شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


زندگی با خمیازه های کشدار


زندگی با خمیازه های کشدار
تصمیم گرفتن برای «كجا رفتن» دغدغه تازه و دائمی ساكنان خانه های دور و نزدیك شهر است. هر هفته ای كه به انتها می رسد آنها با خستگی هایشان در چهاردیواری خانه ها تنها می مانند. خانه ملال آور می شود اما در شهر آكنده از دود، از صدا جایی برای پذیرش این خستگی ها نیست.كوچه ها مأمن خودروهای بی نشانند و شهر انگار تنهایی شهروندان را از خاطر برده است. اگر قهوه خانه ها زمانی جایگاهی برای گذران فراغت بود، شهرها دیگر خاطره آنها را زنده به گور می كند.هرچند هنوز در بسیاری از مناطق این پاتوق های سنتی به عنوان فضایی برای گذران اوقات فراغت مردانه ، كاركرد خود را حفظ كرده اند اما زندگی در مكعب های سیمانی كوتاه و بلند در كنار تحولات اجتماعی و فرهنگی، ذائقه شهرنشینان را دگرگون كرده است. آنها این روزها برای گذران فراغت در شهری چون تهران، راه ها و راهكارهای تازه تری طلب می كنند.با این همه وضعیت موجود در تهران با درنظر گرفتن جمعیت فزاینده ای كه بیش از توان پذیرشی پایتخت در آن ساكن شده نشان می دهد، اغلب شهروندان برای گذران اوقات فراغت خود و خانواده با سرگشتگی مواجه اند .كارشناسان شهری معتقدند، شهرسازی در دوره معاصر بی توجه به ارزش های انسانی و خواسته های شهرنشینان پیش رفته و تداوم این امر، زمینه ساز بروز بحران های اجتماعی و فرهنگی برای ساكنان شهرها شده است .آنها می گویند غفلت از توجه به نیازهای زندگی اجتماعی را باید مهمترین ضعف برنامه ریزی شهری در دو دهه اخیر دانست. این در حالی است كه طی سه دهه گذشته، بررسی مسأله اوقات فراغت در شهرهای معاصر ، جایگاهی ویژه و مستقل را در مطالعات جامعه شناسی شهری به خود اختصاص داده است.
مفهوم «فراغت» ، از دیدگاه جامعه شناسی محصول جامعه صنعتی است. در سال های نه چندان دور گذراندن اوقات فراغت، مختص اقشار مرفه جامعه بود.نمونه های بارز آن در شیوه های متداول زندگی اشراف رومی و یونانی وجودداشت.برپایی میهمانی ها و مجالس باشكوه و مسابقه های متعدد ورزشی كه منجر به شكل گیری المپیك شد ، عمده ترین فعالیت های تفریحی اشراف بود اما مسأله اوقات فراغت زمانی ابعاد جدی تری به خود گرفت كه طبقه كارگر طی مبارزاتی ، قانونی شدن هشت ساعت كار در روز را به عنوان بخشی از حقوق خود تثبیت كرد.«اكنون اما وضع به گونه دیگری است.» «غلامرضا پاسبان حضرت»، كارشناس ارشد شهرسازی و معماری این جمله را می گوید و ادامه می دهد :«ایران در مقایسه با دیگر كشورهای جهان در زمینه ایجاد و توسعه فضاهای فراغتی بسیار فقیر است چراكه نگاه مسؤولان و مردم ما توجه به پس از زندگی است،نه خود زندگی .»
از دیدگاه جامعه شناسان شهری ، شهرسازی معاصر در ایران به گونه ای حركت كرده كه شهر برای شهرسازان و نه برای مردم ساخته می شود. از همین روست كه توجه به نیازهای زندگی اجتماعی در ساختار آن نادیده گرفته شده است.«فریبا ذاكر» ، جامعه شناس شهری از افرادی است كه چنین اعتقادی دارد.از دیدگاه او توسعه تهران بر محور خودروها و برنامه های عمرانی تاریخ مصرف گذشته موجب بی اعتمادی شهروندان به شهر و گسست تعلق اجتماعی آنها شده است.
«ذاكر» می گوید:«در تهران شهروندان فراموش شدند.زمانی كه فضایی برای حضور كم رنگ آنها حتی پیش بینی نشده و فضاهای موجود با محدودیت های اساسی چون اساسی ترین نیاز آنها یعنی محلی برای پارك خودروهایشان مواجه است ، طبیعی است كه خانه ماندن را حتی اگر خوشایند نباشد به حضور دراین فضاها ترجیح می دهند.من معتقدم موضوع گذران اوقات فراغت در تهران به یك مسأله حاد اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است و بخش مهمی از این امر بی توجهی به سیاست های محله محوری در برنامه ریزی های شهری است.»«متراكم شدن پایتخت»، «مهاجرت بی رویه» و «ساخت و سازهای برنامه ریزی نشده» به گفته این جامعه شناس شهری،از دیگر عوامل تأثیر گذار و محدودیت زا در این حوزه است كه مدیران و برنامه ریزان را برای پاسخگویی به نیاز شهروندان در مورد گذران اوقات فراغت ناتوان كرده است. وی می افزاید:« شهرسازان شهرهایی پر مسأله ساختند واكنون خود از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ناشی از تصمیم گیری هایشان متعجب و اغلب متأسفند. به وضوح روشن است بخشی از مشكلات اجتماعی تهران ریشه درسیاستهای نادرست شهرسازی دارد.پایتخت در نتیجه ساخت و سازهای گسترده با محله های انباشته شده از جمعیتی مواجه است كه خدمات شهری آنها تأمین نشده است. هرچند مدام پارك های متعدد افتتاح می شود و این امر خود نشانه ای از تلاش مدیران برای فراهم كردن فضاهای فراغتی است اما واقعیت این است كه نمی توان به مردم گفت یك جا زندگی و جای دیگری تفریح كنید. خدمات فراغتی و تفریحی باید در سطح محله ای توزیع و تأمین شود.»این جامعه شناس شهری معتقد است هر فرهنگی فراغت را به شیوه مورد نظر خود تعریف می كند اما شهروندان در شهرهایی چون تهران سهمی در تعریف فراغت مورد نظر خود ندارند و صرفاً ناگزیر از انتخاب گزینه های تاریخ مصرف گذشته ای هستند كه اغلب جاذبه های خود را از دست داده اند.او می گوید زندگی در شهری كه هماهنگ با خواسته های شهروندان شكل نگرفته ، آنها را برای مشاركت های اجتماعی و تلاش برای اصلاح محیط بی انگیزه كرده است.
فرهنگسرا ها و فراغت برنامه ریزی شده
اگرچه در دوره مدیریت كرباسچی ، تهران روزهای متفاوتی را در توسعه فضاهای فرهنگی و فراغتی تجربه كرد و اغلب زمین های بی مصرف و بایر محله ها كه مكانی برای دپوی زباله بودند به زمین های تمیز و آسفالت شده برای ورزش یا پارك های كوچك محلی تبدیل شدند و به دنبال فرهنگسرا ها ، خانه های فرهنگ ( در سال ۷۲ ) در محله های تهران شكل گرفت اما ادامه این برنامه ها ناتمام ماند و توسعه فضاهای فراغتی جدید به ویژه در مقیاس های محلی مورد توجه قرار نگرفت. از دیدگاه «بهروز غریب پور»، مؤسس فرهنگسرای بهمن ، نخستین فرهنگسرای تهران، اما آنچه در فرهنگسرای بهمن شكل گرفت نوعی از گذران اوقات فراغت برنامه ریزی شده برای هر سن و جنسیتی بود.
او كه این روزها بیشتر وقت خود را در خانه هنرمندان می گذراند می گوید:«آنچه فرهنگسرای بهمن را به عنوان یك مركز تفریحی از دیگر فضاها چون سینما و تئاتر متمایز می كرد این نكته مهم بود كه فرهنگسرای بهمن هرگز به مناسبت عزاداری تعطیل نشد ، بلكه مراسم همان مناسبت را به شكلی متفاوت به مردم ارائه كرد.»
پس از تأسیس فرهنگسرای بهمن در جنوبی ترین منطقه تهران، براساس آمار نیروی انتظامی بزهكاری در منطقه در حدی باورنكردنی كاهش یافت. «غریب پور » می گوید:« در توسعه فضاهای فرهنگی و فراغتی باید خلاقیت بهره برداری از فضا وجود داشته باشد. در طراحی فضاهای عمومی باید نیازهای زنان و مردان را در سنین مختلف درك كرد و اگر چنین نباشد مكان ساخته شده با وجود هزینه های هنگفت بی فایده خواهد بود.با گذشت بیش از یك دهه از فعالیت فرهنگسراها در تهران اكنون زمان مناسبی برای تحلیل عملكرد این فضاهای فرهنگی است. از دیدگاه بسیاری از كارشناسان هرچند قدم های ابتدایی برای راه اندازی این مراكز را باید نقطه عطفی در تاریخ برنامه ریزی فرهنگی در شهرها به شمار آورد اما تجربه نشان داده نمی توان ادامه فعالیت این مراكز را به دلایل متعدد رو به رشد ارزیابی كرد.چنانچه «ذاكر »، می گوید:«فرهنگسراها در راستای نیاز شهروندان در همان دهه ۷۰ شكل گرفت و فقر خلاقیت مدیریتی آنها را از مسیر ارتقای كیفی دور كرد.»
فراغت مجازی و جیب های خالی
توجه به بحران اجتماعی و فرهنگی ناشی از محدودیت های فضاهای فراغتی در تهران ، از مهمترین برنامه های كمیسیون فرهنگی _ اجتماعی شورای شهر پایتخت بود. «رسول خادم» ، رئیس این كمیسیون بارها ، دست اندركاران برنامه ریزی برای اوقات فراغت درتهران را پشت یك میز، رو در روی هم نشاند تا با خرد جمعی برای رفع این بحران ها برنامه ریزی كنند. آنها عمده ترین برنامه های خود را بر محور توسعه سالن های سینما ، فضاهای ورزشی ، موزه ها و فعال كردن گردشگری شهری متمركز كردند. اما به اعتقاد گروهی از كارشناسان، مدیران به جای تكیه بر روش های كلیشه ای در تأمین اوقات فراغت كه تجربه نشان داده مردم از آن رویگردانند و از سر ناچاری به آن پناه می برند، محیط هایی و امكاناتی را خلق كنند كه فعالیت های فراغتی در آنجا رشد كرده و شكوفا شود.از دیدگاه پژوهشگران علوم اجتماعی با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی شهرهای كشور ، رشد فناوری های اطلاعاتی و استقبال گسترده مردم از «فراغت مجازی » كه با استفاده از امكانات موجود در دنیای وب و شبكه های اینترنتی وجود دارد ، دیگر نمی توان برنامه ریزی برای اوقات فراغت را به شكل سنتی ادامه داد.«علیرضا عبادتی » یكی از این پژوهشگران است كه می گوید:« همواره در نتیجه فشارهای اقتصادی موجود در خانواده ها ، فعالیت های فراغتی محدود می شود. اكنون نیز بسیاری از خانواده ها به همین دلیل به فراغت های غیر فعال ، یعنی استفاده از رسانه هایی چون رادیو و تلویزیون و به طور فراگیر اینترنت روی آورده اند.»«عبادتی» معتقد است،هزینه كم،صرفه جویی در زمان ، امكان انتخاب و تنوع قابل توجه از مهمترین ویژگی های جاذب دنیای مجازی در گذران اوقات فراغت است .وی می گوید:«اكنون یك كاربر در فضای مجازی می تواند با مراجعه به سایت یونسكو با استفاده ازتورهای گردشگری مجازی به دیدار جاذبه های جهان برود. دسترسی به بخش عمده ای از مراكز معتبر آموزشی و پژوهشی میسر است و این همه در حالی است كه مجموعه اقدامات ما برای اوقات فراغت همچنان به شكل برگزاری نهضت های تابستانی و كلاس های آموزشی بدون حداقل خلاقیت ادامه دارد.» از دیدگاه عبادی ، سیاستگذاری برای گذران اوقات فراغت ، همسو با نیازهای واقعی جامعه رشد نكرده است و برنامه ریزی در این حوزه كه از مهمترین زیر مجموعه های فرهنگی شهری است ، چون بسیاری دیگر از مسائل از دستاوردهای جدید و امروزی عقب مانده است.
هرچند بر اساس قانون ، برنامه ریزی برای اوقات فراغت از محوری ترین مسؤولیت های شهرداری های كشور محسوب می شود اما نگاهی عمیق به فضاهای شهری نشان می دهد ، قابلیت های موجود برای ایجاد فرصت های بهینه برای گذران اوقات فراغت نادیده گرفته شده است. این در حالی است كه اغلب شهرهای كشور از جمله تهران از منحصربه فرد ترین جاذبه های طبیعی ، تاریخی و فرهنگی برخوردارند.
در شرایطی كه شهرهای تاریخی جهان چون رم و پاریس مهمترین مراكز تفریحی و گردشگری شهری را در بافت های مركزی خود راه اندازی كرده و علاوه بر ایجاد اشتغال فضاهای عمومی مفرح را برای حضور شهروندان توسعه می دهند، افزایش بی رویه خودروها در تهران ، اندك بضاعت شهر را برای سالم بودن از بین می برد و اصول اولیه شهرسازی را زیر پا می گذارد. این گونه است كه در نتیجه برنامه ریزی های مقطعی و نبود چشم اندازهای بلندمدت شهرهای ایران كه زمانی مبتنی بر دقیق ترین اصول شهرسازی سنتی ساخته شده و بر پایه احترام به كرامت انسان ها شكل گرفته بودند، هر روز از نیازهای اجتماعی زندگی ساكنانشان دور تر می شوند.

شیده لالمی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید