پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پاسخ امام حسین (ع)به سـؤال ((نضـر بن مـالک ))


پاسخ امام حسین (ع)به سـؤال ((نضـر بن مـالک ))
نحن وبنو امیهٔ اختصمنا فی اللّه عزوجل , قلنا: صدق اللّه وقالوا كذب اللّه ,فنحن وایاه م الخصمان یوم القیامهٔ )). ((نـضـر بـن مالك )) از سید الشهدا(ع) از آیه شریفه سوره حج سؤال كرد كه مراداز این آیه شریفه چیست ؟
(هذان خصمان اختصموا فی ربهم ) این دو دسته كه در محكمه عدل الهی به مخاصمه می پردازند چه كسانی هستند؟
حـضرت فرمود: ((آن دو دسته ما وبنی امیه هستیم , ما می گوییم خداوند متعال صادق است ولی آنان می گویند خداوند كاذب است ))[۱] . تفسیر آیه شریفه . در اینكه مراد از (خصمان اختصموا) چه كسانی هستند, تفاسیر مختلفی شده كه غالب آنها از قبیل جـری وانطباق است وبه قرینه آیات قبلی , این دو دسته ((الذین امنوا)) و:((الذین اشركوا)) هستند كـه در روز قیامت مورد مخاصمه قرارمی گیرند, چون پیروان تمام ادیان اعم از صابئین (پیروان حـضـرت یـحـیی (ع))ومجوس ونصاری از دو حال بیرون نیستند یا حق هستند یا باطل , یا مؤمن هستند یاكافر, یعنی در اصل پذیرش پروردگار مشترك وحق هستند منتها در صفات وشریك قرار دادن برای پروردگار, از مرز ایمان خارج شده وبرای خداوند شریك قائل می شوند. ((ابـو ذر غـفاری )) قسم می خورد كه این آیه درباره شش نفر در جنگ بدر نازل شده است , حمزه , عـلـی (ع) وعـبـیـدهٔ بـن حـارث , در دسـته مؤمنان وعتبه , شیبه وولید بن عتبه در زمره كافران ومشركان . قال علی (ع): انا اول من یجثو للخصومهٔ بین یدی اللّه تعالی یوم القیامهٔ ))[۲] . یكی از مصادیق آیه شریفه بیان سید الشهدا(ع)است كه مراد از آیه , اهل بیت وبنی امیه هستند, چون آیات قرآن مربوط به زمان ومكان وشخص معین نیست و درهمه امور حق وباطل جاری است آنگاه مراد از ((الذین امنوا)) خاندان وصی و رسالت ومراد از ((الذین اشركوا)) بنی امیه می شوند.
● فتنه بنی امیه
دربـاره ((بنی امیه )) كه نسب آنها به ((امیهٔ بن عبد شمس بن عبد مناف )) می رسد,آیات وروایات فـراوان در مـذمت آنان رسیده ودر زیارت عاشورا همه آنان مورد لعن قرار گرفته اند این مختصر گنجایش شرح مفاسد ومظالم وبدعتهای آنان را ندارد. یـكی از تفاسیر آیه سوره اسرا (والشجرهٔ الملعونهٔ ) بنی امیه هستند كه پیامبر(ص ) در عالم رؤیا دید كه میمونها از منبرش بالا می روند ومحزون شد[۳] . امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۹۲ نهج البلاغه از بنی امیه به ((فتنهٔ عمیا مظلمهٔ ))تعبیر می كند. امام مجتبی (ع) می فرماید: اگر از بنی امیه حتی یك زن عجوزه باقی بماند, دین خدارا به انحراف می كشاند: ((لو لم یبق لبنی امیهٔ الا عجوز دردا لبغت دین اللّه عوجا))[۴] .
● ابوذر وعثمان
چـون معاویه , ابوذررا بر شتر بی جهاز به مدینه نزد عثمان فرستاد, عثمان از اوپرسید تو هستی كه از پـیـامبر(ص ) نقل می كنی كه حضرت فرمود: ((اذاكملت بنـو امیهٔ ثلا ثیـن رجلا اتخذوا بلاد اللّه دولا وعباد اللّه خولا ودیـن اللّه دغلا)). ((هر گاه بنی امیه به سی نفر برسند, زمین خدارا ملك شخصی وبندگان خدارانوكر ودین خدارا به دغلبازی می گیرند)). ابوذر گفت : ((آری )). عـثمان به اهل مجلس گفت : ((آیا كسی هست كه گفتار ابوذررا تصدیق كند))؟
همه منكر شدند امـیـرالـمـؤمـنین (ع) آمد وفرمود: ((ابوذر درست می گوید, زیراپیامبر(ص ) تمام گفتار ابوذررا تصدیق كرده آنجا كه فرمود: ((ما اظلت الخضرا ولا اقلـت الغبرا ذا لهجهٔ اصدق من ابـی ذر))[۵] .
● هشام در صحرا
روزی ((هـشـام بـن عبدالملك )) برای شكار به بیابان رفته بود كه با پیر مردی برخورد كرد, از او سؤال كرد از كدام قبیله هستی ؟
پیرمرد در پاسخ گفت : ((من از كوفه هستم ولی از هر قبیله باشم , سود وضرری به حال تو ندارد)) . هـشام گفت : ((معلوم می شود كه از قبیله پستی هستی كه نسب خودرا مخفی می كنی وهر كس كه از قبیله تو نباشد باید خداوندرا شكر كند)). پیرمرد كه مخاطب خودرا نمی شناخت , از او سؤال كرد كه تو از كدام قبیله هستی ؟
هشام : ((از قریش )). پیرمرد: ((از كدام دسته ؟
هشام : ((از بنی امیه )). پیرمرد به خنده افتاد وگفت : مرا به اشتباه انداختی , زیرا خیال می كردم از قبیله با شرافتی هستی در حالی كه اجداد شما در جاهلیت , ربا خوار وزانی بودند وچون مسلمان شدند, آزار واذیت رسول خدا(ص )را آغاز كردند, در چهل جنگ قبیله تو به جنگ پشت كردند وبه گواهی رسول خدا(ص ) از اهـل آتـش هـسـتند, مردان شما از عارنسب , نمی توانند خودرا معرفی كنند وزنان شما از خبث طینت , نمونه ندارند. ((عتبهٔ بن ربیعه )) از سران كفار در جنگ بدر, از شماست .
((هند)), مادر معاویه كه در جاهلیت , صاحب پرچم بوده از شماست . ((ابو سفیان ومعاویه )) از دودمان شما هستند. ((یزید)) كه حسین (ع)را شهید كرد ودر واقعه حره , سه روز جان ومال وناموس مردم مدینه را مباح شمرد, از شماست . ((عـتـبهٔ بن ابی معیط)) كه یهودی بود وپیامبر(ص ) نسب اورا از قریش نفی كردولی شما اورا به خود ملحق ساختید وبه او زن دادید وعلی (ع) اورا گردن زد, ازشماست . فرزندش ((ولید)) كه در كوفه با حال مستی , نماز صبح را چهار ركعت خواند! ازشماست . ((عبدالملك مروان )) كه یكی از عمال او در عراق , حجاج است , از شماست . واولاد او ((سلیمان , ولید, هشام ویزید)) كه هر یك به نوبه خود به اسلام ضربه زدند, از شماست . یكی از زنان شما ((هند)) ودیگری ((ام جمیل )) زن ابولهب , از شماست . آنگاه بعد از این مطالب , سوار بر مركب شد واین اشعاررا خواند:
الا فخذها یا بنی امیهٔ
تكون لكم منها كیهٔ .
لا تعجزن بعدها علیهٔ
ما تركت فخرا لكم سمیهٔ .
((در دودمانی كه سمیه باشد, ننگ آن بر پیشانی شما نقش بسته وابدی است )). با شنیدن این مطالب , آنچنان عرصه بر ((هشام )) تنگ شد كه دیگر نفهمید چه كند سپس به غلام خود گفت : این پیرمرد چیزی برای ما باقی نگذاشت آیا از سخنان اوچیزی به یاد داری ؟
غـلام كـه زیـرك بود, گفت : فراموش كردم ومی خواستم اورا بكشم ولی پیرمردی كافر وفصیحی سخنور بود)). هشام گفت : ((اگر غیر از این می گفتی , تورا گردن می زدم )). هشام دستور تعقیب پیرمردرا داد ولی وی خودرا از طریق آبهای بنی كلب , به كوفه رساند[۶] .
● اسامی خلفای بنی امیه
۱) معاویهٔ بن ابی سفیان .
۲) یزید بن معاویه .
۳) معاویهٔ بن یزید.
۴) مروان بن حكم .
۵) عبدالملك بن مروان .
۶) ولید بن عبدالملك .
۷) سلیمان بن عبدالملك .
۸) عمر بن عبدالعزیز.
۹) یزید بن عبدالملك .
۱۰) هشام بن عبدالملك .
۱۱) یزید بن ولید بن عبدالملك .
۱۳) مروان بن محمد (حمار)[۷] .
● فرجام كفران نعمت
((خـیزران )), مادر ((هادی وهارون الرشید عباسی ))است روزی در قصر نشسته بود كه خادم آمد وگفت : ((زنی زیبا كه لباسهای كهنه به تن دارد, اجازه ورودمی خواهد)) اجازه داده شد, هنگامی كه وارد شد, گفت : ((من مزنه , همسر مروان بن محمد هستم , روزگار مارا به اینجا رسانده است كه حتی این لباسهای كهنه هم عاریه است )). خیزران متاثر شد ((زینب )), دختر ((سلیمان بن علی )) كه در مجلس نشسته بود,اورا شماتت كرد كـه یـادت هست در ((حران )) نزد تو آمدم وتو روی این فرش نشسته بودی ودرباره جسد ابراهیم امـام[۸] با تو سخن گفتم , تو گفتی , زنان را با این امورچكار؟
ولی ((مروان )) از تو بهتر بود, هـر چـنـد بـه دورغ گفت : ابراهیم را من نكشته ام ولی می خواهی جنازه را دفن كنیم , می خواهی تحویل شما بدهیم . مزنه گفت : ((آری این نتیجه اعمال ماست , ولی تو هم بترس از چنین روزی ))لذاخیزران دستور داد اورا به اطاقی راهنمایی كنند وهمه نوع امكانات در اختیارش قراردهند. كـنیز می گوید: چون اورا به طرف اطاق می بردم , این آیه را می خواند:(وضرب اللّه م ثلا قریهٔ كانت امنهٔ مطمئنهٔ یاتیها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بان عم اللّه فاذاقها اللّه لباس الجوع والخوف بما كانوا یصنعون )[۹] .
● سعد الخیر اموی
((سعد بن عبدالملك )) یكی از فرزندان ((عبدالعزیز بن مروان اموی ))است .
كـه امام باقر(ع) اورا ((سعد الخیر)) می خواندند با اینكه از خاندان بنی امیه بود مع الوصف اورا جز اهل بیت دانسته است . ((ابـو حـمـزه ثمالی )) می گوید: ((خدمت امام باقر(ع) نشسته بودیم كه ((سعد الخیر))وارد شد ومانند زن بچه مرده شروع كرد به گریه كردن )). حضرت فرمود: ((چرا گریه می كنی ))؟
عرض كرد: ((چطور گریه نكنم در حالی كه من از شجره ملعونه هستم )). امام باقر(ع) فرمود: ((لست منهم , انت منا اهل البیت )). ((تو از آنان نیستی , بلكه از ما خاندان هستی )), مگر كلام الهی را نشنیدی كه فرموده : (فمن تبعنی فانه منی ). ((هر كس از من پیروی كند از من خواهد بود))[۱۰] .
پی‌نوشتها:
۱) خصال , ۴۹, ح۳۵ , ((باب الاثنین )) المیزان ۱۴/۳۶۴.
۲) تفسیر كبیر, فخر رازی , ۲۳/۲۱.
۳) تفسیر كبیر, ۲۰/۲۳۶ تاریخ الخلفا, سیوطی۱۳ .
۴) سفینهٔ ((امی )).
۵) تاریخ یعقوبی , ۲/۶۷ (ترجمه مرحوم آیتی ).
۶) ناسخ التواریخ , ۲/۱۰۰ (احوالات امام صادق (ع).
۷) تاریخ الخلفا سیوطی , ۱۹۴ ـ ۲۵۴ حیاهٔ الحیوان , ۱/۸۴ ـ ۱۰۴.
۸) ابراهیم بن محمد بن علی بن عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب .
۹) نحل /۱۱۲ مروج الذهب ۳/۳۱۳.
۱۰) قاموس الرجال۴ /۳۲۱, سفینه ((سعد)).
منبع : بلاغ