سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا

چرایی جنگ سی و سه روزه


چرایی جنگ سی و سه روزه
با گذشت بیش از سی روز از شروع جنگ در لبنان، اكنون می توان به استخراج نتایجی چند در رابطه با آن و ترسیم تصویری وسیع تر و ارزیابی گسترده تری از آنچه كه در این مدت اتفاق افتاده است، دست زد. نتایجی كه می توان از این جنگ استخراج كرد، عبارتند از:
۱ـ فرض اینكه عملیات مقاومت در ۱۲ ژوئیه كه طی آن دو سرباز اسرائیلی به گروگان گرفته شدند، دلیل مستقیم شروع جنگ بوده است. با در نظر گرفتن مقیاس و گستردگی پاسخ اسرائیل و این واقعیت كه این حمله، همه مناطق لبنان را دربرگرفته است، مردود است. در واقع، تجاوز اسرائیل كه با هماهنگی ایالات متحده صورت گرفته، نقشه ای از پیش طراحی شده بوده است. اظهارات صریح خانم رایس در روزهای آغازین جنگ و مخالفت جدی ایالات متحده با آتش بس، موید این مطلب است. سرعت در تصمیم گیری دولت اسرائیل مبنی بر آغاز جنگ دلیل دیگری است كه نشان می دهد این جنگ نه به واسطه عملیات مقاومت، بلكه در چارچوب یك طرح گسترده و از پیش تعیین شده صورت گرفت.
بعد از خروج اسرائیل در سال ۲۰۰۰، تجاوز به حریم هوایی لبنان حتی یك روز متوقف نشده است. در این مدت، علاوه بر نقض حریم هوایی و دریایی لبنان، گروگانگیری شهروندان لبنانی نمونه دیگری از تجاوزات آشكار اسرائیل به لبنان بوده است. آزادی همین افراد، یكی از دلایل گروگانگیری دو سرباز اسرائیلی است. ادامه اشغال مزارع شبعا در جنوب شرقی لبنان كه از سال ۱۹۶۷ به اشغال اسرائیل در آمده است، به عنوان استخوان لای زخم دیگری همواره باعث آزار لبنانی ها بوده است. باید توجه داشت كه عملیات پرتاب موشك توسط حزب الله و مقاومت به داخل خاك اسرائیل، دو روز بعد از تجاوز آشكار اسرائیل به لبنان صورت گرفته است.
اهداف تجاوز اسرائیل به طور خلاصه عبارتند از:
الف ـ جدا كردن لبنان از بحران منطقه: با صدور و تصویب قطعنامه های سازمان ملل متحد كه در خدمت این هدفند مانند قطعنامه های ۱۵۵۹ و ۱۶۰۸ ، ۱۷۰۱ و تضمین امنیت در مرزهای اسرائیل از طریق خلع سلاح مقاومت و نهایتا انعقاد «پیمان صلح» با لبنان.
ب ـ بروز تحولات مربوط به «تغییر رژیم» در مقیاس وسیع و با هدف كمك به ائتلاف ۱۴ مارس، بعد از ناكامی این نیروها كه نتوانستند به تنهایی این تغییر رژیم را انجام دهند و با هدف حمایت از دستاوردهای «انقلاب سدر» و به اصطلاح تقویت «نمونه دموكراسی» در لبنان.
ج ـ منزوی ساختن سوریه و ایران و فشار بر آنها برای تسلیم یا محاصره با هدف انجام اقدامات علیه آنها در آینده.
به طور خلاصه: پیشروی در مسیر «طرح خاورمیانه جدید».
۲ ـ تجاوز اسرائیل بر شیوه های زیر استوار است:
الف ـ عملیات گسترده نظامی و بمباران اهداف غیرنظامی و وارد آوردن صدمات سنگین به زیر ساخت ها، جاده ها، پل ها و بنیان های اقتصادی در همه نقاط لبنان: هدف این حملات، شكست مقاومت و تشدید منازعات داخلی و كوشش برای تحریك افكار عمومی مردم لبنان علیه مقاومت و حزب الله است.
ب ـ دامن زدن به اختلافات داخلی:
در واقع دولت لبنان و نیروهایی كه به بحث هایی چون «لبنان به مكانی برای جنگ دیگران بدل شده است» یا «جنگ در خاك خودمان» دامن می زدند، به این هدف ایالات متحده خدمت كردند. نیروی تجاوز به این بحث ها دل خوش كرد و به آن امید بست كه شاید این بحث ها به درگیری واقعی در داخل لبنان بدل شود. به رغم وحدت فعلی در لبنان، اسرائیل هنوز روی این طرح كار می كند. این مسئله جدی ترین خطری است كه لبنان را تهدید می كند.
ج ـ استفاده از مواضع رسمی دولت های عرب:
دولت های عرب با مطرح كردن ادعاهایی چون «این عملیات علیه نقشه های ایران است» یا «شكست حزب الله یا حماس، نفوذ ایران را در منطقه كاهش می دهد»، به اهداف تجاوز تا حدودی خدمت كردند.
این انتقاد متوجه رژیم های عرب بود كه فقط به همبستگی در حرف بسنده كرده اند و هیچ اقدام عملی علیه تجاوز انجام ندادند. جنگ در لبنان نه تنها لبنان را مورد هدف قرار می دهد بلكه در ارتباط با كل مناقشه اعراب و اسرائیل است. اگر مقاومت لبنان در هم بشكند، گام مهمی در سرنگونی هر دولتی كه مخالف ایالات متحده و اسرائیل باشد برداشته خواهد شد. اقدامات آمریكا و اسرائیل در این رابطه با استفاده از هر شیوه ممكن انجام خواهد شد.
۳ ـ تا به حال چه اتفاقی افتاده است
الف ـ در عمل:
ارتش اسرائیل نتوانست به پیروزی قاطع نظامی بر حزب الله و مقاومت دست یابد. تخریب و كشتار مردم بی دفاع نیز نتوانست نتیجه نظامی جنگ را به ضرر حزب الله و مقاومت برگرداند.
ب از لحاظ سیاسی:
با توجه به ایستادگی مقاومت و با توجه به آنكه تاكنون اسرائیل نتوانسته به هیچ پیروزی دست یابد و با در نظر گرفتن ویژگی سبعانه تجاوز، نكات زیر قابل ذكر است:
ب ۱ ـ تفاوت های جدی بین موضع سیاسی كشورهای مختلف آشكار شده است. می توان ادعا كرد كه ایالات متحده در موقعیتی قرار گرفته است كه دیگر نمی تواند قطعنامه های دلخواه را به شورای امنیت تحمیل كند. اما در عین حال، ایالات متحده قادر است قطعنامه هایی را كه با طرح های این كشور و منافع اسرائیل همخوان نیستند وتو كند. موضع فرانسه، روز به روز از ایالات متحده فاصله بیشتری می گیرد. این موضع بیانگر دیدگاه تقریبا همه كشورهای اروپایی به غیر از انگلیس است. با تمام این اوصاف، وضعیت بین المللی هنوز به گونه ای نیست كه ایالات متحده و اسرائیل را به عقب نشینی وادار كند. تقویت و گسترش همبستگی بین المللی با لبنان به ویژه در كشورهای اروپایی می تواند این تغییر را تسریع نماید.
ب۲ ـ گسترش وسیع جنبش مردمی در كشورهای عربی در پاسخ به مواضع ضعیف دولت های این كشورها و ترس از اعتراض مردم، باعث تغییر در مواضع اولیه برخی از این كشورها شده است. این مسئله باعث بروز مشكلات برای دوستان آمریكا شده است. علاوه بر آن، بربریت و خشونت این تجاوز در لبنان و فلسطین و ترس از گسترش جنگ به كل منطقه، این دولت ها را بین پتك مردم كشورشان و سندان دوستی با آمریكا و اسرائیل قرار داده است. این نكته لازم به ذكر است كه كوشش های انجام شده برای منزوی كردن ایران و سوریه تاكنون برای كشورهایی كه این سیاست ها را دنبال می كنند، قرین موفقیت نبوده است. بر عكس، چنان كه ملاحظه می شود، ایران و سوریه در حال برگشت به مذاكرات هستند. ملاقات بین منوچهر متكی وزیر خارجه ایران و وزیر خارجه فرانسه موید این مدعا است.
ج ـ خسارات وارد آمده بر اسرائیل و عدم توانایی آن بر دستیابی به اهداف تجاوز، افزون بر خساراتی كه ارتش این كشور متحمل شده است كه در عمل نتوانسته است حتی یك گروه نه حتی یك كشور را متلاشی كند، باعث بروز تضادهایی در جامعه اسرائیل و درخواست های مبتنی بر پایان جنگ در این كشور شده است. بعضی از مردم اسرائیل می گویند این كشور به ابزاری در دست آمریكا تبدیل شده است. بعضی دیگر می گویند دولت باید امتیازهایی به فلسطینی ها و در رابطه با سرزمین های اشغالی بدهد تا این كشور بتواند در صلح زندگی كند. ادامه جنگ ممكن است باعث دامن زدن به اختلافات درون جامعه اسرائیل شود. در لبنان، ایالات متحده نتوانسته متحدانش را به موضعگیری به نفع خود ترغیب كند. به علاوه، با آشكارتر شدن مواضع ایالات متحده در لبنان كه هرگز در خدمت لبنان، استقلال و تمامیت ارضی و حاكمیت دموكراسی در آن نبوده و نخواهد بود و حمایت از تجاوز اسرائیل در كنار ایستادگی و پایداری مقاومت، متحدان آمریكا در لبنان را به سكوت وادار كرده است. در این رابطه، موضع دولت لبنان در رد مذاكره با آمریكا قبل از آتش بس، شروع جدید و قابل قبولی در تقویت كشور و در تقابل با تجاوز است. با این وجود، كوشش هایی برای زیگزاگ زدن در این رابطه، ازجمله ارائه طرح ۷ ماده ای سینیورا به كنفرانس رم در ۲۹ ژوئیه گویی كه این طرح فرمولی جادویی است صورت می گیرد. طرح آتش بس توافق شده بین فرانسه و آمریكا كه بیشتر متضمن تامین منافع اسرائیل است، مقدمتا با این هدف صورت می گیرد كه به آتش اختلافات داخلی در درون كشور دامن بزند. این طرح كه از جانب نبیه بری به عنوان سخنگوی پارلمان لبنان رد شده است، ممكن است با چراغ سبز از جانب برخی گروه های لبنانی صورت گرفته باشد. موضعگیری قاطع و یكصدا علیه این طرح می تواند، نقشه جدید ایالات متحده و دیپلماسی خاورمیانه ای آن را با شكست روبه رو سازد. هرگونه كوشش از جانب هر گروهی در لبنان كه قصد مصادره موفقیت ها به نفع گروه خود را داشته باشد، می تواند باعث بروز جنگ و منازعات در داخل كشور و پیشرفت طرح «هرج و مرج خلاق» كه آمریكا بانی آن است، شود.
۴ ـ آینده چگونه رقم خواهد خورد
اسرائیل و ایالات متحده تاكنون نتوانسته اند هیچگونه پیشرفت نظامی یا سیاسی به دست آورند كه در خدمت موقعیت آنها در چانه زنی و تحمیل مواضع آنها قرار گیرد. مواضع مختلف و متنوعی در كشورهای عربی و در جامعه بین المللی مطرح شده اند. این مواضع از سازش در برابر تجاوز به اعتراض علیه جنایات اسرائیل تغییر كرده اند. به موازات درگیر شدن سوریه و ایران از یك طرف و جامعه اروپا و در راس آن فرانسه در مذاكرات، اقدامات دیپلماتیك سرعت یافته اند و ممكن است به توافق بر سر مفاد سندی كه بتواند به بحران كنونی خاتمه بخشد، بینجامد. اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، این امر به معنی پیروزی حزب الله و مقاومت و مخالفت قاطع ایالات متحده خواهد بود. از این رو، در صورت وقوع این امر ایالات متحده خواهد كوشید با افزایش فشار بر ایران با صدور قطعنامه در شورای امنیت و سوریه، دست اسرائیل را برای ادامه تجاوز باز بگذارد. اگر اسرائیل بتواند با اشغال بخش هایی از كشور لبنان، حزب الله را به داخل خاك لبنان عقب براند، تا زمانی كه حزب الله قدرت مقاومت و وارد آوردن خسارت بر اسرائیل را داشته باشد، این امر برای مقاومت شكست محسوب نخواهد شد. باید توجه داشت كه جنگ حاضر كه جنگ بین یك ارتش منظم با یك گروه چریكی است، با اصول جنگ های كلاسیك متفاوت است.
سیمین منصوری
منبع : روزنامه شرق