چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تفسیر علمی قرآن از دیدگاه موافقان و مخالفان


تفسیر علمی قرآن از دیدگاه موافقان و مخالفان
تفسیر علمی یکی از روش‌های تفسیر قرآن کریم و به معنای به کارگیری علوم در فهم بهتر قرآن است. و مراد از علم، علوم تجربی است یعنی علومی که با شیوه آزمایش و خطا قابلیت نفی و اثبات داشته باشد.
قرآن کریم از یک سو، کتاب هدایت انسانها است و از سوی دیگر شامل موضوعات علمی است که به شکل اسطرادی و حاشیه‌ای مطرح شده و هدف خداوند از آوردن آنها تشویق مردم به تدبر و تفکر در خلقت آسمانها، زمین، دریاها و موجودات زنده است تا از این رهگذر به حقیقت الوهیت پی ببرند به این معنا که در سایه علم به هدایت انسان پرداخته است، لذا تفسیر چنین آیاتی محل اختلاف واقع شده و منجر به پیدایش نوع جدیدی از تفسیر قرآن، به نام تفسیر علمی گشته است. به موازات گسترش تفسیر و پیشرفت فنون و تجهیزات علمی، جنبه‌ای از اعجاز قرآن به نام اعجاز علمی مطرح شد. بنابراین اعجاز علمی قرآن زیرمجموعه بحث تفسیر علمی بوده و ارتباط تنگاتنگی با آن دارد. بسیاری از مفسران با چنین گرایشی به تفسیر آیاتی از قرآن کریم که حاوی اشارات علمی است پرداخته و سعی بر انطباق آیات شریفه با علوم تجربی داشتند. در این میان برخی راه افراط و تفریط را در پیش گرفته تا آنجا که در تطبیق آیات شریفه با این علوم دچار تکلف شدند. در مقابل بعضی دیگر به شدت با این گرایش تفسیری به مخالفت برخاسته و آن را چیزی جز تحمیل نظریات متزلزل علمی بر مفاهیم قرآن نمی‌دانستند. اما گروهی نیز روش معتدلی برگزیدند.
● مقدمه
قرآن کریم که سند حقانیت و نشانه صدق آخرین فرستاده خداوند یعنی محمد مصطفی (ص) است، حاوی مثالها و مطالب علمی فراوانی است که با جدیدترین قوانین و نظریات اثبات شده‌ی علمی، موافقت دارد و همین نکته به شدت مورد توجه دانشمندان مسلمان، مفسران و حتی بسیاری ازدانشمندان غیر مسلمان قرار گرفته، بطوری‌که بسیاری از غربی‌ها، مجذوب این بعد علمی قرآن شدند و به حقانیت اسلام پی برده و به دین اسلام مشرف شدند.
قران کریم مشتمل بر عقایدی است که بر پایه برهانهای مربوط به آیات هستی در آفاق و انفس اقامه شده و تفسیر این قسمت از آیات قرآن که در سایه علم به هدایت انسان پرداخته، محل اختلاف واقع شده و منجر به پیدایش نوع جدیدی از تفسیر قرآن، به نام تفسیر علمی گشته است.
طبق نظر متخصصین تفسیر علمی به معنای انطباق قرآن کریم با علوم تجربی است و مراد از علوم تجربی، علومی است که با شیوه‌های امتحان و تجربه درستی یا نادرستی نظریه‌ها و قوانین حاکم بر طبیعت را بررسی می‌کند. بنابراین منظور از تفسیر علمی همان توضیح آیات قرآن به وسیله علوم تجربی است.
در این نوع تفسیر سعی مفسر بر آن است که قرآن را مشتمل بر اشارات گذرا و کوتاهی از اسرار طبیعت بداند که علم جدید از آن پرده‌برداری می‌کند.به خصوص امروزه که در عصر پیشرفت سریع علم قرار داریم و هر روز به یافته‌های جدید علمی دست می یابیم.۱
اما مسأله این است که آیا بین حقایق قرآن و یافته‌های علمی تعارضی وجود دارد؟
برخی از محققین معاصر معتقدند که تعارض بین دو شی‌ء بدین معناست که بین آن دو تنافی و تقابل وجود داشته باشد، به این صورت که یکی از آنها بر اثبات و دیگری بر نفی دلالت کند، به طوری که نتوان آن دو را با هم جمع کرد، اما اگر بین آنها تنافی نباشد به این شکل که جمع هردو جایز باشد، تعارض نامیده نمی‌شود، گرچه هردو با هم مغایرت داشته باشند. بنابراین قرآن با حقایق علمی ثابت و استوار مبنی بر یقین تعارضی ندارد بلکه آن را تأیید و تقوت نیز می‌کند، اما در مورد آراء‌ و نظراتی که هنوز به درجه حقیقت ثابت علمی نرسیده‌اند و هنوز در بادی امرند و قابل خطا یا تعدیل‌اند، گاهی قرآن با آنها تعارض دارد.۲ بنابراین باید بین فریضه‌ها و نظرات علمی و حقایق ثابت فرقی قائل شد و با هر اکتشاف و اختراع جدیدی، به دنبال اثبات آن در آیات قرآن کریم نباشیم و آراء و نظرات علمی و زیستی را در قرآن جستجو نکنیم تا آنجه که همه چیز غیر از قرآن در تفسیر علمی جمع شود. ۳
● شرایط تفسیر علمی
تفسیر علمی باید در چارچوب مشخصی صورت گیرد که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می‌شود:
▪ در تفسیر علوم را برآیات تحمیل نکرده و بی جهت آیات را به سمت علوم نکشیم و بالعکس.
▪ در فهم قرآن از حقیقت به مجاز عدول نکرده مگر اینکه قرائن روشنی داشته باشیم که ما را از حقیقت لفظ منصرف نموده و به مجاز برساند ، زیرا اگر از این قاعده اساسی پیروی نکنیم به خطاهای زیادی در علم تفسیر منجر خواهد شد .
▪ منبع تفسیر از مصادر خمسه تفسیر قرآن باشد یعنی تفسیر قرآن به قرآن ، تفسیر قرآن به حدیث ، تفسیر قرآن به اقوال صحابه ، تفسیر قرآن به اقوال تابعین و تفسیر براساس لغات عرب۴.
▪ تفسیر باسیاق آیات موافق باشد و با آن منافاتی نداشته باشد.
▪ تفسیر علمی با معجزات و اخبار غیبی تعارض نداشته باشد زیرا معجزات امور خارق العاده ای است که مخالف عقل نبوده و خداوند به سبب آن انبیایش را تائید فرموده است .
▪ آیات خلقت را فقط براساس علوم یقینی و استوار تفسیر کنیم نه براساس فرضیه ها و نظریاتی که دائماً درحال بررسی و آزمایش هستند.
▪ مفسر سعی نکند تا معانی آ‎یات را از معنای اصلی آن دور کند تا نظریاتی را که صحت آن ثابت نشده است تائید نماید.
▪ تفسیر شامل همه دلالتها و قواعد زبان عربی باشد بطوری که اختلافی درآن وجود نداشته باشد۵.
از جمله تفسیری که به اخبار غیبی تعرض دارد ، بعضی آیه : « ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنه مما تعدّون ۶›› : سپس روزی که مقدارش به حساب شمارندگان هزارسال است ، باز ( حقایق و ارواح را ) بسوی خود بالامی برد را اینگونه تفسیر علمی کردند که منظور فاصله بین دو نفحه صور میباشد که هزار سال است.۷
● پیشینه تاریخی تفسیر علمی در اسلام
منشاء تفسیرعلمی و عوامل آن : منشاء تفسیرعلمی ارتباط تام با آمیختگی علوم مربوط به جهان هستی و تفسیر دارد. زیرا قرآن کریم در زمان نزول آن بر پیامبر (ص) اولین بار اعرابی را مورد خطاب قرارداد که بی سواد بوده و هیچ آگاهی به خواندن و نوشتن نداشتند . و هدایت و اعجاز قرآن را به راحتی و با فطرت خود درک کردند و برای فهم قرآن نیازی به اصطلاحات فنی و نظریات علمی نداشتند . آنان اعجاز قرآن را با سلیقه عربی و ذوق سلیم بلاغی خود فهمیدند و هدایت قرآن را باعقلهای بی‌آلایش و هوش و استعداد فطری و نیز زبان عربی فصیح که درآن زمان قرآن بر آن نازل شده بود و هنوز با زبانهای بیگانه آمیخته نشده بود ، درک کردند .
هر گاه در فهم هدایت قرآن کمک میخواستند در کتاب هستی و آیات تکوینی خداوند ودرآفاق و انفس و عجایب و شگفتیهائی که خداوند در اطراف و درون آنها آفریده ، نظر میکردند ، سپس به آنچه که رسول خدا (ص) بیان می‌کرد، گوش فرا می‌دادند. قرآن با ارزشها و معیارهای خود ، سطح عقلی مردم عرب را بالا برد ، بخصوص که آنها را براساس نظر و تدبیر درهستی و پدیده های آن به ایمان دعوت کرده بود۸: « انّ فی خلق السموات والارض و اختلاف اللّیل والنهار و الفلک الّتی تجری فی البحر بما ینفع الناس … لآیات لقوم یعقلون۹›› اما رفته رفته با فتوحات اسلامی ، پرچم اسلام افراشته شود امتهای دیگری تحت لواء اسلام داخل شدند که زبان عربی را نمی دانستند و حال آنکه خود صاحب فرهنگهای علمی و فلسفی و هنری بودند .مسلمانان با مردم این سرزمینها آمیخته شده ، بدون اینکه شکافهای فرهنگی این ملل بین آنها منجر به جدائی شود .
نتیجه این اختلاف دو امر بود :
۱) فساد زبان عربی و ورود خطاء درآن ، مسئله ای که باعث شد ، ضوابطی برای حفظ زبان از اشتباه در نطق و نهایتاً‌در فهم درست کتاب خدا وسنت رسول (ص ) وضع گردد.
و اما دومین امر که مورد نظر ماست و از عوامل اصلی شکل گیری تفسیر علمی بود عبارتست از :
۲) علوم مختلف این سرزمینها وارد جهان اسلام شد و بین مسلمانان رواج یافت ، از طرفی بین آن علوم و قرآن توافقی وجود نداشت و از طرف دیگر در پرتو آن علوم قرآن را می فهمیدند زیرا اسلام نه تنها دشمن علم نیست بلکه دوست و حلیف علم است۱۰.
فلسفه یونانیها و علوم دیگر به افکار مسلمانان راه پیدا کرد و تبادل فرهنگی بین اسلام ، ادیان و تمدنهای ایران ، روم و یونان آغاز شد و ترجمه آثار ملل دیگر ، در دوره هارون الرشید و مامون شدت گرفت۱۱.
تمامی کتابهای افلاطون و ارسطو و دیگرکتب درآن زمان به زبان عربی ترجمه شد و تمدنهای اسلامی از دور دست در کسب کتب و علوم و معارف با بغداد به رقابت برخاستند ، حتی این مسئله به بخارا که شیخ الرئیس ابن سینا درآنجا بود سرایت کرد . از نظر تاریخی ثابت شده که دوره عباسی بیشترین دوره شکوفائی علوم و فنون بوده است . چنین نهضت فکری درمیان مسلمانان مبتنی بر فعالیتهای زیادی در زمینه ترجمه از زبانهای مختلف بوده است بطوریکه در سال ۱۴۵ هجری ، منصور از خلفای عباسی ، سنگ بنای پایتخت جدیدیعنی بغداد را گذاشت و چیزی نگذشت که همه دانشمندان برگزیده در همه زمینه های علوم را درآنجا گرد آورده و به ترجمه کتابهای علمی و ادبی از زبانهای دیگر به زبان عربی تشویق نمود۱۲.
زمان زیادی از تاسیس بغداد نگدشته بود که مسلمانان عرب به زبان خودشان بیشتر کتابهای فلاسفه یونانی را میخواندند و این تنها به علوم یونان محدود نشد بلکه به علوم فارسی و هند هم تجاوز کرد .
البته مسلمانان در این عرصه فقط مترجم نبودند بلکه مبتکر و مبدع نیز بودند زیرا هنگام ترجمه آنها به زبان خودشان ، آنها را تفسیر کرده و شروح و تعلیقات با ارزشی نیز به آنها می افزودند ، بنابراین میتوان گفت که مسلمانان درخدمت به فرهنگ عالم نقش مهمی را ایفاء کردند زیرا این علوم را از نابودی نجات داده و به آنها حیات بخشیدند۱۳.
مسلمانان با مطالعه این آثار علمی و فرهنگی ، تعارضی بین آنها و دین یافتند و در رد آنها تلاش کردند . که در راس آنها امام ابوحامد غزالی در کتاب مشهورش بنام تهافت الفلاسفه و فخر رازی در تفسیرش بنام مفاتیح الغیب ، به نظریات فلاسفه که با دین و قرآن تعارض دارد متعرض شده اند با وجود این ، فخر رازی آیات مربوطه به اسرار هستی را مطابق نظرات دانشمندان یونانی در علم افلاک تفسیر میکرد . مثلاً درتفسیرآیه « فسوّا هن سبع سموات و هو بکلّ شیئی علیم۱۴ ›› عقیده داشت که سماوات سبعی که در قرآن آمده همان افلاک سیارات هفت گانه هستند که هیئت یونانی آن را معرفی کرده بود . و وقتی که یونانیها ، فلک هشتم از ستاره های ثابت و فلک نهم را که محیط برآنها و مصدر حرکت افلاک هفتگانه بوده ، معرفی کردند ، فخررازی گفت که نص قرآنی که دلالت برسبع سموات دارد مستلزم این نیست که افلاک بیشتری از این نباشد۱۵.
از طرفی هم از میان فلاسفه مسلمان کسانی بودند که تلاش درجمع بین فلسفه و قرآن داشتند که در راس اینها ابوعلی سینا بود. وی سعی میکرد بین فلسفه و قرآن جمع کند و عرش را همان فلک الافلاک ( فلک نهم هیئت بطلمیوسی ) قرار دهد۱۶.
بنابراین دانشمندان اسلامی برای برطرف کردن این مشکل دو راه را برگزیدند :
الف) رد مطالب باطل این علوم که برای آگاهی و ارشاد مردم صورت میگرفت ، زیرا بسیاری از مبانی فلسفی و علمی یونان ، قابل خدشه و اشکال بود و از طرفی با دین اسلام هم به معارضه برخاسته بود و همانطورکه گفته شد ، براین اساس کتابهائی مانند تهافت الفلاسفه و مفاتیح الغیب نوشته شد .
ب) انطباق آیات قرآن با علوم تجربی یونان ، تا به مردم ثابت کنند که قرآن برحق و مطالب علمی آن صحیح است . مانند آنکه گفته شد فخررازی در تفسیر خود ، سبع سماوات ( آسمانهای هفتگانه ) را برسیارات هفتگانه ای که در نجوم یونانی ثابت شده بود ، حمل کرد.
این نوع طریقه در تفسیر که صاحب المیزان از آن به ‹‹ تطبیق۱۷›› تعبیر میکند قرنها ادامه یافت و علمای اهل سنت و شیعه هر دو به آن عمل میکردند .
علامه مجلسی هم در تفسیر همان آیه شریفه می فرماید :
‹‹ هفت آسمان بدل یا تفسیر است برای السما ، و هفتگانه بودن آسمانها ، منافاتی با افلاک نه گانه که منجمان اثبات کرده اند ندارد ، زیرا فلک هشتم و نهم در زبان دینی بنام کرسی و عرش آمده است ۱۸.
عامل دیگر درتفسیر علمی ، توجه قرآن به علم و ذکر مطالب علمی در مورد آسمانها ، کرات ، زمین و گیاهان و تشویق عقل بشر به نظر در ملکوت آسمانها و زمین برای کشف حقایق و پرده بردای از اسرار و عجایب هستی و سیر در آفاق و انفس بوده است : « سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق»۱۹
قرآن با تعبیرات بلیغش گاهی از نظر کردن به اشیاء به شکل حسی و بسیط تعبیر میکند که هر شخص با هر میزان علم و دانش قادر به انجام آن است مانند : « افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت والی السماء کیف رفعت والی الجبال کیف نصبت و الی الارض کیف سطحت ۲۰»
آیا آنان به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است؟ و به آسمان نگاه نمی‌کنند که چگونه برافراشته شده؟ و به کوهها که چگونه در جای خود نصب گردیده در جای خود نصب گردیده و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟
و گاهی به شکل نظر عمیق و همراه با تامل و درنگ تعبیر مینماید مانند : « و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون ۲۱»
و در زمین آیاتی برای جویندگان یقین است و در وجود شما (نیز آیاتی است) آیا نمی‌بینید؟
وقتی که قرآن اینگونه به دقت و تامل درجهان هستی ، دعوت میکند ، طبیعی است که بعضی ازدانشمندان درراه کشف اسرار موجودات تلاش کنند ، و یافته های خود را به حوزه دین و قرآن تعمیم دهند .
یکی از محققین دراین باره میگوید : ‹‹ هر چه مسلمانان درعلوم و فلسفه بیشتر تعمق و تعقل کنند از خلال آن به قرآن نظر میکنند ، هر گاه به آیه‌ای درباره رعد و برق برخورد کنند ، آن را با تمام علوم مربوطه به پدیده های جوی که یافته اند تفسیر میکنند و اگر آیه ای درباره آسمان و ستارگان بیابند آن را با علوم نجوم مطابقت میدهند۲۲».
عامل دیگر دراین زمینه، میتواند اعتقاد به این امر باشد که قرآن حاوی تمام اسباب و وسایل سعادت انسان است لذا صلاحیت هماهنگی و تطابق با همه افراد را درهمه اعصاردارد چنانچه دراین باره گفته اند :
« شما قرآن را کتابی می یابید که همراه بازمان گشوده میشود و هر چه بگذرد همگان از آن بهره میبرند ، آن را از هر نظر گسترده و فراگیر می بینید به طوری که عقول افراد و نسلها نمیتواند حد آن را مشخص کند . مگر ندیده اید که چطور اختلاف فرقه های اسلامی بر سر اصول و فروع گسترش می یابد و چگونه با اختلاف شرایط علمی ، آراء و نظرات آن در قدیم و جدید متفاوت می‌شود و این در حالی است که قرآن با همه نرمی و انعطاف و سازگاری که با عقول و افهام دارد، بقدری سخت و استوار است که دچار تناقض و تبدیل نمی‌شود و هر فرقه‌ای برای اثبات نظر خود به آن احتجاج کرده و آن را از آن خود می داند درحالیکه مرتبه قرآن بالاتر از همه اینهاست چه رسد به آنکه به معرکه‌های آنان دامن زند و گوئی که زمان حال قرآن به همه آنها خطاب میکند :
« کل یعمل علی شاکلته فربّکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا۲۳››۲۴
هر کس طبق روش ( و خلق و خو) خود عمل می‌کند، و پروردگارتان کسانی را که راهشان نیکوتر است، بهتر می‌شناسد.
علاوه بر عوامل ذکرشده ، عوامل دیگری مانند رفع ابهام از وجود دشمنی بین علم و دین موجب شد که تفسیر علمی رشد کرده و بیشتر مورد توجه قرار گیرد .
● تفسیر علمی از دیدگاه موافقان و مخالفان
همانطور که گفتیم مطالب قرآن عام بوده و برای همه مردم در زمانها و مکانهای مختلف است ، بنابراین قرآن کریم باید اسلوبی داشته باشد که دلهارا جذب نموده و عقول را به تفکر درحقانیتش دعوت نماید و اصول اسلام را به گونه ای خالی از هرگونه شواهد و خرافات برای مردم بیان نماید تا دردعوت خود موفق باشد و ازطرفی عقاید موجود درقرآن برپایه برهانهای مربوط به آیات هستی ، درآفاق و انفس اقامه شده و آیات زیادی بالغ بر ۸۰۰ آیه درباره اسرار خلقت درقرآن کریم وجود دارد که تفسیر اینگونه آیات بین دانشمندان محل اختلاف واقع شده است . این اختلاف هم بخاطر وجود اختلاف در روندی است که علم تفسیری از زمان تدوین و ترجمه علوم و فلسفه اززبانهای مختلف به زبان عربی داشته است بنابراین چنین سئوالی مطرح میشود که آیا نص قرآنی شامل تمام علوم و معارف میشود که علوم تجربی نیز برآن اضافه شده است و یا اینکه قرآن فقط کتاب هدایت و راهنمائی است و آنچه از قرآن بر آثار علمی دلالت میکند فقط برای تدبر و پند آموزی است ؟ براساس این سئوال دانشمندان به دو گروه تقسیم شده اند ، گروهی پیرو نظریه اول هستند و عبارات قرآن را طبق علوم جدید تفسیر میکنند به اعتبار اینکه قرآن شامل همه علوم است و بعضی دراین امر مبالغه کرده تا حدی که قرآن را یک اعجاز علمی میدانند که مشتمل بر تمام اختراعات و نوآوریهایست و حال آنکه گروه دوم این موضوع را قبول ندارند و بین حقایق دینی که قرآن شامل حال آنهاست و بین نتایج مختلف علمی که عقل قاصر بشر به آنها دست یافته ، تفاوت قائلند ۲۵.
حال به بیان ادله موافقان و مخالفان این نظریه می پردازیم :
۱) ادله موافقین : کسانی که این جهت گیری علمی را درتفسیر قبول دارند به موارد زیراستدلال میکنند:
▪ اولاً : آیه ای در قرآن وجود دارد که برشمول قرآن به همه چیز اشاره دارد : ‹‹ مافرطنا فی الکتاب من شئ ۲۶›› و عقیده دارند مراد از ‹‹ کتاب›› قرآن است زیرا هرگاه الف و لام برسراسم مفردی داخل شود ، به اسم معهود سابق برمیگردد و آن معهود نزد مسلمانان قرآن است۲۷، اما مخالفین می گویند مراد از ‹‹ کتاب ›› دراین آیه ‹‹ لوح محفوظ ›› است ، چنانچه این آیه با این قول خداوند ارتباط دارد که می فرماید : ‹‹ و ما من دابه فی الارض الّاعلی الله رزقها و یعلم مستقرّها و مستودعها کلّ فی کتاب مبین ۲۸››
هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می‌داند، همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است.
و تائیدی برای نظایر قرآنی آن است۲۹.
▪ ثانیاً: دراین مورد به بعضی از آثار وارده از گذشتگان استدلال کرده اند مانند قول ابن مسعود : ‹‹ من اراد علم الاولین والاخرین فلیثور القرآن ››
هر کس میخواهد علم اولین و آخرین را داشته باشد درقرآن جستجو کند
و نیز قول ابوالدرداء : ‹‹ لایفقه الرجل حتی یجعل للقرآن وجوهاً ۳۰››
انسان فقیه نمیشود مگر اینکه برای قرآن جنبه هائی قرار دهد .
ونیز ابن جریر از ابن مسعود نقل کرده است : ‹‹ انزل فی هذا القرآن کلّ علم و بیّن لنا فیه کلّ شی و لکن علمنا یقصر عمّا بیّن لنا فی القرآن۳۱ ››
درقرآن هر علمی نازل شده و هر چیزی درآن برای ما بیان شده ، اما علم ما اندک و قاصرتر است از آنچه که درقرآن برای ما بیان شده است
▪ ثالثاً‌‌ : بدلایل عقلی استدلال نموده اند ، از جمله :
الف) قرآن حجت بالغه خداوند بربندگانش است ، و تنها برای عرب نازل نشده تا اعجاز آن بلاغی باشد و تنها فصحاء و عرب و مانند آنها اعجاز آن را درک نمایند ، بنابراین کل انسانها مخاطب قرآن بوده و انسانهای عجم ازعرب بیشترند و به ناچارباید اعجاز قرآن برای همه انسانها ، حتی کسانی که زبان عربی را نمی دانند قابل لمس باشد۳۲ .
ب) پس از فساد در زبان عربی و فقدان معیارهای بلاغی که هنگام نزول قرآن برای عرب ارزشمند بود ، اعجاز علمی با ارزشترین دلیل برنزول قرآن از جانب خداوند عالم است ۳۳.
ج) تفسیرعلمی مارا از تحلیل باطل بعضی پدیده‌ها حفظ میکند ، مثلاً بعضی کتب تفسیر آورده اند که رعد نام یک فرشته است که ابرها را به جلو میراند و صدائی که شنیده میشود صدای راندن ابرها یا تسبیح آنهاست و برقی که دیده میشود اثر ، شلاقی است که فرشته بر ابرها می‌زند تا آنها را براند ، حالا اگر درعصر علم ، مفسر از تفسیر علمی کناره‌گیری کند و به همان مسائلی که مفسران صدر اسلام می فهمیدند ، بسنده کند ، فرصتی برای دشمنان اسلام بوجود آورده است تا گمان کنند قرآن مخالف علم است یا سدی دربرابر پیشرفت آن میباشد ۳۴.
۲) ادله مخالفین : به عقیده این گروه ، اگر درآیات قرآن به دنبال تفسیر علمی بگردیم و اینگونه تفاسیر را وجهی از وجوه اعجاز بدانیم به خطا رفته‌ایم. آنها برای نظریه خود دلایلی دارند که اهم آن عبارتند از :
الف) در عبارات قرآن ما نیز باید به همان اندازه که عربهای خالص از آن می فهمیدند بسنده کنیم و نباید از آنچه که آنها از علوم و معارفشان میشناختند و درک میکردند ، تجاوز کنیم زیرا بلاغت به معنی مراعات مقتضی حال است.
ب) کتاب خدا کتاب هدایت و راهنمائی است که خداوند آن را بر پیامبرش (ص) نازل کرد تا مردم را از ظلمت به سوی نور رهنمون سازد نه اینکه از اسرار رعد و برق و آب و باد بگوید و آنچه که مورد اهتمام قرآن است دین و اعتقاد است، نه علم۳۵ .
ج) نظریات علمی در مورد آفرینش حالت ثابت و پایداری ندارد و این نظریات دریک برهه از زمان ثابت شده و بصورت یک امر بدیهی درمی آید ، بطوریکه اختلاف درآن جایز نیست ، اما با گذشت زمان به نظریات دیگری دست می یابند که بطور کلی اولی را تغییر داده و واژگون میکنند بنابراین قرآن را عرصه ای برای تاویل متناقض و مشوش قرار داده ایم تا آنجا که آیه ای را دلیل بر اثبات دانسته و درزمان دیگر آن را دلیل بر نفی بدانیم۳۶ .
د) حال اگر تناقض بین آیات آفرینش درقرآن و یافته‌های ‌علمی درعصر جدید،‌ یافت نشود ، بلکه انسجام و هماهنگی بین آنها هم دیده شود دلیل بر اعجاز نیست ، بلکه دلیل براینست که قرآن از جانب خداوند تعالی نازل شده و هر چیزی که از جانب خداوند نازل شود ، معجزه نیست ماننـد تـورات و انجیل و کتـابهـای آسمـانـی دیگـر کـه هـم از جــانب خــداوند نازل شده و هم آنگونه که قرآن به اعجاز وصف شده وصف نشده اند۳۷ .
ه) تفسیر علمی طرفداران خود را به تاویل قرآن سوق میدهد و این تاویل با اعجاز منافات دارد و ازطرفی به خاطر اثبات اعجازجدیدی برای قرآن، علم را برآیات قرآن تحمیل کرده و مطالبی را از درون قرآن خلق کرده و به علم نسبت میدهند۳۸ .
و) اگر قرآن را بخاطر وجود آیاتی که به علوم اشاره دارد ، معجزه بدانیم ، برای قرآن خطرناک است . زیرا اعرابی که مورد تحدی واقع شده اند امی بوده و نمی توانستند مانند آن آیات را بیاورند و قرآن عجز آنها را مسلم دانسته است و اگر ادعا کنیم قرآن حاوی علوم جدید است یعنی اینکه قرآن انسانهائی را که ناتوان بوده و بهره ای از علوم نداشته اند مورد تحدی قرارداده بنابراین ، چنین تحدی از ریشه باطل است و مخالف قرآن است و هیچ کس به چنین تحدی قائل نشده است ۳۹.
ز- آیات مربوط به آفرینش در همه سوره های قرآن یافت نمیشود و حال آنکه تحدی به هر یک از سوره های قرآن انجام شده ، بنابراین اگر قرآن به سبب اشارات پراکندة علمی دربین بعضی از آیات معجزه باشد ، آیات و سوری که عاری از اینگونه اشاراتند ، بدور از اعجاز بوده که این مطلب را فقط قائلین به اعجاز علمی می گویند ۴۰.
● نظریه معتدل:
با بررسی نظرات دو گروه متوجه می‌شویم که مخالفان تفسیر علمی درصورتی درست میگویند که این تفسیر قائم برظن و تأویل باشد، اما اگر به قول صریح مستند بوده و برعلوم ثابت و یقینی معتمد باشد ، جائی برای منع استفاده از نور علم و روشن کردن حقایق آن وجود ندارد . ضمناً اگر ما معتقدیم که قرآن کتاب هدایت و ارشاد است ، تفسیر آیات مربوط به آفرینش ،‌ بوسیله حقایق علمی هم چیزی غیر از هدایت نیست و دیگر اینکه مخالفان میگویند ، قرآن در میان امت امی نازل شد که نظرات علمی را بطور دقیق نمی شناختند ، در جواب میتوان گفت که قرآن کریم برای یک نسل نازل نشد، بلکه برای همه نسلها است تا هر کدام بتوانند بهره ای از آن ببرند که به میزان تفکر و تعمق آنها بستگی دارد و تفسیر قرآن بوسیله علوم که کاشف از سنتهای آفرینش است ، چیزی نیست مگر فهم آیه در پرتو علم و معنای آ‎ن چنین نیست که آیه فقط از این راه فهمیده می شود و نه راه دیگر و اگر خطای علم معلوم شود فهم آیه هم برآن وجه خاص خطاء خواهد بود ، نه اینکه خود آیه اشتباه باشد .
مخالفان اعجاز علمی معتقدند که آیات مربوط به آفرینش ، درهمه سوره های قرآن یافت نمیشود ، بنابراین برخی آیات ، با توجه به تفسیر علمی ، فاقد اعجازند ، اما در جواب این اشکال میتوان گفت که اعجاز درتمام سوره های قرآن دیده میشود اما لزوماً تمام جنبه‌های اعجاز در تمام سوره ها مشاهده نمیشود زیرا همان اعجاز بیانی را که آنها قائلند تنها جنبه اعجاز است ، در تمام سوره ها بطور یکسان مشاهده نمی کنیم ، مثلاً سوره‌های مکی از نظر خصوصیت ادبی و ابلاغی با سوره‌های مدنی متفاوتند و از نظر موازین ادبی، نشر فنی، سجع، آهنگ‌پذیری و ... در سطح بالاتری نسبت به سوره‌های مدنی قرار دارند. و برخی دیگر که معتقدند حجت بر تمام عالم به وسیله اعراب از طریق اعجاز بیانی اقامه شده، زیرا آنها صاحبان بیان و زیرکی در معارضه بودند ، همانطور که حجت بر امم پیشین از جنس همان چیزی که درآن برتری داشتند ، تمام شد مثلاً در معجزه موسی(ع) با سحر ، اقامه حجت شد و در معجزه عیسی بوسیله اطباء ، بنابراین خداوند معجزات انبیاء را در مواردی قرار میدهد که آن قوم در زمان همان پیامبر نسبت به دیگران برتر باشند . در جواب آنها باید گفت معجزات پیامبران دیگر ، موقت بوده زیرا شریعت آنان نیز موقت بوده و پس از مدت کوتاهی همه معجزات آنها از صحنه هستی خارج شده و تنها بصورت یک سلسله جریانات و حوادث تاریخی درآمدند که گذشتگان برای آیندگان نقل کنند . اما از آنجا که دین محمد (ص ) اولاً تمام ملل جهان را به سوی اسلام دعوت کرده ثانیاً شریعت وی تا ابد پا برجاست و دین وی کاملترین و آخرین دین تا روز قیامت است ، باید معجزه ای بیاورد که تا ابد به آن احتجاج شود ، نه فقط در زمان پیامبر ( ص) که عرب آن زمان در فصاحت و بلاغت تخصص و بلکه یک نوع نبوغ داشت .
درباره موضوع ‹‹ اعجاز علمی ›› مباحثات وجدل کلامی بسیاری میان موافقان و مخالفان این نظریه صورت گرفته است که بررسی کامل این مطالب از چهارچوب بحث فعلی خارج است ۴۱.
● از مجموع این مطالب می توان نتیجه گرفت :
۱) کسانی که هر نظریه علمی حق و باطلی را به قرآن نسبت میدهند ، دراشتباه هستند و همچنین کسانی که استفاده از حقایق علمی را درتوضیح حقایق قرآنی منع میکنند ، پس بهتر است راهی را برگزید که نه افراطی باشد و نه تفریطی ، زیرا مادامی که قرآن کتاب خداست و جهان هستی آفریده خداست باید آیات قرآن با حقایق علمی منسجم باشد .
۲) قرآن از آوردن این حقایق ، قصد بیان علم را نداشته بلکه هدف بزرگتری داشته است و آن خبردادن از حقایق الوهیت است که این جهان هستی را باهمه عظمت و استواری اش آفریده و لذا می بینیم به گونه ای گذرا ، حقایق آفرینش را مطرح میکند که باعث موعظه و عبرت باشد .
مریم شمس (کارشناس ارشدمعاونت پژوهشی وآموزشی)
منابع:
۱- رک: التفسیر و المفسرون ذهبی. ج ۲، ص ۵۱۱ و نیز پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج ۱، ص ۲۲.
۲- التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، محمد هادی معرفت.
۳ - رک: التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، احمد عمر ابومجر، ص ۸۳ و نظریه لا اعجازها و اثرها فی النقد العربی القدیم، دکتر احمد سید محمد عمار، ص ۱۱۱.
۴ - طبق نظر اهل سنت که اقوال صحابه و تابعین را برای تفسیر ملاک می‌داند.
۵ - با تلخیص از:
۱-الاسلام ملاذ کل المجتمعات الانسانیه، ص ۱۵۰
۲- اعجاز القرآن و اسماء الله الحسنی، ص ۱۸ و ۱۹.
۳- الاسلام فی عصر العلم، ص ۲۲۳
۶ - سجده/ ۵.
۷ - اتقان البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۱۲۶.
۸ - مناهل العرفان، ج ۱، خلاصه ص ۵۶۵ به بعد.
۹ - بقره/ ۱۶۴.
۱۰ - مناهل العرفان، ج ۱، ص ۵۶۶.
۱۱ - تاریخ تمدن اسلامی، ج ۲، ص ۱۵۳.
۱۲ - موسوعه التاریخ الاسلامی و الحضاره الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۵۱.
۱۳ - همان، ج ۳، ص ۱۵۲.
۱۴ - بقره/ ۲۹.
۱۵ - مفاتیح الغیب، ج ۱، ص ۲۶۰.
۱۶ - التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، ص ۹۶، ( به نقل از رسائل ابن‌سینا)
۱۷ - تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۴.
۱۸ - بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۵.
۱۹ - فصلت/ ۵۲.
۲۰ - غاشیه/ ۱۷-۲۰.
۲۱ - الذاریات/ ۲۰-۲۱.
۲۲ - ضحی‌الاسلام، ج ۱، ص ۳۶۹.
۲۳ - اسراء/ ۸۴.
۲۴ - النبأ العظیم/ ص ۱۱۱.
۲۵ - ر.ک: القرآن العظیم و هدایته و اعجازه فی اقوال المفسرین ، ص ۱۵۳، الاسلام فی عصر العلم، ص ۲۶۷ و اتجاهات التفسیر فی مصر فی العصر الحدیث، ص ۳۷۱.
۲۶ - انعام/ ۳۸.
۲۷ - مفاتیح‌الغیب، ج ۴، ص ۴۱.
۲۸ - هود/ ۶.
۲۹ - محاسن التأویل، ج ۶، ص ۲۲۹۹.
۳۰ - البرهان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۱۵۴.
۳۱ -تفسیر روح المعانی، ج ۲، ص ۴۷۱.
۳۲ - ر.ک: الاسلام فی عصر العلم، ص ۲۲۲، والبیان القرآنی ص ۲۸۲-۲۸۳.
۳۳ - نظریه الاعجاز القرآنی و أثرها فی النقد العربی القدیم، ص ۱۱۴.
۳۴ - ر.ک: التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، ص ۱۰۸ و التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص ۴۳۷ و الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ص ۲۰ و علم التفسیر ، ص۱۳۰ و هاؤم اقراؤو کتابیه. ص ۴۹.
۳۵ - التفسیر، معالم حیاته، منجهه الیوم.
۳۶ - الفلسفه القرآنیه، ص ۱۸۱.
۳۷ - نظریه الاعجاز القرآنی، ص ۱۱۵.
۳۸ - ر.ک: تفسیر القرآن الکریم ( الشیخ محمود شلتوت)، ص ۳۱، و نظریه الاعجاز القرآنی، ص ۱۱۶.
۳۹ - التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، ص ۱۱۲.
۴۰ - نظریه الاعجاز القرآنی، ص ۱۱۶.
۴۱ - ر.ک: العلم و الایمان فی بناء المجتمعات، ص ۱۲۴، و مصادر المعرفه فی الفکر الدینی و الفلسفی، ص ۱۷۰، و اعجاز القرآن رافعی، ص ۱۱، و مدخل الی الدراسات القرآنیه، ص ۲۲۲ و التحریر و التنویر، ص ۳۸؛ التفسیر و المفسرون ذهبی، ج ۳، ص ۱۷۵، و مباحث فی علوم القرآن از مناع القطان، ص ۳۷۱ و ...
منبع : پژوهه دین