جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
تلخ و شیرین آدمها در پاتوق
«پاتوق» عنوان مجموعهای است که به تهیهکنندگی مجید نادری که به سفارش گروه خانواده شبکه اول سیما تولید میشود.
این مجموعه اپیزودیک که یک کار رئال اجتماعی است، در ۸۰ قسمت توسط مهشیدتهرانی و رویا اسدی به نگارش درآمده است و کارگردانی این اثر به عهده شاهین باباپور است. در این مجموعه بالغ بر ۱۸۰ بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر در سنین مختلف ایفای نقش میکنند. همچنین رضا بابک، آزیتا لاچینی، حبیب دهقاننسب، زهره حمیدی، شهناز شهبازی و امیدرضا دلاوری بازیگران ثابت این مجموعه هستند. گزارش پیشرو روند یک روز تولید مجموعه تلویزیونی «پاتوق» را در شهرک سینمایی غزالی مرور میکند.
در اولین خیابان شهرک، ساختمان چوبی قدیمی با شیشههای کوچک رنگی قرار دارد. ساختمان سر نبش خیابان است و دو در ورودی دارد که پشت هر دو در کاغذ سفیدی به چشم میخورد که روی آن نوشته شده است: «گروه پاتوق درحال فیلمبرداری است». وارد نمیشوم و صبر میکنم. صدای همهمهای که از داخل شنیده میشود گویای پایان تصویربرداری است.
در ساختمان را باز میکنم و وارد میشوم. به محض ورود با صحنه عجیبی روبهرو میشوم. فضای داخلی عمارت هیچ ربطی به نمای بیرونی ساختمان و فضای کلی شهرک سینمایی ندارد. لوکیشن طراحی شده فضای داخلی یک کافیشاپ است. کافیشاپی امروزه و نقلی که انبوهی از وسایل مدرن و قدیمی در آن دیده میشود. کل فضا از دو قسمت تشکیل شده است؛ یک قسمت آشپزخانه و قسمت دیگر فضای اصلی کافیشاپ که محل پذیرایی مهمانان است.
طراحی آشپزخانه به گونهای است که کلیه امکاناتی که در یک آشپزخانه معمولی دیده میشود در این فضا موجود است. ظرفشویی، گاز، یخچال، مایکروفر، ساندویچساز، چایساز و قفسههایی که پر از بشقاب، لیوان و فنجان است.
کافیشاپ در عین شاد و مدرن بودن اصیل و قدیمی است چراغ سهفتیلهای، گردسوز، فانوس، والرخوراکپزی، سماور زغالی، چرتکه، رادیو و دستگاه تایپ قدیمی و... در ضمن روی دیواری که در قسمت انتهایی پذیرایی تعبیه شده است با کاهگل کاملا پوشانده شده است و قسمتهایی به شکل طاقچه روی آن طراحی شده که وسایل قدیمی روی آن چشم را خیره میکند. همچنین پردههای مخمل قرمز و عکسهایی که از تهران قدیم روی دیوار قرار دارد و به خوبی حس قدیم را القا میکند.
● ضبط یک پلان خندهدار
در این پلان رضا بابک باید به سمت جالباسی بیاید کتش را بردارد و بپوشد و به سمت دلاوری و شهبازی برود و همزمان با حرکتش دیالوگهای خودش را نیز بگوید. در حین بازی، دلاوری و شهبازی باید در تایید حرف رضا بابک پشت سر هم کلمه «چشم» را تکرار کنند.
اما این اتفاق نمیافتد و خود بابک در حین بازی این ایراد را به آنها گوشزد میکند باباپور به بازیگران میگوید که همگی دقت کنند تا پلان سریع ضبط شود و خوشبختانه این کار انجام میشود. گروه برای ضبط پلان بعدی آماده میشود که کارگردان از گروه میخواهد که دوباره پلان را تکرار کنند. گویا از ضبط پلان راضی نیست و گروه دوباره به جای اول خود بازمیگردد.
باباپور با صدای بلند اعلام دقت میدهد و دلاوری هم با صدای بلند میگوید: «یک لحظه دقت، یک عمر تماشای یک پلان خوب». بازیگران در جای خود میایستند و باباپور اعلام حرکت میدهد. رضا بابک در حین گفتن دیالوگها حرکت میکند و کتش را از جالباسی برداشته و بر تن میکند. هنگام انجام این حرکت دستش به عینک روی صورتش میخورد و عینک کج میشود.
با دیدن این صحنه به خنده میافتد. کارگردان علت خنده را جویا میشود با دیدن وضعیت عینک بابک او هم به خنده میافتد. کارگردان جوان و خوشرو درحالی که میخندد و به گروه اعلام میکند که همگی خندههایشان را تمام کنند تا برای ضبط آماده شوند و گروه با اعلام این حرف با صدای بلندتر میخندند. بعد از اینکه گروه حسابی خندید، باباپور اعلام تمرکز و سکوت میدهد و این پلان کوتاه و خندهدار و ساده بعد از ۳۰ دقیقه ضبط میشود و گروه خود را برای ضبط پلانهای بسته آماده میکند.
● پاتوق، طنز نیست
در این فاصله از موقعیت استفاده میکنم و به سراغ کارگردان خوشروی «پاتوق» میروم و او از این مجموعه میگوید: «قصههای مجموعه پاتوق صرفاً طنز نیست، برخی تلخ و گاهی هم لحظات شیرین و مفرحی برای مخاطب ایجاد میشود.
سوژه اصلی هر قسمت حول محور معضلات اجتماعی و مشکلاتی که گریبانگیر نسل جوان و میانسال جامعه امروز ما شده، میچرخد. با توجه به نوع قصهها و سوژههایی که در اختیار داریم هر قسمت به عنوان یک اپیزود مستقل برای مخاطب به تصویر کشیده میشود». کارگردان پاتوق درباره انتخاب بازیگران ادامه میدهد: «تمام سعیمان بر این بوده است تا هنرمندان نسل جدید سینما و تئاتر و پیشکسوتان این عرصه در کنار یکدیگر قرار بگیرند. این نحوه ترکیب بازیگران باعث شده تا بیننده اثری بین فیلم و تئاتر را مشاهده کند که در نوع خود کار نوعی محسوب میشود».
● یک نفر ایراد صحنه را رفع کند
پلان بعدی نمای بسته رضا بابک در حین گفتوگو با دلاوری و شهبازی است.
پلان یکبار تمرین و مورد تایید واقع میشود. باباپور خود را به رضا بابک میرساند و شخصاً نکاتی را به وی یادآوری میکند و اعلام ضبط میدهد. گروه آماده است. رضا بابک دیالوگهای خودش را میگوید و همزمان تعدادی بشقاب چینی را داخل جاظرفی میگذارد، جابهجایی بشقابها سر و صدای زیادی را تولید میکند و همین امر کارگردان را مجاب میکند تا بار دیگر اعلام کات بدهد.
خیلی جالب است که در این پروژه دستیار کارگردان به معنای اجرایی نقش پررنگی ندارد و خود کارگردان اکثر کارها را انجام میدهد. اینبار نیز خود باباپور وارد صحنه میشود و بشقابها را مرتب میکند و اعلام میکند که یکی از بزرگترین اشکالات این آشپزخانه نبودن یک آبکش مناسب است. بالاخره بعد از کلی زیر و رو کردن بشقابها، صحنه آماده و گروه آماده ضبط میشود. گروه وقت زیادی را برای چیدن پلان صرف کرده است. کارگردان جوان و خونسرد پاتوق عصبانی شده و با صدای بلند اعلام ضبط و سرعت بخشیدن به کار را میدهد. بالاخره پلان ضبط و مورد تایید واقع میشود. رضا بابک که از کار فارغ شده است گوشه دنجی را برای استراحت انتخاب میکند. تدارکات با سینی چای وارد میشود.
● پای صحبت پدربزرگ
به سراغ رضا بابک میروم. او که در این مجموعه نقش پدربزرگ خانواده را ایفا میکند در مورد حضور خود اینطور عنوان میکند: «از آنجایی که دوستی قدیمی بین من و شاهین باباپور وجود دارد برای نقش پدربزرگ مجموعه «پاتوق» در نظر کارگردان اولین گزینه بودم. اما خودم علاقهای نداشتم تا به شکل ثابت در این مجموعه بازی کنم و دوست داشتم به صورت بازیگر مهمان در چند اپیزود این مجموعه حضور داشته باشم.»
بعد از خروج رضا بابک، ملکه رنجبر با لبخند همیشگی و موهای سپیدش وارد میشود. همه برای خوشامدگویی به طرفش میروند. بعد از کلی خوش و بش کردن بالاخره گروه آماده کار میشود. قرار است نمای بسته دلاوری گرفته شود اما ظاهرا خیلی دیر شده است. چون شاهین باباپور عصبانی است.
صدایی از عوامل شنیده نمیشود. (آفرین به این همه جذبه و جنم!...) بالاخره این کار هم انجام میشود و کارگردان اعلام میکند که گروه خود را برای سکانس بعد آماده کند. دلاوری و شهبازی جهت استراحت از اتاق خارج میشوند.
● پای صحبت مادربزرگ
ملکه رنجبر داخل محوطه کافیشاپ نشسته و مشغول مطالعه فیلمنامه است. آرام به سمتش میروم تا این مادربزرگ شیرینزبان از نقش خودش در این پروژه بگوید. «در یکی از اپیزودهای مجموعه «پاتوق» ایفاگر نقش خانمی هستم که با شوهر خود از طرف دادسرا جهت آشتی دادن زن و شوهر جوانی مامور میشوند.» ملکه رنجبر در خصوص ادامه همکاری باباپور میگوید: «فعلا در این اپیزود بازی میکنم و اینکه آیا در آینده نیز حضور داشته باشم یا خیر هنوز معلوم نیست.» حبیب دهقاننسب که تازه به گروه پیوسته است، گریم شده و لباس پوشیده به تنهایی در طبقه اول نشسته و مشغول مطالعه فیلمنامه است. مثل مهمانی سرمیز مینشینم. آقای دهقاننسب، این روزها کم در تلویزیون دیده میشوید، در این پروژه چه نقشی دارید: «در نقش جلال داماد خانواده بازی میکنم که حرفه اصلی وی دبیر درس ریاضی است. فردی است که به اقتضای شغلش آدمی خشک و اخمو و منضبط است.»
● روز ـ داخلی ـ کافی شاپ
مرد جوان: حسابمون چقدر میشه؟
(دهقاننسب) جلال: میز شماره ۵، ۳۵۰۰ تومان، قابلی هم نداره.
با رفتن مرد، جلال به سمت پنجره آشپزخانه میآید.
جلال: نرگس، بچهها که هنوز نیومدن.
(زهره حمیدی) نرگس: دیر نکردن، الان میان، بعد از مدتها با هم رفتن بیرون، اومدن، کوفتشون نکنیها.
جلال: همچین میگی بعد از مدتها که انگار چند سال دارن اینجا کار میکنن.
ساعت ۵ بعدازظهر است. از کافیشاپ پاتوق بیرون میآیم. هوا سردتر شده و نزدیک غروب است. باد سردی در حال وزیدن است. از شهرک که خارج میشوم، دیگر آن خیابان خلوت ظهر را مقابل خود نمیبینم. کارخانه سایپا تعطیل شده است و کارکنان آن به خیابان آمدهاند. در ذهن خود به این موضوع فکر میکنم که شاید کلیه این کارگران از سختی کار خود گلهمند باشند. در صورتی که خبر ندارند عدهای زن و مرد در همسایگی آنها، در شهرک سینمایی غزالی در حال انجام کاری هستند که از نظر سختی بعد از کار در معدن ارزیابی شده است و این واقعاً جای تعجب دارد.
منبع : روزنامه تهران امروز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
مجلس شورای اسلامی جنگ حسن روحانی حماس نیکا شاکرمی دولت سیزدهم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر یسنا قوه قضاییه روز معلم تهران سیل معلم پلیس شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو قیمت دلار حقوق بازنشستگان خودرو ایران خودرو سایپا بانک مرکزی کارگران تورم
سریال تلویزیون مهران مدیری صداوسیما عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه اوکراین چین نوار غزه انگلیس
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اینترنت اپل تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت چاقی