چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
«ارزشهای اخلاقی از دیدگاه حضرت زهرا (س) »
● طلیعه
مهمترین گام در تحقق خواسته های حقیقی زندگی، آن است كه نخست بدانیم: «چه» میخواهیم؟ و «چرا» میخواهیم؟ این بینش موجب میشود كه هرگز به جزئیات زندگی نپردازیم و عمر خود را تباه نكنیم و یا نیمه اول زندگی را صرف انتظار كشیدن برای نیمه دوم و نیمه دوم را صرف حسرت خوردن برای نیمه نخست نكنیم! هزاران آفرین بر كسانی كه بیش از دیگران «خود» را «كشف» میكنند و در پی آن هستند كه با تغییر نگاه و نگرش به «خود»، «خلقت» و «خداوند»، تمامی زندگی و دنیای اطراف خویش را با چشمانی سرشار از شناخت و روشنایی بنگرند؛ اینان هیچ گاه در كوچه پس كوچه های سرگردانی، حیرت و پشیمانی دیده نمیشوند و زندگی خویش را دقایق و لحظه هایی میدانند كه در آن به سر میبرند، از اینرو همیشه و هر حال شادمان و خرسند به امروز مینگرند و پرامید و پرنوید، فردا را انتظار میكشند.
ارائه سلسله بحثهای «ارزشهای جاودان زندگی» در بینشهای ناب فاطمه(ع)، گامی در شروع و استمرار این مسیر سعادت است كه تاكنون سه بخش آن را مطرح كردیم. «ارزشهای اخلاقی» فراز دیگری از بحث است كه با هم به آن میپردازیم و این نوشتار را به پایان میبریم.
ارزشهای اخلاقی
گر تو آدمزاده هستی «علّمالاسماء» چه شد
«قاب قوسین»ت كجا رفته است، «او ادنی» چه شد
بر فراز دار، فریاد «اناالحق» میزنی
مُدّعی حقطلب «انیّت» و «اِنّا» چه شد
صوفی صافی اگر هستی بِكَنْ این خرقه را
دم زدن از خویشتن با بوق و با كرنا چه شد
مرشد، از دعوت به سوی خویشتن بردار دست
«لا» الهت را شنیدستم ولی «الاّ» چه شد ۱
صاحبنظران و اندیشمندان امور اخلاقی ـ معنوی، صفات روحی و نفسانی انسانها را دو گونه دانسته اند:
۱ـ فطری و طبیعی؛
۲ـ اكتسابی و اختیاری.
صفات فطری، ویژگیهایی است كه در نهاد انسان به شكل «غریزه»، «احساس» و «استعداد» از سوی پروردگار حكیم نهاده شده است و انتخاب و اراده ما هیچ دخالتی در وجود، مقدار و تعداد آنها نداشته است. حس خداجویی و حقطلبی، دانایی و كمالیابی، آزادگی و سربلندی، استقلال و عدالت خواهی، بقاء و جاودانگی، از جمله صفات فطری انسانها هستند كه همراه با «عقل»، «غضب»، «شهوت» و قوه «وهمیه» در وجود هر یك از ما قرار دارند.
این صفات، مرز و معیار امتیازات انسان نسبت به حیوانات و دیگر جانداران است كه بسته به نوع و مقدار استفاده از هر یك، رهاوردی خاص به همراه دارد. از اینرو اگر به حالت «تعدیل» درآیند و استفادهای «بهینه» و «بهنگام» از هر یك شود، ما را به «تعالی، ترقی و صعود» میرسانند، اما «افراط» و «تفریط» و یا استفاده نادرست و ناشایست، ره اوردی جز «خواری، تنزل و سقوط» نخواهد داشت.
صفات اكتسابی و اختیاری كه در طبیعت انسان وجود ندارند، ویژگیهایی است كه هر یك از ما با اراده و انتخاب خویش آنها را گزینش میكنیم و در عرصه های مختلف برای ما ایجاد میشود و آنها را به كار میگیریم. رابطه این صفات با صفات فطری و طبیعی، ارتباطی دقیق و عمیق است، به گونهای كه استفاده به اندازه و بموقع از آن ویژگیها، باعث پدید آمدن صفات حسنه اكتسابی و اختیاری میشود و «فضایل، محاسن و مكارم اخلاق» برای هر یك از ما ایجاد میشود و آن هنگام كه درست و بجا عمل نكنیم، «رذایل اخلاقی، سیئات و صفات شیطانی» پدید میآیند.
به طور مثال همه انسانها شیفته و فریفته جاودانگی و عظمت، غنا و ثروت، عزّت و بلندآوازگی و دانش و دانایی هستند تا در خانواده و جامعه، جایگاهی برتر یابند و همیشه و هر جا، مورد توجه و احترام قرار گیرند، این ویژگی والا كه «سعادت، نیكبختی و خوشبختی» نام دارد، گاه با استفاده بسیار از عقل و اندیشه و به كارگیری دقیق غضب و شهوت انجام میشود، در این هنگام آرمان انسان برای جاودانگی، ثروتمندی، عزّت و آبرومندی و دانش و دانایی متفاوت میشود؛ هرگز در پی جلوه های ظاهری این صفات قرار نمیگیرد، بلكه حیاتی ابدی و ثروتی ماندگار میجوید كه با مرگ پایان نمییابد و آبرویی پایدار و دانشی همیشه همراه میطلبد كه افزون بر زمین، در آسمان نیز ارزشمند باشد.۲
بیگمان در این حال محور تمامی خواستهای او «منْ» نمیشود، بلكه «ما» به عنوان جامعه و خواست و مصلحت دیگران از یك سو و رسالت وی نسبت به پروردگار مهربان و بایدها و نبایدهای خداوندی از آغاز تا پایان زندگی، مورد توجه جدّی قرار میگیرد و با این تحول و تكامل، هماره خود را در مثلثی با سه ضلعِ «خود و خود» نسبت به خودسازی و تهذیب نفس، «خود و خلق»؛ برای خدمت به جامعه مسلمانان و «خود و خدا» نسبت به وظایف عبودیت و بندگی مینگرد، در این هنگام «سعادت»، «نیكبختی» و «جاودانگی حقیقی» در لحظه لحظه حیات و هستی انسان موج میزند و او را به آن سوی آسمانها اوج و عزّت میبخشد.
● فاطمه زهرا(ع)؛ اخلاق و ارزشهای پایدار الهی
دخت آفتاب، حضرت زهرا(ع)، نمادی جامع و كامل از «فرهنگ فلاح» و رستگاری در قرآن بود و به خوبی ارزشهای اخلاقی، معنوی و معرفتی را در پندار، گفتار و رفتار خویش جلوه گر میساخت. او به خوبی میدانست كه «فلاح» یعنی رستگاری، سعادت و خیر تمامعیار در زندگی، آنگاه دائم و ثابت خواهد بود كه آرمانی ماندگار داشته باشد و هرگز وابسته به اموری ظاهری، زودگذر و یا كوتاه مدت نگردد؛ حقیقتی چشمگیر و روشنگر كه آیات قرآن، همگان را به عبرت آموزی آن فرا میخواند و به طور پی در پی هشداری حیاتبخش میدهد؛ گاه كه از جلوه های جاری و ظاهری زندگی، سخن میگوید، به سطحی نگری زراندوزان و پولپرستان اشاره میكند كه منطق و گمان یكایك آنان چنین است:
«یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ؛ ۳
گمان میكند مال و دارایی، او را جاودان و ابدی میسازد.»
رفاه و بی نیازی مینگرند:
«إِنَّ الإِنسانَ لَیَطْغی أَنْ رَّءَاهُ اسْتَغْنی؛۴
همانا انسان سركشی میكند، آن زمان كه خود را بی نیاز پندارد.»
و یا آنان كه «شخصیت» و «هویت» خود را در «قدرت» مینگرند، دارای این شعار میداند كه:
«قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی؛ ۵
در حقیقت امروز هر كه فایق آید و برتر شود، خوشبخت میشود.»
این بینش قرآنی و آسمانی موجب گردیده بود كه زهرای عزیز(ع)، فلاح و رستگاری را تنها و تنها در بهره گیری از ارزشهای الهی بداند و با تمام وجود به این باور دست یابد كه:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّی ...۶ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها ...؛۷ قَدْ أَفْلَحَ المؤمنون ...؛۸
رستگار كسی است كه خود را [از پلیدیها [پاك گردانید ... هر كس نفس خود را طاهر و پاكیزه ساخت سعادتمند شد ... همانا مؤمنان رستگارند.»
در نگاه پرنور زهرای مرضیه(ع)، بهترین و برجسته ترین مقام، «مقام امین» و «مقام كریم» بود، چنان كه قرآن با اشاره بدان می فرماید:
«اِنَّ الْمُتَّقیِنَ فی مَقَامٍ أَمِینٍ ...۹ و كنوزٍ و مَقامٍ كریم؛ ۱۰
به راستی كه پرهیزگاران در جایگاهی آسوده اند ... [كه در بردارنده] گنجینه ها و محلهای پرناز و نعمت است.»
از اینرو هیچ گاه «عزّت و عظمت» و «حقیقت و شخصیت» خویش را در زینت های زندگی كه بقایی بی مقدار و فنایی فراوان دارد، نمی نگریست و با نگاه عمیق خود «خیرها» یعنی بهترینها و برترینها را ـ آن هم نزد پروردگار بزرگ و مهربان كه همیشگی و ابدی است ـ جستجو میكرد تا هماره همراه او باشند و تا ابدیت از یكایك آنها بهره ببرد. بدین خاطر نگاه او نگاه آسمانی بود و چون آیات قرآن بر این باور بود كه:
«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُٔ الْحَیوهِٔ الْدُّنْیا وَ الْباقیاتُ الصّالحاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابا وَ خَیْرٌ أَمَلاً؛۱۱
مال و پسران زینت زندگی دنیایند و نیكیهای ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید برتر است.»
و چنین بود كه در لحظه لحظه های حیات خویش به «روز نیاز» توجه شایانی داشت و از ژرفای دل و اندیشه، اندوخته هایی برای آن روز فراهم میساخت، روزی كه:
«لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ اِلاّ مَنْ أَتَی اللّهَ بِقَلْبِ سَلِیمٍ؛ ۱۲
هیچ مال و فرزندی سود نمیدهد، مگر كسی كه دلی پاك [از تیرگیها و تاریكیها[ به سوی خدا بیاورد.»
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش نیست امید كه همواره نفس برگردد نه هر آن را كه لقب بوذر و سلمان باشد راست كردار چون سلمان و چو بوذر گردد هر نفس كز تو برآید، چو نكو در نگری آز تو بیشتر و عمر تو كمتر گردد پاكی آموز به چشم و دل خود، گر خواهی كه سراپای وجود تو مُطهَّر گردد هر كه شاگردی سوداگر گیتی نكند هرگز آگاه نه از نفع و نه از ضرّ گردد ۱۳
● جلوه های اخلاق در بینشها و روشهای حضرت زهرا(ع)
الف) اخلاص، انفاق، ایثار
سخنان نخست فاطمه(ع) در مسجد مدینه، سینای صلابت و خطبه خدایی آن حضرت بود كه تا روز رستاخیز همگان را از گنجینه معارف و حقایق بهره مند ساخت و دایرهٔالمعارفی از نابترین آموزه های آسمانی را ارائه نمود.
پیوند احكام الهی، عقاید دینی و اخلاق پاك معنوی و ملكوتی، ذخایر زرینی است كه در فرازهای فروزانی از این سخنان مییابیم كه آن بانوی بصیر در باره آنها می فرماید:
«فجعل اللّهُ الایمان تطهیرا لكم من الشّرك و الصلاهٔ تنزیها لكم عن الكبر و الزكاهٔ تزكیهًٔ للنفس و نماءً فی الرزق و الصّیام تثبیتا للاخلاص و الحج تشییدا للدّین و العدل تنسیقا للقلوب؛ ۱۴
همانا خداوند «ایمان» را مایه «طهارت» و پاكی شما از شرك، «نماز» را سبب پیراستگی شما از «كبر»، «زكات» را باعث «پاكی نفس» و افزایش رزق و روزی و «روزه» را مایه حفظ و پایداری «اخلاص» و حج را آزماینده دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و تقویت قلوب قرار داد.»
زهرای اطهر(ع) حقیقت اخلاص را یعنی تنها و تنها خدا را در نظر داشتن و فقط برای او كار كردن داشت، بدین خاطر آزادی از وابستگی به مدح و ستایش دیگران و آزادگی از هوای نفس و فریب شیطان را نصیب خود كرده بود. تو همیشه و هر حال ظاهر و باطنی یكسان و درون و برونی همسو داشت و هر آنچه «میگفت»، نخست «مییافت» و پیش از یافتن، «میدید» و دیدن و یافتن و گفتن او همه با روشنای نور اخلاص و یقین همراه بود.
او به این باور رسیده بود كه «اخلاص» در زندگی، زیربنای «مصلحت بندگی» است، از اینرو میفرمود:
«مَنْ اَصْعَد اِلیَ اللّه خالِصَ عِبادَتِه اَهْبَطَ اللّهُ اِلَیه اَفْضَلَ مَصْلِحَتِه؛ ۱۵
كسی كه عبادت خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوی وی روانه میكند.»
و با این مشعل بینش بود كه زهرای بتول(ع)، هرگز افكار و افعال خود را بیرون از نگاه و نگرش پروردگار نمیدید، بلكه «حاكم و شاهد» را در عرصه های مختلف زندگی خداوند بصیر و حكیمی میدانست، روزی باید در محضر او قرار گیرد و به یكایك انتخابها و انجامهای خود پاسخگو باشد.
از اینرو «انفاق» در بینش فاطمه «خرج» نبود، بلكه «دخل» محسوب میشد و یا «ایثار» و چشمپوشی از خواست و نیاز خود، «از دسترفته» به حساب نمیآمد، بلكه «به دستآمده» دیده میشد. همان گونه كه در فرازهای پیشین این نوشتار، به هنگام پرداختن به ارزشهای عبادی آن بانوی بزرگ به جلوه هایی از آنها اشاره كردیم و دانستیم این ویژگیها جزء صفات نفسانی و ارزشهای ذاتی فاطمه(ع) گردیده بود، بدین خاطر بیهیچ كُندی و كدورتی، نسبت به انجام این اعمال، استقبال میكرد و اشتیاق میورزید:
مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوه كامل بتول
بهر محتاجی دلش آن گونه سوخت
با یهودی چادر خود را فروخت
نوری و هم آتشی فرمانبرش
گم رضایش در رضای شوهرش
آن ادبپرورده صبر و رضا
آسیاگردان و لب قرآن سرا ۱۶
ب) صداقت، رضایت، خشیت
«صداقت و راستگویی»، صفتی ساده و زیبا اما ادعایی سخت و مشكل است كه در هنگامه های گفتار و رفتار، چگونگی آن آشكار میشود؛ آنجا كه منافع انسان با سخنی كوتاه اما غیر راست پیوند خورده است، افراد صالح و وابسته ای توان بیان حقایق را دارند و با صداقت تمامعیار با حوادث روبه رو میشوند.
زندگی زهرای مرضیه(ع)، بهترین گواه بر صداقت و راستگویی اوست. دوستان و دشمنان آن حضرت بر این باور بودند كه آن بانو، انسانی است كه گفتار و رفتارش با هم تطابق دارد و همسو است.
روزی عایشه با صراحت بسیار لب به سخن گشود و گفت:
«ما رأیت احدا اصدق لهجه منها الا ان یكون الّذی ولّدها؛ ۱۷
هیچ كس را راستگوتر از زهرا نیافتم مگر تنها پدرش ـ رسول خدا ـ را.»
و روز دیگر كه ماجرایی بین عایشه و فاطمه(س) پیش آمده بود، عایشه خود رو به پیامبر(ص) كرد و گفت:
«ای رسول خدا! از فاطمه بپرس كه او هرگز دروغ نمیگوید.» ۱۸
گفت پیوسته به دست او راستگو
راستگویی من ندیدستم چو او
راستگویی در نهادش خلقتیست
هر چه گوید من نگویم آن تهیست ۱۹
آری از جمله از همین روست كه آن بانوی بینظیر را «صدّیقه» نامیدند، یعنی كسی كه بسیار راستگوست و هرگز دروغ نگفته است.امام صادق(ع) نیز گاه كه از مادر عزیز خود سخن به میان میآورد، او را «صدّیقهُٔ الكُبری» یاد میكرد و میفرمود: «هی الصدّیقهٔ الكبری و علی معرفتها دارت قرون الاولی؛ ۲۱
فاطمه راستگویی بزرگ و عظیم است كه بنا بر عظمت و معرفت او قرنهای پیشین استوار و پابرجا بوده است.»
روزی مفضل بنعمر از آن حضرت سؤال كرد: فاطمه را چه كسی غسل داد؟
امام پاسخ داد: امیر مؤمنان.
گویا این مطلب بر مفضل سنگین و دشوار آمده بود، حضرت متوجه شدند و فرمودند: «لا تضیقنّ فانها صدیقهٔ لم یكن یغسلها الا صدّیق، اما علمت ان مریم لمیغسلها الاّ عیسی؛ ۲۲
بر تو سنگین نیاید، زیرا مادرم زهرا، «صدّیقه» بود و صدّیقه را جز صدّیق غسل نمیدهد، آیا نمیدانی كه مریم را كسی جز عیسی غسل نداد.»
امام كاظم(ع) هم آن حضرت را با عنوان «صدّیقه شهیده» ۲۳ یاد میكرد، همان گونه كه رسول خدا(ص) «صادقه و صدوقه» ۲۴ از دختر خود نام میبرد و پروردگار پرمهر كه این ویژگی والای فاطمه را دوست داشت، آنجا كه زهرای اطهر برای لباس عید به حسنین علیهماالسلام وعده ای میدهد و ان شاءاللّه میگوید تا آنها را آرام كند، به وعده او عمل میكند و برای حسن(ع) و حسین(ع) لباسی از بهشت میفرستد تا فاطمه همیشه و هر جا «صدّیقه» باشد. ۲۵
بیشك اگر شناخت و معرفتی اندك نسبت به این صفت قدسی فاطمه(ع) وجود داشت و پس از رحلت رسول خدا(ص) سخن او را در باره «امامت» و «وصیت رسول خدا(ص)» در باره فدك می پذیرفتند و چون پاك سیرتان، فاطمه(ع) را «راستگو»، «صدّیقه»، «صادقه» و «صدوقه» میدانستند، خطا و خلافی اینچنین فجیع در تاریخ اسلام و بشریت رخ نمیداد و هرگز شهادت شخصیتهایی چون علی(ع)، حسن و حسین علیهماالسلام و امایمن، بانوی بهشتی و راستگو رد نمیشد و شیعه شیفته و تمامی انسانهای خردپیشه، غمی سخت و سنگین و اندوهی تلخ و تاریك در اندیشه و احساس خویش نسبت به آن حادثه بیجبران تحمل نمیكردند.
فرازی دیگر از بینشها و روشهای اخلاقی فاطمه(ع)، «رضایت» زهرای مرضیه(ع) است، فضیلتی بس والا كه خشنودی و پذیرش قلبی انسان را نسبت به داده ها و نداده های الهی در پی دارد و به دنبال رضایت فرد از پروردگار، رضایت خداوند از انسان پدید میآید كه به آن «رضوان الهی» گویند؛ نعمتی معنوی و ابدی كه «حیات طیّبه» و «بهشت حضور» را به دنبال دارد و انسان شایسته را كه دارای «نفس مطمئن» است، داخل بندگان خاص خدا و بهشت برین و فردوس ویژه الهی میكند:
«یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُٔ ارجِعی إِلی رَبِّكِ راضِیَهًٔ مَرْضِیّهًٔ فَادْخُلی فِی عِبادِی وَ ادْخُلی جَنّتی؛ ۲۶
ای نفس مطمئنه، خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت باز گرد و در میان بندگان من در آی و در بهشت من داخل شو.»
این مقام عظیم و آن بركات بینظیر در سرای جاودان، راز درخواست بسیار پیشوایان از خداوند سبحان است كه:
«و اجعل الرضا بقضائك و قدرك اقصی عزمی و نهایتی و ابعد همی و غایتی؛ ۲۷
پروردگارا! رضا به قضا و قدر خود را بلندمرتبه ترین اراده و خواست من و نقطه بیانتها و دورِ همّت و مقصدم قرار ده.»
چنین است كه زهرای اطهر(ع) با شناختی بسیار و بیكران میفرمود:
«رضیتُ بمارضی اللّهُ و رسولهُ؛ ۲۸
راضی هستم به آنچه كه خداوند و رسول او برایم پسندیده اند.»
«رضیت باللّه ربّا و بك یا ابتاه نبیّا و بابن عمی بعلاً و ولیّا؛ ۲۹
رضایت دارم از خداوند، پروردگارم و از شما ای پدرم، رسول او و از پسرعمام شوهر و ولیام.»
«یا ابه سلّمتُ و رضیتُ و توكلتُ باللّه؛۳۰
پدرجان! پذیرفتم و قبول كردم و رضایت دادم و توكل به خدای متعال میكنم.»
گویی ترجمان این بینش ناب فاطمی، این سروده سبز و قدوسی است كه:
ما از ازل رضا به قضای خدا شدیم
زان تا ابد رضای قضا در رضای ماست
عهدی نبستهایم كه در هم توان شكست
سختی كه هیچ سست نگردد وفای ماست
یك شب قدم ز چاه طبیعت برون گذار
تا بنگری صفای فلك از صفای ماست
گفتم كه عیسی از چه كند زنده مرده را
گفتا نتیجه نفس جانفزای ماست ۳۱
«خشیت» و خوف آن بانوی عابد و زاهد در زندگی، برگی دیگر از دفتر معرفت آفرین آن حضرت است كه بلندای عظمت و شخصیت معنوی فاطمه(ع) را ترسیم میكند و یادآور «باور قلبی» و «یقین تمام عیار و تمام جهات» آن حضرت است.
آنگاه كه آیه: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ لَهَا سَبْعَهُٔ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ؛ ۳۲
و قطعا وعدهگاه همه آنان دوزخ است. [دوزخی] كه برای آن هفت در است و از هر دری بخشی معین از آنان [وارد میشوند.]»
بر رسول خدا(ص) نازل شد، پیامبر اكرم(ص) با شدت بسیار گریست و اصحاب هم از شدت گریه او گریستند، اما نمیدانستند چه چیزی باعث شده است كه آن حضرت این گونه میگرید و از هیبت رسول خدا(ص) كسی هم جرئت پرسش نداشت. اصحاب میدانستند كه آن حضرت با دیدن زهرای اطهر(ع) شادمان میشود، از اینرو سراغ فاطمه(ع) رفتند تا با آوردن وی، پیامبر را شادمان و خرسند سازند و از گریه آرام شود. چون دخت عزیز رسول خدا(ص) آمد، رو به پدر كرد و گفت: فدایتان شوم چه شده است؟
پیامبر(ص) لب به سخن گشود و آیات نازلشده را همراه با جریان نزول آیات بیان كرد. به یك باره رنگ از رخسار فاطمه(ع) پرید و به روی خود زد و ناله برآورد و گفت:
«اَلْوَیْل ثمَّ اَلْوَیْل لِمَنْ دَخَلَ النّار؛
ای وای، ای وای بر كسی كه داخل آتش شود.»
علی(ع) هم دست بر سر خود گذارد و با گریه میگفت:
«واعبد سَفَراه وا قِلّهٔ زاداه فی سَفَرِ الْقیامَه؛۳۳
آه از راه طولانی و آه از توشه كم در سفر قیامت.»
در روایتی دیگر است كه روزی رسول خدا(ص) نزد فاطمه(ع) آمد و او را گریان دید، فرمود:
ای نور چشم من، چه چیزی باعث گریه تو شده است؟
پاسخ داد: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدا؛۳۴
و آنان را گرد میآوریم و هیچ یك را فروگذار نمیكنیم.»۳۵
آری، این باور و بینش سبب گردید كه آن بانوی جوان با سن و سالی اندك به هنگام نماز و راز و نیاز، از خوف خداوند، نفسهایش به شماره افتد و هر لحظه و هر مكان از زندگی خویش را در محضر پروردگار خویش احساس كند؛ شیوه ای عرشی كه تمامی رسولان، پاكان، معصومان و صالحان علیهمالسلام از آغاز تا فرجام آفرینش داشته اند و خواهند داشت. و به راستی كه ثمره دانش و دانایی واقعی و معرفت و بینایی حقیقی جز این مائده معنوی و مشعل همیشه روشن الهی نیست، كه با آمدن این روشنی، تمامی تاریكیهای عصیانها و نسیانها از سرای دل و رواق اندیشه رخت میبندد و وجود انسان را حسنیه ای نورانی و ملكوتی میسازد:
علم چه بود؟ از همه پرداختن
جمله را در گام اول باختن
این هوسها از سرت بیرون كند
خوف و خشیت در دلت افزون كند
«خشیهُٔ اللّه» را نشان علم دان
«اِنّما یخشی» تو در قرآن بخوان ۳۶
از دیگر بینش های ناب فاطمه(س)، «نرمخویی نسبت به همگان» و «احترام در باره زنان» است كه آن حضرت به طور كوتاه و گویا فرمود:
«بهترین شما كسی است كه بیش از همه نرمخوتر است و بهتر از بقیه به زنِ خود احترام میگذارد.» ۳۷
«خوشرویی» به هنگام برخورد با انسانیهای خداجو و دین باور، جلوه ای جلابخش در جلوه های اخلاقی است كه آن بانوی بزرگ در باره آن میفرمود:
«خوشرویی در چهره مؤمن سبب رفتن او به بهشت میشود و در چهره دشمن معاند موجب نجات او از عذاب آتش جهنم میگردد.» ۳۸
«سنجیده گویی» و پرهیزگاری در گفتار و نشست و برخاست، فرازی دیگر از تعالیم اخلاقی دخت آفتاب است؛ آموزهای كه هر گاه به طور جدّی به آن نگریسته شود و به گونهای جدّی به آن عمل شود، تحولی بنیادین در شیوه هر یك از ما می آفریند و آرمانگرایی، برجسته سازی مرزهای اخلاقی و توجه به بایدها و نبایدهای الهی را در زندگیمان، رسالتی همیشگی میسازد. به سخن زهرای بصیر و عزیز(س) بنگریم كه فرمود:
«پدرم رسول خدا به من فرمود: بدترین امت من كسانی هستند كه از نعمتهای فراوان تغذیه میكنند، غذاهای رنگارنگ میخورند، جامه های رنگارنگ میپوشند و بیپروا سخن میگویند.» ۳۹
شناختی چنین والا نسبت به وظایف و تكالیف انسانهای ارزشمدار سبب گردیده بود كه فاطمه(س) در سراسر زندگی خود دارای «ادب» نسبت به خدا و خلق خدا باشد و حدّ هر چیزی را حفظ كند. بی جهت نبود كه ام سلمه همسر رسول خدا(ص) میگفت: «پس از ازدواج با پیامبر(ص)، من عهده دار امور دختر آن حضرت شدم اما به خدا قسم او باادبتر و آگاهتر از من به همه مسائل بود.»۴۰
نمادهای گویای این صفت برجسته آن بود كه زهرای عزیز(ع) همیشه میهمان را بر خود و خانواده اش ۴۱ ترجیح میداد و از گرفتاری و دربند بودن انسانها به عنوان «بنده»، «غلام» و «كنیز» رنج میبرد و از قول پدر خویش میفرمود:
«من اعتق رقبهٔ مؤمنهٔ، كان بكل عضو منها فكاك عضو منه من النّار؛۴۲
هر كس بنده مؤمنی را آزاد كند، در مقابل هر عضوی از اعضای او، برای وی آزادی عضوی از آتش به بار خواهد آمد.»
حساسیت زهرای اطهر(ع) به گونهای بود كه احتیاطها و پرهیزهای دقیق و عمیقی از خود نشان میداد. از اینرو جمله آن حضرت كه «تنها خداوند میداند كه چقدر خوشحالم»، برای هیچ لذت مادی و ظاهری زندگی بیان نشد و فقط در جلوه عفاف و پاكدامنی و ورع و پرهیزگاری آن بانوی والا مطرح شد، آن زمانی كه بنا به پیشنهاد علی و فاطمه علیهماالسلام، رسول خدا(ص) امور منزل را تقسیم كرد و كارهای بیرون را به عهده امیر مؤمنان(ع) گذارد و امور داخل خانه را برای فاطمه زهرا(ع) مشخص كرد، فاطمه(ع) فرمود:
«تنها خداوند میداند كه چقدر خوشحالم از اینكه رسول خدا مرا عهده دار مسئولیتهای خانه فرمود و همین را برای من كافی دانست.» ۴۳
گرچه شخصیتی چون زهرای مرضیه(ع) در رفت و آمد اجتماعی و گفتگوهای فردی و خانوادگی، نمونه و الگوی شایستهای محسوب میشود، اما در نگاه او ـ در صورت امكان باید از كمترین ارتباطات با بیگانگان و نامحرمان پرهیز كرد تا سرای وجود انسان از هر غبار گناه و خار و خاشاك معاصی دور ماند .
فاطمه(س):
كسی كه عبادت خالصانه
خود را به سوی خدا فرستد
پروردگار بزرگ برترین
مصلحت او را به سوی وی
روانه میكند.
و چون آینه ای صاف و شفاف باشد.
آری با چنین شناختی باید بگوییم:
به حُسن خلق و وفا كس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انكار كار ما نرسد
اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده اند
كسی به حُسن و ملاحت به یار ما نرسد ۴۴
علاوه بر دیگران، خاتم پیامبران، رسول خدا(ص) نیز به علی(ع) فرمود:
علی جان! سه چیز به تو داده شده است كه به هیچ كس، حتی به من نیز داده نشده است:
۱ـ پدرزنی همچون من
۲ـ همسری صدّیقه و بسیار راستگو
۳ـ فرزندانی چون حسن و حسین ۲۰
احمد لقمانی
پی نوشت :
۱ ـ رهبر كبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره).
۲ ـ نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص۱۵ و ۱۶؛ ر.ك: علم اخلاق اسلامی، ص۲۱، ۹۴، ۱۰۳ و ۴۱۱؛ چهل حدیث، ص۱۷۵ و ۳۸۵؛ معراج السعاده، ج۱، ص۲۹۴ و ۶۳۳؛ جهاد اكبر، ص۴۵.
۳ ـ همزه، آیه ۳؛ ر.ك: تفسیر التحریر، ج۲، ص۱۸۸؛ تفسیر الجدید، ج۳، ص۳۴۷؛ تفسیر الكاشف، ج۱، ص۴۸.
۴ ـ علق، آیه ۶ و ۷؛ ر.ك: عبس، آیه ۵؛ اللیل، آیه ۸.
۵ ـ طه، آیه ۶۴؛ ر.ك: تفسیر الكاشف، ج۲، ص۲۰؛ تفسیر الكبیر فخر، ج۵، ص۲۰۵ و ج۱۰، ص۸۰؛ تفسیر كشفالاسرار، ج۲، ص۸۷.
۶ ـ الاعلی، آیه ۱۴؛ ر.ك: تفسیر المراغی، ج۵، ص۱۶۶؛ تفسیر ملاصدرا، ج۵، ص۵۴؛ تفسیر المنیر، ج۹، ص۹۸.
۷ ـ الشمس، آیه ۹؛ ر.ك: الكافی، ج۱، ص۴۰۱ و ج۲، ص۱۰۱، ۱۰۷ و ۲۳۲؛ وسائلالشیعه، ج۲، ص۱۳، ۱۰۷ و ۱۴۲.
۸ ـ مؤمنون، آیه ۱؛ ر.ك: بحارالانوار، ج۱، ص۱۶۸ و ج۹، ص۹۵ و ج۴۰، ص۸۹.
۹ ـ دخان، آیه ۵۱؛ ر.ك: اعلامالدّین، ص۱۱۷ و ۱۳۶؛ بصائرالدرجات، ص۲۵؛ تحفالمؤمن، ص۲۰۷ و ۲۹۷.
۱۰ ـ شعراء، آیه ۵۸؛ ر.ك: دخان، آیه ۳۶.
۱۱ ـ كهف، آیه ۴۶؛ ر.ك: بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۰۷؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۱۳۳.
۱۲ ـ شعراء، آیه ۸۸ و ۸۹؛ ر.ك: تفسیر المیزان، ج۷، ص۷۳؛ تفسیر كشفالاسرار، ج۹، ص۳۴۵.
۱۳ ـ پروین اعتصامی.
۱۴ ـ كتاب من لا یحضرهالفقیه، ج۳، ص۵۶۷؛ وسائلالشیعه، ج۱، ص۲۲؛ الاحتجاج، ج۱، ص۹۷؛ بلاغاتالنساء، ص۲۸؛ دلائلالامامه، ص۳۲؛ عللالشرائع، ج۱، ص۳۴۸؛ المناقب، ج۲، ص۳۷۷.
۱۵ ـ تفسیر الامام، ص۳۲۷؛ عدهٔالداعی، ص۲۲۳؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۱۰۸؛ بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۴۹ و ج۶۸، ص۱۸۴.
۱۶ ـ اقبال لاهوری.
۱۷ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۶۸؛ ر.ك: اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۰۸؛ حلیهٔالاولیاء، ج۲، ص۴۱.
۱۸ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۴؛ ر.ك: المناقب، ج۳، ص۳۴۱.
۱۹ ـ مولوی.
۲۰ ـ بحارالانوار، ج۳۹، ص۸۹؛ امالی شیخ طوسی، ص۳۴۴؛ ر.ك: الاحتجاج، ج۱، ص۶۵۷؛ دلائلالامامه، ص۱۲؛ المناقب، ج۳، ص۲۲۰.
۲۱ ـ الامالی شیخ طوسی، ص۶۶۸؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.
۲۲ ـ الكافی، ج۱، ص۴۵۹؛ التهذیب، ج۱، ص۴۴۰؛ الاستبصار، ج۱، ص۱۹۹؛ وسائلالشیعه، ج۲، ص۵۳۰؛ الدعوات، ص۲۵۴؛ عل لالشرائع، ج۱، ص۱۸۴.
۲۳ ـ الكافی، ج۱، ص۴۵۸؛ مسائل علی بن جعفر(ع)، ص۳۲۵.
۲۴ ـ الصراط المستقیم، ج۲، ص۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۹۰.
۲۵ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۵.
۲۶ ـ الفجر، آیه ۲۷، ۲۸، ۲۹ و ۳۰.
۲۷ ـ مفاتیح الجنان، ص۵۲۸؛ ر.ك: البلدالامین، ج۱، ص۱۱۰، ۱۶۱ و ۱۹۱؛ الصحیفهٔالسجادیه، ج۱، ص۱۵۴ و ۱۷۸؛ جنهٔالامان، ج۱، ص۳۹۴؛ ریاضالسالكین، ج۵، ص۱۴۵.
۲۸ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۴۹.
۲۹ ـ همان، ج۴۳، ص۱۵۱؛ ر.ك: الاقبال، ص۳۸۴؛ البلدالامین، ص۵۱ و ۲۸۴؛ الدعوات، ص۲۳۱؛ مصباح كعبی، ص۷.
۳۰ ـ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۶۴ و ۲۲۱؛ ر.ك: تفسیر فرات كوفی، ص۶۷۱؛ مصباح المتهجد، ص۲۰۸ (با اندكی تفاوت).
۳۱ ـ فروغی بسطامی.
۳۲ ـ حجر، آیه ۴۳ و ۴۴.
۳۳ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷؛ عوالم المعلوم، ج۱۱، ص۱۳۰.
۳۴ ـ كهف، آیه ۴۷.
۳۵ ـ احقاق الحق، ج۲۵، ص۵۲۷.
۳۶ ـ شیخ بهایی.
۳۷ ـ دلائل الامامه، ص۷.
۳۸ ـ تفسیر الامام، ص۳۵۴.
۳۹ ـ اهلال بیت(ع)، ص۱۳۱؛ مسند فاطمه(ع)، ص۷۰.
۴۰ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۹ و ۱۰؛ دلائلالامامه، ص۱۱.
۴۱ ـ همان، ج۴۱، ص۲۶.
۴۲ ـ الامالی شیخ طوسی، ص۳۹۰؛ الكافی، ج۱، ص۴۵۳؛ التهذیب، ج۸، ص۲۱۶؛ ثوابالاعمال، ص۱۳۸.
۴۳ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۱.
۴۴ ـ حافظ.
پی نوشت :
۱ ـ رهبر كبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره).
۲ ـ نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص۱۵ و ۱۶؛ ر.ك: علم اخلاق اسلامی، ص۲۱، ۹۴، ۱۰۳ و ۴۱۱؛ چهل حدیث، ص۱۷۵ و ۳۸۵؛ معراج السعاده، ج۱، ص۲۹۴ و ۶۳۳؛ جهاد اكبر، ص۴۵.
۳ ـ همزه، آیه ۳؛ ر.ك: تفسیر التحریر، ج۲، ص۱۸۸؛ تفسیر الجدید، ج۳، ص۳۴۷؛ تفسیر الكاشف، ج۱، ص۴۸.
۴ ـ علق، آیه ۶ و ۷؛ ر.ك: عبس، آیه ۵؛ اللیل، آیه ۸.
۵ ـ طه، آیه ۶۴؛ ر.ك: تفسیر الكاشف، ج۲، ص۲۰؛ تفسیر الكبیر فخر، ج۵، ص۲۰۵ و ج۱۰، ص۸۰؛ تفسیر كشفالاسرار، ج۲، ص۸۷.
۶ ـ الاعلی، آیه ۱۴؛ ر.ك: تفسیر المراغی، ج۵، ص۱۶۶؛ تفسیر ملاصدرا، ج۵، ص۵۴؛ تفسیر المنیر، ج۹، ص۹۸.
۷ ـ الشمس، آیه ۹؛ ر.ك: الكافی، ج۱، ص۴۰۱ و ج۲، ص۱۰۱، ۱۰۷ و ۲۳۲؛ وسائلالشیعه، ج۲، ص۱۳، ۱۰۷ و ۱۴۲.
۸ ـ مؤمنون، آیه ۱؛ ر.ك: بحارالانوار، ج۱، ص۱۶۸ و ج۹، ص۹۵ و ج۴۰، ص۸۹.
۹ ـ دخان، آیه ۵۱؛ ر.ك: اعلامالدّین، ص۱۱۷ و ۱۳۶؛ بصائرالدرجات، ص۲۵؛ تحفالمؤمن، ص۲۰۷ و ۲۹۷.
۱۰ ـ شعراء، آیه ۵۸؛ ر.ك: دخان، آیه ۳۶.
۱۱ ـ كهف، آیه ۴۶؛ ر.ك: بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۰۷؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۱۳۳.
۱۲ ـ شعراء، آیه ۸۸ و ۸۹؛ ر.ك: تفسیر المیزان، ج۷، ص۷۳؛ تفسیر كشفالاسرار، ج۹، ص۳۴۵.
۱۳ ـ پروین اعتصامی.
۱۴ ـ كتاب من لا یحضرهالفقیه، ج۳، ص۵۶۷؛ وسائلالشیعه، ج۱، ص۲۲؛ الاحتجاج، ج۱، ص۹۷؛ بلاغاتالنساء، ص۲۸؛ دلائلالامامه، ص۳۲؛ عللالشرائع، ج۱، ص۳۴۸؛ المناقب، ج۲، ص۳۷۷.
۱۵ ـ تفسیر الامام، ص۳۲۷؛ عدهٔالداعی، ص۲۲۳؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۱۰۸؛ بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۴۹ و ج۶۸، ص۱۸۴.
۱۶ ـ اقبال لاهوری.
۱۷ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۶۸؛ ر.ك: اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۰۸؛ حلیهٔالاولیاء، ج۲، ص۴۱.
۱۸ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۴؛ ر.ك: المناقب، ج۳، ص۳۴۱.
۱۹ ـ مولوی.
۲۰ ـ بحارالانوار، ج۳۹، ص۸۹؛ امالی شیخ طوسی، ص۳۴۴؛ ر.ك: الاحتجاج، ج۱، ص۶۵۷؛ دلائلالامامه، ص۱۲؛ المناقب، ج۳، ص۲۲۰.
۲۱ ـ الامالی شیخ طوسی، ص۶۶۸؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.
۲۲ ـ الكافی، ج۱، ص۴۵۹؛ التهذیب، ج۱، ص۴۴۰؛ الاستبصار، ج۱، ص۱۹۹؛ وسائلالشیعه، ج۲، ص۵۳۰؛ الدعوات، ص۲۵۴؛ عل لالشرائع، ج۱، ص۱۸۴.
۲۳ ـ الكافی، ج۱، ص۴۵۸؛ مسائل علی بن جعفر(ع)، ص۳۲۵.
۲۴ ـ الصراط المستقیم، ج۲، ص۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۹۰.
۲۵ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۵.
۲۶ ـ الفجر، آیه ۲۷، ۲۸، ۲۹ و ۳۰.
۲۷ ـ مفاتیح الجنان، ص۵۲۸؛ ر.ك: البلدالامین، ج۱، ص۱۱۰، ۱۶۱ و ۱۹۱؛ الصحیفهٔالسجادیه، ج۱، ص۱۵۴ و ۱۷۸؛ جنهٔالامان، ج۱، ص۳۹۴؛ ریاضالسالكین، ج۵، ص۱۴۵.
۲۸ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۴۹.
۲۹ ـ همان، ج۴۳، ص۱۵۱؛ ر.ك: الاقبال، ص۳۸۴؛ البلدالامین، ص۵۱ و ۲۸۴؛ الدعوات، ص۲۳۱؛ مصباح كعبی، ص۷.
۳۰ ـ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۶۴ و ۲۲۱؛ ر.ك: تفسیر فرات كوفی، ص۶۷۱؛ مصباح المتهجد، ص۲۰۸ (با اندكی تفاوت).
۳۱ ـ فروغی بسطامی.
۳۲ ـ حجر، آیه ۴۳ و ۴۴.
۳۳ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷؛ عوالم المعلوم، ج۱۱، ص۱۳۰.
۳۴ ـ كهف، آیه ۴۷.
۳۵ ـ احقاق الحق، ج۲۵، ص۵۲۷.
۳۶ ـ شیخ بهایی.
۳۷ ـ دلائل الامامه، ص۷.
۳۸ ـ تفسیر الامام، ص۳۵۴.
۳۹ ـ اهلال بیت(ع)، ص۱۳۱؛ مسند فاطمه(ع)، ص۷۰.
۴۰ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۹ و ۱۰؛ دلائلالامامه، ص۱۱.
۴۱ ـ همان، ج۴۱، ص۲۶.
۴۲ ـ الامالی شیخ طوسی، ص۳۹۰؛ الكافی، ج۱، ص۴۵۳؛ التهذیب، ج۸، ص۲۱۶؛ ثوابالاعمال، ص۱۳۸.
۴۳ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۱.
۴۴ ـ حافظ.
منبع : سایت مداحی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست