یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا
نواندیشی و بازاندیشی در دیوان بیدل
گاهی با خود اندیشیدهام که بهراستی برجستهترین وجه تمایز استاد شفیعی کدکنی نسبت به غالب پژوهشگران ادبی عصر حاضر چیست. البته وجوه تمایز بسیار است، همچون تسلط توأم بر ادب کهن و جدید، دقت و جدیت توأم با پرکاری، وضوح و شفافیت در بیان. ولی به گمان من در کنار همه اینها، جناب دکتر شفیعی به فضیلتی مهم آراسته است و آن، دگرگون اندیشیدن درباره موضوعاتی است که تاکنون همه دربارهشان به شکلی واحد اندیشیدهاند. مثلا در مباحث بلاغی، از قرنهای پیش تا زمان انتشار <صور خیال در شعر فارسی> و حتی پس از آن، اهتمام غالب ادبای ما در دستهبندی و نامگذاری انواع و شقوق مختلف صوریتشبیه و استعاره و امثال اینها بوده است و کمتر کسی در ماهیت و ماده اصلی این صور خیال بحث کرده است.
همچنین در باب وزن و قافیه، غالبا بحث اصلی، ارکان عروضی و زحافات آنها و یا حروف قافیه و قواعدشان بوده است و کمتر دیدهایم که کسی در ارزش هنری این اشکال از موسیقی شعر چنان بحث کند که دکتر شفیعی در کتاب <موسیقی شعر> کرده است. همین ویژگی را در سلسلهای از کتابهای جناب دکتر شفیعی که به متون کهن فارسی اختصاص دارد نیز بهروشنی میتوان دریافت. مثلا من آن هنگام که شنیدم ایشان کتابی درباره انوری منتشر کردهاند (مفلس کیمیافروش)، هیچ گمان نمیبردم این کتاب برای کسی که با نوشتههای دیگران، با انوری یک آشنایی نسبی به هم رسانده است، سخن تازهای داشته باشد. ولی کتاب را آنگاه که خریدم و خواندم، دقیقا مخالف این تصور ابتدایی خویش یافتم و دیدم که چه مباحث ناگفتهای از شعر انوری در اینجا مطرح شده است، آن هم با وضوح، دقت و جذابیت تمام. چنین است که با خواندن کتابی از دکتر شفیعی کدکنی در یک موضوع، بعد دیگری از یک منشور را میبینیم، با رنگآمیزی و جلوه خاص خودش. همینگونه است <شاعر آینهها> که ما در این مقام در پی نظاره آنیم.
● نواندیشی و بازاندیشی
اما به راستی در این کتاب، چه چیزی درباره بیدل مطرح شده است که پیش از این نشده بود و ما بدان نیاز داشتیم؟ به گمان من مهمترین و کاربردیترین بحث درباره شعر بیدل برای یک مخاطب امروز، دریافت وجوه مختلف <هنر بیدل> استو این چیزی است که پیش از این کمتر بدان پرداختهاند. تا جایی که من دیدهام، پژوهشهای بیدلشناسان افغانستان تاکنون بیشتر بر زندگی و آثار و نیز شرح شعرهای او بر مبنای عرفان و تصوف متمرکز بوده است و پژوهشهای بیدلشناسان ماوراءالنهر باز هم بر زندگی و آثار، به اضافه تبیین تفکراتش بر مبنای آموزههای مارکسیستی.
در این میان، جای هنر بیدل خالی بوده است و این است کانون توجه جناب دکتر شفیعی به این شاعر در این اثر. شاید به همین واسطه است که فصل مفصل <سبکشناسی شعر بیدل> این کتاب را بسیار جذابتر و کاربردیتر از دیگر فصول آن مییابیم و بهراستی اگر این فصل در کار نبود، <شاعر آینهها> را کتابی نه در حد دیگر آثار دکتر شفیعی مییافتیم، چون حقیقت این است که بعضی دیگر از مقالات این کتاب، به سبب قدمت زمان نگارش و یا گرایش موضوعی خاص خود، با این فصل برابری نمیکند و موید همین سخن از مولف است که این <مجموعهای پراکنده است و کتابی منسجم نیست.>۱۱)
باری، در فصل <سبکشناسی شعر بیدل> مولف با دقت و ریزبینی تمام، ویژگیهای صوری شعر بیدل را استخراج و مهمتر از آن، با تحلیلهای هنری همراه کرده است. این بخش، نهتنها سبکشناسی شعر بیدل، که یک کارگاه عملی برای آشنایی با سبک شعر و شیوه استخراج ویژگیهای سبکی دیگر شاعران است.
اگر مجاز به رتبهبندی میان فصلهای این کتاب باشیم، باید فصل <مصراع: دریچه آشنایی با بیدل> را در مرتبه بعد بدانیم، چون این هم از بخشهایی است که گویا مشخصا برای همین کتاب تألیف شده است و تازگی و طراوت خاص خود را دارد، برخلاف دو فصل <بیدل دهلوی> و <نقد بیدل> که محصول چهل سال پیش از امروز و بیست سال پیش از چاپ اول <شاعر آینهها> بوده است و طبعا نظریاتی از دکتر شفیعی را در آنجا میتوان یافت که کاملا با دیدگاه ایشان در هنگام انتشار کتاب در تباین است. در آن فصلها، بیدل <درس عبرتی برای گویندگان جوان امروزی>۲۲) دانسته میشود، ولی در فصل <مصراع: دریچه آشنایی با بیدل> یک مصراع شعر او بر مجموعه میراث ادبی معاصران (گذشته از چند شاعر معاصر و آن هم بعضی کارهاشان) برتری مییابد.۳۳)
به راستی رمز این تباین در چیست؟ به نظر میآید که جناب دکتر شفیعی کدکنی، در سالهای پیش از دهه شصت، آن مایه عنایت و علاقهای را به بیدل نداشته است که در کتاب <شاعر آینهها> حس میشود. مثلا در کتاب <ادوار شعر فارسی> دکتر شفیعی(چاپ اول:۱۳۵۹) بیدل از قلههای دورههای انحطاط به شمار میآید(ص۱۴۸) و نامش همراه قاآنی برده میشود و با سروش اصفهانی و صبا مقایسه میشود(ص۱۳۶) و همه غزلهایش فاقد <یکپارچگی و وحدت ارگانیک> دانسته میشود. (صص۹۸ و ۱۲۵)۴۴) اینها را میتوان مقایسه کرد با این عبارت از <شاعر آینهها> که حدود یک دهه بعد از آن قضاوتها نوشته شده است: <بیدل، فرد اکمل و نمونه عالی و موفقترین مظهر این گونه شعر و شاعری (سبک هندی) است و... علاوه بر تأملات ژرفی که در عوالم روحی انسان و جوانب حیات بشری دارد، یکی از شگفتیهای قلمرو خلاقیت و جوانب حیات فارسی نیز هست و سکوت و ناسپاسی و حقناشناسی ما ایرانیان در برابر عظمت و نبوغ شعری او، به هیچ وجه، از اهمیت حقیقی مقام او... نمیکاهد.>۵۵) ولی این تفاوت میان داوریهای جناب دکتر شفیعی کدکنی در این بیست سال، یک حقیقت دیگر را آشکار میکند و آن، پویایی شخصیت ادبی ایشان است و پرهیز از مطلقنگری و پایفشردن بر یک نظر قدیمی. ایشان چنانکه در جایهای دیگر نیز نشان داده است، سخت مشتاق تحول و بازاندیشی بوده است و در عین حال، همواره شجاعت نقد نظریات پیشین خویش را داشته است. حال این نقد میتواند به صراحت باشد، چنانکه در ویرایش دوم <موسیقی شعر(>چاپ۱۳۶۸) شاهدیم۶۶) و میتواند ضمنی باشد، یعنی کنار هم نهادن دیدگاههای چند دوره متفاوت، تا خواننده خود این سیر تحول ذوقی را دریابد، چنانکه در <شاعر آینهها> میبینیم. این بازاندیشی دائمی، به گمان من جای تحسین دارد و یکی دیگر از جوانب ارجمند شخصیت ادبی دکتر شفیعی کدکنی است.
● در حوزه معانی و مفاهیم
اما در بررسی این کتاب ارزشمند، نباید این نکته را نیز فروگذاشت که جناب دکتر شفیعی بنابر دیدگاه صورتگرایانه خویش، کمتر به حوزه مفاهیم شعر این شاعر نزدیک شدهاند، در حالی که میشد به آن مفاهیم نیز پرداخت، چون به نظر میرسد آنچه بیدل را بیدل کرده، تنها حسآمیزی و بیان پارادوکسی و امثال اینها نبوده است، بلکه معانی شعر بیدل نیز در این میان دخلی تمام داشتهاند.
البته اگر کتاب صرفا به مباحث صوری شعر بیدل اختصاص میداشت، جای انتقادی نبود، ولی قضیه این است که در مقالهای از این کتاب، یعنی <بیدل و بیدلگرایان> که ترجمهای است از تحقیق پروفسور یری بچکا، سخنانی درباره معانی شعر بیدل آمده است که البته نقد و یا حاشیهزدنی جدی را طلب میکرد. در اینجا بیدل شاعری <منکر اعتقاد به زندگی پس از مرگ و افسانه بهشت و دوزخ> و دارای <نظرگاههای ضد فئودالی> ترسیم میشود که <میان مسلمانان و هندوان تمایزی قائل نیست و غالبا در کنار غیرمسلمانان قرار دارد.>۷۷)
جناب دکتر شفیعی با واکنشی نسبتا ملایم در برابر این نظرها در پاورقی، در واقع مسوولیت آن سخنان را از دوش خود برداشتهاند، نه اینکه ارزیابی و داوریای از خود داشته باشند. چنین است که سیمای معنوی بیدل در این کتاب را قدری نارسا و حتی مخدوش مییابیم.
آنچه به این نارسایی افزوده است، جابهجایی توجیهناپذیری است که در ترتیب غزلهای انتخابی در کتاب <شاعر آینهها> رخ داده است، بدین معنی که غزل تحمیدیه:
<به اوج کبریا کز پهلوی عجز است راه آنجا
سر مویی گر اینجا خم شوی، بشکن کلاه آنجا>
که سرمطلع غزلیات بیدل در نسخههای موجود دیوان اوست، در این گزیده به جای دیگری برده شده است و غزل:
<ز بادهای است به بزم شهود، مستی ما
که کرد رفع خمار شراب هستی ما>
در آغاز گنجانده شده است؛ غزلی که بیت دومش چنین است:
<بگو به شیخ که از کفر تا به دین فرق است
ز خودپرستی تو تا به میپرستی ما.>
من برای این جابهجایی هیچ توجیهی از نوع ترتیب حروف الفبا یا وزن و قافیه و امثال آن نیافتم. جدا از آن، بعضی از غزلهای خوب بیدل که حاوی نیایش و حمدی بودهاند، در این مجموعه غایباند و در عوض، این غزل حاضر است:
<این قدر ریش چه معنی دارد
غیر تشویش چه معنی دارد.>
● گزیده شعرها
چنانکه مولف محترم یادآور شدهاند، آن شش مقاله ابتدای کتاب، به واقع مقدمهای است برای گزیدهای از غزلها و رباعیهای بیدل که بخش عمده آن را تشکیل میدهد. اگر این گزیده را با دیگر گزیدههای موجود از بیدل در جنگها و کتابهای تاریخ ادبیات و امثال اینها مقایسه کنیم، به سلامت ذوق ایشان معترف میشویم.
ولی هیچ انکار نباید کرد که بیدل شاعری است سخت دیرآشنا و همچنان که موانست جناب دکتر شفیعی با این شاعر در طول بیست سال تمام اتفاق افتاده است، گزینش دلخواه از شعر او نیز به زودی به دست نمیآید. بسیاری از غزلهای بیدل، تا سالها بسیار معمولی به نظر میرسند و به ناگاه با جرقهای از پرده به درمیآیند. چنین است که یک گزیده شعر بیدل، حتی اگر به کوشش یکی از مسلطترین و خوشذوقترین ادبای عصر هم فراهم آمده باشد، خالی از چند و چون نخواهد بود. این نه از کوتاهی گزینشگر، که از رازوارگی و دیرآشنایی شعر بیدل است.
آقای دکتر شفیعی به درستی گفتهاند که <وقتی حساب ذوق به میان آمد، ذوق هیچکسی برتر از ذوق دیگری نیست. هر کس یا هر گروهی حق دارد ذوق خود را برتر از ذوق دیگران بداند و به همین دلیل، در این انتخاب، نگارنده ادعای هیچ امتیازی برای سلیقه خود ندارد.>۸۸) ولی به نظر من، انتخابی چنین سنجیده از غزلهای بیدل، نشانگر برتری ذوق جناب دکتر شفیعی بر ذوق بسیاری دیگر از ادباست. فقط بحث در این است که به نظر میرسد گزینش موجود، به تمامی بر مطابقت این گزیده با آن ذوق (که ما نشانههایش را در اینجا و دیگر کتابهای جناب دکتر شفیعی دیدهایم) گواهی نمیدهد. من فقط به دو غزل از بیدل اشاره میکنم، که اولی در کتاب آمده است و دومی نیامده است.
<خار غفلت مینشانی در ریاض دل چرا؟
مینمایی چشم حقبین را ره باطل چرا؟>
و: <تمام شوقیم، لیک غافل که دل به راه که میخرامد
جگر به داغ که مینشیند، نفس به آه که میخرامد>
نکته دیگر قابل تأمل، این است که به نظر میرسد که انس و الفت جناب دکتر شفیعی در مسیر بازخوانی غزلیات حجیم بیدل، به مرور افزایش یافته است، چنانکه از حرف <الف>، تعداد غزلهای انتخابی ایشان، ۲۳ غزل از ۳۴۰ غزل است؛ یعنی کمتر از هفت درصد، ولی از حرف <ی>، ۴۶ غزل از ۲۰۰ غزل است؛ یعنی ۲۳ درصد.۹۹) این هم میتواند موید سخن ما درباره دیرآشنایی شعر بیدل و انس تدریجی آدمی با شعر او باشد.
ولی با این همه، این گزیده تا حدود بسیاری با انتظارات جوانان شاعر علاقهمند به بیدل از این شاعر قرابت دارد و هیچ اغراق نیست اگر آن را از بهترین گزیدههای موجود از شعر بیدل بدانیم.
محمدکاظم کاظمی
پینوشتها:
۱- شاعر آینهها، بررسی سبک هندی و شعر بیدل؛ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات آگاه، چاپ سوم: زمستان۱۳۷۱، ص ۱۴.
۲- همان، مقاله <بیدل دهلوی>، ص۱۸.
۳- همان، مقاله <مصراع: دریچه آشنایی با بیدل>، ص۸۰.
۴- ادوار شعر فارسی، ویرایش دوم، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران،۱۳۸۰.
۵- شاعر آینهها، مقاله <حافظ و بیدل در محیط ادبی ماوراءالنهر در قرن نوزدهم>، ص۹۶.
۶- موسیقی شعر، انتشارات آگاه، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۸.
۷- شاعر آینهها، مقاله <بیدل و بیدلگرایان>، صص۸۲ و ۸۵.
۸- همان، ص۱۲.
۹- میپذیرم که در این مورد، نمیتوان بسیار مقید به عدد و رقم بود، چون بعضی حروف، به طور طبیعی آمادگی بهتری برای قافیه و ردیف شدن دارند و باز میپذیرم که بیدل در حرف <ی> به نسبت غزلهای خوب بیشتری دارد. ولی در اینجا، نسبت ۵ درصد در حرف <ت>، ۱۰ درصد در حرف <د>، ۱۵ درصد در حرف <م> و آنگاه ۲۳ درصد در حرف <ی( >میان غزلهای انتخابی و کلغزلها) این سیر افزایشی تدریجی را تأیید میکند، در حالی که میانگین این نسبت در این گزیده ده درصد است؛ یعنی ۲۸۲ غزل منتخب از حدود ۲۸۵۰ غزل بیدل.
پینوشتها:
۱- شاعر آینهها، بررسی سبک هندی و شعر بیدل؛ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات آگاه، چاپ سوم: زمستان۱۳۷۱، ص ۱۴.
۲- همان، مقاله <بیدل دهلوی>، ص۱۸.
۳- همان، مقاله <مصراع: دریچه آشنایی با بیدل>، ص۸۰.
۴- ادوار شعر فارسی، ویرایش دوم، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران،۱۳۸۰.
۵- شاعر آینهها، مقاله <حافظ و بیدل در محیط ادبی ماوراءالنهر در قرن نوزدهم>، ص۹۶.
۶- موسیقی شعر، انتشارات آگاه، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۸.
۷- شاعر آینهها، مقاله <بیدل و بیدلگرایان>، صص۸۲ و ۸۵.
۸- همان، ص۱۲.
۹- میپذیرم که در این مورد، نمیتوان بسیار مقید به عدد و رقم بود، چون بعضی حروف، به طور طبیعی آمادگی بهتری برای قافیه و ردیف شدن دارند و باز میپذیرم که بیدل در حرف <ی> به نسبت غزلهای خوب بیشتری دارد. ولی در اینجا، نسبت ۵ درصد در حرف <ت>، ۱۰ درصد در حرف <د>، ۱۵ درصد در حرف <م> و آنگاه ۲۳ درصد در حرف <ی( >میان غزلهای انتخابی و کلغزلها) این سیر افزایشی تدریجی را تأیید میکند، در حالی که میانگین این نسبت در این گزیده ده درصد است؛ یعنی ۲۸۲ غزل منتخب از حدود ۲۸۵۰ غزل بیدل.
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست