یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دانستنی هایی از قرآن


دانستنی هایی از قرآن
●انسان، مفسد فی الأرض
« و إذ قال ربك للملائكهٔ إنی جاعل فی الأرض خلیفهٔ، قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك، قال إنی أعلم ما لا تعلمون »
( سوره بقره / آیه ۳۰)
ای پیامبر، به یاد آور آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: همانا من در زمین خلیفه و جانشین قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند آیا در زمین كسی را می‏گماری كه در آن فساد كند و خونهائی را بریزد در حالی كه ما تو را حمد و سپاس می‏گوئیم و تو را به پاكی یاد می‏كنیم؟ خداوند فرمود: من می‏دانم آنچه را شما نمی دانید.
خداوند پس از بیان نعمت بزرگ آفرینش آسمانها و زمین، خلقت اولین انسان كه حضرت آدم می‏باشد را بیان می‏كند و به فرشتگانش خبر می‏دهد كه اراده كرده است در زمین انسان را بیافریند.
ملائكه كه می‏دانستند دنیا سرزمینی مادی است و از اطلاعات اولیه‏ای كه داشتند نتیجه گیری كردند كه مادّه عوارضی در پی دارد زیرا موجب اجتماع است و اجتماع باعث بر تزاحم می‏باشد و تزاحم مخلوقات مادی را به فساد و تباهی می‏كشاند. و به عبارت دیگر انسان مخلوقی مادی است كه از آب و گِل خلق می‏شود و مادّه محدود است. از این روی مركز تزاحمها و درگیریها و كشمكش ها می شود. چرا؟ برای اینكه عالَم مادّی هرچه گسترده و پهناور باشد طمعهای انسان توسعه طلب را تأمین نمی كند.
مگر خود در این جهان مادّی شاهد توسعه‏طلبی‏های مستكبران و ظالمان نیستیم؟ و مگر همین انسان طمّاع از تسلّط بر جهان قانع شده است؟ پس چرا دست درازی به ماه و كواكب می‏كند و میلیارها دلار صرف كشف كواكب دیگر می‏نماید؟ و مگر آن كس كه در آن سوی جهان كه به اندازه اختلاف ۱۲ ساعت زمانی با ما دور است همواره نعره نمی كشد كه خاور میانه را - با زور -خاضع برای خویش سازد؟ ملائكه كه این وضعیت را با اطلاعات كمی كه داشتند می‏دانستند شگفت زده شدند كه چگونه خداوند در این جهان مادی می‏خواهد خلیفه و جانشین برای خود قرار دهد، غافل از اینكه همین انسان كه دارای دو غریزه شهوت و غضب است و ممكن است با استفاده از این دو غریزه فطری خدادادی از یك درنده، خونخوارتر گردد و زمین را پر از فساد و تباهی كند، همین انسان دارای عقل است كه اگر به كار بندد آن دو قوّه را چنان مهار می كند و در برابر خدا آنچنان خاضع می‏شود كه مقامش از صدها فرشته بالاتر می‏رود.
ملائكه كه می‏پنداشتند این موجود مادی كه دارای دو نیروی مخرب است ممكن است جهان را پر از فساد و ظلم كند و با استفاده از خیرات و نعم آن و حس برتری جوئی همنوعان خود را از پا در آورد یا خاضع برای خود سازد و این كار جز با فساد و خونریزی میسر نیست پس حق داشتند كه از علت خلقت آدم بپرسند. البته ممكن است برخی از مفسرین این را اعتراض بخوانند ولی قطعا این سخن غلط و اشتباه است زیرا ملائكه بندگان محترم و مورد تقدیر خداوند هستند و هرگز دمی از اطاعت و بندگی فروگذار نیستند ، و آنها تنها توضیح خواستند نه اینكه اعتراض كنند.
ملائكه خیال می‏كردند مِلاك و معیار قرب بیشتر، عبادت و اطاعت بیشتر است و آنان كه برای عبادت آفریده شده‏اند قطعا بهتر و بیشتر خدا را می‏پرستند.
اینجا نقطه مهمی نهفته شده و آن اینكه عبادت یك انسان مادی كه خداوند در او نیروهای فساد خواه قرار داده، در صورتی كه با وجود این نیروها، آنها را مهار كند و به عبادت بپردازد قطعا ارزشمند تر و مهمتر است تا عبادت موجودی كه برای عبادت آفریده شده و نمی تواند خطا كند یا پا را فراتر بگذارد، هرچند این موجودی است خاكی و او موجودی است نوری.
به عنوان مثال: شخصی به صورت زاهدانه زندگی می‏كند زیرا پولی ندارد كه طغیان كند، او مهمتر است یا آن كس كه دارای پول فراوان است ولی مانند زاهدان و پارسایان زندگی می‏كند آیا این دو با هم برابرند؟
آری، این انسان است كه با وجود آن همه غرائز و نیروهای مادی، آنچنان خدا را اطاعت می‏كند كه روح القدس ـ مقرّب ترین فرشتگان خدا ـ در برابرش تعظیم می‏نماید.. و همین انسان ممكن است به جائی برسد كه از حیوان بدتر شود ( بل هم أضل ) بلكه باید بگویم كه از شیطان هم پست‏تر و حقیر تر گردد و به اسفل السافلین رود.
●راستی چقدر عظیم و سترگی ای انسان و چه پست و بی ارزشی ای انسان. نتیجه گیری:
۱ـ نصب خلیفه فقط از طریق خدا است لا غیر، و اصلا كلمه " خلیفه " با " جعل " الهی تمام می‏شود و محقق می‏گردد. پس خلیفه را باید خدا نصب كند نه مردم.
و همانا انسان خلیفه دائمی خدا است بر روی زمین. و انسان از اینكه اشرف مخلوقات است خلیفه خدا می‏شود.
۲ـ تسلیم و اطاعت منافی با سؤال كردن و طلب توضیح نیست. پس باید همواره پرسید و نادانیها را با پرسش از بین برد.
۳ـ تمام فرزندان آدم استحقاق و لیاقت خلافت خدا را ندارند زیرا در میان آنان كسانی هستند كه از حیوان بدتر است ولی كسانی هم هستند كه تا قاب قوسین به خدا نزدیك می‏شوند.
۴ـ عبادت و تسبیح در جای آرام دلیل قرب و فضل بیشتر نیست.
۵ ـ حاكم و خلیفه خدا باید عادل باشد و بر روی زمین فساد نكند. و این آیه خود دلیلی است روشن بر ضرورت عدالت و عصمت خلفای راستین خدا.
۶ـ تصور ملائكه این بود كه انسان دائم الفساد است زیرا می‏گفتند " یفسد " و " یسفك " و هر دو معنای استمراریت می‏دهد. و چنین‏اند ظالمان و مستكبران كه به خاطر حفظ منافع خود پیوسته به دیگران ظلم می‏كنند و فساد می‏نمایند.
۷ـ لازم است در داوری تند روی نكنیم بلكه همواره خوبیها و بدیها را كنار هم بگذاریم و نتیجه گیری كنیم نه چون ملائكه كه وضعیت مادی انسان را دیدند، از جنبه معنویش غفلت كردند. و السلام
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام


همچنین مشاهده کنید