دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب عاشورا و نگرشی دیگر


انقلاب عاشورا و نگرشی دیگر
انقلاب شکوهمند و ماندگار عاشورا در سرزمین کربلا یک امر مهم و حساس است و این حساسیت نه تنها تعلق به ما مسلمانان و شیعیان دارد، بلکه تمام آزاداندیشان و عدالت‌خواهان جهان آن را به صورت غیر مستقیم یا مستقیم مورد الگو و سرمشق قرار داده و به اهداف والا در حد توان خود رسیده‌اند؛ آنطور که گاندی، رهبر انقلاب هند در این باب می‌گوید که؛ «من مبارزه را از شهیدان عاشورا آموختم.» (۱)
بی‌گمان شهادت امام حسین (ع) و وقوع حادثه کربلا یک امر ساده و اتفاقی نبوده است بلکه این حادثه بزرگ و سرنوشت‌ساز پیش‌بینی شده بود. به طوریکه از سالیان قبل، یعنی از زمان ولادت آن حضرت این اتفاق عظیم به صور گوناگونی وعده داده شده بود با حدیث، روایت و یا حکایتی کوتاه. چنانچه در کتاب گران‌سنگ «منتهی الآمال» در این باره آمده است؛ «از حضرت امام محمدباقر علیه السلام روایت است که چون حضرت امام حسین‌(ع) در کودکی به نزد حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله می‌آید، آن حضرت امیرالمومنین (ع) را می‌فرمود که یا علی او را برای من نگاه دار. پس او را می‌گرفت و زیر گلوی او را می‌بوسید و می‌گریست. روزی آن امام مظلوم گفت: ای پدر چرا گریه می‌کنی؟ حضرت فرمود: ای فرزند گرامی چرا نگریم که موضع شمشیر دشمنان را می‌بوسم. حضرت امام حسین (ع) گفت: ای پدر، من کشته خواهم شد؟ فرمود بلی والله تو و برادر تو و پدر تو همه کشته خواهید شد. امام حسین (ع) گفت: پس قبرهای ما از یکدیگر دور خواهد بود؟ حضرت فرمود: بلی ای فرزند. امام حسین‌(ع) گفت: پس که زیارت ما خواهد کرد از امت تو؟ پس حضرت فرمود که زیارت نمی‌کنند مرا و پدر تو را و برادر تو را مگر صدیقان از امت من.» (۲)
حتی مکان و محل این شهادت هم مشخص شده و سرزمین کربلا و آن دشت سوزان از ابتدا آماده و مهیای این اتفاق بوده است؛ آنطور که باز در کتاب «منتهی الآمال» می‌خوانیم:
«حمیری در قرب الاسناد از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که حضرت امیرالمومنین (ع) با دو کس از اصحاب خود به زمین کربلا رسید. چون داخل آن صحرا شد، اشک از دیده‌های مبارکش ریخت. فرمود که این محل خوابیدن اشتران ایشان است و این محل فرود آمدن بارهای ایشان است و در اینجا ریخته می‌شود خونهای ایشان. خوشا به حال تو ای تربت که خونهای دوستان خدا بر تو ریخته می‌شود.» (۳)
همگان اذعان دارند واقعه عاشورا و شهادت سیدالشهدا و دیگر بندگان وارسته خداوند از اتفاقات نادر بشری است که دامنه و گستردگی آن از جهات مختلف، حتی به چند قرن بعد هم می‌رسد به طوری که خود شاهدیم روز به روز بر اهمیت و عظمت آن در نزد همگان؛ علی‌الخصوص شیفتگان خاندان عترت و طهارت (ع) افزوده می‌‌شود. این ماندگاری ریشه در عوامل بسیاری دارد که از آن میان می‌توان به مسئله حب و محبت خاندان رسول خدا (ص) و امام حسین (ع) در نزد تمام عدالت‌جویان و حق‌پرستان اشاره کرد اصلا حب و عشق به حسین (ع) یک حب و علاقه معمولی نیست بلکه آنطور در عمق و وجود حق‌پرستان راستین نفوذ پیدا کرده که لحظه‌ای دوری از آن برایشان امکان‌پذیر نمی‌باشد. این امر مصداق همان سخن گهربار رسول خدا (ص) است که می‌فرمایند؛
«حرارت محبت حسین (ع) در دلهای مردان و زنان با ایمان آنچنان ریشه دوانیده که هرگز به سردی تبدیل نمی‌شود.» (۴)
قیام امام حسین (ع) و یاران باوفایش یک قیام هدفمند است و هدف آن در اصل احیای امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد؛ همان امر مهم و الهی که به خاطر تسلط خاندان فاسد بنی‌اسد فراموش شده و جای آن را هوسرانی و غارت بیت‌المال گرفته بود. مسلم است که در چنین اوضاعی امام حسین (ع) که خود پرورش یافته مکتب دیانت و عدالت است، نمی‌تواند سکوت اختیار کند. پس حج را نیمه کاره گذاشته و به سوی سرزمینی راهی می‌شود تا با شهادت خویش و یاران بزرگوارش جلوی بسیاری از انحرافات زمانه را بگیرد؛
«خروج من برای اصلاح امت جدم بوده است.» (۵)
این زنده و احیا کردن مسئله امر به معروف و نهی از منکر آن قدر اهمیت پیدا می‌کند که مناسک حج نیمه تمام رها می‌شود و نوه گرانقدر رسول خدا (ص) با زن و فرزند و اصحاب با وفایش به سوی سرزمین گرم و سوزان کربلا راهی می‌شود. به راستی این گونه در مقابل ستم و عصیان ایستادگی کردن و از همه چیز و همه کس گذشتن، نه تنها امری خوب است بلکه از واجبات به حساب می‌آید؛
«به راستی خداوند تبارک و تعالی از اولیای خود نپسندیده است که در زمین نافرمانی و عصیان شود و آنان سکوت ورزند و بدان تن در دهند و امر به معروف و نهی از منکر را کنار نهند. پس من پیکار (با فساد) را از تحمل بندهای دوزخ آسانتر یافتم.» (۶)
از روایات متعدد چنین برمی‌آید که سرزمین کربلا و شبهای محرم سال ۶۱ ه- ق حال و هوای دیگری داشته. اصلا آنجا متبرک‌ترین محل بود جهت عبادت. آنگونه که مسن‌ترین یار امام حسین (ع)، یعنی حبیب‌بن مظاهر با دیدن آن همه عشق و ایمان با تحیر می‌گوید:
«همه قاریان قرآن و سحرکوشان در عبادت بودند.» (۷)
وقایع و اتفاقات روز عاشورا به راستی از حوادث نادر و بی‌نظیر تاریخ بشریت است؛ عده‌ای کم با ایمانی راسخ در مقابل عده‌ای بی‌شمار با اعتقاداتی سست و لرزان ایستاده‌اند. این عده، عاشق شهادت هستندو آن عده در پی به دست آوردن فتح و ظفر دنیوی.
بی‌شک آنچه در میدان کربلا و بر دلهای یاران امام حسین (ع) و نیز خود ایشان حکم می‌رانده، شهادت است و بس. آنطور که در کتاب اصول کافی آمده:
«امام باقر (ع) فرمود: چون نصرت خدا برای حسین بن علی (ع) فرود آمد تا آنجا که میان آسمان و زمین قرار گرفت. او را در انتخاب نصرت یاد دیدار خدا مخیر ساختند. او دیدار خدا را انتخاب کرد.» (۸)
چون همه یاران به شهادت می‌رسند، امام حسین (ع) تنها می‌ماند و در این تنهایی میدان نبرد فریاد می‌آورد که؛
«آیا کسی هست که مرا یاری کند؟»
امام (ع) خود می‌دانستند که تمام اصحاب به شهادت رسیده‌اند و از مردان حضرت زین‌العابدین (ع) زنده است و او هم بنا بر مشیت الهی و نیز امتداد داشتن نسل امامت بیمار بوده و آن درخواست امام حسین (ع) را نمی‌شنود. پس منظور و خطاب این قهرمان کربلا کیست؟
بی‌شک زمانی که حسین (ع) یاری‌گر می‌خواهد، او رو به سوی تاریخ و آینده ایستاده است؛ یعنی رو به آنهایی که سالها و قرنها بعد می‌آیند و عشق و علاقه به دین خدا در دل دارند و حاضرند جانشان را فدای آن کنند. امام علی (ع) به تمام آزاداندیشان و عدالت‌خواهان پیرو خداوندی ندا می‌دهند که آیا بعد از شهادت من و یارانم شما این آمادگی را دارید که این راه پرتلاطم را که باعث و بانی سعادت بشریت است، ادامه دهید؟ آیا شما حاضرید در چند قرن بعد از این یاری‌گر من در ادامه راه صحیح امر به معروف و نهی از منکر باشید؟ آیا شما این آمادگی رادارید که به خاطر زنده شدن سنت‌های خداوندی، جام گوارای شهادت را سر بکشید؟
«آیا نمی‌نگرید حق را که بدان عمل نمی‌گرددو باطل را که از آن دست برداشته نمی‌شود ... همین است که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنج و افسردگی نمی‌بینم ...» (۹)
راه حسین (ع) راه روشن و پویایی است. نام و یاد حسین (ع) تا ابد زنده است و این برخلاف گفته «رومن رولان» منتقد و اندیشمند فرانسوی است که می‌گوید: «سد زمان را بشکنیم و توده قهرمانان را از نو زنده سازیم» چرا که حسین (ع) نه تنها در پشت حصارهای زمان نمانده، بلکه زنده و جاوید است زیرا راه حسین (ع) هر روز پر رهروتر می‌باشد و این نشان از افزون شدن عدالت جویان و انصاف گرایان دارد و این خود نوید دهنده اصلاح‌گری قیام کربلا در دین اسلام و به دور از تحریف ماندن این آخرین درس الهی می‌باشد.
«من از سر غرور و تکبر و تباهکاری و ستمگری قیام نکردم. بلکه تنها برای این به پا خاستم که اوضاع امت جدم را سامان دهم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و روش جدم، پدرم، علی‌بن ابی‌طالب را در پیش گیرم.» (۱۰)
پی‌نوشت‌ها:
۱- مدرسه حسینی، تالیف مصطفی دلشاد تهرانی، ص .۱۰
۲- منتهی الآمال، تالیف شیخ عباس قمی، ص۲۱۵
۳- همان کتاب، ص۲۱۷
۴- مستدرک الوسائل
۵- فرازی از نامه امام حسین (ع) به محمد حنیفه
۶- امام علی (ع)، نهج السعاده، ج ۲/۲۲۶
۷- کتاب ابصارالعین، تالیف علامه سماوی
۸- اصول کافی، ج ۲، ص ۳۶۷
۹- امام حسین (ع)، البحار ج ۴۴/۳۸۱
۱۰- امام حسین (ع)، البحار ج ۴۴/۳۲۹
اکبر خوردچشم
منبع : روزنامه رسالت