سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


سردار ! تنها نیستی


سردار ! تنها نیستی
سردار احساس تنهایی می كرد. نه در میان مردم. در میان برخی از مسئولان و مراكزی كه انتظار می رفت او را در این جهاد مقدس همراهی كنند. او همه دختران و پسران جوان و نوجوان این مرز و بوم را به چشم فرزندان خود می نگریست و هیچ پدر دلسوزی را نمی توان یافت كه وقتی زندگی فرزندش با خطر و فاجعه ای هولناك روبرو می شود، آرام و قرار داشته باشد.
فلان دخترك نوجوان و دانش آموز راهنمایی از جمله چندین دختر هم سن و سال خود است كه اعضای فلان باند فساد و فحشاء آنها را با آب میوه حاوی داروی بیهوشی به خانه ای خلوت كشانده و در حال تجاوز از آنان عكس و فیلم گرفته اند... قاضی پرونده عوامل این باند را كه اعدام كمترین جزای جنایت آنان است، با وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد می كند... كار آن یك باند دیگر، فریب زنان شوهردار است. تاكنون ده ها خانواده را به خاك سیاه نشانده اند. اعضای اصلی این باند از تاجران بزرگ هستند. اسلحه كمری هم دارند، با مجوز! پلیس در یك اقدام غافلگیرانه و بعد از چند ماه تحقیق و بررسی اعضای باند را در حال ارتكاب جرم دستگیر می كند... قاضی محترم! بعد از چند روز آنان را به قید وثیقه آزاد می سازد و اعضای آزاد شده، شاكیان را به قتل تهدید می كنند و هنوز هم آزادند... آن باند دیگر عده ای زن و دختر را اجیر كرده است تا با پوشیدن لباس های تحریك كننده و آرایش های تند و زننده در خیابان ها راه بروند و... اعضای آن باند در حمام های خصوصی و استخرهای زنانه و اتاق های پرو دوربین مخفی كار گذاشته اند و از خانم های مراجعه كننده عكس های آنچنانی تهیه كرده و با تهدید و تطمیع از آنان درخواست های زشت و مشمئزكننده دارند... اعضای این باند به تولید و توزیع مشروبات الكلی مشغولند، اعضای آن باند به توزیع مواد مخدر اشتغال دارند و...
دخترك كه احساس می كند همه چیزش را از دست داده است سر به دیوار می كوبد، فلان مرد كه می بیند باندهای جنایتكار همسرش را به فساد كشیده و اكنون آزادانه می گردند و او را به قتل تهدید می كنند زانوی غم به دامن گرفته است... پدر و مادری كه باور نمی كردند در ایران اسلامی كسانی فرزند دلبندشان را به مشروبخواری، استعمال مواد مخدر و فساد و تباهی كشانده اند، هر روز ده ها بار آرزوی مرگ می كنند و...
سردار كه جوانی خود را در جبهه های نبرد به دفاع از اسلام و جان و مال و ناموس مردم این مرز و بوم گذرانده است وقتی این زشتی ها را می بیند و در همان حال كسانی را كه باید برای مقابله با این زشتی ها او را یاری دهند، ساكت و بی تفاوت می بیند، آتش می گیرد، انگار یكی از تك تیراندازان دشمن گلوله ای بر قلبش نشانده است و یا انفجار خمپاره ای جوانان همرزمش را به خاك انداخته است و...
آن روز صبح- چهارشنبه ۲۹ فروردین ماه- سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی كه در همایش مدیران مبارزه با مفاسد اجتماعی سخن می گفت، اندكی خشمگین به نظر می رسید و حق داشت. مردان خدا از آنچه خدا را به خشم می آورد خشمگین می شوند و بر آنچه رضای خدا در آن است لبخند می زنند. انگار سردار در ادامه راهی كه در پیش دارد احساس تنهایی می كرد ولی خسته نبود. او به یاد می آورد این شعار دوران جوانی را، در جبهه های نبرد. كی خسته است؟... دشمن...
سردار! تو تنها نیستی... اگر برخی از قضات و بازپرس ها به دلیل كم دانی یا به بهانه بی قانونی یا به هر دلیلی دیگر، گرگ های درنده ای را كه تو و یارانت با خون دادن و خون دل خوردن بازداشت كرده اید به یك چشم برهم زدن آزاد می كنند و دوباره به جان مردم و جوانان بی دفاع این مرز و بوم می اندازند، اگر فلان مسئول و فلان نماینده و فلان... وقتی پای ادای وظیفه ای كه بر گردن دارند به میان می آید، حساب آراء خود در انتخابات را می كنند- كه به قول تو محاسبه غلطی نیز هست- و یا ده ها ملاحظه دیگر دارند كه هیچكدام برخاسته از مسئولیت شناسی و خداجویی نیست، اگر آن فلان دیگر، خود آلوده است و یا سر در آخور آلودگان دارد و با تو در این جهاد مقدس همراهی نمی كند و... نگران نباش! مردم با تو همراهند. پدر و مادری كه تجاوزكنندگان به دخترك دانش آموزشان آزادانه می گردند، مردی كه دزدان ناموسش بی دغدغه از مجازات به غیرت او می خندند! خانواده ای كه در غم اعتیاد فرزند جوانشان زانوی غم به دامن گرفته اند و... همه با تو همراهند و همه مردم پاكباخته و شریفی كه دغدغه آینده خود، خانواده، فرزندان و میهن اسلامی خویش را دارند، اینان همه با تو همنوا هستند.
بگذار عده ای، اصرار تو بر مقابله با اراذل و اوباش را در حد و اندازه برخورد با فلان دختر بدحجاب پائین بیاورند و غیرت تو در برخورد با متجاوزان و دزدان ناموس مردم را به بهانه آن كه ابتدا باید كار فرهنگی كرد، غیرعلمی! قلمداد كنند. تو فریاد می زنی كه مگر كار فرهنگی و برخورد با متجاوزان به نوامیس مردم در تضاد است كه اول آن و بعد، این؟! و توضیح می دهی كه «هم آن و هم این»، اما آنها نه اهل آن هستند و نه اهل این...
سردار! تو تنها نیستی، مردم همه با تو هستند. باز هم زمزمه كن! با خشمی كه به غیرت آمیخته است و از قلبی خدایی برمی خیزد... مردم، خشم تو را دوست دارند و فریادت را پاس می دارند. آنچه در دل نهفته داری- و می دانیم كه بسیار است- را بر زبان آور تا به خواب رفته ها بیدار شوند و آنان كه خود را به خواب زده اند، رسوا..
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید