چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کجایند مارادونای ۸۶ و ماتئوس ۹۰


کجایند مارادونای ۸۶ و ماتئوس ۹۰
● به بهانه دیدار دوباره آلمان و آرژانتین
بیست سال پیش بود. در تابستان جهنمی مكزیكوسیتی. مكزیكی ها ورزشگاه ۱۱۵ هزار نفری آزتك را روی سرشان گذاشته بودند و برای باقی ماندن جام در قاره مصیبت زده شان «اوله اوله» می كردند. چند روز پیش آقا وصال در دنیای ورزش تیتر زده بود: برای آلمان هم زمین بد است، هم زمان. بازی ها سرظهر بود و از آسمان آتش می ریخت.
● روز فینال جام جهانی ۱۹۸۶ در مكزیك بود.
وقتی دو تیم وارد زمین می شدند، مشخص بود كه حتی هیچ گربه ای به نفع آلمان عطسه نمی كند. آلمان در مرحله یك چهارم نهایی میزبان را از مسابقات حذف كرده و در عین حال یك تیم اروپایی بود، اما آرژانتین جز اینكه باید جام را در آمریكای جنوبی نگه می داشت، ماموریت جذاب شكست منفورترین تیم جام را نیز برعهده گرفته بود. بنابراین آنها برای جلب حمایت همه چیز داشتند. همه چیز از جمله دیه گو مارادونا، ستاره بزرگ جام.
استاد ۱۶۶ سانتی متری با آن هیكل ورزیده و ساق های هنرمند و سریع. آرژانتین با مربیگری كارلوس بیلاردو، تیمی بود شامل مارادونا، مارادونا و باز مارادونا. كنار او چند بازیكن مثل خورخه والدانو، خورخه بوروچاگا، اسكار روگه ری، نری پمپیدو، باتیستا و... بازی می كردند. آن روز آنها در جغرافیای فوتبال هنوز تیم بزرگی نبودند و اگر مارادونا نبود، این گروه سفید و آبی ممكن بود در مرحله یك هشتم نهایی به اروگوئه ببازد. تازه بگذریم از ۴ گل دیه گو در دو بازی بعد مقابل انگلیس (۱-۲) و بلژیك (۰-۲).
اما در طرف مقابل آلمان فینال را با لباس سبز و سفید آغاز می كرد. آنها جام را در اولین تجربه مربیگری فرانتس بكن باوئر با مصدومیت كارل هاینس رومنیگه شروع كردند؛ در حالی كه پس از تساوی ۱-۱ با اروگوئه در اولین بازی، اسكاتلند را ۱-۲ شكست دادند و پس از باخت مصلحتی ۰-۲ به دانمارك از راه نه چندان دشوار مراكش (۰-۱) و مكزیك (۱-۴ در ضربات پنالتی) به نیمه نهایی رسیدند و در یك بازی شگفت انگیز ۰-۲ فرانسه را بردند و به فینال رسیدند.
آلمان ۸۶ تیم پرامیدی نبود، اما فرانتس بكن باوئر را روی نیمكت داشت و تونی شوماخر را درون دروازه. شوماخر از ستارگان بزرگ جام بود و به خصوص در دو مسابقه ماقبل فینال ارزش یك دروازه بان بزرگ در پیروزی را نشان داده بود. آنها چهره های دیگری هم داشتند. مثلاً یك دفاع عالی به نام كارل ها ینس فورستر و دو مهاجم جوان؛ رودی فولر و كلاوس آلوفس. آندریاس بره مه نیز به تازگی به جمع آلمانی ها پیوسته بود و بقیه... نوربرت ادر، نوربرت ناخ وایه، لوتار ماتئوس، دتماریاكوبسن، توماس برتولد، هانس پیتر بریگل، فلیكس ماگات و چندتایی دیگر. بازی فینال در این شرایط آغاز شد، در حالی كه فرانتس بكن باوئر به لوتار ماتئوس هافبك جوان و باتجربه تیم ماموریت داده بود تا دیه گو مارادونا را یارگیری كند. لوتار در آن روزها هافبك سریع، پرتحرك و خشنی بود كه هنوز زیر سایه فلیكس ماگات قرار داشت و به جای بازیگردانی بیشتر نقش های تدافعی را برعهده می گرفت.
او در بازی اول مقابل اروگوئه یك گل به حریف تقدیم كرد ولی در بازی مراكش با یك كاشته دیرهنگام سبب صعود آلمان شد. او كه در مسابقه قبل میشل پلاتینی كبیر را مهار كرده بود از همان اول بازی به دیه گو ستاره بلاشك جام چسبید و پابه پای او دوید. با این حال هنوز مانده بود تا خیلی از ریزه كاری های فوتبال را بیاموزد، چیزی كه بعدها در ایتالیا آن را آموخت.
بنابراین حول و حوش دقیقه ،۲۱ با یك تكل خطری و بی احتیاط دیه گو مارادونا را در سمت چپ محوطه جریمه آلمان زد و با دریافت یك اخطار یك ضربه ایستگاهی به حریف كادو داد. لحظه ای بعد، دیه گو كه از مالیدن پای خود دست كشیده بود، توپ را نرم روی دروازه فرستاد. پس از آنكه تونی شوماخر بدترین اشتباه عمرش را انجام داد و سایه توپ را زد، خوسه لوئیس براون با یك ضربه سر توپ را به قعر دروازه آلمان فرستاد: ۰-۱. بكن باوئر با آن كت چهارخانه مشهور كنار نیمكت ایستاده بود و جنب نمی خورد. آلمانی ها دوباره توپ را به گردش انداختند، اما آرژانتین با حمایت تماشاچی و روحیه بهتر بازی را در دست داشت، آنها كه با حفظ تك گل خود نیمه اول را تمام كردند، در اوایل نیمه دوم با ضربه قاطعانه خورخه والدانو اختلاف را دو برابر كردند.
در این لحظات به نظر می رسید تكلیف جام روشن شده، اما چند آلمانی خوشبین هنوز یادشان نرفته بود كه این تیم در نیمه نهایی جام ،۱۹۸۲ در وقت اضافی برتری ۱-۳ فرانسه را تبدیل به تساوی ۳-۳ و برد در ضربات پنالتی كرد. آلمان كه چیزی برای از دست دادن نداشت دامنه حملات را گسترده كرد و در ۱۰ دقیقه مانده به پایان بازی روی یك ضربه كرنر از جناح چپ، با پاس آندریاس بر ه مه و ضربه كارل هاینس رومنیگه فاصله را كم كرد.
سبزها چند دقیقه بعد دوباره صاحب یك ضربه كرنر شدند و دوباره بره مه پشت توپ ایستاد. این صحنه را خوب به خاطر دارم؛ كرنر روی تیر یك و ضربه سر رودی فولر؛ ۲-۲. این همان لحظه ای است كه بسیاری از مكزیكی ها شروع به تشویق آلمان كردند كه با سختكوشی به بازی برگشته بود. آلمان قصد داشت به اتكای قدرت بدنی و دروازه بان بزرگش بازی را به سمت ضربات پنالتی ببرد، اما در گیر و دار شادی و سرخوشی، آلمان در دقیقه ۸۸ توپ در میانه میدان به دیه گو مارادونا رسید و او بدون مكث و سرضرب یك پاس طلایی را از بین دفاع آلمان به خورخه بوروچاگا داد تا او با فرار ۴۰ متری خود، درست در لحظه ای كه بریگل به او رسیده بود با نوك پا توپ را از شوماخر رد كرد و تكلیف جام را روشن كرد. دقایقی بعد و پس از آنكه آرژانتینی ها از هجوم طرفداران به داخل زمین خلاص شدند، از سكوها بالا رفتند و جام را بالای سر بردند. بوسه دیه گو بر جام جهانی هنوز ماندگارترین تصویر جام است، درست مثل آن عكس شاهكار از پشت دروازه آلمان كه لحظه گل بوروچاگا را نشان می دهد. فقط باید طرفدار آلمان باشی تا عمق درد این لحظه را درك كنی!
جام جهانی ۱۹۹۰ با مارادونا آغاز شد. او پیش از دیدار افتتاحیه در الیمپیكو با اعتماد به نفس در نقطه مركزی زمین توپ را با پاشنه پا روی شانه فرستاد و با چند ضربه شانه باعث واكنش رمی های حاضر در ورزشگاه شد كه در سری آ از مارادونا و درخشش او با ناپولی خاطرات بدی داشتند. آرژانتین در بازی افتتاحیه ۰-۱ به كامرون باخت تا نشان دهد دیگر یك دیه گوی تنها برای فتح كافی نیست، به خصوص كه او ۴ سال پیرتر شده بود و گرچه هنوز نابغه بی بدیلی بود، اما دیگر بیشتر از فكرش استفاده می كرد تا توانایی های بدنی خارق العاده ای كه به او اجازه حمل ۷۰ - ۶۰ متری توپ را می داد. در این چهار سال اتفاق دیگری نیز به وقوع پیوسته بود. آلمان پس از شكست در مرحله نیمه نهایی جام ملت های اروپا ۱۹۸۸ و پس از كوچ هشت بازیكن طراز اول این كشور به ایتالیا، پیله خود را پاره كرده و تبدیل به تیم متفاوتی شده بود. تیمی كه در بازی اول ۱-۴ یوگسلاوی از دیگر مدعیان جام را خرد كرد؛ مسابقه ای كه جشن تولد لوتار ماتئوس به عنوان بهترین شماره ۱۰ فوتبال جهان بود.
او در دقیقه ۶۴ بازی توپ را در زمین خودی تصاحب كرد و با سرعت به سمت دروازه حریف رفت و پس از دریبل دو مدافع یوگسلاوی از ۲۵ متری توپ را با شوتی محكم به تور دروازه حریف چسباند. آلمان پس از این دیدار ۱-۵ امارات را برد و پس از تساوی ۱-۱ با كلمبیا، در مرحله یك هشتم، ۱-۲ هلند را برد و با پیروزی ۰-۱ مقابل چكسلواكی، در مرحله نیمه نهایی خوش اقبالانه انگلیس را برد و به فینال رسید. اما از آن طرف در حالی كه همه در انتظار ایتالیا بودند، آرژانتین كه جام را با شكست آغاز كرده بود، پس از برد ۰-۲ مقابل شوروی و تساوی ۱-۱ با رومانی، در مرحله یك هشتم با بازی خارق العاده مارادونا برزیل را ۰-۱ شكست داد و پس از دو برد عجیب و در ضربات پنالتی مقابل یوگسلاوی و ایتالیا به فینال رسید.
جام ۹۰ را ایرانی ها خوب به یاد دارند. اولین باری كه خوره های فوتبال ایران با مزه پخش مستقیم (مستقیم با دو ساعت تاخیر البته!) آشنا شدند. مسابقاتی كه با گزارش عباس بهروان (به جای بهرام شفیع و هادی صالح نیا كه به ایتالیا رفته بودند، اما مرتب مشكل ارتباطی داشتند) آغاز شد و با محرومیت دو گزارشگر اعزامی كه یكی از آنها با یك هفته نامه چاپ تهران همكاری می كرد ادامه یافت. دوره، دوره برزیل، هلند و ایتالیا بود و آلمان تیم كم طرفداری بود، درست مثل آرژانتین كه گرچه به واسطه مارادونا توجه زیادی را به خود جلب كرد اما تیم جذابی نبود. آنها به دشواری و شاید با شانس به فینال رسیدند.
اگر بازی با برزیل را به خاطر داشته باشید لابد هنوز صدای لرزش متوالی تیرهای دروازه روی ضربات كاره كا، آله مائو و مولر در گوشتان مانده!
آنها در یك چهارم نهایی در حالی كه حریف روی رندی مارادونا نزدیك به ۹۰ دقیقه ۱۰ نفره بازی كرد در ضربات پنالتی روی درخشش گویگوچه آ، دروازه بان عجیب خود حریف را شكست دادند و با همین شیوه از پس ایتالیا برآمدند. ایتالیایی ها به رغم بسته نگاه داشتن دروازه تا بازی نیمه نهایی مغلوب روح بزرگ مارادونا، شجاعت كانی گیا و دروازه بان بزرگ تیم حریف شدند... داستان فینال اما داستان متفاوتی بود.
آرژانتین با چهار محروم وارد مسابقه ای شد كه ۷۲ هزار تماشاچی حاضر در ورزشگاه الیمپیكو دشمنی خود را با این تیم از لحظه پخش سرود ملی این كشور نشان دادند. آنها بی توجه به قداست لحظه پخش سرود شروع به سوت زدن و هو كردن آرژانتین كردند؛ كه دیه گو خواندن سرود را لحظه ای قطع كرده و شروع به دشنام دادن به ایتالیایی ها كرد. او كه به نظر با شور و حرارت كامل (برای شكست فیفا و ایتالیایی هایی كه قصد انتقام از او را داشتند) بازی را آغاز كرد، به محض آغاز بازی صدای نفس های یك آلمانی بلندقامت را پشت گوش خود حس كرد. گیدو بوخوالد كه كارگر تیم پرستاره آلمان بود.
تیمی متشكل از بودو ایلگنر، كلاوس اوگن تالر، توماس برتولد، اندی بره مه، یورگن كلینزمن، پیر لیت بارسكی، توماس هسلر، رودی فولر و... آلمان با جو ایجاد شده و دقیقاً در شرایط برعكس ۴ سال پیش بازی را با برتری آغاز كرد و پس از حملات بی نتیجه نیمه اول، در نیمه دوم نیز به هجوم ادامه داد و سرانجام روی یك پنالتی مشكوك به گل رسید؛ دقیقه ،۸۲ وقتی نستور سنسینی روی پای فولر رفت و او را سرنگون كرد. لحظه پنالتی لحظه عجیبی بود.
زمانی كه لوتارماتئوس پنالتی زن اول تیم، در وحشت شكست مقابل گویگوچه آی تیز چنگ از زدن ضربه پنالتی شانه خالی كرد، اما اندی بره مه خونسرد و شجاع با پای راست توپ را به گوشه دروازه فرستاد و مسبب قهرمانی آلمان شد. چند دقیقه بعد بازی با دو اخراجی از تیم آرژانتین به پایان رسیده بود، در حالی كه آلمانی ها با جام دور افتخار می زدند، دیه گو مارادونا در یكی از بدترین روزهای زندگی ورزشی اش مثل بچه ها گریه می كرد. او به هنگام دریافت مدال، ژائو هاوه لانژ رئیس برزیلی فیفا و نایب او سپ بلاتر را نگاه نكرد و تنها با صورت پر از اشك پاسخ نخست وزیر ایتالیا را داد. او عقیده داشت مافیای فوتبال جام را از آرژانتین دزدید. اما اگر یك طرفدار آلمان بوده باشید، حتماً آن شب را بی توجه به ضجه های مارادونا به صبح رسانده اید، در اوج شادی و بدون ذره ای عذاب وجدان از صحنه پنالتی.
به هر حال آلمان بهترین تیم جام بود. تیمی با مربیگری فرانتس بكن باوئر و با كاپیتانی لوتار ماتئوس. لوتار كه البته به عنوان بهترین بازیكن جام انتخاب شد حق خود را در انتخابات توپ طلایی اروپا گرفت. او هافبكی بود كه امروز بالاك اگر در بهترین فرم خود باشد ممكن است كمی نزدیك به او بازی كند. او شماره دهی بود كه پس از پا به سن گذاشتن دیگر مثل او ظهور نكرد. درست مثل دیه گو كه اگر امروز «لیونل مسی» كشف نشده بود ممكن بود فكر كنیم دیگر كسی روی دستش نخواهد آمد... راستی نوشتم مسی. فكر می كنید او می تواند شبیه اسطوره ای باشد كه فردا با چشم های نگران از روی سكو تماشایش می كنید؟
پژمان راهبر
منبع : روزنامه شرق