دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
پیامبر و مرجعیّت علمی امیرمؤمنان
● طلیعه
از روزی كه پیامبر بزرگوار اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مكه مكرّمه به رسالت مبعوث گردید؛ در مناسبتهای گوناگون به تثبیت موقعیت دینی، اجتماعی و سیاسی امیرمؤمنان علیهالسلام پرداخت. بدین جهت هر روز به شكلی، وی را مطرح ساخته، تا مسلمانان بیش از پیش با این چهره مقدس آشنا شوند.
با مرور تاریخ، موارد زیادی از این افتخارات را مشاهده خواهیم كرد؛ از جمله مسأله بستن در خانههای یاران رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و باز گذاردن در خانه علی علیهالسلام است كه توسط رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم صورت گرفت.
این ماجرا، كه به شدت خشم یاران را بر انگیخت و میرفت كه بر اثر نادانی و جهالت برخی و غرضورزی برخی دیگر، عدهای در برابر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم موضع بگیرند، با سیاست حكیمانه و مقتدرانه آن حضرت فرونشانده شد.
از آنجا كه مسأله «سدّالأبواب» یكی از مسائل سیاسی بسیار مهمّ زمان حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مدینه است و با احتمال اینكه این جریان پنج روز قبل از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم اتفاق افتاده و از این جهت حائز اهمیت است، بر آن شدیم تا این جریان را از نظر تاریخی به دقت بررسی نموده و اهداف آن حضرت را از این كار بررسی كنیم.
● نگاهی به ماجرای سدّالأبواب
تاریخ نگاران آوردهاند: در روزهایی كه مسلمانان به مدینه هجرت میكردند، عدهای از آنها در اطراف «مسجد النبی» خانههایی ساختند و دری از آن خانهها به سوی مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باز كردند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم پس از مشاهده چنین وضعیتی از معاذ بن جبل خواست تا پیام آن حضرت را مبنی بر بستن در خانههایی كه به سوی مسجد باز شده به اصحابش برساند.۱
به نقل دیگری، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم علی علیهالسلام را فرستاد۲ و در نقل سومی، حضرت، خود، شخصاً به در خانهها رفته و آنها را بست، جز در خانه علی علیهالسلام كه آن را باز گذارد.۳
ابن شهرآشوب از خلط و تداخل روایات در این ماجرا خبر میدهد؛ چرا كه بدون شك در اینجا دو جریان وجود داشته است:
. جریان بستن در خانههای باز شده به سوی مسجد.
. جریان خوابیدن عدهای در مسجد.
كه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با هردو جریان، حكیمانه برخورد كرد. بنابر این، هم افرادی كه در مسجد میخوابیدند، دستور بیرون رفتن از مسجد برای آنها صادر شد و هم درهایی كه به سوی مسجد باز شده بود، دستور به بستن آنها داده شد.
بدین جهت، در كتابهای اهل سنّت بین این دو جریان خلط شده و شاید منظور ابنشهرآشوب از این خلط و تداخل، در كتابهای اهل سنّت باشد.۴
تعابیری كه در بیشتر كتابهای حدیثی اهل سنّت و تمام كتابهای شیعه آمده، حكایت از سدّالأبواب دارد.۵ در كتاب «نظم دُرّالسّمطین» سخن از «خوخه» (روزنه، درب كوچك) است كه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: سد كنید هر خوخهای را كه در مسجد است، جز خوخه علی علیهالسلام !
و اما جریان موضعگیری پیامبر نسبت به خوابیدن اصحاب در مسجد؛ بنابر نقل ابنمسعود چنین است:
شبی پس از نماز عشاء در مسجد بودیم كه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نزد ما آمده در حالی كه در بین ما ابوبكر، عمر، عثمان، حمزه، طلحه، زبیر و عدهای از یاران بودند، پرسید: این تجمع برای چیست؟
گفتند: ای رسول خدا! با یكدیگر به گفت و گو نشستهایم، برخی از ما میخواهند نماز بخوانند، و برخی میخواهند در همین جا بخوابند پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: مسجد من جای خوابیدن نیست، برخیزید و به سوی خانههایتان بروید. هر كه بخواهد نماز بخواند، در منزل خود نماز بخواند و هركه نمیتواند، به استراحت بپردازد...، پس همه ما از جای برخاستیم و متفرق شدیم. دربین ما علی هم بود كه او هم از جای برخاست تا برود، اینجا بود كه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دست علی را گرفت و فرمود: «اما انت یا علی فانّه یحلّ لك فی مسجدی ما یحلّ لی و یحرم علیك ما یحرم علیّ؛ اما تو ای علی! (بدان كه) حلال و جایز است برای تو در مسجد من، هرچه را كه بر من جایز است و حرام است بر تو، در هرچه كه برای من حرام است.»۶
● سستی برخی اصحاب در بستن درها
با شنیدن فرمان بستن درها از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بسیاری از یاران سر جای خود نشسته و عكس العملی از خود نشان ندادند و از اینكه مبادرت به بستن در خانههای خود نكرده بودند، گویا قصد مخالفت امر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را داشتند كه بار دیگر منادی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مسجد آمده و فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را ابلاغ كرد. باز هم كسی از جای خود بر نخاست و با یكدیگر به گفت و گو پرداختند كه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به چه هدف و انگیزهای دست به این كار زده است....۷
● تهدید به عذاب
این سستی از سوی اصحاب، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به شدت نگران ساخته و برای بار سوم از مردم خواست تا به فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم جامه عمل بپوشانند؛ اما در ابلاغیه سوم، با پیام شدید اللحنی از آنها خواست تا درهای خانه خود را كه به مسجد باز كردهاند، ببندند و اگر چنین نكنند، عذاب الهی بر آنها نازل خواهد شد.۸
● تهدید به رانده شدن از مدینه
همچنین برای جدّی گرفتن دستوراتی كه از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میآمد، لازم بود آن حضرت فشارهای بیشتری را اعمال كند. بدین جهت ـ بنابر نقل ابن المغازلی در مناقب ـ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مسجد آمده، در بین مردم ایستاد و فرمود: میبینم برخی از اینكه من، علی را در مسجد نگه داشتم و آنها را بیرون كردم، به خشم آمدهاند؛ به خدا سوگند! من آنها را بیرون نكردم و علی را نگه نداشتم، بلكه این كار از سوی پروردگار بود.... آگاه باشید هركه به این حكم راضی نیست و به خشم آمده، به این سو برود. و با دست خود به سوی شام اشاره فرمود... .۹
● اعتراضات و واكنشها
پس از بسته شدن درخانهها ـ جز در خانه علی علیهالسلام ـ اعتراضات منافقان و اصحاب ناآگاه، به شدت بالا گرفت. منافقان كه به هیچ وجه حاضر نبودند چنین فضیلتی را از علی علیهالسلام ببینند، سخنان آزار دهندهای به گوش مبارك پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم رساندند. آنان میگفتند: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در باره دامادش علی، گمراه شد.۱۰ اینجا بود كه از سوی پروردگار، آیه «ما ضلّ صاحبكم و ما غوی»۱۱؛ «هرگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است.» نازل گردید.
برخی از مسلمانان نا آگاه، كه فكر میكردند این كار به خاطر خویشاوندی وی با علی علیهالسلام انجام شده، سخنانی را در محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عرضه داشتند. در این میان عباس و حمزه بیش از دیگران تحریك شده بودند.
مورّخان نوشتهاند كه: حمزه به نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمد و عرض كرد: یا رسول اللّه انا عمّك و أنا أقرب الیك من علی. قال: صدقتَ یا عمّ انّه واللّه ماهو عنّی بل هو من اللّه عزّوجلّ؛ ای رسول خدا! من عموی تو هستم و من از علی به تو نزدیك ترم. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: عموجان، راست میگویی؛ اما به خدا سوگند! این دستور از سوی من نبوده؛ بلكه از طرف پروردگار است.۱۲
عباس نیز نزد حضرت آمده، گفت: یارسول اللّه اخرجت أعمامك و أصحابك و أسكنت هذا الغلام؟؛ ای رسول خدا! تو عموها و یارانت را از مسجد بیرون كردهای و این جوان را در مسجد نگه داشتهای؟!
حضرت در پاسخ فرمود:
هرگز من دستور به بیرون رفتنشان را ندادم و هرگز این جوان را در مسجد نگه نداشتم؛ بلكه این پروردگار بود كه چنین ارادهای داشت.۱۳
● درخواست اصحاب و ردّ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
هنگامی كه خشمها و اعتراضات یاران رسول خدا، مبنی بر بازگذاردن در خانههای خود، اثر نبخشید، پیامبر ناراضیان را تهدید به نزول عذاب و یا اخراج از مدینه و رفتن به سوی شام نمود. آنها راه دیگری در پیش گرفته، از این رو به خواهش و تمنّا افتاده تا پیامبر اجازه دهد در كوچك و یا پنجره و روزنهای به مسجد باز كنند، اما آن حضرت بار دیگر تمام درخواستهای آنها را رد كرده، اجازه نداد حتی روزنه بسیار كوچكی هم از درون خانهها به سوی مسجد باز كنند.
مورّخان آوردهاند كه عمر گفت: دع لی خوخهٔ اطلع منها الی المسجد فقال: لا و لا یقدر اصبعهٔ؛ اجازه دهید من روزنهای باز كرده تا مسجد را ببینم. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: هرگز! گرچه به اندازه انگشت باشد. فقال ابوبكر: دع لی كوهٔ أنظر الیها، فقال: لا و لا رأس إبرهٔ؛ ابوبكر گفت: برای من شكافی را واگذارید، كه از آن به سوی مسجد نگاه كنم. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: هرگز چنین چیزی نخواهد بود؛ گرچه به اندازه سر سوزنی باشد. عثمان نیز همانند آنها سخن گفت و درخواست كرد؛ اما پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خودداری نمود.۱۴
عباس، عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم گفت: ای رسول خدا! برای من واگذار به اندازه آنكه فقط خود، داخل و خارج شوم. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: ما أمرتُ بشیء من ذلك؛ به چنین چیزی دستورم ندادهاند.۱۵
● انگیزه بستن درها
شاید این سؤال در ذهن بسیاری مطرح شده باشد كه: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم چه هدفی را از این كار دنبال میكرد؟
پاسخ میدهیم كه برخی روایات و احادیث، از جمله همین حدیث مورد نظر، خود روشنگر بسیاری از مسائل نهفته است كه نیاز به اثبات و استدلال ندارد. اما برای آگاهی بیشتر، به برخی انگیزهها، كه از خود این روایات استفاده میشود، اشاره مینماییم:
● دستور الهی
پرواضح است كه وظیفه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در طول «رسالت» رساندن دستور الهی بوده است. از این رو باید گفت كه او بدون دستور خدا، هرگز به چنین كاری دست نزده؛ بلكه با استناد به آیه شریفه: «ما ینطق عن الهوی ان هو وحی یوحی»۱۶، این كار نیز در اثر صدور وحی از سوی پروردگار به پیامر مكرّمش بوده است.
اراده پروردگار بر این تعلّق گرفته بود كه تمام درهایی كه به سوی مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باز شده، بسته و در خانه علی علیهالسلام همچنان باز بماند. در این كار، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مجری است و همه باید اطاعت كنند، بدون اینكه حقّ اعتراضی داشته باشند. بدین جهت میبینیم به دنبال اعتراضی كه به پیامبر شد، آن حضرت فرمود: «و انّی واللّه ما سددتُ من قبل نفسی و لاتركتُ من قبل نفسی ان أنا الاّ عبد مأمور امرتُ بشیء ففعلتُ ان أتبع الاّ ما یوحی؛ به خدا سوگند كه من از نزد خود، درها را نبستم و از پیش خود، درِ خانهای را به باز ماندن رها نكردم؛ بلكه من بندهای مأمور بودم، به چیزی دستور داده شدم و به آن عمل كردم. در این كار از وحی الهی پیروی میكنم.»۱۷
● كنترل تردّدهای غیر مجاز
نوشتهاند كه پس از احداث مسجد النبی، عدّای از یاران آن حضرت، خانههای خود را در اطراف مسجد احداث كردند و برای آسان شدن رفت و آمد خود به مسجد، دری از خانه به سوی مسجد باز كرده بودند و مدتی نیز از همان راه برای رفتن به خانه و مسجد استفاده میكردند. بعضی از روزها میشد كه زن و مردِ ساكن همان خانهها، در حال غیر طهارت از مسجد پیامبر عبور كرده و به خانه میرفتند و یا خارج میشدند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای اینكه مبادا برخی از یاران، این در را برای خود یك امتیاز بدانند و بر دیگر یاران، آگاهانه یا نا آگاهانه، فخرفروشی كنند و همچنین برای اینكه حرمت مسجد ـ از اینكه گذرگاه هر عابر طاهر و غیر طاهر شده ـ از بین نرود، چنین دستوری داد. و اما خود، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام را از این حكم مستثنی كرد۱۸ و علت استثناء هم بسیار واضح و روشن است؛ چرا كه به فرموده قرآن مجید، اهل بیت پیامبر علیهمالسلام پاك و مطهرند. و پیامبر، اهل بیت خود را بر علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام ۱۹ انطباق داد و فرمود: اینان، اهلبیت من هستند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم حتی به آن كسانی كه در حال طهارت ظاهر و باطن هم از آنجا عبور میكردند، اجازه دستور بازگذاردن در خانه خود را نداد، اگرچه فامیلهای وابسته و نزدیك به او هم بودند. علت این دستور هم این بود كه همه مسلمانان در این حكم الهی مساوی و برابر باشند. بدین جهت حتی به عباس و حمزه كه دو عموی پیامبر بودند، نیز دستور بستن در خانه داده شد.
امّ سلمه گوید: خرج رسول اللّه الی صرحهٔ هذا المسجد فقال: ألا لایحلّ هذا المسجد لجنب و لا حائض الاّ لرسول اللّه و علی و فاطمه و الحسن و الحسین. ألا قد بیّنت لكم...۲۰؛ روزی پیامبر بر بلندی مسجد بالا رفته، فرمود: آگاه باشید! داخل شدن در این مسجد برای هیچ جنب و حائضی جایز نیست، جز برای رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین....و در روایت دیگری كه حموینی در فرائد السمطین آورده، پیامبر در این ماجرا، خود و اهل بیتش را استثناء كرده و اهل بیت را نیز به علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام تفسیر كرده است.
امّ سلمه گوید: قال رسول اللّه: الاّ انّ مسجدی حرام علی كل حائض من النساء و علی كل جنب من الرجال الاّ علی محمد و اهل بیته، علی و فاطمهٔ و الحسن و الحسین؛۲۱ آگاه باشید! كه داخل شدن در مسجد من، برای هر حائضی از زنان و بر هر فرد جنب از مردان حرام است؛ مگر بر محمد و اهل بیت او، علی و فاطمه و حسن و حسین.
● خواسته پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
ممكن است این تقاضا نخست از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بوده باشد و خداوند در استجابت این تقاضا فرمان به بستن در خانهها، جز خانه علی علیهالسلام را داده باشد؛ چرا كه پس از احداث مسجدالنبی و احداث خانههای برخی یاران در اطراف آن و خوابیدن و عبور كردن برخی از یاران از مسجد، مسجد را از آن قداست واقعی انداخته بودند. و چون پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از این ماجرا رنج میبرد، بدین جهت از خداوند درخواست كرد تا همان گونه كه برای موسی در باره هارون و ذرّیهاش این كار عملی شد، برای او نیز در باره علی و ذرّیهاش مسجد پاك و مطهر گردد. خداوند نیز به این تقاضا پاسخ مثبت داده و طی فرمانی به پیامبر، دستور بستن در خانهها، جز در خانه علی علیهالسلام را صادر فرمود.
عبداللّه بن عباس میگوید: قال رسول اللّه لعلیّ: انّ موسی سأل ربّه أن یطهر مسجده لهارون و ذرّیته و انّی سألتُ اللّه أن یطهّرلك و لذرّیتك من بعدك. ثم أرسل الی ابیبكر أن سدّ بابك. فاسترجع و قال: سمعاً و طاعهٔ. فسدّ بابه ثم الی عمر كذلك ثم صعد المنبر فقال: ما انا سددتُ أبوابكم و لا فتحتُ باب علی و لكنّ اللّه سدّ أبوابكم و فتح باب علی؛۲۲ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به علی علیهالسلام فرمود: روزی موسای پیامبر از خدای خویش خواست تا مسجدش را برای هارون و ذرّیهاش پاك سازد و من نیز از خداوند خواستم كه مسجد را برای تو و ذریهات پس از تو پاك گرداند. سپس برای ابوبكر پیام فرستاد كه در خانهات را ببند. او نیز كلمه استرجاع را بر زبان آورده و گفت: سمعاً و طاعهًٔ؛ شنیدم و قبول كردم. پس در خانه خود را به فرمان پیامبر بست. سپس همین فرمان را به عمر داد. و آنگاه به منبر رفته، فرمود: این من نیستم كه در خانههای شما را بسته و در خانه علی را باز گذاشتم؛ بلكه این خدا بود كه چنین دستوری صادر فرمود.
علامه امینی پس از ذكر حدیث مینویسد: نسائی به نقل از سیوطی این حدیث را آورده است در حالی كه در سنن موجود نیست. و از این كه سنن در نزد علامه امینی موجود بوده و بدون واسطه از نسائی نقل نكرده، معلوم میشود كه این حدیث در این كتاب مفقود شده است؛ ولی نسائی شبیه به همین حدیث را به طور خلاصه در خصایص۲۳ نقل كرده است.
● تثبیت موقعیت سیاسی امیرمؤمنان علیهالسلام
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در موارد گوناگونی با عبارتهایی چون: انا مدینهٔالعلم و علی بابها و انا مدینهٔ الحكمهٔ و علیّ بابها و انا مدینهٔ الفقه و علیّ بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب۲۴ از دانش وسیع و بیمانند امیرمؤمنان علیهالسلام سخن گفته است. اما حضرت زمانی به این مسأله تحقّق عینی بخشید كه عملاً دستور به بسته شدن تمامی درها داد و فقط در خانه علی را باز گذاشت و به این وسیله به همگان فهماند كه پس از من، فقط علی است كه میتواند همانند من عمل كرده و رهبر مسلمانان باشد.
طبق نقل سیره حلبیه۲۵ از امّ سلمه، ماجرای سدّ ابواب در بیماری آن حضرت اتفاق افتاده است. به نقل مسلم این واقعه پنج شب پیش از فوت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم رخ داده است.۲۶
ابنعباس میگوید: این امر در مرض موت آن حضرت بوده است.۲۷
از بررسی این نقلها روشن میشود كه این دستور بسیار مهم بوده و مشخص میگردد كه حضرت به دنبال چه هدفی بوده است.
● تلاش مذبوحانه دشمنان
از اینكه دشمنان اهل بیت نتوانستند با موضعگیریهای جاهلانه خود در برابر این جریان، نقش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در تثبیت موقعیت سیاسی امیرمؤمنان علیهالسلام خنثی كنند، دست به تلاشهای مذبوحانهای زدند كه خلاصه این تلاشها را در چند مورد بیان میكنیم:
● شكستن حُرمت خانه
پس از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم اولین تلاش آنها حرمت شكنی بود، آنان برای گرفتن بیعت از علی علیهالسلام به خانه فاطمه علیهاالسلام هجوم برده و بیشترین حرمت شكنی را نسبت به خانه و خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم انجام دادند.
شما میتوانید ماجرای هجوم به خانه وحی و رسالت را در دهها كتاب شیعه و سنّی به دقت مطالعه نمایید و خود به قضاوت بنشینید.
● تخریب خانه امیرمؤمنان علیهالسلام
در زمان عبدالملك بن مروان، دشمن به بهانه توسعه مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، ساكنان این خانه را بیرون كرده و خانه را ویران كردند.
آنها فكر كردند كه با ویران كردن خانه، آن در كه به امر خداوند و توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باز گذارده شده، بسته خواهد شد. این كوتهفكران خیال كردند در خانه اهلبیت علیهمالسلام در بین چهار دیواری و چوب، سنگ و آجر قرار دارد، در حالی كه این چنین نیست و این در همچنان باز و تا روز قیامت برای تمام بشریت منبع فیض الهی خواهد بود و هیچ كس جرأت بستن آن را نداشته و نخواهد داشت؛ چرا كه قرآن مجید میفرماید: «یریدون لیطفئوا نوراللّه بأفواههم و اللّه متمّ نوره و لو كره الكافرون»۲۸؛ آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولی خدا نور خود را كامل میكند، هرچند كافران خوش نداشته باشند.
● تضعیف راویان حدیث
از دیگر تلاشهای مذبوحانه دشمنان، مقابله با این حدیث است كه از طرف برخی كینه توزان صورت گرفته و این حدیث را به بهانه ضعف راویان، مردود دانستهاند.
ابن الجوزی این خبر را از جمله اخبار ساختگی دانسته و به خیال خود، این خبر ضعیف است؛ چرا كه با اخبار صحیحه كه در باره ابوبكر وارد شده، در تضاد است؛ بدین جهت گفته است: حدیث سدّ الابواب از اخبار ساختگی رافضیان است.۲۹
پاسخ میدهیم: این خیال خامی بیش نیست؛ چرا كه
اوّلاً: این حدیث را عدهای از یاران رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل كردهاند كه ما شكّی در صحابه بودنشان نداریم، همانند: ابن عباس، زید بن ارقم، براء بن عازب، سعد بن أبی وقّاص، عبداللّه بن عمر، جابر بن عبداللّه انصاری، ابوسعید خدری، امّ سلمه، ابو رافع، عایشه، عبدالمطلب بن عبداللّه بن حنطب، عمر بن الخطّاب، جابر بن سمرهٔ، انس بن مالك، حذیفهٔ بن اسید غفاری، ابوذر غفاری، ابوالحمراء، بریدهٔ أسلمی، علی بن ابیطالب، عدی بن ثابت و جمع دیگری از یاران رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم .
و به گفته ابن شهر آشوب این حدیث را نزدیك به سی نفر از یاران رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل كردهاند.۳۰
افزون بر این، این حدیث با الفاظ گوناگونی كه دارد، از بیست و نه طریق وارد شده است، و مرحوم سیدهاشم بحرانی به این اسناد اشاره كرده است.۳۱
ثانیاً: بیشتر محدّثان و راویان این حدیث را توثیق كردهاند.
تعبیرهایی كه در باره اسناد و رجال این روایت آمده است، به قرار ذیل است:
. فالحدیث بنصّ الحظاظ صحیح رجاله ثقات.۳۲
. در فتح الباری آمده است: رجاله ثقات.۳۳
. بدخشی در نزل الابرار، پس از ذكر این حدیث مینویسد: اخرجه احمد و النسایی و الحاكم و الضیاء باسناد رجاله ثقات.۳۴
. ابن حجر مینویسد: سند صحیح و رجاله رجال الصحیح الاّ العلاء و هو ثقهٔ و ثقهٔ یحیی بن معین و غیره.۳۵
. در فتح الباری پس از ذكر این حدیث مینویسد: اخرجه احمد و النسائی و اسناده قوی.۳۶
. محمودی در تحقیق ارزشمند خود بر كتاب تاریخ دمشق در ترجمه زندگانی امیرمؤمنان از ابن حجر، در ذیل این حدیث آورده است: این حدیث مشهور است و طرق متعددی بر آن نقل شده است و هر طریقی خود به تنهایی از مرتبه «حسن» كمتر نیست. و از مجموع این طرق بنا به روش اهل حدیث، قطع به صحت این حدیث پیدا خواهیم كرد.۳۷
● تحریف حدیث
یكی دیگر از راههای مقابله با این حدیث، كه از طریق برخی محدّثان صورت گرفته، گذاشتن نام ابوبكر به جای نام علی بن ابیطالب علیهالسلام است! در حالی كه در صحاح و غیر صحاح همه، روایت سدّ الأبواب را مخصوص علی بن ابیطالب علیهالسلام دانستهاند و چنان كه گفته شد، راویان آن را ثقه شمردهاند.
ترمذی در صحیح۳۸ و احمد بن حنبل در مسند،۳۹ از ابن عباس، از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل كردهاند كه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دستور به بستن درها جز خانه علی علیهالسلام را صادر كرد.
اما بخاری در صحیح خود، بابی را به عنوان: «باب الخواصهٔ و الممر فی المسجد»، باز كرده و در آن روایتی را از ابوسعید خدری از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل كرده كه در آخر آن چنین آمده است: ولكن اخوهٔ الاسلام و مودته لایبقین فی المسجد باب الاّ سدّ الاّ باب أبیبكر۴۰؛ اما برادری و مودت اسلام دری را در مسجد باز نمیگذارد مگر آن را ببندد، مگر در ابیبكر.
حال متعرض این جهت نمیشویم كه آیا رجال و اسناد این روایت از نظر خودشان صحیح است یا نه و فرضاً تمام رجال و اسناد این روایت صحیح باشد، آیا بین این دو حدیث تناقض پیش نمیآید؟ مگر ترمذی و مسند احمد، جزء صحاح نیستند كه این حدیث را مخصوص علی بن ابیطالب دانستهاند؟! پس یا باید بگوید: احادیث ترمذی و احمد، احادیث صحیحهای نیستند و یا باید حدیث بخاری را كه در برابر همه صاحبان كتب صحاح و مسانید و سنن قرار گرفته است كنار گذاشته شود و آن را غیر صحیح بدانیم.
عجیب است كه ابن سعد واقدی، كه كتابهای خویش را در ظلّ عنایت حكومتها نوشته است، در كتاب طبقات خود، با نقل حدیثی از معاویهٔ بن صالح، در باره بستن درها، جز در خانه ابوبكر، اهانتی به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسبت میدهد كه هرگز قابل بخشش نیست!
او به نقل از معاویهٔ بن صالح آورده است: جمعی از مردم گفتند: حضرت درهای ما را بست و درب خلیلش را رها كرد. پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: رسید به من آنچه شما گفتید در باب ابیبكر، به درستی كه میبینم برباب ابیبكر نوری را و میبینم بر باب شما ظلمتی را.۴۱
آیا خود قضاوت نمیكنید كه: این روایت جعلی و دروغ است؟ چرا كه هیچگاه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسبت گمراهی و ضلالت به یاران خود نداده است و چگونه در اینجا آشكارا و بیپرده به تمام یاران خود و یا لااقل به كسانی كه دری به مسجد باز كرده بودند، یا زبودن آن ذوب را مایه ضلالت و ظلمت میبیند.
صاحب اثر : محمد جواد مروّجی طبسی
منبع : ماهنامه كوثر شماره ۵۶
پینوشتها:
. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۰.
. راهبرد اهل سنن، ص ۶۷.
. مناقب ابن المغازلی، ص ۳۰۷.
و ۵. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۰.
. اللئالی المصنوعهٔ، ج ۱، ص ۱۸۱.
۷. تاریخ المدینهٔالمنورهٔ، (مسعودی)، ج ۱، ص ۳۳۹.
. همان، (ایهاالناس سدوا ابوابكم قبل أن ینزل العذاب...).
. مناقب علی بن ابیطالب، ص ۲۵۴.
۰. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۴.
۱. نجم / ۲.
۲. اللئالی المصنوعهٔ، ج ۱، ص ۱۸۱.
۳. خصائص، نسائی، ص ۱۳.
۴. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۱.
۵. احقاق الحق، ج ۵، ص ۵۶۹.
۶. نجم / ۲.
۷. تاریخ دمشق، ترجمه زندگی امیرمؤمنان، ج ۱، ص ۲۷۷.
۸. تاریخ اصبهان، ج ۱، ص ۲۹۱.
۹. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۵.
۰. تاریخ اصبهان، ج ۱، ص ۲۹۱.
۱. فرائد السمطین، باب ۶، ح ۱۲.
۲. الغدیر، ج ۳، ص ۲۰۵.
۳. خصائص، نسائی، ص ۱۲.
۴. تذكرهٔالخواص، ص ۵۲.
۵. السیرهٔالحلبیهٔ، ج ۳، ص ۳۴۷.
۶. صحیح، مسلم، ج ۵، ص ۱۳.
۷. همان، بخاری، ج ۱، ص ۱۲۰.
۸. صف / ۸.
۹. الموضوعات، ج ۱۱، ص ۳۶۶.
۰. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۸۹.
۱. غایهٔالمرام، ص ۶۳۹.
۲. الغدیر، ج ۳، ص ۲۰۲.
۳ـ۳۵. همان، ص ۲۰۳.
۶. همان، ص ۲۰۷.
۷. تاریخ دمشق، (ترجمه الامام علی بن ابیطالب)، ج ۱، ص ۳۰۵.
۸. صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۴۱.
۹. مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۳۳۱.
۰. صحیح بخاری، ج ۱، ص ۹۲.
۱. طبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۲۷.
منبع : ماهنامه كوثر شماره ۵۶
پینوشتها:
. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۰.
. راهبرد اهل سنن، ص ۶۷.
. مناقب ابن المغازلی، ص ۳۰۷.
و ۵. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۰.
. اللئالی المصنوعهٔ، ج ۱، ص ۱۸۱.
۷. تاریخ المدینهٔالمنورهٔ، (مسعودی)، ج ۱، ص ۳۳۹.
. همان، (ایهاالناس سدوا ابوابكم قبل أن ینزل العذاب...).
. مناقب علی بن ابیطالب، ص ۲۵۴.
۰. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۴.
۱. نجم / ۲.
۲. اللئالی المصنوعهٔ، ج ۱، ص ۱۸۱.
۳. خصائص، نسائی، ص ۱۳.
۴. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۹۱.
۵. احقاق الحق، ج ۵، ص ۵۶۹.
۶. نجم / ۲.
۷. تاریخ دمشق، ترجمه زندگی امیرمؤمنان، ج ۱، ص ۲۷۷.
۸. تاریخ اصبهان، ج ۱، ص ۲۹۱.
۹. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۵.
۰. تاریخ اصبهان، ج ۱، ص ۲۹۱.
۱. فرائد السمطین، باب ۶، ح ۱۲.
۲. الغدیر، ج ۳، ص ۲۰۵.
۳. خصائص، نسائی، ص ۱۲.
۴. تذكرهٔالخواص، ص ۵۲.
۵. السیرهٔالحلبیهٔ، ج ۳، ص ۳۴۷.
۶. صحیح، مسلم، ج ۵، ص ۱۳.
۷. همان، بخاری، ج ۱، ص ۱۲۰.
۸. صف / ۸.
۹. الموضوعات، ج ۱۱، ص ۳۶۶.
۰. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۸۹.
۱. غایهٔالمرام، ص ۶۳۹.
۲. الغدیر، ج ۳، ص ۲۰۲.
۳ـ۳۵. همان، ص ۲۰۳.
۶. همان، ص ۲۰۷.
۷. تاریخ دمشق، (ترجمه الامام علی بن ابیطالب)، ج ۱، ص ۳۰۵.
۸. صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۴۱.
۹. مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۳۳۱.
۰. صحیح بخاری، ج ۱، ص ۹۲.
۱. طبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۲۷.
منبع : سایت پیامبر اعظم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست