چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
زن در نهج البلاغه با نگرش روان شناختی
● مقدمه
آنچه در این نوشتار میآید، پژوهشی است در باره زن از دیدگاه امام علی(ع) و جایگاه وی در نهجالبلاغه که یکی از جدیترین مسایل اجتماعی ـ فرهنگی و تفکر دینی در روزگار ما است، چرا که این موضوع یکی از زمینههای پرسش نسبت به مذهب بالاخص شیعه گردیده است، دشمن با استفاده از عدم اطلاع و احاطه کافی افراد نسبت به مضامین گرانقدر و حیاتبخش این کتاب ارزشمند شروع به سمپاشی و خراب نمودن اذهان افراد به ویژه زنان و دختران جوان دانشجو کرده است.
در این نوشتار سعی بر این است که در حد بضاعت خود در پرتو خورشید اندیشههای تابناک امام قرار گیریم تا شاید بتوانیم از انوار تابناک این گوهر جهانافروز، وجود پر از ظلمت خود را روشنایی بخشیم. ان شاءاللّه.
● نگاه قرآن به زن
قبل از پرداختن به مبحث اصلی لازم است که چند مسأله را به عنوان مقدمه بحث مطرح نماییم. مهمترین سند، شناختن شخصیت زن از منظر امام علی(ع) قرآن است، چرا که قرآن کتابی است دستنخورده و تحریف نشده که باید دیگر آثار و منابع دینی را با آن سنجید و در صورت سازگاری و عدم مغایرت پذیرفت. برای دستیابی به رأی قرآن در زمینه شخصیت زن باید ابتدا به مسأله آفرینش زن و مرد در قرآن توجه شود:
● برابری زن در آفرینش
بررسی آیاتی از قرآن کریم که خلقت زن و مرد را طرح میفرماید، نشان میدهد که این زمینه در وجوهی که به انسانیت آنان برمیگردد وحدت نظر دارد. و منشأ خلقت نفس واحدی است که سرمایههای متنوعی در آن تعبیه گردیده است.
نمونهای از این آیات بیان اشتراک زن و مرد در اصل خلقت است:
«و اللّه جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفدة و رزقکم من الطیبات ...؛۱
خدا برای شما از خودتان همسرانی قرار داد و برای شما از همسرانتان فرزندان و نوادگانی پدید آورد و چیزهای پاکیزه روزیتان کرد.»
قرآن کریم وقتی مسأله زن و مرد را مطرح میکند میگوید این دو را از چهره مرد بودن و زن بودن نشناسید بلکه از چهره انسانیت بشناسید و حقیقت انسان را روح او تشکیل میدهد نه بدن او، انسانیت انسان را جان او تأمین میکند نه جسم او و نه مجموع جسم و روح. قرآن کریم حقیقت هر انسانی را روح او دانسته و بدن را ابزار روح میداند.۲
و صراحتا میفرماید:
«فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی؛۳
پس وقتی آن را درست کردم از روح خود در آن دمیدم.»
زن در آفرینش در بعد روحی و جسمی، از همان گوهری آفریده شده است که مرد آفریده
شده است و هر دو جنس در جوهر و ماهیت، یکسان و یگانهاند و تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست.
● تسویه و تعدیل در خلقت
آیات قرآن صراحتا بر این مسأله دلالت دارد که نظام هستی یکی نظام احسن است که در آن هیچ گونه نقصان و کجی مشاهده نمیشود، همان طور که در کتاب الهی به این مسأله اشاره شده است:
«لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛۴
براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم.»
و در سوره انفطار آیه ۶ و ۷ به بحث تسویه در خلقت انسان اشاره میکند و میفرماید:
«یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک؛
ای انسان چه چیز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟ همان کس که تو را آفرید و اندام تو را درست کرد [آنگاه] تو را سامان بخشید.»
«و ... فتبارک اللّه احسن الخالقین؛۵
تبارک باد بر خدایی که بهترین خلقکنندههاست.»
● برابری زن و مرد در کمالیابی و بالندگی
تکامل در اصطلاح به معنی تحول کیفی افزایشی و شکوفایی و به فعلیت رسیدن قوا و استعدادهایی میباشد که خداوند در نهاد هر موجودی قرار داده است.
صدرالمتألهین نیز کمال را به معنای فعلیت و شکوفایی استعدادهای خاص هر موجود میداند. به تعبیر دیگر، سیر کمال هر چیزی را نوع و جنس استعدادها و ساختار هر موجودی تعیین میکند و تکامل با ساختمان و نیازهای هر موجودی همجنس و متناسب میباشد.۶
در قرآن کریم یک اصل معیار کمال است و همواره سایر کمالات را در پرتو آن اصل میسنجد و آن تقرب به خداست که از او به عنوان تقوا یاد شده است. و به تعبیر
حضرت آیتاللّه جوادی آملی، کمالات انسانی در سایه عبادت و اطاعت حق است و اطاعت و عبادت، بین زن و مرد مشترک است، قهرا راه تکامل مشترک خواهد بود. به عنوان نمونه دعاها و نیایشها یکی از بهترین راههای تکامل انسانی است، زیرا کمال یک انسان در این است که به خداوند که علم محض و هستی صرف و قدرت صرف است نزدیک بشود. و به اخلاق آن کامل محض، متخلق بشود و راه تخلق به اخلاق الهی و تقرب به آن کمال را، عبادتها و نیایشها به عهده دارند.۷
و نیز بالاترین ستایشهای معنوی در قرآن کریم از مریم به عمل آمده است و با واژههایی بلند ستوده شده چون: «اصطفاک و طهرک»۸ و همو بارها مورد خطاب و سخن فرشتگان الهی قرار میگیرد و فرشتگان با وی تکلم میکنند: «اذ قالت الملائکة یا مریم ...».۹
همچنین رسول خدا(ص) آن هنگام که سلمان از لباس کهنه فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) نگران بود و اشک میریخت قرآن کریم راه سلوک معنوی را در برابر زنان چنان گشود که از مریم و همسر فرعون به عنوان دو مثل و الگو برای همه مؤمنان یاد کرد.
فرمود: «ان ابنتی فاطمة لفی الخیل السوابق؛۱۰
دخترم فاطمه در کاروان پیشتازان است.»
و نیز نقل شده که امام حسین(ع) در آخرین لحظات عمر خویش به زینب فرمود:
«یا اختاه لاتنسینی فی نافلة اللیل؛۱۱ خواهرم مرا در نماز شب از یاد مبر.»
حمیده همسر امام صادق(ع) چنان از مقام والای معنوی برخوردار است که امام صادق در بارهاش فرمود: «حمیدة مُصَفّاةٌ من الاَدْناس؛ حمیده از هر پلیدی و آلودگی منزه است.» و نیز امام باقر(ع) نسبت به او فرمود: «حمیدة فی الدنیا محمودة فی الاخرة؛ او در دنیا و آخرت ستودنی است.»
برخی بر آنند که زنان در سلوک معنوی بیش از مردان آمادگی دارند زیرا:
۱) مسافت سیر زنان کوتاهتر از مردان است.
۲) زنان سبکتر از مردانند چرا که علایق آنان از مردان کمتر است.
۳) موانع سلوک مردان بیش از زنان است و به دشواری میتوانند خود را خلاص کنند.۱۲
محیالدین عربی مقامات عرفانی را مختص مردان ندانسته و بلکه زنان را نیز در آن شریک میداند:
«مقامات عرفانی ویژه مردان نیست، بلکه زنان نیز در آن سهم دارند و از آنرو که غلبه با مردان بوده به اسم مردان یاد میشود.»
علامه طباطبایی در این زمینه میفرمایند:
مشاهده و تجربه حکم میکند که زن و مرد دو فرد از نوع واحد هستند. یعنی دو فرد انسانی. زیرا تمام آثار که در مردان آشکار است در زنان نیز پیدا است. بروز آثار یک نوع نشاندهنده تحقق خارجی آن نوع است. بلی میان این دو صنف در آثار مشترک، شدت و ضعف وجود دارد، اما این تفاوت موجب بطلان حقیقت نوع در فرد نیست. از اینجا روشن میشود که کمالات نوعی که برای یک صنف میسور است برای صنف دیگر نیز دستیافتنی است، همان گونه که کمالات معنوی نیز چنین است و جامعترین سخنی که این مطلب را ادا میکند این آیه قرآن است:
«انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض».۱۳
قرآن کریم راه سلوک معنوی را در برابر زنان چنان گشود که از مریم و همسر فرعون به عنوان دو مثل و الگو برای همه مؤمنان یاد کرد:
«و ضرب اللّه مثلاً للذین آمنوا امرأت فرعون، اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة و نجّنی من فرعون و عمله و نجّنی من القوم الظالمین و مریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من رّوحنا و صدّقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین؛۱۴
خداوند برای کسانی که ایمان آوردهاند زن فرعون را مثل میزند آن گاه که گفت: ای پروردگار من، برای من در بهشت نزد خود خانهای بنا کن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمکار برهان. و مریم دختر عمران را که شرمگاه خویش را از زنا نگه داشت. و ما از روح خود در آن دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتابهایش ار تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود.»
لذا میبینیم که نام زنان زیادی از عرفای بلندمرتبه در سلوک معنوی در تاریخ ثبت شده است. ابوعبدالرحمن سلمی (۳۲۱ ـ ۴۱۲) کتابی را در شرح حال زنان عابد و صوفی به تحریر در آورده و از ۸۴ زن عارفپیشه یاد کرده است.۱۵
ابوعبدالرحمن جامی نیز در «نفحات الانس» از چهل زن عارفمسلک یاد میکند.۱۶
آیتاللّه جوادی آملی به سخنانی از زنان عارف اشاره میکند که حکایت از روح بلند و علو مرتبه معنوی آنها دارد:
رابعه شامیه، همسر احمد بنالحواری وقتی سفره غذا میگستراند به همسرش میگفت بخور: «فانها ما نضجت الا بالتسبیح» این غذا تنها با تسبیح پخته شده است. حال معنایش آن است که هنگام آشپزی تسبیح میگفتم یا اینکه این غذا محصول تسبیح است.۱۷
به هر حال زن در مسیر بالندگی و کمال همچون مرد میتواند حرکت کند و از جهت تکوینی و تشریع هیچ گونه ممانعتی در این راه به عمل نیامده است، چرا که مسیر کمال، همان نقطه نهایی سیر یک انسان است که در آن زن و مرد اشتراک دارند همان طور که قرآن در باره این برخورداری از امکانات رشد و کامیابی مردان و زنان میفرماید:
«آن روز که مردان و زنان مؤمن را میبینی که نورشان پیشاپیش و به جانب راستشان روان است [به آنان میگویند]: امروز شما را مژده باد به باغهایی که زیر درختان آنها نهرها روان است. در آنها جاویدانید. این است همان کامیابی بزرگ.»۱۸
● برابری در برخورداری از حیات طیبه
یکی دیگر از برابریهایی را که قرآن به طور مساوی برای زنان و مردان قایل میباشد برخورداری از حیات طیبه است:
«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن حیوة طیبة»
یعنی در رسیدن به حیات طیب فقط دو چیز نقش دارد؛ یکی حسن فعلی به نام (عمل صالح) و دیگری حسن فاعلی به نام (مؤمن بودن روح) خواه بدن مؤنث باشد خواه مذکر، این «هو مؤمن» ناظر به حسن فاعلی است، یعنی جان باید مؤمن باشد و «عمل صالحا» ناظر به حسن فعلی است، یعنی کار باید صحیح باشد. کار صحیح از کارگر صحیح؛ این دو حسن که کنار هم ضمیمه شدند، حیات طیب را به بار میآوردند.۱۹
● موقعیت زنان در قرآن
قرآن این کتاب همیشه جاویدان، در طرح انسانشناسی خود، برابری زن و مرد را در چهار بعد مطرح میکند:
۱) برابری در اصل و ریشه در آفرینش
۲) برابری در قابلیت در نظام ارزشی
۳) برابری در قابلیت کمالیابی و بالندگی
۴) برابری در حقوق انسانی.۲۰
تفاوت زن و مرد از دیدگاه قرآن
همان طور که قبلاً گفته شد از نظر قرآن زن و مرد در این انسانیت همسانند، و در اصل و ریشه انسانیت که همان روح میباشد هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. ولی علیرغم این همسانی در عرصه روح و اصل انسانیت، در زمینه روان و جسم تفاوتهای قابل توجهی بین این دو صنف مختلف وجود دارد که این تفاوتها موجب تمایز بین این دو گردیده است.
باید توجه داشت که مسأله تفاوت بین زن و مرد یکی از عجیبترین شاهکارهای خلقت است و باید اذعان نمود که همین تفاوتها هست که زمینه جذب و انجذاب و عشق و همکاریهای فی ما بین و درک متقابل را برای زن و مرد ایجاد میکند.
لذا قرآن کریم میفرماید:
«اهم یقسمون رحمة ربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیرهما یجمعون.»
ما مردم را با استعدادهای مختلف و شرایط گوناگون آفریدیم و اگر همه در یک سطح از استعداد و یک سطح از قدرت بودند نظام هستی متلاشی میشد. چون کارها گوناگون است و کارهای گوناگون را باید استعدادهای گوناگون به عهده بگیرد لذا باید تفاوت باشد. به هر حال شکی نیست که تفاوتهای میان افراد ناشی از حکمت الهی است و عامل تمامی حرکتها، تعالیها و رمز و راز تکامل است.
لذا میبینیم مولای متقیان فرمودند: «خیر مردم در تفاوت آنهاست و اگر همه مساوی باشند، هلاک میشوند.»۲۱
قرآن کریم با اشاره به تفاوتهای فردی میفرماید: «ما لکم لا ترجون للّه وقارا و قد خلقکم اطوارا؛ چرا در برابر خدایی که شما را گوناگون آفریده است تعظیم نمیکنید؟!» ...
● سیره قولی و عملی علی بنابیطالب(ع) در باره زنان
سیرهشناسی در واقع سبکشناسی است، رفتارشناسی است. شناخت «اصول و سبکها و روشها» است که هر فرد در رفتار و اعمال خود دارد. پس سیرهشناسی به معنای سبکشناسی است.
پس سیره در واقع اصولی است پایدار که تعیینکننده سبک رفتار در یک حوزه معین باشد؛ به عبارت دیگر سیره منطق عملی است.
همچنان که در منطق فکری، همه مردم فکر میکنند لکن منطقی فکر نمیکنند، در رفتار هم کمی افراد پیدا میشوند که رفتارشان بر اساس یک سلسله معیارهای مشخص باشد که از آن معیارها و از آن اصول هرگز جدا نمیشوند و الا اکثر مردم رفتارشان منطق ندارد.۲۲
و اکثر مردم همان گونه که هرج و مرج بر فکرشان حاکم است بر رفتارشان هم حاکم است. آنچه در این نوشتار برای ما مهم است یافتن اصول فکری مولای متقیان علی بنابیطالب(ع) است اصولی که حضرت در زمینه زنان و برخورد با آنان دارد. یعنی اینکه بیابیم حضرت علی(ع) در زمینه زنان چه اصولی را دارند و چه اصولی باعث این گونه رفتار عملی با زنان میشود. پس شناخت سیره علی(ع) در زمینه زنان یعنی شناخت این اصول و منطق.
● رابطه تنگاتنگ نهجالبلاغه با قرآن
از آنجا که اهلبیت رسول خدا(ص)، گشاینده ابواب فیض قرآن برای بندگان و سخنگویان کلام الهی میباشند، لذا سیره قولی آنها برگرفته از منبع بیکران الهی میباشد و در واقع آنان مفسران راستین قرآن و نگهبانان حریم کتاب خدایند و آنانند که کتاب صامت الهی را به سخن در میآورند و واسطهای امین برای بهرهگیری پیروان قرآن از این چشمه بیکران و زلال الهی میباشند، همان طور که امیرالمؤمنین علی(ع) در شأن اهلبیت رسول خدا(ص) که قرین قرآن هستند میفرمایند:
برای فهمیدن سیما و چهره شخصیت زن در نهجالبلاغه باید به قرآن مراجعه کرد و در کنار قرآن و با تطبیق با قرآن به مطالعه نهجالبلاغه پرداخت.
«هم الذین یخبرکم حکمهم عن علمهم و صمتهم عن منطقهم و ظاهرهم عن باطنهم لایخالفون الدین و لا یختلفون فیه فهو بینهم شاهد صادق و سامتٌ ناطق؛۲۳
اهلبیت(ع) کسانی هستند که شما را حکمشان از علمشان و سکوتشان از منطقشان و ظاهرشان از باطنشان خبر میدهد، هرگز با دین خدا مخالفت نمیکنند و هرگز در امر دین اختلاف نظر نمینمایند. پس قرآن در میانشان شاهدی صادق و صامتی ناطق میباشد.»
در جایی دیگر میفرمایند: «ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لکن اخبرکم عنه؛۲۴
آن قرآن است، پس از قرآن سخن گفتنی درخواست کنید در حالی که هرگز سخن نخواهید گفت و لیکن من از قرآن به شما خبر میدهم.»
ائمه اطهار(ع) از بهترین متمسکان به قرآن این کتاب همیشه جاویدان در طرح انسانشناسی خود برابری زن و مرد را در چهار بعد مطرح میکند:
۱) برابری در اصل و ریشه در آفرینش
۲) برابری در قابلیت در نظام ارزشی
۳) برابری در قابلیت کمالیابی و بالندگی
۴) برابری در حقوق انسانی.
قرآن هستند و هرگز به مخالفت با این کلام الهی نپرداختند. و در سیره قولی آنان جز تبعیت و همخوانی با کلام الهی چیز دیگری یافت نمیشود و آنچه که قایل به آن هستند، برگرفته از قرآن این کلام الهی است.
و به همین جهت است که بهترین راه دسترسی به سیره قولی حضرت علی(ع) در زمینه موضوع مورد بحث ما که زنان است، قرآن است.
و همان طور که قبلاً اشاره کردیم، قرآن کریم، از طرفی زن را یک انسان کامل برخوردار از تمامی مواهب الهی و دارای هویتی انسانی مشترک با مردان و برخوردار از کمالهای معنوی و بالندگی و برخوردار از حقوق انسانی مساوی با مردان میداند و در حدی که نمونه عالی ایمان برای ایمانآورندگان را یک زن معرفی میکند و از سوی دیگر نمونه بارز کفر را هم از بین زنان معرفی میکند.
تمامی آنچه را که از منظر قرآن در رابطه با زن بیان کردیم، در اندیشه تابناک مولای متقیان(ع) هم نسبت به زنان قطعا وجود دارد. چطور ممکن است که از دیدگاه قرآن، زن یک انسان کامل و برخوردار از حیات طیبه و دارای بالندگی باشد ولی حضرت علی(ع)، یعنی قرآن ناطق، زن را موجودی ناقصالعقل و ناقصالایمان و یا عباراتی چون عقرب، شر و از آنها یاد نماید.
و این تعارض آشکار بین کلام قرآن و کلام مبیّن و مفسر قرآن را چگونه میشود توجیه کرد. در حالی که نهجالبلاغه برگردان از قرآن است، محتوای نهجالبلاغه همان قرآن است که امیرالمؤمنین علی(ع) آن را در قالبی نوین ریخته است. تفاوت آن در این است که قرآن به صورت کلی بر فراز عصرها و نسلها سخن گفته است. اما نهجالبلاغه این مسایل را در رابطه با ملتی مطرح کرده است و بدین وسیله به ما نشان داده است که چگونه میتوان مسایل کلی قرآن را در مورد ملتی به مطالعه گذاشت و با زندگی یکی جامعه آن را مطابقت داد. بنابراین بررسی نهجالبلاغه جدای از قرآن مانند نگریستن به کالبدی بیروح است؛ تفکیک قرآن از نهجالبلاغه، تفکیک روح از کالبد است.۲۵
به عبارت دیگر زبان علی(ع) از یک سو زبان الهی است، یعنی زبانی که به وحی تکیه دارد. (همان زبان پیامبر(ص) یعنی زبان پیامبر تخصصی نیست بلکه همان گونه حرف میزند که مردم سخن میگویند مثلاً وقتی میگوید آب، همان آب است که روزانه مردم میخورند. در حالی که سیاستمدار و شیمیدان برداشت دیگری دارند) و از سوی دیگر به عقل انسان متصل است، زبان علی(ع) زبانی است امی که دریچههای تخصصی را گشوده است. ضمن نشان دادن معادن، آغاز راه، شقوق مختلف و تجزیه معادن و راههای دسترسی به آنها را نیز نشان داده است. وقتی از تاریخ سخن میگوید، نمودهای بنیادی از فلسفه تاریخ را بر ملا میسازد، هنگامی که از روانشاسی سخن میگوید بستری را میگسترد که در آن مجهولاتی از روان انسان را معلوم مینماید. و وقتی از جامعه سخن میگوید دریچههای جامعهشناسی را نیز میگشاید. برای این است که میگوییم زبان علی(ع) زبانی است که از یک سو به وحی الهی متصل است و از سوی دیگر به عقل جزیی انسان. او با اتکاء به وحی راه تخصص را میپوید.۲۶
آنچه که در نهجالبلاغه از زن ترسیم شده است، طرحی یک بعدی از چهره کامل زن در قرآن است و همان طور که قرآن از زن هم به عنوان نمونه عالی ایمان در قرآن یاد میبرد و هم به عنوان نمونه عالی کفر و از دو جهت و از دو بعد به مسأله زن میپردازد. نتیجه کلام اینکه: برای فهمیدن سیما و چهره شخصیت زن در نهجالبلاغه باید به قرآن مراجعه کرد و در کنار قرآن و با تطبیق با قرآن به مطالعه نهجالبلاغه پرداخت.
● آسیبشناسی دینی و نقش زنان در آسیبزایی دینی از نگاه امام علی(ع)
نهجالبلاغه به عنوان یک کتاب تفسیر قرآن، در زمانی که در جَوی آکنده از فتنههای زنانه و دسیسههای سیاسی، لب به سخن گشوده است. لذا به ناچار در این رهگذر، به بعد نارساییها و کمبودهای زنان پرداخته است. لذا در نهجالبلاغه سخن از شخصیت زن در میان نیست بلکه آنچه هست بیان نارساییها و کمبودها است و به همین جهت است که نظریهپردازان دینباور، بر این مسأله تأکید زیاد دارند که همان طور که برای فهم بهتر قرآن باید به شأن نزول آن توجه نمود باید برای فهم بهتر نهجالبلاغه شأن صدور کلام حضرت را حتما مورد توجه قرار داد. لذا آنچه که در نهجالبلاغه راجع به زن آمده است، اگر چه خطابات آن عام است ولی ناظر است به زنان موجود در جامعه حضرت علی(ع)، نه به جنس زن در جمیع ادوار. پس باید حتما مناسبت تاریخی که موجب ایراد خطبه و یا تقریر نامه از طرف حضرت شده است را حتما مورد توجه قرار داد.
به طور مثال: در خطبه ۸۰ نهجالبلاغه که حضرت سخنان مفصلی راجع به زنان مطرح کردهاند، که این سخن بخشی از یک نامه طولانی است که امام در زمان اشغال مصر به وسیله عمرو بنعاص و پس از شهادت محمد بنابیبکر آن را نوشت و به مصر فرستاد.۲۷
در این نامه طولانی امام کلیه حوادث بعد از رحلت پیامبر را که جامعه اسلامی به خود دیده است تشریح میکند و در حقیقت اجمالی از تاریخ سیاسی اسلام بعد از رحلت پیامبر را بیان میفرماید تا به جریان جمل میرسد و آن را انگیزه به وجود آورنده این فتنه و فاجعه میداند. و از زمینههایی که باید در جامعه از بین برود تا این فتنه به وجود نیاید سخن میگوید و در این رابطه است که امام به مسأله زن میرسد، زن آن موجودی که در برپایی این فاجعه و این فتنه نقش عظیم داشته است و کار چنین شده است. یعنی امام از نقطهضعفهایی صحبت به میان میآورند که هر گاه در جامعه موجود باشد هر فتنهگر و توطئهگری میتواند از آن استفاده کند.۲۸
البته باید توجه داشت که امام، رسالت هدایت و راهنمایی انسانها را در تمامی عرصهها و زمانها بر عهده دارند؛ در عین حال که خطبه ۸۰ امام با توجه به جریان خاص جمل مطرح شده است ولی امام ضمن طرح این مسأله خاص، بنا دارند که به تمامی انسانها در زمانها و مکانهای مختلف، نسبت به آسیبهای جدی که منجر به تلاشی پیکره دین و ارزشها در جامعه میشود هشدار دهند. و عواملی که موجب بهرهبرداری و سوءاستفاده دشمنان دین میشود را به طور پررنگ و ملموس جلوه دهند تا توجه همگان را به این نقطه ضعفها در طول تاریخ جلب نمایند.
گرچه غائله جنگ جمل مربوط به زمان وقوع آن بود و خاتمه پیدا کرد، لیکن اثرات چنین فاجعهای که به رهبری دو تن از اصحاب رسول خدا(ص) و همسر وی روی داد، مبدأ بسیاری از فجایع تاریخی و فرقهگراییهای اسلامی گردید و اثرات نامطلوب آن در طول تاریخ جامعه اسلامی را متأثر گرداند.
علاوه بر آن گرچه غائله جنگ جمل پایان یافت ولی توطئهگران همیشه در پی ایجاد غائلههای دیگر برای از بین بردن آیین حیاتبخش اسلام هستند لذا باید تمامی انسانها از آموزههای درسآموز حضرت علی بنابیطالب(ع) استفاده کنند تا این گونه، جامعه دستخوش حوادث ناگوار نشود. و به عبارت دیگر، نگهبانی از دین یکی از هدفهای عمده امامت ائمه اطهار(ع) میباشد.
● چگونگی رفتار حضرت با خانواده خود
یکی دیگر از اصولی که برای درک بهتر شخصیت زن از منظر امام علی(ع) باید به آن توجه نمود، مسأله سیره عملی حضرت است در ارتباطات خانوادگی و شخصی با همسران و دختران خود. زیرا همان طور که قبلاً اشاره کردیم، شأن امام و معصوم این است که عملکرد وی برخوردار از معیار و اصول صحیح باشد. به این معنی که رفتار امام از هر گونه هرج و مرج و بیقاعدگی به دور است. و رفتار وی بر اساس یک سلسله معیارهای مشخص میباشد، طبیعتا برخورد عملی حضرت در رابطه با زنان برگرفته از همان معیارها و اصول فکری حاکم بر امام است.
اگر اصول حاکم بر تفکر امام نسبت به شخصیت زن، حکایت از نقصان و شر بودن داشته باشد، حتما بر سیره عملی حضرت این اصول باید حاکم باشد و امام با توجه به این اصول فکری با خانواده خود و یا خانمهای دیگر جامعه برخورد میکرد.
ولی آنچه که از چگونگی برخورد حضرت بالاخص در برخورد با خانواده به ما رسیده است نشاندهنده این مسأله مهم است که شخصیت زن در منظر امام، از یک جایگاه بالای انسانی و برخودار از تمامی کمالات است و در واقع اصول حاکم بر رفتار امام با زنان، همان اصول برگرفته از قرآن است که این اصول منجر به برخوردی بسیار پسندیده و قابل تحسین با زنان گردیده است.
در اینجا به صورت گذرا و مختصر به برخی از این رفتارها اشاره میشود، باشد که درسی باشد برای تمامی شیعیان حضرت در برخورد با زنان.
۱) استناد حضرت علی(ع) به سخنان فاطمه زهرا:
حضرت علی(ع)، انسانی که خود برخوردار از مقام عصمت و با آن عظمت علمی و معنوی با عنوان امام و انسان کامل، در صحبتهای خود در سفارش به مردم که در مراسم تجهیز مردهها گفتار خوب داشته باشد چنین گفته است:
«فان فاطمة بنت محمد(ص) لما قُبِضَ ابوها ساعدتها جمیع بنات بنیهاشم فقالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعا؛
حضرت زهرا بعد از ارتحال رسول اکرم(ص) به زنان بنیهاشم که او را در ماتم یاری میکردند و زینتها را رها کرده و لباس سوگ در بر نمودهاند، فرمود: این حالت را رها کنید و بر شماست که دعا و نیایش کنید.»
حضرت علی(ع) معصوم بوده و تمام گفتههای او حجت است ولی برای تثبیت مطلب به سخن همسر خود فاطمه زهرا(س) تمسک میکند. و معنی این مسأله این است که حضرت علی(ع) همان طور که حرف خود را حجت خود میداند، رفتار و گفتار و نوشتار حضرت زهرا(س) را هم حجت خدا میداند و از این نظر هیچ گونه تمایزی بین زن و مرد قایل نیست.۲۹
قرآن به صورت کلی بر فراز عصرها و نسلها سخن گفته است.
اما نهجالبلاغه این مسایل را در رابطه با ملتی مطرح کرده است و بدین وسیله به ما نشان داده است که چگونه میتوان مسایل کلی قرآن را در مورد ملتی به مطالعه گذاشت و با زندگی یکی جامعه آن را مطابقت داد.
۲) زهرا(س) مایه فخر حضرت علی(ع):
یکی دیگر از جلوههای عملی و قولی برخورد حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س) این است که حضرت علی(ع) در مجموع افتخاراتی که برای خود قایل است و به آن فخر میفروشد به وجود مبارک حضرت فاطمه(س) به عنوان همسر خود مباهات میکند و در نامه ۲۸ نهجالبلاغه میفرمایند:
«منا خیر نساء العالمین؛ از ماست بهترین زنان جهانیان.»
مباهات به وجود همسر توسط امام باز یکی دیگر از مسایلی است که حکایت از جایگاه والای زن در منظر امام دارد.
۳) ابراز همدلی و دلسوزی نسبت به حضرت زهرا(س)
در کتب روایی ما آمده است که حضرت علی(ع) وقتی مشاهده میکردند که انجام امور منزل برای همسرشان سخت است و او را آزردهخاطر میکند، احساس دلسوزی و نگرانی داشتند و خودشان سعی میکردند در انجام امور منزل مشارکت داشته باشند تا این بار را کم کنند و با زهرا(س) همدلی نمایند.
«عن ابیعبداللّه(ع) قال: کان امیرالمؤمنین(ع) یحتطب و یستقی و یَکنُسُ و کانت فاطمة تَطْحَنَ و تَعْجِنُ و تَخْبُزُ»۳۰
امام صادق(ع) فرمود: امیر مؤمنان(ع) هیزم تهیه میکرد، آب میآورد و جاروب آنچه که از زندگی شخصی حضرت علی(ع) و شیوه برخوردی حضرت با همسر خود آمده است همه حکایت از وجود یک شخصیت متعالی از زن در منظر امام علی(ع) است.
میکرد و فاطمه، آرد میکرد، آرد را خمیر میکرد و نان میپخت.
حضرت علی(ع) میفرماید:
زهرا(ع) به قدری در منزل آب میکشید که اثر طناب در سینه او مشاهده میگردید و به قدری دستاس میکشید که دستهایش پینه بسته بود و به قدری خانه را رفت و روب میکرد که غبار بر لباس او مینشست و به قدری آتش در زیر دیگ میسوزانید که لباس او رنگش تغییر کرده بود و دایما آن از خدمت خانه به زحمت بود.۳۱
به همین جهت حضرت به دیگران هم سفارش میکردند: «و لا تحملوا النساء اثقالکم ...؛۳۲ بارهای سنگین خود را به دوش زنانتان مگذارید.»
به همین جهت حضرت خودشان بار منزل را حمل میکردند و میفرمودند:
«لا ینقص الکامل من کماله هاجر من نفع الی عیاله؛
چیزهایی که برای عیال انسان سودمند است بردن آن برای افراد با کمال موجب نقض نخواهد بود.»
و بعد از ضربت خوردن فرزندان خود را حاضر ساخت و به آنان و همه انسانها در طول تاریخ سفارشهای ارزشمند نمود و در ضمن آن توصیهها، سفارش زنان را کرد و فرمود: «اللّه اللّه فی النساء ... فان آخر ماتکلم به نبییکم ان قال اوصیکم بالنساء ...؛ خدا را، خدا را، در باره زنان، ... آخرین سخنی که پیامبر شما بر زبان راند این بود که فرمود: سفارش زنان را به شما میکنم.»۳۳
۴) عدم ممانعت از فعالیتهای اجتماعی حضرت زهرا(س)
یکی دیگر از جلوههای برخوردی در زندگی مشترک حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) مسأله عدم ممانعت برای انجام فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی و علمی حضرت زهرا(س) بوده است.
خلاصه سخن در این بخش این است که آنچه که از زندگی شخصی حضرت علی(ع) و شیوه برخوردی حضرت با همسر خود آمده است همه حکایت از وجود یک شخصیت متعالی از زن در منظر امام علی(ع) است چرا که در بخش گذشته اشاره کردیم از ویژگیهای امام و معصوم این است که کلیه اعمال و رفتار او برگرفته از اصول و معیارهای ثابت است و نحوه سلوک امام با خانواده حکایت پایگاه ارزشی و انسانی زن در منظر امام علی(ع) است. آیا عواملی چون احترام گذاشتن، افتخار کردن، درک کردن، همدلی و هماحساسی و عدم ممانعت در فعالیتها و حرکتهای کمالآور، همکاری، عدم تحمیل بار زندگی، ابراز عشق و محبت ... نشانه ارزش و جایگاه والای یک زن در منظر یک مرد نمیباشد؟!!
قسمت پایانی مقاله را در شماره بعد میخوانیم.
آنچه که در نهجالبلاغه راجع به زن آمده است اگر چه خطابات آن عام است ولی ناظر است به زنان موجود در جامعه حضرت علی(ع) نه به جنس زن در جمیع ادوار. شخصیت زن در منظر امام از یک جایگاه بالای انسانی و برخودار از تمامی کمالات است و در واقع اصول حاکم بر رفتار امام با زنان همان اصول برگرفته از قرآن است.
۱۱ ـ اعلام النساء المؤمنات، ص۳۸۱.
۱۲ ـ ر.ک، زن، مهدی مهریزی، ص ۵۴ ـ ۵۳ ـ ۵۲.
۱۹ ـ زن در آئینه جلال و جمال، ص ۷۶.
۱۴ ـ سوره تحریم، آیه ۱۰ ـ ۱۱.
۱ ـ سوره نحل، آیه ۷۲.
۱۶ ـ نفحات الانس، ص۶۱۵ ـ ۶۳۵؛ ر.ک، زن، مهدی مهریزی، ص۵۹.
۱۵ ـ ذکر النسوة المتعبدات، الصوفیات، ابوعبدالرحمن السلمی.
۱۷ ـ زن در آئینه جلال و جمال، ص۲۳۶ ـ ۲۳۸.
۱۰ ـ الحیاه، ج۲، ص۲۱۷.
۱۸ ـ حدید، ۱۲.
۱۳ ـ المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ۴، ص۸۹.
۲۰ ـ روانشناسی زن، دکتر شکوه نوابینژاد، ص۶۲.
۲۴ ـ همان، خ۲۶۸.
۲۶ ـ آفات شخصیت، عباس نصر، ص۳۸ ـ ۳۹.
۲۳ ـ نهجالبلاغه، خ۱۴۷.
۲۵ ـ ر.ک: زن در نهجالبلاغه، فاطمه علایی، ص۴۲.
۲۷ ـ مصادر نهجالبلاغه و اسانیده، ص۸۶.
۲ ـ زن در آینه جلال و جمال، ص۶۸.
۲۲ ـ سیره نبوی، دلشاد تهران، ص۱۲ ـ ۳۰.
۲۹ ـ نک: زن در آئینه جلال و جمال.
۲۸ ـ یادنامه دومین کنگره هزاره، نهجالبلاغه، ص۸۰ ـ ۸۱.
۳۱ ـ بحارالانوار، ج۸۵، ص۳۲۹.
۳ ـ حجر، ۲۹.
۳۲ ـ غررالحکم و دررالکلم، ص۸۲۶.
۳۰ ـ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۹.
۳۳ ـ تحفالعقول، ص۳۰.
۴ ـ سوره تین، آیه ۴.
۵ ـ سوره مؤمنون، آیه ۱۳.
۶ـ مقدمهای بر روانشناسی زن با نگرش علمی و اسلامی، سیدمجتبی هاشمی رکاوندی، ص۱۲۷ ـ ۱۲۸.
۷ ـ زن در آئینه جلال و جمال، آیتاللّه جوادی آملی، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱.
۸ ـ سوره مؤمنون، آیه ۱۰.
۹ ـ آلعمران، آیه ۴۲ ـ ۴۱.
۱۲ ـ ر.ک، زن، مهدی مهریزی، ص ۵۴ ـ ۵۳ ـ ۵۲.
۱۹ ـ زن در آئینه جلال و جمال، ص ۷۶.
۱۴ ـ سوره تحریم، آیه ۱۰ ـ ۱۱.
۱ ـ سوره نحل، آیه ۷۲.
۱۶ ـ نفحات الانس، ص۶۱۵ ـ ۶۳۵؛ ر.ک، زن، مهدی مهریزی، ص۵۹.
۱۵ ـ ذکر النسوة المتعبدات، الصوفیات، ابوعبدالرحمن السلمی.
۱۷ ـ زن در آئینه جلال و جمال، ص۲۳۶ ـ ۲۳۸.
۱۰ ـ الحیاه، ج۲، ص۲۱۷.
۱۸ ـ حدید، ۱۲.
۱۳ ـ المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ۴، ص۸۹.
۲۰ ـ روانشناسی زن، دکتر شکوه نوابینژاد، ص۶۲.
۲۴ ـ همان، خ۲۶۸.
۲۶ ـ آفات شخصیت، عباس نصر، ص۳۸ ـ ۳۹.
۲۳ ـ نهجالبلاغه، خ۱۴۷.
۲۵ ـ ر.ک: زن در نهجالبلاغه، فاطمه علایی، ص۴۲.
۲۷ ـ مصادر نهجالبلاغه و اسانیده، ص۸۶.
۲ ـ زن در آینه جلال و جمال، ص۶۸.
۲۲ ـ سیره نبوی، دلشاد تهران، ص۱۲ ـ ۳۰.
۲۹ ـ نک: زن در آئینه جلال و جمال.
۲۸ ـ یادنامه دومین کنگره هزاره، نهجالبلاغه، ص۸۰ ـ ۸۱.
۳۱ ـ بحارالانوار، ج۸۵، ص۳۲۹.
۳ ـ حجر، ۲۹.
۳۲ ـ غررالحکم و دررالکلم، ص۸۲۶.
۳۰ ـ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۹.
۳۳ ـ تحفالعقول، ص۳۰.
۴ ـ سوره تین، آیه ۴.
۵ ـ سوره مؤمنون، آیه ۱۳.
۶ـ مقدمهای بر روانشناسی زن با نگرش علمی و اسلامی، سیدمجتبی هاشمی رکاوندی، ص۱۲۷ ـ ۱۲۸.
۷ ـ زن در آئینه جلال و جمال، آیتاللّه جوادی آملی، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱.
۸ ـ سوره مؤمنون، آیه ۱۰.
۹ ـ آلعمران، آیه ۴۲ ـ ۴۱.
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست