پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مرز کجاست؟


مرز کجاست؟
امروزه و در جهانی که مرزهای هنرهای گوناگون از بین رفته و هر هنری، در هنری دیگر آمیخته و عرصه ای تازه پدید آورده، یافتن حد و مرزی برای هنر گرافیک، دشوار است؛ آنچنان دشوار که حتی مشخص کردن نشانه های حضور این هنر در زندگی روزمره ما نیز غیرممکن گردیده است. ما امروزه آنچنان در این هنر غرق شده ایم که همچون یک شناگر در دریا، فقط شاید بتوانیم اندکی از پیرامونمان را ببینیم، اما نیک می دانیم که وسعت آنچه در دید ما نیست، بسیار بیشتر از فضای واقع شده در دیدرس ماست.
امروزه گرافیک، آنچنان در تار و پود زندگی ما تنیده شده که تفکیک آن از جریان عادی زندگی دشوار است. از ساده ترین چیزهای زندگی روزمره و دم دست ترین ابزار و وسایل گرفته تا پیچیده ترین اختراعات بشری، همه و همه، امروزه فقط به مدد هنر گرافیک است که امکان بروز و ظهور می یابند.
کافی است در همین لحظه، سر خود را از روی روزنامه بردارید و به محیط اطرافتان نگاه کنید. تقریباً هر چیز که دست ساخته بشری است، نشانه های آشکار - و گاه پنهانی- از هنر گرافیک دارد؛ نشانه هایی که ما در بسیاری از مواقع، حتی حضور آنها را حس نمی کنیم، اما می دانیم که هستند و وجود دارند.
از شکل و فرم صندلی ای که بر روی آن نشسته ایم و سبک ساخت آپارتمانی که در آن زندگی می کنیم و طراحی پنجره ای که به بیرون گشوده می شود و دکمه کوچکی که بر سر آستین پیراهن داریم و فنجان چای روی میز و خودکاری که بر کاغذ گذاشته ایم و همه و همه، مرزهای هنر گرافیک را تا نزدیک ترین فاصله به ما گسترش داده اند.
هنر گرافیک، امروزه هیچ مرزی برای حضور خویش نمی شناسد. بسیاری از گرافیستها، اگر چه مرز و حیطه کاری خود را به یک یا دو عنوان مشخص، محدود کرده اند و بیشتر هم همان یکی دو زمینه را به عنوان «هنر گرافیک» مطرح می کنند، اما در واقعیت، گرافیک آنچنان در زندگی روزمره انسانها نفوذ کرده که باور به چنین اعتقادی، یعنی پذیرفتن یکی دو جنبه از جنبه های مختلف گرافیک به عنوان هنر و رد یا نادیده گرفتن بقیه عرصه های کاربردی این هنر قدرتمند، چیزی نیست جز نادیده گرفتن جنگل و ستایش از یک درخت تک افتاده!
چه کسی می تواند اثبات کند که فرضاً طراح ایستگاه فضایی «میر»، از هنر گرافیک بی بهره بوده؟ دور از ذهن است؟! خوب، مثال دیگری می زنیم. چه کسی می تواند ثابت کند که خیاطی که پیراهن تن شما را دوخته، سواد گرافیکی نداشته است؟
البته ممکن است بگویید که این اتفاقها، بیشتر به جنبه زیبایی شناسانه وجود هر انسانی برمی گردد یا این که این مثالها بیشتر در عرصه طراحی صنعتی معنا می یابد (که البته این دیدگاه شما هم تا حدودی درست است) اما آنچه پس از این دو دیدگاه به چشم می آید، آن است که داشتن حس زیبایی شناسانه در وجود آدمی و خلق هنری به نام «طراحی صنعتی» هم، باز در عرصه گسترده هنر گرافیک است که معنا می یابد(و البته در آن هم حل می شود!).
اما فارغ از این نگاه کلی، امروزه چندین عنوان از زیرمجموعه های هنر گرافیک را، بیشتر به عنوان «هنر گرافیک» می شناسیم.
چیزهایی نظیر طراحی پوستر و آفیش، طراحی جلد کتاب، طراحی بیلبوردها، صفحه آرایی مجلات یا تصویرسازی برای آنها و اموری اینچنین که تنها بخشی از عرصه هنر گرافیک به شمار می روند و فقط به مدد مرزبندیهای خود گرافیستها، به عنوان «هنر» شناخته می شوند و به زعم این دسته از گرافیستها، بسیاری دیگر از کارهای گرافیکی، فقط چون در دسته بندی «صنعتی»، «کاربردی» و «ابزاری» دسته بندی می شوند، از این تعریف به دوراند. (که البته اگر کمی منصفانه نگاه کنیم، حیطه هنر گرافیک صنعتی، کاربردی یا ابزاری، چند صد برابر آن دسته محدود دیگر است).
گرافیک در ایران، ریشه دیرینه ای دارد. آشکارترین و ماندگارترین نشانه های قدمت آن را هم می توان فرضاً در نقش برجسته های تخت جمشید جستجو کرد و تصویرسازیهای قدرتمندانه ای که نقاشان و تذهیب کاران و مینیاتوریستهای گذشته، بر کتابهایی چون شاهنامه ابوالقاسم فردوسی نقش کرده اند.
امروزه اما، هنر گرافیک ایران(همان بخشی از گرافیک که گرافیستها به «هنر» بودن آن معتقدند!)، در آمیزه ای از خلاقیت و کپی برداری از آثار دیگران و ابهام و سردرگمی ناشی از عدم شناخت کافی از ابزار و وسایل کار این هنر به سر می برد.
به همه اینها اضافه کنید تخریب سواد بصری عموم مردم جامعه را که به واسطه عدم رعایت مسایل زیبایی شناسانه در طراحی فضاهای شهری رخ داده است. هجوم گسترده بیلبوردهای تبلیغاتی ناساز و ناهماهنگ، رواج تابلوهای رنگارنگ سر در مغازه ها که کمتر نشانه ای از زیبایی شناسی بصری دارد، ساخت و سازهای بی حس و حال (و گاه زشت) آپارتمانها و برج ها و همه و همه، که کم کم، حس و حال درگیر شدن مخاطبان این هنر با نمونه های بیرونی آن را از بین برده و ذهنیت او را تنها به این نقطه کشانده که هنر گرافیک را فقط باید در پوسترهای محدود طراحی شده و بر دیوارهای کوچک نگارخانه ها و گالریها و نمایشگاهها جستجو کرد !اما آیا به راستی، هنر گرافیک، همین قدر محدود و قدرت تأثیر گذاری اش، همین قدر اندک است؟!
یافتن پاسخ این سؤال اولین قدم برای برون رفت از وضعیت نابسامان فعلی خواهد بود.
علی جعفری
منبع : روزنامه قدس