سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
مدیریت با زیرساختهای فرهنگی و ارزشهای اسلامی
![مدیریت با زیرساختهای فرهنگی و ارزشهای اسلامی](/mag/i/2/ghc08.jpg)
۱. ویژگیهای فردی ۲. مهارتهای شناختی ۳. مهارتهای نگرشی ـ عملکردی (بعد فردی) ۴. مهارتهای نگرشی ـ عملکردی (بعد اجتماعی)، مراحل سهگانه اول به «مدیریت بر خویشتن» و مرحله چهارم به «مدیریت بر دیگران» میپردازد. از دوران قبل از انقلاب صنعتی، که علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و پس از آن نیز، ظهور مدیریت علمی توسط «فردریک تیلور» تا دیدگاههای نوین مدیریت، از جمله رویکردهای اقتضائی و سیستمی بوده و هیچ یک از درجه بهرهوری و پویایی لازم جهت حل مشکلات جوامع انسانی، بطور کامل برخوردار نبودهاند، علت این امر را میتوان در بیتوجهی این مکاتب به اهمیت اصول اخلاقی و معنویات در زندگی انسان دانست. در این بحث ما در پی آنیم که به نقائص و مشکلات مدیریت ترجمه شده از غرب، که به صورت کاملاً ناکارآمد در بوروکراسی آشفته سیستمهای اداری و آموزشی ما اجرا میگردد، بپردازیم؛ سپس بر اساس جدیدترین یافتههای علم مدیریت و راهکارهای ارزنده و مفیدی که منابع اسلامی به خصوص قرآن و نهجالبلاغه در اختیار ما میگذارند، به چارچوبها و اصول جدیدی از علم مدیریت، که با زیرساختهای فرهنگی و ارزشهای اسلامی ـ ایرانی ما همگام و سازگار است، دست یابیم. در پایان، سعی داریم تا با ارائه یک نوع مدل ـ که حاصل سالها تلاش و پیگیری مستمر در زمینه هماهنگ نمودن اصول و تئوریهای جهان شمول مدیریت با بستر فرهنگی مذهبی ویژه کشورمان است ـ بحث را خاتمه بخشیم. امید است که با عنایت مسئولان ذیربط، این مدل کاربردی در سیستمهای اداری و آموزشی؛ جهت تربیت مدیران کارآمد و اثربخش مورد استفاده قرار گیرد.
مدیریت اسلامی:
برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارائه شده است و هر کس بر اساس ساختار و بافت ذهنی و فکری و همچنین بنیانهای اندیشه خویش، از مدیریت تعریف و توصیفی داشته و دارد. از تعاریف مدیریت، نمونههایی در ذیل آورده شده است:
ـ مدیریت: پیشبینی فعالیتها برای نیل به هدفهای سازمانی در آینده. «هنری فایول»
ـ مدیریت: همکاری دو یا چند نفر انسان، برای نیل به هدف معین و مشخص «چستر بارنارد»
- مدیریت: فراگردی که به وسیله آن فعالیتهای فردی و گروهی در جهت هدفهای گروهی هماهنگ میگردد. «دانلی»
ـ مدیریت: هنر انجام دادن کارها توسط دیگران «ماری پارکر فالت» حال با توجه به جملات فوق و با اندکی تأمل میتوان مدیریت را چنین تعریف کرد؛ «مدیریت هنری است که با علم تلفیق شده و منظور از آن نیز، اجرای صحیح و دقیق فرآیندهای برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت و ارزشیابی؛ همراه با تخصیص بهینه منابع انسانی، مالی، کالبدی، اطلاعاتی و زمانی، به منظور تحقق یک هدف مشخص است.» مدیریت اسلامی از قرآن نشأت گرفته و منطبق با احکام الهی است، یعنی به مدیریت از بعد دیگری نگریسته میشود و احکام آن نیز، مبتنی برخواست این و آن نمیباشد، بلکه بر اساس بینش و اعتقادات مذهبی تدوین مییابد. در این دیدگاه انسان مخلوق و بنده خداوند متعال است. و در عبودیت، الله است که به حریت و آزادی رسیده و مسیر رشد و کمال را طی مینماید، لذا آنچه که مدنظر قرار میگیرد، ایجاد شرایط تعالی و تکامل وی در جهت سیر الیالله است. مدیریت اسلامی، ریاست خودکامه نبوده و محلی برای استبداد واستثمار انسان و بهرهکشی از او نمیباشد یعنی؛ شخصیت انسان در اثر روابط استعماری و فرهنگهای اسکتباری، سخیف نمیگردد و انسان نقش ابزار را ایفا نمیکند. فرد فدای سازمان نخواهد شد و سازمان نیز در خدمت فرد قرار نخواهد گرفت؛ عواطف و احساسات انسانها بازیچه قرار نمیگیرد، همچنین هدف انسانها در این دیدگاه مجهول نبوده و سردرگمی وجود ندارد. مدیریت در اسلام، به معنای تحقق اهداف عالیه، در ابعاد فردی و اجتماعی است و مدیر، شخصی است مسلمان، مؤمن، مطلع و مطیع نظام ولایی اسلام و نیز مسئولیت اجرای احکام متعالیه مکتبی که مرجع آن فقه متعالی و حکومت اسلامی را، بر عهده دارد مدیریت در جامعه کنونی در شخص ولیفقیه مصداق مییابد ک به منظور تحقق اهداف متعالی دین مبین اسلام، به تفویض اختیارات در سطوح عالیه حکومتی پرداخته و اقدام به انتصاب مسئولین در ردههای مختلف مینماید و از این طریق، مدیریت به واسطه ولی امر اعمال میگردد. به این ترتیب، مدیریت کلاً متحول شده و محتوای دیگری مییابد و مفهوم خاصی پیدا میکند، در این نوع از دیدگاه، دیگر نمیتوان علل پیدایش مدیریت را در طبیعت انسان و تحلیلهای ذهنی او جستجو نمود؛ اگر چه مباینتی نیز با آنها نخواهد داشت.انطباق خیره كننده رهیافتهای نوین مدیریت در غرب با آموزه های دینی ما: اكثریت قریب به اتفاق كتابهای مدیریتی كه تاكنون به رشته تحریر در آمده است و نظریهپردازان علم مدیریت ـ آشكارا و یا تلویحاً ـ این طرز تفكر را انتقال میدهند كه اگر فرد علاقمند به رشته مدیریت را تحت آموزش اصول و تئوریهای مدیریتی قرار دهیم و سپس شرایط عملی و اجرایی این اصول و تئوریها را در سازمان برای وی مهیا نماییم، او الزاماً بایستی مدیری كارآمد گردد. این در حالیست كه ما شاهد هستیم فارغالتحصیلان ممتاز دانشگاههای معتبر ایران و سایر نقاط جهان، حتی پس از قرار گرفتن در شرایط مطلوب سازمانی، الزاماً مدیری اثربخش نخواهند بود. یافتههای جدید علم مدیریت در غرب و بطور كلی در سطح بینالمللی، این نكته حیاتی و حائز اهمیت را به اثبات رسانیدهاند كه شخص مدیر، قبل از آموزش تئوریهای مدیریت باید واجد برخی شرایط و ویژگیهای خاص باشد، تا قادر به درك و اجرای اصول علم مدیریت گردد و پس از اثبات وجود این شرایط ویژه در فرد، ابتدا باید اصولی را به وی آموخت، كه وی را قادر به مدیریت بر خویشتن و بر وجود خود سازد.(۲) و در نهایت سبكها و شیوههای مدیریت بر جمع(۳) را به وی آموزش داد، كه این نكته همان مسئله خودشناسی و خودسازی است كه در مكتب الهی ما به عنوان مراحل اولیه شناخت خداوند، و از جمله شرایط اولیه «الیالله المصیر» محسوب شده است، به عبارت دیگر همان نكات و اصولی كه قرآن و مراجع دینی در سالیانی بسیار دور، بدون وجود هیچ گونه تحقیق و پژوهش و تنها به صورت شهودی و با استناد به دستورات الهی، به ما ارائه نمودهاند، اینك بشر، با امكانات پیشرفته و به شكل تجربی به كشف و اثبات آن اصول میپردازد. «من نصب نفسه للناس اماماً فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» هر كه خود را پیشوای مردم نمود، باید پیش از یاد دادن به دیگری نخست به تعلیم نفس خویش بپردازد»(۴) مدیریت از خود آغاز میشود و اگر بخواهیم این موضوع را نادیده بگیریم و تنها افراد تحت سرپرستی، و نیز چگونگی اداره آنها را مدنظر قرار دهیم، با مفهوم مدیریت اسلامی مغایرت دارد. زیرا مدیریت نوعی تكلیف است كه متناسب با میزان تقوی و رشد هر شخصی در نظام ولائی اسلام، و تحت احكام ولی امر، بر عهده او گذاشته میشود و این درجه از رشد، تنها با تسلط و اشراف شخص بر تمامی فعالیتهای خویش محقق میگردد. از طرف دیگر، با نادیده انگاشتن مدیریت بر خویشتن ـ به عنوان پیشنیاز مدیریت بر جمع ـ و همچنین نداشتن ویژگیهای فردی خاص، همان مسیر نادرستی را كه نظریهپردازان غرب، با دیدگاهی ماتریالیستی، سالهاست با آن دست به گریبان هستند و هنوز هم به یك شیوهی جامع و بیعیب و نقص از مدیریت دست نیافتهاند، ما نیز گرفتار خواهیم شد. یك قسمت از مدیریت بر خویشتن، به تحصیل ویژگیها و ارزشهای معنوی خاص و چگونگی خودسازی و تهذیب نفس اختصاص دارد. البته مسئله خودسازی و جهاد اكبر، مبحثی است مستقل و گسترده و از اهم مبانی اخلاق اسلامی، و در واقع نوعی مدیریت است كه انسان در ارتباط با خویش، از آن برخوردار میگردد. به عبارت دیگر؛ هر فردی به نوبه خود در واقع یك مدیر است زیرا ماهیت خلقت انسان چنین اقتضا میكند كه در سیر تكاملی خود؛ یعنی در جهت لقاء معبودش، از معرفت و شناخت نسبت به تكالیف و ارادهای استوار بهرهمند باشد، تا در دنیای مملو از جاذبههای متنوع كه هر آن او را از مسیر حق منحرف میسازد، خود را حفظ نموده تا بدین طریق، تقوی پیشه نماید و به عروهالوثقی تمسك بجوید. رهبر فقید جهان تشیع حضرت آیتالله العظمی امام خمینی در این مورد میفرمایند: «كشور ما و ملت ما احتیاج به سازندگی دارد، سازندگیهای روحی مقدم بر همه سازندگیهاست، جهادسازندگی باید از خود افراد شروع بشود. خودشان را بسازند و با شیطان باطنی جهاد كنند، كه این جهاد، منشاء جهادهایی است كه بعد واقع شود. انسان تا خودش را نسازد و نمیتواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند، كشور ساخته نمیشود.»(۵)
مدل ساختی مدیریت از منظر انقلاب اسلامی
بررسی مدل ساختی مدیریت اسلامی
۱. پیش فرضهای مدل ساختی مدیریت اسلامی:
الف) همان گونه كه قبلاً اشاره گردید، پیشفرض اصلی ما در این مدل ـ كه بر اساس یافتههای نوین علم مدیریت و تعلیمات دینی برخاسته از كتاب آسمانی قرآن است ـ قابل اثبات میباشد، قبل از ارائه الگوهای مدیریت بر جمع بالینی مدیریت بر گروههای كوچك نظیر؛ خانواده و سپس مدیریت بر گروههای بزرگتر نظیر؛ سازمانها و مؤسسات تخصصی، لازم است كه به مبحث مدیریت بر خویشتن پرداخته شود. در طراحی مدل، این نكته با اهمیت، مدنظر قرار گرفته و سه مستطیل اول، مجموعاً مراحل مدیریت بر خویشتن را نشان میدهد، كه نسبت به مرحله مدیریت بر جمع و دیگران، از اهمیت بالاتری برخوردار بوده و به عنوان زیربنای سایرین محسوب میگردد. و در نهایت مستطیل چهارم، مرحله مدیریت بر جمع را ارائه مینماید.
ب) مستطیل اول كه ویژگیهای فردی مدیر را بیان میدارد، در مجموع برگرفته از آیات قرآنی و احادیث و روایات اسلامی است كه نه تنها برای مستطیل دوم، یعنی؛ مهارتهای شناختی مدیر در بعد فردی، پیشنیاز است؛ بلكه زیربنای اصلی تمامی مراحل مدیریت و نیز زیربنای سه مستطیل بعدی هم محسوب میگردد و فرد مدیر، در صورت احراز این ویژگیها و ارزشهای اخلاقی و معنوی، از تواناییهای لازم برخوردار خواهد بود، تا با آموزش تئوریها و اصول جهان شمول مدیریت به مدیری كارآمد و اثربخش تبدیل گردد و در صورت عدم وجود این ویژگیها، فرد مدیر علیرغم تسلط بر كلیه مباحث و تئوریهای مدیریت، راه به جایی نخواهد برد و در مدیریت اسلامی نیز، كاملاً ناكارآمد خواهد گردید.ج) مراحل تغییر در فرد شامل: الف) تغییرات شناختی: آسانترین نوع تغییر، ایجاد تغییر در دانش و معرفت فرد است. ب) تغییرات نگرشی: نگرش از لحاظ اینكه، عاطفی مثبت یا منفی پیدا میكند ساختی متفاوت با ساخت دانش و معرفت دارد و آن هنگامی است كه مطالب در ذهن فرد نهادینه میگردد. ج) تغییرات عملكردی (در بعد فردی) تغییر رفتار فردی، به طور قابل ملاحظهای دشوارتر و وقتگیرتر از دو مرحله پیشین است. د) تغییرات عملكردی (در بعد اجتماعی)، ایجاد تغییر در عملكرد گروهی یا سازمانی، شاید دشوارترین و وقتگیرترین، تغییرات باشد. در مدل ساختی مدیریت اسلامی، این مراحل تغییر در فرد مدیر كاملاً مدنظر قرار گرفته، و بر این اساس، مراحل مدل شكل گرفته است. به عبارت دیگر، به استثنای مستطیل اول كه ویژگیها و ارزشهای اساسی و زیربنایی شخصیت مدل را تشكیل داده و برای تمام مراحل بعدی خود، زیرساخت محسوب میگردد، سایر بخشهای مدل بر اساس مراحل مطروحه، در زمینه ایجاد تغییرات در فرد شكل گرفته است.
د) آموزش و كسب مهارتهای شناختی، زیرساخت و پیشنیاز مهارتهای نگرشی و عملكردی محسوب میگردد؛ لذا ما ابتدا به طور كلی مهارتهای شناختی را به فرد مدیر آموزش میدهیم و سپس، به آموزش و نهادینه كردن مهارتهای نگرشی و عملكردی در بعد فردی و در نهایت مهارتهای نگرشی و عملكردی در بعد اجتماعی در وی میپردازیم.
ه ) یكی از معضلات و مشكلاتی كه موجب عقبماندگی علوم پایه و علوم انسانی در روند پیشرفت، نسبت به علوم فنی و مهندسی گردیده است؛ توجه ناكافی به جنبههای عملیاتی و كاربری نمودن نظریهها و تئوریها در این علوم است و دانش صرف، ارزش محدودی دارد؛ مگر اینكه بتوان آن را در وضعیتهای موجود به كار برد. در همین راستا «آقای التون مایو» علوم را به دو دسته موفق و ناموفق تقسیمبندی نموده است كه گروه اول؛ شیمی، فیزیك و فیزیولوژی به این دلیل موفق نامیده میشوند كه در تحصیل این علوم، تئوری و عمل هر دو میسر میشود؛ ولی در گروه دوم مانند روانشناسی، جامعهشناسی و علوم سیاسی، برای فرد هیچ گونه امكان تماس نزدیك و مستقیم با حقایق اجتماعی وجود ندارد، او ساعات بیشماری را در كتابخانه صرف میكند و از روی كتابها به یادگیری میپردازد. روی اصول و قواعد كهنه و قدیمی كه با توسعه پیگیر مهارتهای آزمایشی بازبینی و كنترل نشدهاند، معادل و هم از اصول و روشهای كلینیكی و آزمایشگاهی مورد ملاحظه قرار میدهد. این موضوع، از جمله نكاتی است كه در طراحی این مدل مدنظر قرار گرفته و به مهارتهای عملكردی، توجه خاصی مبذول گردیده است كه، آن را به عنوان نتیجه و بازده سایر مراحل در نظر گرفتهایم و علاوه بر آن، بند ۷ از مستطیل سوم، با عنوان «حل و تحلیل مسائل فردی، سازمانی و بومشناختی» جهت كسب هر چه بیشتر مهارتهای عملیاتی و كاربردی در این زمینه ارائه گردیده است.
۲. اجزا و عناصر مدل ساختی مدیریت اسلامی:
این مدل، به طور كلی از چهار جزء اصلی كه به صورت چهار مستطیل نمایش داده شده، تشكیل گردیده است و هر مستطیل نیز، شامل اجزای كوچكتری است كه در ذیل به توضیح هر یك از این اجزا میپردازیم.
الف) ویژگیهای فردی: این بخش از مدل، به مجموعه خصوصیات و ویژگیهای فردی مدیر میپردازد، كه از آیات و روایات، كتاب آسمانی ما قرآن و اثر ارزشمند حضرت علی(ع)؛ نهجالبلاغه استخراج گردیده است، ما نیز، هر یك از موارد را با اشاره به آیات مربوط تشریح مینماییم.
ـ تقوی: «تقوی» از نظر لغوی به معنای صیانت و حفاظت است كه یكی از بارزترین صفات فرد مسلمان میباشد. مدیر یا مسئولی كه نقش خود را با تقوی حفظ نكند، مقام و مسئولیت، برایش نوعی آفت محسوب میگردد؛ زیرا نفس آنگاه كه توسط تقوی مهار نشود، قطعاً در خدمت هوی و هوس قرار میگیرد. حضرت علی(ع) میفرماید:«اوصیكم عبادالله بتقوی الله التی هی لزاد و به المعاذ» «ای بندگان خدا، شما را به تقوی توصیه میكنم، كه همزاد و توشه است و هم پناهگاهی برای نجات انسان»(۶) «و من یتق الله یعجل له مخرجاً» «هر كس كه تقوای خدا پیشه كند(۷)، خداوند برای او راه خروج از مشكلات و سختیها را قرار میدهد.» «والذین اهتدوا زادتهم هدی و آتیهم تقویهم » «و كسانی كه هدایت را یافتند، خدا بر هدایتشان افزود و به آنها تقوی عطا فرمود.»
ـ معرفت: شناخت و معرفت در رشد و تعالی انسان، نقش بسزایی خواهد داشت و در فرمایش مولای متقیان میبینیم كه حضرت، از طرفی معرفت خدا را بالاترین معرفتها معرفی میكند و از سوی دیگر شناخت و معرفت نفس را نافعترین معارف میداند. «معرفهالله سبحانه اعلی المعارف» «معرفت خدای سبحان بلندمرتبهترین معرفتهاست» «معرفه النفس انفع المعارف» «معرفت نفس خود سودمندترین معرفتهاست» و رسول خدا در ارتباط این دو با هم میفرمایند: «من عرف نفسه، فقد عرف ربه» «هر كه خود را بشناسد، پروردگار خود را شناخته است.»
ـ سعه صدر: سعه به معنای گشادگی و فراخی و صدر به معنای سینه است، اما نه سینه ظاهری، بلكه مقصود همان روح متعالی بشر است. پس، كسی دارای سعه صدر است كه از گشادگی روح و همتی عالی و اندیشهای بلند برخوردار باشد. سعه صدر موجب دوراندیشی و واقعنگری مدیران و شكیبایی آنان در برابر مشكلات میگردد. حضرت علی(ع) میفرمایند: «آلهٔ الرئاسهٔ، سعهٔ الصدر» «ابزار ریاست سعه صدر است» «الم نشرح لك صدرك»(۸) «آیا ما سینه گشاده به تو ندادیم»
ـ حسن خلق: حسن خلق، یكی دیگر از ویژگیهایی است كه برای مدیریت بسیار لازم و ضروری است. اگر مفهوم مدیریت، انجام كارها از طریق دیگران باشد، از میان خصلتهای مدیر، میتوانیم به اهمیت حسن خلق و داشتن ارتباط حسنه با دیگران پی ببریم، چه بسا كه قرآن در رابطه با پیامبر میفرماید: «فبما رحمه من الله لنت لهم ولو كنت فضّاً غلیظ القلب لانفضوا من حولك»(۹) «تو از پرتو رحمت الهی در برابر آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراكنده میشدند.»
ـ توكل: توكل یعنی واگذاشتن كار به دیگری. منظور از توكل در اینجا واگذار كردن كار به خداست. در حقیقت یكی از شرایط تقوی، توكل بر خداست، بدین معنا كه غیرخدا را رها كنیم و تنها به رشته امید او چنگ زنیم.«و من یتوكل علی الله فهو حسبه»(۱۰) «هر كس به خدا توكل كند، خدا برای او كافی است» و پیامبر اكرم میفرماید: «و من احب ان یكون اقوی الناس فلیتوكل علی الله و من احب ان یكون اغنی الناس فلیكن بما فی یدالله اوثق لمافی یده» «هر كس میخواهد كه نیرومندترین مردم باشد، باید بر خدا توكل كند و هر كس دوست دارد، از همه مردم توانگرتر باشد، باید اعتمادش به آنچه درید قدرت خداست، بیشتر از آنچه در دست خود اوست باشد.»
ـ تواضع: تواضع به معنی فروتنی است. حضرت علی(ع) در خطبه همام در وصف متقین میفرماید «مشهیم التواضع» یعنی خطمشی و روش كلی آنها در زندگی تواضع است و اگر زمینه برای بروز كبر و خودنمایی او فراهم شود، ملكه تواضع بلافاصله آنرا سركوب میكند و به طور یكسان حالت تواضع را در او حفظ خواهد نمود. «ولقد كان صلیالله علیه و آله یأكل علیالارض و یجلس جلسه العبد و یخصف بیده نعله و یرقع بیده ثوبه. و یركب الحمار العاری و یردف خلفه»(۱۱) «پیامبر(ص) بر روی زمین طعام میخورد، مانند غلامان مینشست. به دست خود پارگی لباسش را دوخته و جامهاش را وصله میكرد، بر الاغ برهنه سوار میشد و پشت خویش دیگری را سوار میكرد»
ـ انتقادپذیری: مدیر، با حاكم كردن اصل انتقادپذیری، بین خود و كسانی كه خیرخواه او هستند، موجبات رشد، سازندگی و توفیق روزافزون خویش و همكارانش را فراهم مینماید. در این رابطه مولا علی(ع) به مالك اشتر میفرماید: «ثم لیكن آثارهم عندك أقولهم بمرّ الحق لك و أقلهم مساعدهٔ فیها یكون منك ممّا كره الله لأولیائه واقعاً من هواك حیث وقع»(۱۲) «و از آنها كسی را بهای بیشتری بده كه حق را، اگر چه تلخ باشد، به صراحت با تو بگوید و از كمترین همكاری با تو در كاری كه خدا آنرا برای اولیای خود نمیپسندد، خودداری نماید گرچه آن كار بر وفق میل تو باشد.»
ـ قاطعیت: قاطعیت از ریشه قطع به معنای برش داشتن است و مدیر شایسته كسی است كه در اداره سازمان و افراد تحت مدیریت خود كمتر دچار ضعف و تردید در تصمیمگیری شود. امام علی(ع) در نامه خود به مالك اشتر هنگامی كه وی را به حكومت مصر گماشتند توصیه میكند؛ افرادی را برای قضاوت و انجام امور برگزیند، كه قاطعیت داشته باشند. و قرآن كریم خطاب به پیامبر میفرماید: «یا ایها النبی، جاهد الكفار و المنافقین و اغلظ علیهم» «ای پیامبر با كفار و منافقین جهاد كن و بر آنان سخت بگیر»
ـ تشویق و تنبیه: اگر در سازمانی، فعالیت افراد، از لحاظ نتایج مترتب بر آنها یكسان باشد و میان كارگزاران، دلزدگی از جهت كار ارائه شده، تفاوتی منظور نگردد، باید شاهد ركورد استعدادها و خاموشی ابتكار عملها، روحیهها و بیتفاوتی و مسامحه در امور باشیم. «ولا یكونن المحسن و المسیء عندك بمنزله سواء»(۱۳) «و نباید (ای مالك) نیكوكار و بدكار نزد تو به یك پایه باشد.» در تئوریهای مدیریت ترجمه شده از غرب، كه دیدگاهی ماتریالیستی دارند، به عوامل مشوق و برانگیزانندههای كاركنان سازمان، تنها با یك دید مادی نگریسته میشود و سعی بر این است كه از طریق پاداشهای مادی و ترفیعهای اداری، افراد را ترغیب به كار و فعالیت بیشتر نمایند، ولی در مدیریت اسلامی این عوامل به عنوان برانگیزانندههای فرعی در نظر گرفته میشوند و عامل اصلی كه فرد را به تلاشی مستمر و پیگیر، ترغیب مینماید، همانا جلب رضایت خدا و سیر الیالله است و در این دیدگاه نیز، باید به این مهم و نقطه اتكا توجه وافری نمود و به نحو شایسته و بایستهای آن را مورد استفاده قرار داد.ـ پیشگامی در اعمال: مدیر در عمل، به آنچه كه بیان میدارد، باید پیشقدم و پیشگام زیردستان خود باشد. در غیر این صورت به واسطه این نقیصه، نه تنها از لحاظ بعد مدیریت بر خویشتن شرایط احراز را از دست داده است، بلكه توصیههای او نیز تأثیری نخواهد داشت، اگرچه به حق گفته باشد. «اتامرون الناس بالبر تتسون انفسكم»(۱۴) «چگونه شما كه مردم را به نیكوكاری دستور میدهید، خود را فراموش میكنید.» «ولیكن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه»(۱۵) «و باید پیش از ادب كردن و آراستن دیگری به زبان، به روش خود او را مؤدب و آراسته نماید.» پس از بحث و بررسی ویژگیها و ارزشهایی كه دین مبین اسلام، جهت شخص مدیر الزامی دانسته و آنها را زیربنای تشكیل شخصیت وی میداند، به مواردی كه باید به فرد مدیر آموزش داد و همچنین، به مراحل این آموزشها و به طور كلی، مراحل ایجاد تغییرات شناختی، نگرشی و در نهایت مراحل عملكردی فرد مدیر، در دو بعد فردی (مدیریت بر خویشتن) و اجتماعی (مدیریت بر جمع) پرداخته میشود. در مستطیل اول، آموزش شناختهای رفتاری و سازمانی در مدیر مورد بررسی قرار میگیرد.
ب) مهارتهای مدیریت شناختهای رفتاری و سازمانی: از ابتدای تاریخ، ضرورتهای زندگی اجتماعی، انسانها را به همكاری و كار گروهی واداشته است. امروزه بخش عمدهی زندگی ما در سازمانها و یا در ارتباط با سازمانها سپری میشود. هر سازمانی، با انجام وظایف چندگانه یا تخصصی، كه بسیار دشوارتر و پیچیدهتر از آن است توسط یك فرد یا گروه كوچك تحقق پذیرد، هدفهای عام یا خاصی را برای جامعه و مردم آن محقق میسازند. در مجموع، سازمان عبارت است از: هماهنگی معقول تعدادی از افراد كه از طریق تقسیم وظایف و برقراری روابط منظم و منطقی، برای تحقق هدف یا منظور مشتركی به طور مستمر فعالیت میكنند.۶) سازمان، پدیدهای فراتر از جمع ساده افرادی است كه آن را تشكیل میدهند، بنابراین الگوی رفتاری افراد به عنوان عضوی ازگروه تغییر مییابد و مدیران به عنوان هدایتكنندگان اصلی سازمانها، باید شناخت كامل و جامعی در زمینههای علوم رفتاری، رفتار سازمانی، رویكردهای سازمانی و به طور كلی دانش مدیریت داشته باشند. در این مرحله مهارتهای شناختی مدیریت به فرد مدیر منتقل میگردد.
ج) مهارتهای نگرشی و عملكردی مدیریت از بعد فردی: پس از آموزش شناختهای رفتاری و سازمانی به مدیر و گذر از مرحله ایجاد تغییرات شناختی در وی، به ارائه آموزشها و مهارتهای نگرشی و عملكردی، در بعد فردی به او میپردازیم. این مهارتها، فرد مدیر را قادر میسازد تا بتواند از تكنیكهای كاربردی و نوین مدیریت، جهت مدیریت بر خویشتن و تسلط و بهرهگیری بهینه از استعدادها و تواناییهای خود و در نهایت، استفاده از آنها در زمینه ارتقای سطح كارآیی و اثربخشی اعمال و رفتار خویش در بعد فردی بهرهجویی نماید.
ـ تفكر سیستمی و فرآیند حل مسئله: سیستم، عبارت است از منظومهای از عناصر مرتبط و وابسته به یكدیگر، كه كل واحدی را تشكیل میدهد. این عناصر ممكن است فیزیكی یا مادی باشد؛ مانند قطعات موتور اتومبیل، و یا ارگانیك باشد؛ مانند اعضای بدن انسان، و یا ممكن انسان، و یا ممكن است نظری باشد؛ مانند مجموعهای از مفاهیم نظیر؛ زبان و ادبیات فارسی. نظریههای نوین سازمان را به عنوان یك سیستم متشكل از اجزای داده، فرآیند، ستاده، بازخورد (باز داده) و محیط در نظر میگیرند و روش تفكر سیستمی یا فرآیند حل مسئله، كه بهترین شیوه جهت برخورد با مشكلات فردی و سازمانی است، شامل مراحل ذیل است: ۱. مشكلیابی یا مسئلهیابی ۲. ریشهیابی ۳. ملاكیابی ۴. اطلاعیابی ۵. راهحلیابی ۶. راهحلآزمایی ۷. اقدام اجرایی (تصمیمگیری) ۸. ارزیابی.
ـ خلاقیت و نوآوری: خلاقیت پیدایی و تولید یك اندیشه و فكر نو است، در حالی كه نوآوری عملی ساختن آن اندیشه است. برای آنكه بتوان در دنیای متلاطم و متغیر امروز به حیات خود ادامه داد، باید به خلاقیت و نوآوری روی آورد، و ضمن شناخت تغییرات و تحولات محیط برای رویارویی با آنها پاسخهای بدیع و تازه تدارك دید و همراه تأثیرپذیری از این تحولات بر آنها تأثیر هم گذاشت. و به آنها شكل دلخواه را داد. روند آموزش و تربیت كودكانمان، موجب سركوبی خلاقیت و نوآوری در آنها میشود، به گونهای كه تحقیقات جدید در آمریكا نشان داده است كه میزان خلاقیت بالا در كودكان پنج ساله، تا ۹۰%، در كودكان هفت ساله تا ۱۰% و در نهایت در افراد بین هشت تا چهل و پنج سال، تا ۲% كاهش یافته است.
ـ برنامهریزی رشد حرفهای: برنامهریزی، طراحی برای یك آینده مطلوب و راههای مؤثر وصول به آن است و گاه، یگانه راه رسیدن به آیندهی مطلوب، تغییر است. مدیر اثربخش باید پس از تحلیل نیازها و تغییر و تحولات محیط، با یك برنامهریزی دقیق، خود را با آنها منطبق و سازگار نماید. به عبارت دیگر وی باید ابتدا تواناییهای خویش را دقیقاً ارزیابی نموده و پس از پیشبینی زمینههای رشد و پیشرفت حرفهای خویش، با یك فرآیند مستمر و پیگیر در این زمینه گام بردارد.
ـ مدیریت اطلاعات: فرد مدیر در هر سطحی از مدیریت (عالی، میانی، عملیاتی) كه قرار داشته باشد و هر نوع فعالیتی كه انجام دهد، بیشك باید از انبوه اطلاعات پیرامون خود به نحو مطلوبی استفاده نماید، حال اگر وی اصرار داشته باشد كه تمام این مدارك و اطلاعات را برای همیشه حفظ كرده و در دسترس داشته باشد، به سرعت به مدیری غیركارآمد تبدیل خواهد شد و علاوه بر خود، بر میزان كارآیی همكاران و كل سازمان نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت. لذا وی میبایست به راهبردها و مهارتهای مدیریت اطلاعات آشنایی و تسلط كامل داشته باشد.
ـ مدیریت زمان: زمان، تنها منبعی است كه به هیچ وجه نمیتوان آن را جایگزین نمود. در رابطه با مدیریت زمان، ابتدا باید به محدودیت زمان در دسترس واقف گردیم، سپس سعی نماییم به اهداف و برنامههای زندگی فردی و اجتماعی خود ـ با توجه به این محدودیت ـ دسترسی یابیم و در نهایت، به روشها و مهارتهای مدیریت زمان مسلط گردیم.به عبارت دیگر مراحل اجرای مدیریت زمان به قرار زیر است:
۱. با خود عهد نماییم؛
۲. اوقات مصروفه خود را دقیقاً مشخص نماییم؛
۳. اهداف بلندمدت و كوتاهمدت خود را مشخص سازیم؛
۴. اوقات مصروفه خود را بر اساس جداول مدیریت زمان اصلاح كنیم.
ـ مدیریت سلامت فردی: در اینجا منظور از سلامت، بهزیستی و شرایط كلی زندگی فرد است كه بر اساس ارتباط وی با محیط پیرامونش تعریف میگردد. هر گاه فرد مدیر از لحاظ جسمانی در صحت و سلامت كامل نباشد، نمیتواند سازمان را به طور مطلوب هدایت نماید؛ لذا فرد مدیر علاوه بر بذل توجه به حفظ سلامت فردی خویش، باید زمینههایی را فراهم سازد تا خطرات ناشی از كار برای اعضای سازمان به حداقل ممكن كاهش یابد. اگر سازمان به حفظ سلامت و بهزیستی اعضای خود علاقه نشان دهد، این امر موجب پیشگیری بسیاری از بیماریهای خطرناك و افت بازده در آنان میگردد، كه به مراتب دارای صرفه اقتصادی بالاتری برای سازمان خواهد بود.ـ حل و تحلیل مسائل فردی، سازمانی، بومشناختی: همان طور كه پیشتر مطرح گردید، یكی از معضلات و مشكلات علوم انسانی، عدم توجه كافی به جنبههای عملی و اجرایی مباحث و تئوریهای ارائه شده است؛ كه موجب عقبماندگی این علوم نسبت به علوم فنی و مهندسی گردیده است. با توجه به اینكه، ما در این بخش، به عملیاتی و كاربردی كردن اصول و تئوریهای آموخته شده به فرد مدیر ـ بر اساس چالشهای موجود در محیطهای واقعی و روشهای موجود در این زمینه ـ میپردازیم.
ـ روش اتخاذ تصمیم موثر: تصمیمگیری از اجزای جداییناپذیر مدیریت به شمار میآید و در تمامی وظایف مدیر، به نحوی جلوهگر است. مدیر همواره با مواردی مواجه است كه باید تصمیمگیری كند و كیفیت و چگونگی این تصمیمهاست كه میزان توفیق و تحقق هدفهای سازمان را معین میسازد. در تعریفی بسیار ساده، تصمیمگیری عبارت است از؛ انتخاب یك راه، از میان راههای مختلف. همان طور كه از این تعریف مستفاد میشود، كار اصلی تصمیمگیرنده دریافت راههای ممكن و نتایج ناشی از آنها و انتخاب اصلح از میان آنهاست. و اگر وی بتواند این انتخاب را به نحو درست و مطلوبی انجام دهد، تصمیمات او مؤثر و سازنده خواهد بود.
د) مهارتهای نگرشی ـ عملكردی مدیریت از بعد اجتماعی
ـ رهبری و ایجاد انگیزه: رهبری فرآیندی است كه ضمن آن مدیریت سازمان میكوشد تا با ایجاد انگیزه وارتباطی مؤثر، انجام سایر وظایف خود را در تحقق اهداف سازمانی تسهیل كند و كاركنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب نماید. مهمترین نكته در رهبری، نفوذ و ایجاد انگیزه در زیردستان است و انگیزش به طور كلی حالتی در افراد است كه آنان را به انجام رفتار و عمل خاصی متمایل میسازد. از این رو، مدیران با احاطه به نحوه انگیزش كاركنان و انگیزههای آنان، میتوانند در تحقق اهداف سازمان به كمك كاركنان به سهولت گام برداشته و در انجام سایر وظایف خود نیز موفق باشند.
ـ مدیریت مشاركتی: از نقطهنظر تاریخ تكامل اجتماعی بشر، یافتههای خرد جمعی برتر و مطمئنتر از عقل فردی است و همكاری و تشریك مساعی گروهی، راهی منطقیتر برای دستیابی به یك سیستم جامع و كامل است. مدیریت مشاركتی نوعی از مدیریت است كه به مشاركت كاركنان در اداره امور و تصمیمگیریهای سازمان اهمیت میدهد و كاركنان را شریك سازمان میداند. برنامههای مشاركت، بهبود كیفیت، بهرهروی، روحیه و انگیزش كاركنان را نوید میدهد همچنان كه لیكرت میگوید مدیریت مشاركتی چیزی بیش از یك چالش برای استقلال كاركنان به حساب میآید و چنین مدیریتی، ابزاری برای بقا و محیطی برای رقابت محسوب میشود. برخی از دانشمندان، مدیریت مشاركتی را یكی از سه انقلاب مهم در مدیریت؛ یعنی انقلاب اول را؛ سلسله مراتب سازمانی انقلاب، دوم را؛ تفكیك مدیریت از مالكیت، و در نهایت انقلاب سوم را؛ نظام مدیریت مشاركتی میدانند.
ـ مدیریت ارتباط مؤثر: ارتباط موثر عبارت است از انتقال و تبادل اطلاعات، معانی و مفاهیم و احساسها، بین افراد با واسطه یا بلاواسطه، به بهترین نحود ممكن؛ كه مسئولیت ایجاد ارتباطات صحیح در سازمان به عهده مدیریت است. هماهنگی، برنامهریزی، سازماندهی، كنترل و سایر وظایف مدیر بدون طی جریان ارتباطی مداوم در اختیار مدیر قرار نمیگیرد، تا وی بتواند با آگاهی، به انجام وظایف خویش بپردازد.
ـ تشویق كار گروهی: گروه عبارتست از؛ دو یا چند نفر وابسته به یكدیگر با كنشی متقابل كه برای حصول اهدافی خاص گردهم میآیند. هدف از كار گروهی خلق محیطی مناسب است كه فرصت شكوفایی استعدادهای فردی را برای همه اعضای گروه فراهم نماید. مهارتهای اعضا گروه، الزاماً نباید یكسان و برابر باشد؛ بلكه همین توانائیها و مهارتهای متنوع است كه موجب میگردد، قدرت گروه به مراتب بیشتر از مجموع قدرتهای اعضای گروه گردد و به عبارت دیگر، در كار گروهی مهارتهای افراد صرفاً با هم جمع نشده است؛ بلكه با هم تركیب گردیده و انرژی بالاتری را ایجاد مینماید.
ـ تخصیص بهینه منابع: مدیر همواره با محدودیت منابع و امكانات مواجه است و یكی از بارزترین مهارتهای وی انطباق نیازهای روزافزون سازمان با این منابع محدود و غیرقابل بازگشت میباشد. در این مقاله، منظور از منابع سازمانی، منابع انسانی، كالبدی، مالی، اطلاعاتی و زمانی میباشد كه فرد مدیر باید با توجه به اهداف و فرآیندهای سازمان به مؤثرترین نحو ممكن، آنها بهرهگیری جوید.
ـ مهارتهای گفتاری، شنیداری، نوشتاری: اگر ارتباط را فهم و انتقال معنا به اعضا تعریف نمائیم هر فردی تقریباً ۷۰% از وقت بیداری خود را برای برقراری ارتباط با دیگران صرف مینماید و پیشنیاز یك ارتباط مؤثر، تسلط بر مهارتهای گفتاری، شنیداری و نوشتاری است. یك مفهوم، بدون توجه به ارزش و اهمیت آن، تا زمانی كه فهمیده نشده باشد و به دیگران فهمانده نشود، بیفایده خواهد بود. لذا فرد مدیر بایستی تلاش نماید تا از طریق آموزش و تمرین، از این مهارتها به عنوان ابزاری جهت دستیابی به اهداف فردی و سازمانی خود بهره جوید.
ـ مهارت جذب و حفظ نیروهای كارآمد در سازمان: یكی از عوامل اصلی موفقیت سازمانها و پیشی گرفتن آنها نسبت به رقبا، توانایی بالایشان در جذب و حفظ نیروهای متعهد و متخصص از بازار كار است كه هر یك از دو مرحله جذب و حفظ نیروهای انسانی كارآمد در سازمان، دارای نكات و روشهای متنوعی است، كه فرد مدیر میبایست بر آنها تسلط كامل داشته باشد. ضمناً در برنامهریزی نیروی انسانی مورد نیاز، باید تغییر و تحولات آینده سازمان و محیطی كه سازمان در آن قرار دارد را نیز مورد توجه قرار دارد. یكی از ویژگیهای مدلهای ساختی این است كه ارتباط بین متغیرها را با یك رویكرد كاربردی نمایان میسازد. بالطبع این مدل نیز با یك تأكید خاص بر پیشزمینههای فرهنگی، مذهبی كشورمان، واجد چنین خصوصیتی است. بر این اساس، پیشنهاد مینماییم: اولاً داوطلبان رشتههای مدیریت قبل از ورود به دوره، در آزمونهای سلامت شخصیت و وجود ویژگیهای فردی مورد نظر شركت نموده و پس از كسب نمره حد نصاب، مجاز به پذیرش جهت دانشجوی مدیریت شوند؛ ثانیا دورههای چهار ساله تربیت مدیر در مقطع كارشناسی به دو مرحله دو ساله تقسیمبندی گردد كه در مرحله نخست، به آموزش و تقویت ویژگیهای فردی مطروحه، آموزش مهارتهای شناختی مدیریت و ضمناً، آموزش دروس عمومی به مدیر پرداخته شود و سپس در مرحله دو ساله دوم، باید به ایجاد و رشد مهارتهای نگرشی و عملكردی مدیریت در مدیر همت گماشت. این مدل نه تنها در دانشكدههای مدیریت میتواند، به عنوان چارچوب و مبنای اصلی آموزش و تربیت مدیر قرار گیرد، بلكه میتوانیم از آن در برنامههای آموزش ضمن خدمت مدیرانی كه در حال حاضر مسئولیت اداره سازمانها و مؤسسات مختلف را به عهده دارند نیز استفاده نماییم.پی نوشت ها:
کتابنامه:
۱. سمنانی اشرف، غلامرضا. تحلیلی از مدیریت اسلامی در پنج سال حکومت علی(ع)
۲. اقتداری، علیمحمد ـ ۱۳۶۸ ـ سازمان و مدیریت ـ تهران ـ دانشکده علوم اداری
۳. الوانی، سیدمهدی. مدیریت عمومی. تهران: نشر نی. ۱۳۷۴
۴. آیتی، عبدالمحمد. قرآن کریم. تهران: انتشارات سروش.
۵ . رابینز، استیفن. مبانی رفتار سازمانی. ترجمه قاسم کبیری. تهران: دانشگاه آزاد اسلامی. ۱۳۷۶
۶ . سازمان امور اداری و استخدامی کشور. ـ ۱۳۶۹ ـ «اصول و مبانی مدیریت اسلامی» ـ شماره ۸۳ ـ تهران.
۷ . سیدرضی. نهجالبلاغه. ترجمه فیضالاسلام.
۸ . علاقهبند، علی. مدیریت آموزش. تهران: نشر روان، ۱۳۷۶.
۹ . علاقهبند، علی. مدیریت عمومی. تهران: نشر روان، ۱۳۷۶.
۱۰. کازمایر، لئونارد. اصول مدیریت. ترجمه زمردیان و مهروژان ـ تهران ـ مرکز مدیریت دولتی
۱۱. لودین، شهین ـ ۱۳۸۰ ـ اصول مدیریت از دیدگاه قرآن و احادیث ـ مشهد ـ واسع
۱۲. منصوری لاریجانی، اسماعیل. مدیریت اسلامی مجتهد شهید مطهری
۱۳. هرسی، پال وبلانچارد. مدیریت رفتار سازمانی. ترجمه علی علاقهبند. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۵.
۱۴. هیکس،هربت جی و گولت. تئوریهای سازمان و مدیریت. ترجمه گوئل کهن. تهران: نشر اطلاعات، ۱۳۶۸
۱۵. Lupton, tom. Management and the Social Science. Penguin J-Education, ۱۹۷۴.
۱۶. M.Stewart, Dorothy. Hand book of Management Skills.
۱۷. Mangham, I. Management Mangham Training. Bath University of Bath,۱۹۸۶.
۱. کارشناس ارشد مدیریت آموزشی و امور فرهنگی دانشگاه شیراز
۲. Managing one self
۳. Managing others
۴. نهجالبلاغه، ص ۱۱۷.
۵. صحیفه نور، ج ۱۱، ص ۸۱ .
۶. سورهی طلاق، آیه ۲.
۷. سورهی محمد، آیه ۱۷.
۸. سورهی انشراح، آیه ۱.
۹. سورهی آل عمران، آیه ۱۵۹
۱۰. سورهی طلاق، آیه ۳.
۱۱. نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۰.
۱۲. نهجالبلاغه، نامه ۵۳ .
۱۳. نهجالبلاغه، نامه ۵۳ .
۱۴. سورهی بقره، آیه ۴۴.
۱۵. نهجالبلاغه، ص ۱۱۱۷.
۱۶. علی علاقهبند، مدیریت عمومی، (تهران: نشر روان، ۱۳۷۶)، ص ۷.
منبع:فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی، شماره ۸ و ۷
نویسنده:محمدعلی نعمتی(۱)
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست