و اگر مدرکی دال بر نقض این تعهدات یافت نشود فی نفسه پایبندی را اثبات نمی کند و در نتیجه اعتماد سازی انجام نشده است.
به این دلیل، البرادعی در گزارش خود تاکید دارد که آژانس نمی تواند در مورد «ماهیت کامل برنامه هسته ای ایران تصمیم بگیرد.» این عبارت البرادعی دقیقا به معنای عدم حصول اعتماد به این برنامه است و نیافتن مدرک نقض مثبت اصل موضوع نیست.
دومین نکته به ارتباط تنگاتنگ بین ابعاد برنامه هسته ای ایران است. واضح است که پرونده هسته ای ایران بعد سیاسی پیدا کرده است اما آقای جلیلی توجه ندارد که این بعد ارتباط مستقیم و متقابل با ابعاد فنی و حقوقی آن دارد.
این تصور که انجام الگوی «مدالیته» و پاسخ دادن به پرسشهای آژانس به معنای حل پرونده مسئله ای ایران است، تصوری یک سویه و از ابتدا ناکارآمد بود. در واقع، طراح چنین الگویی متوجه به رابطه متقابل ابعاد پرونده نبود، که اگر مسئله فنی پرونده ایران حل شود و ابهامی باقی نماند، خود به خود به معنای حل پرونده هسته ای ایران نخواهد بود.
رفتن پرونده ایران به شورای امنیت، بعد سیاسی آن را اصل قرار داد و اکنون تصمیم گیری در مورد این پرونده بر عهده کانون سیاسی آن است. بنابر این، ابعاد اعتماد سازی با باز شدن پرونده در شورا گسترده شده و نمی توان با گفتن کلماتی چون، «بهانه جویی» این واقعیت را نادیده انگاشت.
ب) گویا آقای جلیلی فراموش کرده که تصمیم گیری در مورد پرونده ایران به عهده شورای امنیت است و نه آژانس بین المللی انرژی اتمی. بنابر این وجه، صورت مسئله تنها این نیست که فعالیت هسته ای ایران در گذشته، حال و ایران چگونه است، بلکه موضوع این است که وضعیت این پرونده به لحاظ امنیت جهانی چگونه است.
این مسئله نشان می دهد که بی اعتنایی به رفتن پرونده ایران به شورای امنیت از سر بی توجهی به عواقب آن بوده است. پرونده ایران در آژانس حدودی داشت که در شورای امنیت بسیار گسترده تر شده است و به این دلیل نمی توان به راحتی گفت؛ «اگر روزی بهانه‌ی صدور قطعنامه برخی از اتهامات بود، امروز آن اتهامات فرو ریخته است.»
آنچه که جلیلی توجه ندارد جایگاه و ماهیت شورای امنیت است. اکنون، پرونده ایران بنابر اقتضا و ماهیت شورای امنیت، با اتهاماتی فراتر از اتهامات آژانس مواجه شده است. به همین دلیل است که فعالیت موشکی ایران همسو با پرونده هسته ای قلمداد شده و در مفاد قطعنامه ها صادره به آن توجه شده است.
آقای جلیلی اهدافی برای صدور قطعنامه ۱۸۰۳ ذکر می کند و انتظاراتی از شورای امنیت دارد. باید گفت؛ سخنان وی اگر هم درست باشند باز ارتباطی به پرونده ایران و شورای امنیت و قطعنامه ها ندارند. آنچه که مقتضی حفظ امنیت ملی است حل مشکل موجود با نگاهی واقع بینانه است، نه با بیان آرمانگرایانه که محمل واقعی ندارد.
ج) آقای جلیلی گفت؛ «از کسانی که در چند سال گذشته محدودیت‌هایی را بر ما اعمال کرده‌اند خسارت مطالبه می‌کنیم» و مدعی شد؛ «به خاطر ۲ سال تعلیق، غرب باید خسارت بدهد.» هر چند که اعلام غرامت از غرب در یک همایش، بیانیه ای رسمی با پیامدهای جدی نیست اما از زبان دبیر شورای امنیت ملی حکایت دیگری دارد.
آیا سخن آقای جلیلی را باید جدی تلقی کرد یا آن که سخنی است صرفا احساسی؟ چنین سخنی آنقدر عجیب و غریب است که به صورت طبیعی این پرسش را به ذهن متبادر می کند. شاید طلب غرامت از غرب به مذاق روزنامه ای سازگار باشد و نویسنده ای احساساتی مدعی آن شود، اما دبیر شورای امنیت ملی ملزم به بیان سیاستهای جمهوری اسلامی در راستای امنیت ملی است و باید متوجه عواقب سخن خود باشد.
نخست باید پرسید؛ غرب مورد نظر آقای جلیلی چه غربی است که باید بابت تعلیق دو ساله غرامت دهد؟ مسلم است که تمام کشورهای غربی مد نظر نیستند و باید کلام وی متوجه همان تروئیکای اروپایی یا انگلیس، آلمان و فرانسه باشد و شاید آمریکا را هم باید به این لیست اضافه کرد.
معلوم نیست که غرب بر اساس چه اصلی و در ازای چه چیزی باید غرامت دهد. تعلیق دو ساله، تعلیق داوطلبانه ای بود که ایران خود متقبل انجام آن شد. چرا باید کسی غرامت عملی را دهد که کسی دیگر داوطلبانه انجام داده است؟!
نکته دوم تشخیص هویت آن کسانی است که؛ «در چند سال گذشته محدودیت‌هایی را بر ما اعمال کرده‌اند.» آیا منظور جلیلی از اعمال محدودیت ها همان تصویب قطعنامه ها است؟ روشن است که غیر از این نباید باشد. آیا به نظر جلیلی، کسانی که رأی مثبت به قطعنامه ها داده اند باید به ایران غرامت دهند؟
کشورهایی که در شورای امنیت رأی مثبت داده اند به عنوان عضو شورا رأی داده اند و از این رو، این شورای امنیت است که قطعنامه علیه ایران صادر کرده است. در اینجا باید شخصیت حقوقی شورا مد نظر باشد. آیا به نظر وی، شورای امنیت به خاطر صدور قطعنامه علیه ایران باید به ایران خسارت دهد و ایران نیز باید در این جهت اقدامی انجام دهد؟
سوای این که چنین خواسته ای چگونه می تواند اجرایی باشد، اصولا چه معنایی دارد؟ ایران عضو سازمان ملل و تابع قوانین و نهادهای آن و تصمیماتی است که در آن نهادهها گرفته می شوند. ایران به عنوان یک عضو می تواند تا حدی از برخی تصمیمات سرباز زند که همین نیز به صورت طبیعی عواقبی در پی خواهد داشت، اما چگونه می تواند در قبال تصمیماتی که در مهمترین نهاد سازمان ملل اتخاذ شده ادعای خسارت داشته باشد؟!
با مرور سخنرانی آقای جلیلی یک نکته به خوبی روشن می شود و آن فقدان نگاه و نظری جامع و معقول در معضل هسته ای ایران است. در این سخنرانی کلمات روزنامه ای موج می زند که برای برانگیخته شدن احساسات خیابانی مکفی هستند اما به هیچ رو نشانگر آن نگرشی نیستند که از یک سیاستمدار انتظار می رود. نظرات دبیر سابق حداقل دلخوشی به الگوهایی نظری را به وجود می آورد، اما در این سخنرانی از آنها هم خبری نیست.
شاید در یک عالم رویایی و هورقلیایی بتوان چنین خوشبین بود و از دیگران مطالباتی داشت، اما در جهان عینی قدرتها و سازمانها و نهادها و قانونها چه جایی برای مطالبات هورقلیایی است. بنابراین، با کلماتی از آن عالم در این جهان سخن گفتن نه تنها نتیجه ای نمی دهد، بلکه بیشتر به تیره شدن روابط می انجامد.
از رئیس جمهور و تیم ایشان انتظار می رود که بدانند موظف به تأمین و تضمین منافع و امنیت ملی ایران،در محیط عینی بین المللی اند. فهم درست این وظیفه و مسؤولیت، ایجاب می کند که دست اندرکاران پرونده ی هسته ای و سیاست خارجی واقع بینانه و خردمندانه سخن گویند و عمل کنند.
خسرو فرهادی نیا
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو


همچنین مشاهده کنید