جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

متافیزیک و شهید دکتر چمران


متافیزیک و شهید دکتر چمران
سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد، شهید دكتر مصطفی چمران، او كه حیاتش سراسر نور معرفت و وجودش یكپارچه اشتیاق برای پیوستن به حق تعالی بود، دارای شخصیت كامل و چند بعدی است. عارفی عاشق، مجاهدی مخلص، عابدی زاهد، معلمی متعهد، استادی بزرگ، فردی آگاه و ... عباراتی است كه نمی‌تواند گویای عظمت و بزرگی شخصیت ظاهری و باطنی وی باشد. ولی با كمال تاسف چهره‌ی علمی، معنوی و عرفانی این شخصیت بزرگ در سایه چهره‌ی انقلابی، مبارزاتی و جهادی وی قرار گرفته و كمتر برای همگان روشن گردیده است. این در حالی است كه بُعد معنوی او بسیار قوی‌تر از بُعد انقلابی‌اش می‌باشد. و بُعد عرفانی‌اش پایه و ریشه‌ی بُعد جهادی اوست. مبارزه‌های پیروزمندانه چمران در لبنان و ایران باعث شده است كه بسیاری ایشان را به عنوان یك رزمنده، یك چریك، یك فرد انقلابی و یك فرد جهادگر بشناسند. صد افسوس كه زمان مجال آن نداد كه جامعه با سایر ابعاد وجودی این دانشمند بزرگ و عارف جلیل القدر آشنا شود.
روزی به یكی از دوستان و همكاران فرهیخته و تحصیل كرده، پیشنهاد دادم كه یك همایش در راستای سلسله همایش‌های عرفانی انجمن الهیات و متافیزیك به منظور معرفی چهره‌ی معنوی شهید دكتر چمران و بیان نظرها و اندیشه‌های ایشان برگزار گردد، دوست و همكارمان بی‌درنگ گفت: «چمران یك چریك است، عارف كه نیست، همایش بگذاریم و چه بگوییم ...» ، سری تكان دادم، رفتم و از درون آتش گرفتم. با خود گفتم كه حتی تحصیل كرده‌های عالی و دانشگاهی و مذهبی نیز چمران را نشناخته‌اند. لذا بر آن شدم كه از این به بعد در همایش‌ها، سخنرانی‌ها، كلاسهای درسی و آثار مكتوب، بیشتر به معرفی شهید دكتر چمران و آراء و اندیشه‌های ارزشمند ایشان بپردازم. كه بحمداله این ایده تا به امروز عملی گردیده است و از خداوند متعال طلب توفیق نموده، تا بتوانم آن را كامل كنم.
مبحثی كه در ادامه خواهید خواند، نیز در همین راستا تالیف و تنظیم شده است و امید آن می‌رود كه حداقل معرفت جویان انجمن الهیات و متافیزیك، با مطالعه این نوشتار كمی با چهره و آراء این اندیشمند گرانمایه آشنا شوند. در این مبحث عمدتاً به آراء این بزرگوار در موضوع‌های مرتبط با متافیزیك پرداخته‌ایم. امیدواریم در مباحث دیگر توفیق ارائه سایر آراء ایشان را نیز پیدا نمائیم.
نوشته‌ها، بیانات و اعمال شهید دكتر چمران حاكی از آن است كه فردی آگاه و آشنا به «متافیزیك»، «ترانس فیزیك» و «پاراسایكولوژی» بوده، از این علوم و فنون بهره می‌گرفته است. این دانشمند بزرگ در كتاب ” انسان و خدا “ چنین می‌گوید:
«... به روانشناسی كه خود علمی است مهم، سایكولوژی یا پسیكولوژی اطلاق می شود. به این سایكولوژی یا پسیكولوژی قسمت جدیدی اضافه شده، كه می‌گویند پاراسایكولوژی، یعنی ماوراء روانشناسی. این قضیه تله‌پاتی و هیپنوتیزم و علم‌های جدید كه از آنها می‌خواهم صحبت كنم در مبحث پاراسایكولوژی است، یعنی قسمتی از علم روانشناسی ماست كه هنوز به آن سیستم معین و علمی خودش در نیامده است. چون روانشناسی در حال حاضر علمی است، ولی پاراسایكولوژی قسمتی ورای علم سایكولوژی است، یك قدم آن طرفتر است.»
در ادامه‌ی همین بحث ایشان می‌‌فرمایند :«اولین قدمی كه در این پاراسایكولوژی برداشته می‌شود و دوستان ما همه از آن آگاهی دارند مسئله هیپنوتیزم است. در هیپنوتیزم یك انسانی با انسان دیگر كه در مقابل او نشسته ارتباط مغزی یا ارتباط موجی برقرار می‌كند و این عملی است كه عموم دیده‌اند و از نظر روانشناسی قابل قبول است و هیچكسی هم نمی‌‌‌تواند آنرا انكار كند و عمل مهمی نیست. در هیپنوتیزم همانطور كه می‌‌دانید وقتی كه شخصی یك مدیوم را هیپنوتیزم می كند آن شخص كه هیپنوتیزم شده جز آنچه را كه در درون خود دارد نمی‌تواند بگوید، چیزهایی را می‌گوید كه در درون اوست، یعنی ممكن است اسمش را بپرسد، ممكن است اطلاعاتش را از او كسب كند و او هم ضمیر نابخودش را به هیپنوتیزم كننده باز می‌كند و هر چه را كه در درون خود دارد برای او می‌گوید. و این امر علمی است، امری است قابل قبول همه علما، چه مادی و چه روحانی، فرقی نمی‌كند.»
بعد از تشریح هیپنوتیزم، ایشان درصدد توضیح تله‌پاتی برآمده، می‌فرماید: «موضوع تله‌پاتی مسئله وسیعتر و عمیق‌تری است. تله‌پاتی كه از لغت تله می‌فهمیم كه در مورد فاصله دور است یعنی ارتباط از فاصله دور، كه انسانی به انسان دیگری در حالی كه با هم فاصله مكانی زیادی دارند ارتباط برقرار می‌كنند. خود من هم از این تجارب زیاد كرده‌ام. انسانی در یك اتاق و انسان دیگری در یك شهر دیگر و یا در اتاق دیگری با هم ارتباط مغزی برقرار می‌كنند و با هم حرف می‌زنند، باز هم این علمی است، قابل قبول است و هر كس كه دائره المعارف را بردارد و درباره تله‌پاتی بخواند می‌بیند كه این یك امر قابل قبول علمی است و همگان می‌پذیرند. چیزی نیست كه بگویند موهوم و ارتجاعی و غیره است، حقیقتی قبول شده است و برای تفسیر این نوع از تله‌پاتی یا این نوع از ارتباط مغزی بین دو انسان نظرات مختلفی وجود دارد كه من بهترین اینها را برای شما شرح می‌دهم كه خیلی آموزنده است.»
در ادامه‌ی بحث، این استاد بزرگ به‌خوبی مكانیسم تله‌پاتی را به‌صورت علمی تشریح می‌نماید و مثالهای زیبایی را برای توضیح بیشتر و به‌عنوان سند بیان می‌كنند. ایشان دوقلوها، مادر و فرزند، دوستان نزدیك را به‌عنوان نمونه‌هایی كه می‌توانند با هم ارتباط تله‌پاتیك داشته باشند مثال می‌زند. همچنین انتقال حالتهای خاص آنهایی را كه مضطرب، نگران و ترسان هستند به دیگران، به عنوان نمونه‌ی دیگر تله‌پاتی بیان می‌كنند. و در نهایت نتیجه می‌گیرند كه: «تله‌پاتی عمل زیاد مهمی نیست و می‌خواهم بگویم كه این یك امر علمی است و با علم و با تكنولوژی می‌توانیم توجیه كنیم و قابل قبول ما است و قابل قبول علماست.»
همانطور كه ملاحظه فرمودید، دكتر چمران هیپنوتیزم و تله‌پاتی را عمل مهمی نمی‌داند، این در حالی است كه در حال حاضر نیز این دو مقوله در متافیزیك از امور مهم هستند. اینكه ایشان این امور را مهم نمی‌دانند، شاید حاكی از تسلط ایشان بر این امور و همچنین توجه ایشان به مسائل بسیار مهم‌تر باشد. كما اینكه در ادامه همین بحث به معرفی روح و ارتباط‌های روحی پرداخته، این نوع ارتباط‌ها را از مسأله تله‌پاتی مهم‌تر می‌دانند.
”خواب“ مقوله‌ای است كه در متافیزیك و حتی در عرفان به آن توجه زیادی شده است. شهید دكتر چمران در همان كتاب انسان و خدا، خواب را در كنار تله‌پاتی به‌عنوان نمونه‌ای برای اثبات وجود ابعاد ماورائی انسان معرفی می‌نماید.
جالب آن‌كه ایشان وضعیت خواب و خوابهایی را كه انسان می‌بیند به خوبی و به‌صورت علمی بیان می‌كند، به گونه‌ای كه انسان فكر می‌كند ایشان در رشته‌ی روانشناسی یا متافیزیك تحصیل كرده است. در این گفتار زیبا ایشان خواب را به سه قسمت خواب جسمانی، خواب نفسانی و خواب روحانی تقسیم كرده، به تشریح هر یك می‌پردازد، و با بیان مثالهای زیبایی منظور خود را به خوبی تفهیم می‌نماید.
روح و عالم غیب از بارزترین مصادیق و مقولات متافیزیك می‌باشند، كه تمام مكاتب و سیستم‌های ماورائی به آن توجه خاصی دارند. شهید دكتر چمران معتقد است كه: «در نظر ما، خدا و روح و عالم غیب اساس توحید و فلسفه اسلامی بشمار می‌رود، بنابراین ایمان به این حقایق برای ما اساسی و اصولی است و كسی كه به این اصول ایمان نداشته باشد نمی‌تواند ایدئولوژی و مكتب اسلامی را بپذیرد. برای رسیدن به این حقایق راههای مختلفی وجود دارد، عده‌ای سعی می‌كنند از راه منطق، از راه فلسفه، از راه علم، از راه تجربه، از راههای مختلفی به این حقایق برسند ...»
در ادامه‌ی این بحث ایشان سعی نموده است تا با معرفی انسان به‌عنوان یك مخلوق، راهی به سوی شناخت خالق و حق‌تعالی باز نماید. وی معتقد است: «انسان خلیفه خدا است در زمین، تجلی خداست برروی این آب و خاك و بنابراین اگر انسان را بشناسیم و قدرت او را و حدود او را تشخیص دهیم چه بسا كه قادر خواهیم بود حقایقی را درباره روح و خدا و ماوراء الطبیعه نیز درك كنیم.»
در بحث شناخت انسان، انسان را به سه قسمت جسم، نفس و روح تقسم نموده، سپس به معرفی نفس و روح می‌پردازد. ابتدا از نظر لغوی در فرهنگ و زبان انگلیسی و فرانسوی نفس و روح را بررسی نموده، سپس این دو مقوله را از نظر قرآن كریم بررسی می‌كند. ایشان نفس را مجموعه‌ای از احساسات، خواسته‌ها، اكتسابات و تمایلات معرفی می‌نماید و نتیجه می‌گیرد كه شخصیت آدمی از نفس است و انسان‌ها در روح با هم مشترك‌اند و آنچه انسان‌ها را از هم متمایز می‌كند، نفس است. دكتر چمران اعتقاد دارد كه گذشته آدمی، تجارب آدمی، خوبی‌ها، بدی‌ها و همه چیز در داخل این نفس ذخیره می‌شود، و آن چیزی كه در روز قیامت انسان را با آن می‌سنجند، نفس است نه روح.
ایشان نفس را به هفت طبقه مختلف تقسیم بندی كرده، مراتب هفت‌گانه نفس را بدین‌صورت نام‌گذاری می‌نماید: نفس امّاره، نفس لوّامه، نفس عاقله، نفس مُلْهَمِه، نفس مطمئنّه، نفس راضیه و نفس مرضیّه.
نفس اماره، پست‌ترین مرحله نفس و نفس مرضیه بالاترین مرحله نفس در این بیان معرفی شده است. دكتر چمران معتقد است: «... نفس مرضیه كه به این حد رسیده است از نظر كیفیت مثل روح می‌شود، یعنی به همان خلوص، به همان پاكی و به همان عظمت روح می‌رسد، كه روح تجلی خدا است، روح اَمرٌ مِنَ الله است. این نفسی كه لجن گونه بود از این عالم مادی جوشیده و بالا آمده بود در آخرین مرحله تكاملی خودش مثل روح می‌شود، خاصیت روح را پیدا می‌كند، همان كمالاتی كه در روح آدمی وجود دارد در این نفس نیز بوجود می‌آید.» ایشان در ادامه می‌فرمایند: «باز با آنكه این نفس مرضیه به درجه روح رسیده است و لیكن با روح متفاوت است، یعنی از نظر ذات با روح مختلف است. چون روح، مجرد است ولی نفس مادی است، ولی دارای یك خاصیت هستند.»مادی بودن نفس از نظر خود ایشان نیز خیلی مهم و مرموز است. لذا با بیان یك مثال زیبا در مورد خورشید و نور آن به تشریح كامل مطلب می‌پردازند و چنین نتیجه می‌گیرند: «بنابراین، این نفس كه ما درباره آن صحبت می‌كنیم انرژی است در حالی كه روح مجرد است، روح تجلی خدا است؛ ... بنابراین هنگامی كه می‌گوئیم نفس انرژی است، این انرژی معادل ماده است، به عبارت دیگر می‌توانیم بگوئیم كه نفس وجودی مادی است، ولی ماده‌ای تلطیف شده بصورت انرژی ولی روح مجرد است در حالیكه جسم ماده خالص است و نفس واسطه‌ای است بین این جسم و این روح مجرد.» پس ایشان جسم را ماده‌ای خالص، نفس را ماده‌ی تلطیف شده و روح را مجرد دانسته، انسان را متشكل از این سه قسمت می‌داند.
دكتر چمران، روح را تجلی خدا، پیغمبر درون، امر خدا و رابط بین خدا و انسان معرفی می‌نماید و معتقد است: «اگر روح تجلی خداست، بنابراین علم خدا در روح نیز گذاشته شده است، بنابراین با عالم غیب ارتباط دارد. در اثباتاتی كه بعداً ذكر می‌كنیم می‌خواهم این را برای شما اثبات كنم كه این روح از آینده خبر می‌دهد، از گذشته و آینده آگاه است.» «روح امر خداست، دارای علم خداست، دارای خلاقیت خدا ست.» «روح امر خداست و شما می‌دانید كه خدا از نظر فلسفی زمان و مكان ندارد. یعنی از بُعد زمان و بُعد مكان خارج است. برای ما هزار سال پیش و امسال و هزار سال آینده با هم اختلاف دارد، اختلاف زمانی دارد، اما برای خدا چون زمان صفر است، هزار سال گذشته و هزار سال آینده در یك ردیف قرار دارند، یك واقعیت‌اند، یك حقیقت‌اند. برای روح كه تجلی خداست نیز هزار سال آینده، اكنون و هزار سال گذشته هم یكسانست، برای خدا فرقی نمی‌كند و بنابراین برای روح هم فرقی نمی‌كند. روح دارای علم و آگاهی به همه ادوار زمانی تاریخ خواهد بود، چه گذشته چه آینده. و در بُعد مكان هم همینطور، كه این مكان برای جسم آدمی است كه اختلاف بوجود می‌آورد. ولی وقتی می‌گوئیم خدا از بُعد مكان خارج است، یعنی تمام مكانها برای خدا یك نقطه است. اینجا باشد، پشت زمین باشد، بالای كهكشان‌ها برای خدا یكسان است، و چون برای خدا یكسان است برای روح هم كه تجلی خداست باید یكسان باشد. بنابراین برای كسی كه با روح خود رابطه اشراقی و الهامی برقرار كرده است همه مكانها یكسان خواهند بود، همه زمانها همه مكانها برای او یك واقعیت خواهد بود، یك حقیقت خواهند بود.»
می‌بینید روح كه از عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین مخلوقات حق‌تعالی است و بسیاری در تشریح و تفهیم آن درجا زده‌اند، توسط دكتر چمران به‌راحتی و با بیانی زیبا و شیوا چگونه معرفی می‌شود! و این استاد عظیم‌الشأن چگونه با معرفی روح، انسان را به سوی خالق هدایت می‌نماید. ایشان در پایان گفتار اول كتاب انسان و خدا چنین می‌فرمایند: «این بحث بسیار مفصل و دقیق و زیبایی است كه من سعی كرده‌ام در این فاصله كوتاه برای شما خلاصه كنم، و تقریباً بهترین راه توجیه بطور ملموس و تجربی و علمی برای پذیرش عالم غیب و روح است، و همینطور كه می‌دانید كسی كه روح را پذیرفت و عالم غیب را پذیرفت یعنی خدا را پذیرفته است.»
همان‌طور كه مشاهده نمودید دكتر چمران با طرح موضوع روح می‌خواهد انسان را از درون به سمت خداوند و شناخت و درك و فهم او هدایت كند. ایشان برای درك و فهم حق‌تعالی سه راه «علم»، «فلسفه» و «دل» را معرفی می‌نماید و معتقد است كه راه علم و فلسفه محدودیت‌ها و معذوریت‌های فراوانی دارد و بهترین راه را، «راه دل» می‌داند. وی همچنین روش قرآن را نیز منطبق بر همین راه دل می‌داند: «روشی كه قرآن مطرح می‌كند متُدی است كه ضمیر آدمی را بیدار می‌كند، وجدان را آگاه می‌سازد و آنچنان آدمی را هشیار می‌كند كه خدا را با اشراق بفهمد بدون آنكه احتیاج به تجزیه و تحلیل فیزیكی و شیمیایی یا فلسفی داشته باشد...» «اكثر آیاتی كه در قرآن درباره خدا صحبت می‌كند بدین منوال است، یعنی می‌خواهد كه با این اشراق قلب آدمی و درون آدمی را روشن كند، بیدار كند و مطمئن است كه اگر این قلب روشن شد خدای را خواهد فهمید، خدای را وجدان خواهد كرد.»
دكتر چمران راه دل، فطرت، اشراق و الهام را بهترین راه برای اثبات وجود خداوند و فهم و درك آن می‌داند. ایشان علم و فلسفه را برای این كار راه مناسبی نمی‌داند و معتقد است از طریق این روش‌ها انسان به یقین نمی‌رسد و حتی اگر خدا برایش اثبات شود باز هم دچار نوعی شك و تردید خواهد شد. در واقع ایشان به روح به‌عنوان رابط بین خدا و انسان توجه داشته، تأكید بر درك خدا از طریق ارتباط‌های روحی دارند.
«من امیدوارم كه دوستان ما به این تكنیك قرآنی توجه كنند كه قرآن كریم نیز بر اساس همین فلسفه‌ای كه بیان كردیم سعی می‌كند كه فطرت آدمی را بیدار كند و این فطرت، و این قلب با اشراق درونی خودش خدای را خواهد شناخت و این شناختن است كه ایمان می‌آورد، این شناخت است كه سبب می‌شود كسی با تمام وجود خود خدای را درك كند.» «دو سوم آیات قرآنی درباره وجود خداست و این آیات قرآنی همه به همین سیستمی است كه من بیان كردم، نه وارد علم می‌شود و نه وارد فلسفه و منطق و ریاضیات، بلكه سعی می‌كند كه وجدان آدمی را آنچنان بیدار كند كه با اشراق درونی خود خدای را بفهمد، حس كند.»
دكتر چمران صراحتاً بیان می‌كند: «شناخت خدا باید از راه اشراق صورت بگیرد نه از راه این تعریفهای علمی و فیزیكی و منطقی.» ایشان روش‌های علمی را كه از طریق تجارب حواس پنج‌گانه عمل می‌نماید و روش‌های فلسفی را كه از طریق تفكر و تعقل وارد می‌شود، برای شناخت خدا مفید نمی‌داند. شهید چمران ضمن پذیرش تجارب حسی و تجارب عقلی، تجارب قلبی را بهترین راه می‌داند: «ما تجربه را رد نمی‌كنیم، ولی می‌گوئیم بجای اینكه با این حواس یا با این عقل بخواهید تجربه بكنید یك راه تجربی دیگری نیز وجود دارد كه آن راه تجربه قلبی است، اشراق است، كه شخصی از طریق اشراق قادر خواهد بود حقیقت را بلاواسطه درك كند و بفهمد. تمام آیاتی را كه از قرآن، سوره یس برای شما خواندم در رابطه با این حقیقت بود كه این قدرت اشراقی را در درون آدمی زنده كند، تا آدامی بقدرت این اشراق بتواند كه خدای را و روح را و عالم غیب را لمس كند، درك كند. همچنان كه گفتم این بهترین راههاست، صحیح‌ترین راههاست و اگر كسانی بخواهند به قدرت علم یا به قدرت منطق و فلسفه وجود خدا را اثبات كنند بیراهه می‌ روند.»
این عابدِ زاهد تاكید دارد: «برای شناخت خدا طریق علمی كه از راه حواس خامسه بوجود می‌آید و همچنین روش عقل و منطق كافی نیست و آن چیزی كه ما را كمك می‌ كند كه به خدا برسیم دل و قلب است، منبع و منشاء جدیدی كه از راه الهام و اشراق قادر خواهیم بود كه خدای را بشناسیم. با بعضی از آیات قرآنی نیز نشان دادیم كه قرآن هم یك چنین سیستمی را برای شناخت خدا ارائه می‌نماید. هیچگاه تنها راه عقلی و فلسفی و منطقی را پیشنهاد نمی‌ كنند.»
اهداف خلقت انسان از جمله مسائل پیچیده در فلسفه، عرفان و متافیزیك است، همانطور كه در قرآن نیز صراحتاً به آن اشاره شده است، انسان برای عبادت و بندگی خلق شده، این در حالی است كه بسیاری از انسان‌ها این هدف مهم را فراموش كرده‌اند و به خوردن و خوابیدن سرگرم شده‌اند.
در این رابطه دكتر چمران می‌گوید: «خوردن و خوابیدن و زندگی كردن هدف حیات نیست. اینها محملی برای حیات است. آدمی غذا می‌خورد یا لباس می‌پوشد یا می‌خوابد برای آنكه زندگی كند، برای آنكه خدا را بپرستد. هدف زندگی خوردن و خوابیدن نیست، اینها وسیله زنده بودن است. می‌توانم بگویم آن لحظاتی را می‌توان زندگی حقیقی بشمار آورد كه یك انسانی از این حالت مادی و از این دنیای لجنی به معراج صعود می‌كند، و آن نوع احساس، آن نوع الهام و اشراق برای او دست می‌دهد. این لحظات در زندگی انسانها بسیار كوتاه است ولی آنچه زندگی به حساب می‌آید فقط همین لحظات است و بس. بقیه زندگی فقط محملی است برای این انسان كه زنده بماند تا این لحظات كوتاه معراج و طیران روح به او دست دهد، و آن انسانی كه در زندگی خود بیشتر به این حالات دست پیدا می‌كند و این لذت روحی و این طیران روحی برای او بیشتر رخ می‌دهد، او زندگی بهتری دارد، زندگی موفق‌تری دارد، آن انسانهایی كه سرتاسر حیات خود را در مادیات و احتیاجات مادی سر می‌كنند و هیچ لذت روحی و هیچ احساس معراج به آنها دست نمی‌دهد، آنها در حقیقت انسان نیستند، از انسانیت بوئی نبرده‌اند.» «از نظر ما این زندگی و آب و نان فقط وسیله‌ای است و طیران بسوی خدای بزرگ یك حركت تا بینهایت است، حركتی است كه الی‌لانهایه ادامه خواهد داشت و انسان هیچوقت و در هیچ مكانی از حركت بسوی كمال باز نخواهد ماند.»
و به راستی كه این كلمات و عبارات چیزی جز تجارب شخصی عارفِ عابدِ زاهد، شهید دكتر چمران نیست. او به‌جای بازی با جملات و عبارات، به‌جای استفاده از فن سخنوری و به‌جای استفاده از فنون ادبیات و نگارش و به‌جای بهره گرفتن از قدرت منطق و استدلال، تنها با بیانی ساده و گویا، تجارب شخصی خود را بیان نموده است. تجاربی كه حرف دل اوست و آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشنید.
و اكنون سال‌ها از آرام گرفتن چمران به ظاهر می‌گذرد، ولی او همچنان‌در حركت به سوی كمال است، در حركت به سوی بی‌نهایت و در حركت به سوی خدا.
و ما امروز مفتخریم از داشتن این‌چنین بزرگان و عارفان، خوش‌حالیم كه از او آثاری برایمان به‌جا مانده و متأسفیم كه تقدیر رخصت نداد تا از او بهره‌های فراوان ببریم و از چشمه جوشان معرفتش سیراب گردیم.
دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب انسان و خدا، تآلیف دکتر چمران