پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا
وضع اقتصادی مدینه در عهد نبوی
![وضع اقتصادی مدینه در عهد نبوی](/mag/i/2/h3hwv.jpg)
●زراعت
احاطه مدینه توسط كوهها و زمینهای آتشفشانی - حره - خاك این شهر را بسیار حاصلخیز كرده۳ و آن را به شكل حوضچههای كوهستانی در آورده است۴ كه آبهای زیر زمینی در این حوضچهها جمع میشود. به طوری كه میتوان هنگام حفر چاهها۵ در هر ناحیه از این سرزمین به حوض چههای زیرزمینی دست یافت. افزون بر این عوامل، وجود تعداد زیادی از رودخانهها كه در زمان بارندگی و سیلاب از آن كوهها و سنگلاخها جاری میشدند،۶ نیز شهر مدینه را در درجه نخست به عنوان شهر كشاورزی و كشاورزان قرار داده است.۷ بیشتر مردم مدینه دارای بستانها و نخلستان بودند۸ كه كوچك و بزرگ درآن كار میكردند.۹
بستانها و باغهای مدینه به حوائط مشهور بود۱۰ بیشتر اوقات مساحت این باغها زیاد نبود و به طور متوسط حدود صد ذراع بود،۱۱ هر باغی اغلب دارای یك چاه مخصوص به خود بود و در كنار چاه، خانهای جهت حفظ باغ وجود داشت.۱۲ برخی باغداران به دلیل احتیاط و ترس برای باغ د ری قرار نمیدادند، مگر سوراخ كوچكی كه از آن آب باریكهای از یكی از چاههای نزدیك به باغ وارد میشد و آن جوی آب را«ربیعا» مینامیدند.۱۳ بیشتر محصولات این باغها جهت مصرف شخصی صاحب باغ بود و گاه صاحب باغ محصول آن باغ را میفروخت و با آن وسیله معاش خانواده خ ود را تامین میكرد.۱۴
گاه كسی كه باغ شخصی نداشت، در باغهای اهالی مدینه در مقابل مقدار معینی خرما كار میكرد.۱۵ گاه صاحب باغ، باغ خود را به شخصی اجاره میداد، او در آن زراعت میكرد و آن را آبیاری مینمود و در مقابل متعهد میشد یك چهارم یا نیم یا كمتر یا بیشتر از این مقدار را به صاحب باغ بدهد. این روش «مزارعه» خوانده میشود.۱۶ در آبیاری باغها از آب رودخانههای فصلی۱۷ و یا آب چاهها۱۸ استفاده میشد. برای كشیدن آب از نهر یا چاه از شترهای آبكش استفاده میكردند۱۹ از گاو نیز برای شخم اراضی خود بهره میجستند.۲۰
در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله نیز عوامل متعددی مردم را به كشاورزی و ممارست در آن بر میانگیخت. عرف بود كه هر كسی زمین بایری را آباد كند، آن زمین برای او باشد.۲۱ افزون بر این، بسیاری از زمینهای زراعی در «وادی عقیق»۲۲ و در منطقه عالیه میان اغلب مهاجران ۲۳ تقسیم شد. ذكر شده است كه پیامبرصلی الله علیه وآله به یكی از مهاجران زمینی را در «حرهٔ الوادی» و «مبذر صاع»۲۴ بخشید و به دیگری چاهی در وادی عقیق داد.۲۵ این امر نشان میدهد كه این اراضی از آن همه گروهها بود و بدین دلیل در تقسیم آن میان مردم میانه روی می شد تا سهم هر كس به او برسد. در نتیجه گسترش زراعی مذكور، بیرون شهر مدینه باغهای زیادی بوجود آمد كه شهر را احاطه كرد.۲۶
در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله عوامل متعددی در حفظ منابع گیاهی مدینه نقش داشتند، قطع درخت سدر جز برای شخم زدن زمین ممنوع شد.۲۷ این شیوه تا زمان عمر بن خطاب ادامه داشت تا جائیكه شخصی به عنوان نگهبان گماشته میشد تا مسؤول مراقبت از درختان اقاقیا باشد تا كسی این درختان را قطع نكند.۲۸
در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله، آبیاری اراضی نقش عمدهای در كشاورزی داشت. آب در مسیل رودخانههای فصلی در مهزور، مذینیب و بطحان به اندازهای جمع میشد كه تا قوزك پا میرسید و هنگامی كه به این اندازه میرسید به زمین دیگری فرستاده میشد و مانع آب از زمین بالاتر به زمین پستتر نمیشدند.۲۹ ذكر شده است كه سهم آب برای نخلداران تا پاشنه پا و برای كشاورزان تا بند كفش بود.۳۰ مسیل از سنگلاخها بسوی دشتها و زمینهای هموار بود و ابتدا زمینهای بالاتر آبیاری میشدند و سپس حتی اگر محل عبور آب در زمین اولی بود آب را ب ه زمین كناری میفرستادند.۳۱
مهاجران زمینهای زراعی بزرگ زیادی را در غابه و حرهٔ ۳۲شرقی۳۳ صاحب شدند. اموال بنینضیر بیشتر در منطقه عالیه بود كه پس از كوچ دادن بنینضیر در سال چهارم هجری۳۴ خالصه پیامبرصلی الله علیه وآله شد.۳۵ در زمین بنینضیر درخت نخل میكاشتند و از آن غذای یكسال خا نواده پیامبرصلی الله علیه وآله را ذخیره میكردند و مابقی آن صرف خرید چهارپایان و سلاح میشد.۳۶ پیامبرصلی الله علیه وآله بخشی از اراضی بنینضیر را میان گروهی از مهاجران و دو نفر از انصار تقسیم كرد.۳۷
تعداد نخل كه مهمترین درخت زراعی بود، در مدینه زیاد شد و اموال صاحبان این درختان نیز افزون گشت.۳۸ بدین ترتیب وضع معیشت و قوت آنان نیز بهتر شد.۳۹ اهمیت زراعت درخت نخل در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله به حدی رسید كه یكی از حقوق بردگان این بود كه برای آزاد ی با صاحبان خود قرار میگذاشتند كه تعدادی نهال خرما برای او بكارند.۴۰ از شاخهها و تنه درختان خرما برای سقف و ستون خانهها استفاده میشد.۴۱ افزون بر آن از الیاف و برگ خرما در تهیه زنبیل، سبد، حصیر، بوریا و مانند آن بهره میگرفتند.۴۲ میوه درخت نخل از مهمت رین و با ارزشترین میوهها نزد مردم مدینه بود وآنها هنگامی كه اولین میوه نخل را میدیدند آن را نزد پیامبرصلی الله علیه وآله میآوردند. پیامبرصلی الله علیه وآله آن را میگرفت و میفرمود: پروردگارا در میوه درخت خرما به ما بركت عطا كن.۴۳
خرمای مدینه انواع متنوعی داشت از جمله خرمای سیاه و سرخ،۴۴ مشهورترین انواع خرما در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله عجوهٔ و عذق زید بود.۴۵ محصول خرما در بیشتر سالها به اندازه نیاز ساكنان مدینه بود و به همین سبب مازاد آن را به قیمت گرانتر از قیمت خرید گندم وا رداتی از شام میفروختند.۴۶ علت آن بود كه خرما ركن معیشت آنها بود و زراعت نخل نیاز به كوشش و صرف وقت زیادی داشت. گفته میشود كه گاهی آفات كشاورزی مانند قشام به درختان نخل آسیب میرساند و محصول یكسال آن را از بین میبرد.۴۷
تولید غلات و حبوباتی مانند گندم و جو پس از تولید خرما قرارداشت كه آنها را زیر درختان نخل میكاشتند.۴۸ مزارع ویژه حبوبات تا پس از اقدام مهاجران به این كار وجود نداشت.۴۹ مصرف جو میان مردم رتبه نخست را داشت.۵۰ به نظر میرسد گندم به اندازه نیاز مردم تولید ن میشد، به همین سبب از «بلقاء» به مدینه گندم میآوردند.۵۱
مهاجران در گسترش كشت گندم نقش داشتند، ذكر شده است كه طلحهٔ بن عبیدالله تمیمی، نخستین كسی بود كه در وادی قنات در شمال مدینه گندم كاشت.۵۲ با این حال محصول گندم به اندازه نیاز نبود و برای جبران كمبود آن به وارد كردن آن از خارج توجه شد. عبدالرحمان بن عوف هفت صد بار شتر میآورد كه گندم، آرد و غذای مردم بود.۵۳
از سوی دیگر، در مدینه برخی میوهها كشت میشد و دوبار در سال از بستانهای آن میوه برداشت میشد.۵۴ مشهورترین میوهها انگور و انواع مختلف آن از قبیل «مراودی» است كه مرغوبترین و شیرینترین نوع انگور بود،۵۵ كه در تاكستانهای قباء، عالیه، جفاف و دیگر بستانه ای مدینه به عمل میآمد.۵۶ حكایت شده است كه سعد بن ابیوقاص در منطقه عقیق محصول انگور خود را به هزار دینار فروخت.۵۷ افزون بر آن انگور، گلابی و خربزه نیز كشت میشد.۵۸
همچنین سبزیجات و حبوباتی مانند خیار و دباء، كه نوعی كدو بود، پیاز، سیر۵۹ و هویج۶۰ را میكاشتند.
از عواملی كه در بهبودی زراعت و پیشرفت زیاد آن در مدینه نقش داشت، وجود تعداد زیاد مهاجران بود كه به زراعت میپرداختند و از زمینهای كشاورزی به شكل گسترده بهره برداری میكردند. آنها وادیهای اطراف را آباد كردند، مانند وادی بطحان كه طعم ورنگ آب آن تغییر كر ده بود.۶۱ همچنین اراضی غابه در شمال غربی مدینه را آباد كردند كه دارای درختان بسیار و درهم پیچیده از جمله درختان گز و شورگز بود. آنها بیشتر این درختان را قطع كردند و به جای آن نهالهای نخل را كاشتند.۶۲ همچنین در وادی قناهٔ، مزارعی رابه كشت گندم اختصاص دادند و گفته میشود كه در یكی از این مزارع گندم از بیست شتر آبكش استفاده میشد.۶۳ این مطلب دلالت بر وسعت آن مزارع و كثرت محصولات آنها دارد.
●تجارت
الف) بازارهای تجاری مدینه
مردم مدینه به دلیل وضعیت و شغل كشاورزی، استقرار در یك مكان و قرار گرفتن مدینه در سر راه تجاری میان شمال و جنوب به انواع فعالیتهای تجاری مشغول بودند.۶۴ از مهمترین نشانههای آن وجود چندین بازار تجاری بود كه به شاخه و شعبههای متعدد تقسیم شده بودند.۶۵ ا ز جمله بازارهای پیش از هجرت، بازار «حُباشه» از آن قبیله بنیقینقاع بود كه به خرید و فروش برده اختصاص داشت.۶۶ به نظر میرسد كه آن بخش از بازار بنیقینقاع كه در جسر وادی بطحان واقع بود۶۷ بازار بزرگی بود كه در آن جنب و جوش زیاد و صدای خرید و فروش بلند بود.۶ ۸ مهمترین چیزهایی كه در این بازار فروخته شد عبارت بودند از زیورآلات، كمانها، سرنیزهها و شمشیرها.۶۹ به جز آن از بازارهای مدینه در جاهلیت، بازاری در زَباله در ناحیهای كه یثرب نامیده میشد،بود۷۰ و بازاری در بخش غربی مسجد قباء۷۱ و بازاری در محل زندگی بنی الحبلی در مكانی كه به آن مزاحم گفته میشد.۷۲ این بازارها در جاهلیت و ابتدای اسلام بر پا میشدند، یهودیان بازاری در «بقیع غرقد» در شرق مسجد النبی داشتند۷۳ بازار مسلمانان نزدیك بازار یهودیان، در محل «بقیع زبیر» بر سر راه «بقیع غرقد» قرار داشت.۷۴ ظاهرا هنگ امی كه بازار یهودیان، نزدیك بازار مسلمانان بود، نیرومند شدن مسلمانان را دیدند و از رقابت و نزدیكی آنها در تجارت مدینه احساس خطر كردند، كعب بن اشرف یهودی به بازار مسلمانان رفت و داخل آن شد و طنابهای آن را قطع كرد. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: هر آینه ب ازار را به جایی منتقل خواهم كرد كه تحمل آن برای كعب سختتر از این بازار باشد و آن را به محل بازار مدینه در غرب مسجد النبی منتقل كرد. یكی۷۵ از صحابه، پیامبرصلی الله علیه وآله را به انتخاب این محل راهنمایی كرد۷۶ و بعدها میان بازار و مسجد النبی خانههایی ب رای صحابه ساخته شد.۷۷
انتخاب موفق مكان بازار از جانب مسلمانان برتجربه تجاری زیاد آنها و درك آنان از امور خرید و فروش دلالت دارد. زیرا كه این بازار در محلی بود كه از سمت شام و یا از سمت یمن و مكه و دیگر قبایل مجاور به عنوان دروازه اصلی شهر محسوب میشد. بدون شك تاجران و هیاتها ی مختلف هنگام رسیدن به مدینه، همراه كاروانهای خود كه حامل بار بودند برای دور زدن خانهها یا عبور از میان آنها جهت ورود به بازار یهود در داخل شهر دچار مشكل میشدند.
بازار جدید مدینه پس از هجرت میدان وسیعی بود كه ساختمان و سایبانی نداشت، سوار در آن میدان پیاده میشد و مركب خود را در جایی قرار میداد. سپس در بازار میگشت، در عین حال مركب خود را میدید و چیزی از دید او پنهان نمیماند.۷۸ طول بازار بیشتر از عرض آن بود و در منطقه معروفی كه امروز «مناحهٔ» نامیده میشود قرار داشت. این منطقه از مرز شمالی به مصلی العید كه در مكان مسجد غمامه امروزی است تا منطقه جرارسعد در محله بنیساعدهٔ نزدیك ثنیهٔ الوداع در شمال مدینه امتداد داشت. در آغاز محل بازار در جرار سعد، مقبرههای قدیم ی بنیساعده بودند كه آن را به پیامبرصلی الله علیه وآله بخشیدند و ایشان آن را به بازار اختصاص داد.۷۹
این بازار انواع كالاها از قبیل خرما،۸۰ گندم،۸۱ روغن، كشك،۸۲ و دیگر غذاها۸۳ را داشت. همچنین پوستهای دباغی شده۸۴ و مواد دباغی مانند گیاهان دباغی۸۵ «بَز» كه نوعی پوشش و جامه است، به فروش میرسید. گفته میشد بز لباسی است كه در خانه تولید میشد.۸۶ بزازها كه فروشندگان لباس بودند مكان مشخصی در بازار داشتند.۸۷ گفته میشود كه عثمان بن عفان و طلحهٔ بن عبیدالله بزاز بودند و شغلی جز بزازی نداشتند.۸۸ همچنین در بازار تمام كالاهای مدینه از جمله تیر، نیزه، شمشیر، زیور آلات۸۹ و انواع چهار پایان۹۰ عرضه میشد. اسبها نیز دارای قسمت مخصوصی در بازار بودند كه به «بقیع الخیل»۹۱ مشهور بود همچنین برای شترها۹۲ و گاوها و گوسفندها نیز قسمت خاصی بود.۹۳
افزون بر آن در بازار مدینه تمام كالاهایی كه از خارج وارد میشد، از قبیل گندم،۹۴ روغن زیتون،۹۵ عسل،۹۶ اسب و سلاح۹۷ و برخی وسایل غیر ضروری و تجملی مانند ظروف نقره فروخته میشد.۹۸كار بازار در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله، نظم و ترتیب یافت و بزرگان توجه بسیاری به امر بازار داشتند.۹۹ پیامبرصلی الله علیه وآله خود شخصاً با تعدادی از یارانش به بررسی اوضاع بازار، مراقبت از امور آن و مسائل جاری درآن میپرداختند.۱۰۰ ذكر شده كه پیامبرصل ی الله علیه وآله از كنار مردی عبور كرد كه غذایی میفروخت، مرد فروشنده چیز تقلبی را وارد غذا نمود و پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: كسی كه در كار خود تقلب كند، از ما نیست.۱۰۱ این مطلب دلالت بر آن دارد كه در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله بازار مدینه، بر خل اف بازار مكه۱۰۲ كه پیامبرصلی الله علیه وآله عاملی برآن گماشته بود، دارای متولی نبود و پیامبرصلی الله علیه وآله خود با صحابه به مراقبت از بازار میپرداخت كه اهداف مورد نظر را برآورده میكرد.
از جمله امور بازار، مراقبت از قیمتها و مشخص نمودن قیمت تا حدی بود كه مصلحت عمومی اقتضا میكرد.۱۰۳ احتكار كالاها و غذاهایی كه به بازار آورده میشد، ممنوع بود.۱۰۴ قوانینی وضع شده بود كه هیچ زیانی به فروشنده و مشتری نرسد. از مواردی كه منع شده بود فروش محصو لات نارس بود مگر اینكه میوهها كاملا رسیده باشند.۱۰۵ اگر كسی درخت نخل را میفروخت، میوه از آن فروشنده بود، مگر آنكه با خریدار شرط كرده باشد.۱۰۶ فروش انواع میوهها مانند هندوانه، خربزه و همچنین صیفی جات مانند خیار، هویج تا زمانی كه رسیده و خوب نبودند، ممن وع بود.۱۰۷ فروش اجناس بصورت درهم ممنوع بود.۱۰۸ سمسار یا دلالی در بازار بود كه عقد معامله میان مشتری و فروشنده را با دریافت مزدی بر عهده میگرفت.۱۰۹
كار تنظیم خرید و فروش پیش از دوره پیامبرصلی الله علیه وآله در بازارهای مدینه انجام نمیشد و ناظری وجود نداشت كه مانع كار تاجرانی شوند كه در پیمانهها تقلب میكردند و مردم را میفریفتند.۱۱۰ با ظهور اسلام این وضعیت تغییر كرد، زیرا آیاتی به ویژه در زمینه ت وجه به درستی اندازه پیمانهها و اوزان نازل شد.۱۱۱ تاجران مدینه هنگام آمدن پیامبرصلی الله علیه وآله به این شهر از لحاظ توجه به پیمانه و وزن بدترین مردم بودند كه خداوند آیه «ویل للمطففین» را در مورد آنان نازل كرد و آنها پیمانههای خود را اصلاح كردند.۱۱۲ مر دم مدینه به كار معامله سكه و صرافی نیز میپرداختند و آن را نوعی تجارت میدانستند.۱۱۳ در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله معامله سكه دارای نظم شد و حكم خداوند در مورد معامله روشن شد.۱۱۴ ربا در معامله سكه از برجستهترین كارهایی بود كه به آن اقدام میكردند.۱۱۵ تا این كه خداوند آن را حرام نمود.۱۱۶ كار صرافی بر پایه فروش طلا یا نقره بصورت پایاپای بود.۱۱۷ گاه فروش به صورت نسیه و یا تاخیر بود، اما چندان رواج نداشت.۱۱۸ اسلام بهره زنان رااز آن چه كسب مینمودند، تصدیق نمود.۱۱۹ از آن جمله زنان عطر فروش بودند كه برخی از آنان برای فروش عطر به زنان به در خانهها میرفتند.۱۲۰
قبایل مجاور مدینه نقش مهمی در شكوفایی و رونق تجارت بازارهای مدینه داشتند. گروههایی از قبایل مذكور به بازار مدینه میآمدند كه انواع كالاها را برای خرید و فروش در طول یكسال به همراه داشتند. مهمترین۱۲۱ چیزهایی كه آنان در بازار عرضه میكردند، شتر۱۲۲ و گو سفند بود.۱۲۳ ذكر شده بنیسلیم اسب، شتر، گوسفند و روغن به بازار میآوردند۱۲۴ و شتر را به دینار میفروختند.۱۲۵ پیامبرصلی الله علیه وآله از مردی از بنیفزارهٔ اسبی را به ده ورق نقره خرید.۱۲۶ از چیزهایی كه قبایل به بازار مدینه میآوردند، شراب بود. البته پیش ا ز آن كه حرام اعلام شود،۱۲۷ و گوشت۱۲۸ كه بیشتر اوقات حیوانات شكار شده بود كه مردم بادیه به بازار میآوردند.۱۲۹ آنها بردهها را به بازار آورده۱۳۰ و به عادت اعراب جاهلی۱۳۱ با صدای بلند آنها را به فروش میگذاشتند.۱۳۲ مهمترین چیزهایی كه این قبایل از مدینه میخریدند، خرما، گندم و برخی البسه بود.۱۳۳
ب) مبادلات تجاری میان مدینه و خارج
دور از ذهن است كه فعالیت تجاری مدینه تنها محدود به تجارت داخل بازارها باشد و مردم شهر روابط تجاری خارجی نداشته باشند.۱۳۴ بویژه آن كه مدینه در كنار راه كاروانهایی واقع شده بود كه بهترین عطریات را میان یمن و شام حمل میكردند.۱۳۵ از اینرو برخی از اهال ی شهر در این امر سهیم بودند، راه كاروانها از یك سو به ایران و از سوی دیگر به شام از مدینه میگذشت.۱۳۶ ذكر شده كه هنگامی كه سلمان فارسی نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد تا اسلام بیاورد، پیامبرصلی الله علیه وآله سخن او را متوجه نمیشد و خواست كه آن را برا یش ترجمه كنند و تاجری از یهودیان آمد كه هم فارسی و هم عربی میدانست و سخن سلمان را به عربی ترجمه كرد. البته او سخن سلمان را كه در مورد ستایش پیامبرصلی الله علیه وآله و نكوهش بود یهودیان تحریف كرد.۱۳۷ از این مطلب وجود سفرهای تجاری از مدینه به ایران برمیآ ید كه برخی تجار یثربی به آن اقدام میكردند و ناچار باید زبان فارسی را میآموختند كه البته تعداد آنها بین مردم كم بود. همچنین میتوان شركت مردم مدینه در بازارهای عربی عكاظ، ذیالمجاز و مجنهٔ را در چارچوب سفرهای خارجی برای تجارت به حساب آورد كه جایگاهی مانن د سایر عربها در زمان جاهلیت داشتند.۱۳۸
ذكر شده كه ابامعلق انصاری پس از هجرت تاجری بود كه با سرمایه خود و دیگران به تجارت میپرداخت و در مناطق مختلف مسافرت میكرد۱۳۹ همچنین از بزرگترین یاران پیامبرصلی الله علیه وآله كسانی بودند كه حضور در كنار پیامبرصلی الله علیه وآله آنان را از طلب رزق و روز ی و فضل خداوند و پرداختن به كار تجارت خارجی بازنداشت. كسانی چون ابوبكر یك سال پیش از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله با كاروان تجاری برای تجارت همراه نعیمان و سویبط بن حرملهٔ به بصری رفت.۱۴۰
تاجران مكه نیز برای خرید و فروش۱۴۱ و یا خرید خرما۱۴۲ به مدینه میآمدند. همچنین تاجران شام نیز به مدینه میآمدند و ۱۴۳با خود روغن زیتون، گندم، جو، انجیر، پارچه و اجناس شامی۱۴۴ مانند آرد، روغن، عسل میآوردند.۱۴۵ تاجران نبطی نیز به مدینه میآمدند.۱۴۶ تجا رت آنها بیشتر در حد گندم و روغن بود.۱۴۷
گفته شده است یكی از تاجران ایرانی ذكر پیامبرصلی الله علیه وآله و خروج او را در مدینه شنید و برای تجارت با پیامبرصلی الله علیه وآله راهی شد و هنگامی كه به مدینه رسید اسلام آورد.۱۴۸ این مطلب بیانگر این است كه تاجران ایرانی، مدینه را میشناختند و از زمانهای قدیم با مدینه روابط تجاری داشتند.
از مهمترین كالاهای خارجی كه به مدینه وارد میشد، انواع لباس همچون لباسهای مخمل و كركدار و دستار بود كه از عدن، یمن میآمد،۱۴۹ گلیم از شام و۱۵۰ عطر از یمن وارد میشد.۱۵۱
پس از هجرت رونق تجارت مدینه بیشتر شد، زیرا بیشتر مهاجران تجارت خود رابه مدینه انتقال دادند و اقدام به سفرهای تجاری بین مدینه و شام و بصری میكردند.۱۵۲ آنها از شام به مدینه، فانوس، روغن، ریسمان۱۵۳ و ظروف نقره وارد میكردند.۱۵۴ همچنین عطر را از هند از طریق «دارین» كه شكافی در خلیج فارس است و - منطقهای كه امروز به بحرین مشهور است - وارد میكردند. در دارین بازاری بود كه انواع عطر از هند وارد آن جا میشد.۱۵۵ از این رو، عطار یا فروشنده عطر منسوب دارین مشهور را «داری» میگفتند.۱۵۶ كاروان آنها به دلیل كثرت ن فرات از سایر كاروانها متمایز بود، به طوری كه گاه تعداد افراد یك كاروان به چهار صد و پنجاه نفر میرسید.۱۵۷ این مساله به زیادی حجم تجارت خارجی مدینه پس از هجرت دلالت دارد. ذكر شده است كه عبدالرحمان بن عوف پس از مهاجرت به مدینه گفت: بازار را به من نشان دهی د۱۵۸ و به تجارت پرداخت و ثروتمند شد تا آنجا كه هفتصد بار شتر كه حامل گندم، آرد و غذا بودند، نزد او میآمد.۱۵۹ مدینه پس از این شكوفایی بزرگ در تجارت «سوق العرب» خوانده میشد و از نواحی دور به آنجا كالا وارد میشد.۱۶۰
از روابط تجاری خارجی مدینه در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله رابطه با نجد بود.۱۶۱ ذكر شده كه پیامبر، سعد بن زید انصاری را با اسیرانی از بنیقریظه به نجد فرستاد و با پول آنها از نجد اسب و سلاح خرید.۱۶۲ از یمامه خرما به مدینه میآمد،۱۶۳ همچنین از خیبر نیز خرما میآوردند.۱۶۴
با وجود این كه مدینه از ساحل دریا دور بود، اما دریا نقش مهمی در رونق تجارت خارجی این شهر داشت. نزدیكترین بندر به مدینه در ساحل دریای سرخ «بندر الجار» است كه برای لنگرانداختن كشتیها مناسب است.۱۶۵ این بندر در سه مرحلهای۱۶۶ ساحل دریا قرار دارد. این بندر امروز تنها محل ورود به دریاست.۱۶۷ كشتیها ازسرزمین حبشه، مصر، عدن، چین و هند به سوی بندر الجار حركت میكردند.۱۶۸ از طریق الجار سایر یاران پیامبر از سرزمین حبشه به مدینه آمدند كه كشتی در ساحل آن جا لنگر انداخت.۱۶۹ ساحل الجار امروزه به ساحل «بولا» معروف ا ست.۱۷۰ الجار بعنوان دهانهای بزرگ برای ورود به مدینه نقش مهمی ایفا كرده است. به طوری كه از طریق آن مواد غذایی سرزمینهای اسلامی به مدینه وارد میشد. همین وضع در دوره عمر بنخطاب نیز ادامه داشته است.۱۷۱
ج) پایههای روابط تجاری
۱. پول: در معاملات تجاری مردم مدینه پیش و پس از اسلام به هنگام خرید و فروش از درهم و دینار از جنس نقره و طلا استفاده میشد.۱۷۲ در این باره ذكر شده است، هنگامی كه مهاجران به مدینه میآمدند، آب نداشتند و مردی از قبیله بنیغفار چشمهای داشت كه به آن روم هٔ گفته میشد كه هر پیمانه آب آن را یك مد میفروخت و پیامبرصلی الله علیه وآله به او فرمود: به گوارایی آن چشمهای در بهشت است. آن مرد گفت: ای پیامبرصلی الله علیه وآله من و خانوادهام چیزی جز آن نداریم. این گفته به عثمان رسید كه آن را به ۳۵ هزار درهم خرید.۱ ۷۳ همچنین ذكر شده كه ابارحیمه پیامبرصلی الله علیه وآله را حجامت كرد و پیامبر درهمی به او داد.۱۷۴
از نمونههای معامله مردم مدینه با جنس نقره ذكر شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله به بلال دستور داد كه وفد بنیمرهٔ را تجهیز كند. آنها سیزده نفر بودند كه در سال ۹ هجری به مدینه آمدند و بلال با ده ورق نقره به آنان داد. به رئیس آنان كه حارث بن عوف بود، دوازده اوقیه داد.۱۷۵ همچنین ذكر شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله شتری را از یكی از صحابه به قیمت یك اوقیه خریداری كرد.۱۷۶
بجاست كه به انواع سكههایی كه مردم با آنها در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله معامله میكردند، اشاره شود. این سكهها چندان متنوع نبودند یا سكههایی كه مردم در صدر اسلام و یا عصر اموی با آن معامله میكردند، چندان تفاوتی با هم نداشتند. ذكر شده كه درهم در عص ر پیامبرصلی الله علیه وآله دو نوع بود: سیاه كامل كه وزن آن ۸ دانق بود و «طبری عقیقه» كه وزن درهم آن ۴ دانق بود. كار كردن با این درهمها مشكل بود و تنها در پرداخت زكات از آنها استفاده میشد. مردم نیز به دو نوع كم و زیاد زكات میدادند.۱۷۷ اختلاف در نوع دره مها در مدینه زمان پیامبرصلی الله علیه وآله خارج از اراده مردم بود و به ورود آن درهمها از شهرهای ایران بستگی داشت كه دارای وزنهای مختلف كم و زیاد بودند.۱۷۸
افزون بر معامله با سكه، به هنگام خرید و فروش از روش معامله كالا با كالا نیز بهره میگرفتند.۱۷۹ مثلا كالاهایی مانند گندم، جو و انواع میوه و مشابه آنها را باهم معاوضه میكردند و یا گاه مقدار مشخصی خرما به كسی كه كار انجام داده بود، میپرداختند.۱۸۰
همچنان كه اشاره شد، درهم و دینار در دوره جاهلیت و یا پس از اسلام چندان در معامله رواج نداشت،۱۸۱ بلكه مجموعهای از سكههای ایرانی و رومی متدوال بود. پیامبرصلی الله علیه وآله به كار بردن سكههای بیزانسی و ایرانی را كه دارای تصویر بودند، پذیرفت. خلفای پس ا ز ایشان نیز در دوره راشدی و اموی استعمال این سكهها را پذیرفتند تا اینكه در حكومت مروان در سال ۷۷ه استفاده از آن به پایان رسید.۱۸۲
دینار بیزانسی یا رومی عبارت از قطعه دایرهای شكل از جنس طلا بود كه مصور به چهره یكی از امپراطوران بیزانس بود كه در عصر ضرب آن سكه میزیست.۱۸۳ در صدر اسلام دینارهای هرقلی معروف بودند كه چهره هرقل به تنهایی و یا به همراه فرزندانش - هرقلیوناس و قسطنطنین - در كنار او بر روی سكه دیده میشد كه هر كدام صلیبی بلند در دست داشتند.۱۸۴ نام «هرقلی» را عربها بر این سكهها داده بودند.۱۸۵ طلای دینار هرقلی از بهترین طلاها بود و شكل آن بسیار زیبا بود.۱۸۶
به نظر میرسد، ارزش این دینارها بسیار زیاد بود. گفته شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله از بنینجار باغی را به ده دینار طلا خرید كه ابوبكر پول آن را پرداخت.۱۸۷درهمهای نقرهای در عراق و ایران ضرب میشد كه چهره كسری بر روی آن همراه با نوشتههای فارسی حك میشد.۱۸۸ این درهم عبارت از قطعهای دایرهای شكل بود.۱۸۹
از مطالب فوق برمیآید كه در زمان جاهلیت سكههای عربی میان اعراب رایج نبود.۱۹۰ با این حال حفاریهای باستانی وجود سكههای عربی حمیری ضرب شده ونقش دار را ثابت كردهاند.۱۹۱ سكههای عربی به شكل محدود و بسیار اندك رواج داشت.۱۹۲ همچنین ذكر شده كه سكههای عربی دیگری از ممالك اطراف جزیرهٔالعرب مثل انباط وتدمر میان اعراب متداول بود كه سكههای تدمری نقشدار بودند.۱۹۳ سكه حمیر به دلیل ورود اندك به سرزمین عرب و یا اعتماد كم عرب به سكههایی كه میان آنها ضرب میشد، كمتر متداول بود.۱۹۴ دلیل اصلی متداول نبودن سكههای عرب ی میان عرب ناشی از نبودن ضرابخانه در جزیرهٔ العرب بود.۱۹۵ این مساله تا زمان عمر بن خطاب ادامه داشت تا این كه در زمان او ضرابخانهای جهت ضرب سكه ایجاد شد. سكهها به شكل درهمهای ایرانی ضرب میشد و كلمه «الحمدلله» و در برخی سكهها كلمه «رسول الله» و سپس «لا اله الا الله» بر روی دیگر و تصویر پادشاه ایران ضرب میشد.۱۹۶
۲. وزنها و پیمانهها
از وزنهای متداول در مدینه در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله مثقال بود.۱۹۷ درهم و دینار نیز در وزنكشی بكار میرفتند.۱۹۸ از وزنهایی كه مردم مدینه با آن معامله میكردند و میان آنها رواج داشت، «اوقیه» بود كه احتمالاً برابر با وزن چهل درهم بود.۱۹۹ آنها با وزن «قنطار» نیز معامله میكردند كه نزد اعراب برابر مال بسیاری بود و در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله معادل هزار و دویست اوقیه بود.۲۰۰ از پیمانههای مردم مدینه مد، صاع، فرق، عرق، و وسق بودند.۲۰۱
●مشاغل و حرفهها
مردم مدینه در كنار اشتغال به زراعت و تجارت، فعالیتهای شغلی دیگری نیز داشتند كه ضرورت زندگی، شیوه معیشت و آداب و رسوم آنها ایجاب میكرد. بدون شك، در مدینه ثروتی از چارپایان مانند گوسفند، شتر و اسب وجود نداشت. گروهی از ساكنان مدینه برای رفع نیازهای خو د۲۰۲ و یا منظورهای دیگر نظیر نگهداری شتران صدقه، آماده كردن اسبها برای جنگ و مانند آن چوپانی میكردند.۲۰۳ به كسی كه به این شغل میپرداخت، «راعی العیر» گفته میشد.۲۰۴ «رعاهٔ» صفتی كلی است و چوپانها مزد مشخصی را از صاحب چهار پایان میگرفتند.۲۰۵ ظاهراً سرپرس تی مركبهایی كه یاران پیامبرصلی الله علیه وآله در جنگها مورد استفاده قرار میدادند، بصورت نوبتی بود و بابت آن مزدی دریافت نمیشد.۲۰۶
باتوجه به دگرگونی امور مدینه و افزونی خروج مردان از شهر برای غزوات و اردوكشیها، ضرورت وجود گروهی ویژه برای حفاظت از شهر احساس میشد. این گروه به نام «حرس المدینه» (نگهبان مدینه) خوانده میشدند. آنان اغلب از جوانانی بودند كه به سن ۱۵ سالگی رسیده بودند.۲ ۰۷ ضرورت امنیت در جنگها وجود مردانی را برای نگهبانی از شتران میطلبید كه كار آنها حفاظت و مراقبت از مركبها در میدان جنگ بود.۲۰۸ هر شب چند مرد به نوبت در زمان صلح و آرامش۲۰۹ و یا در زمان جنگ۲۱۰ مقابل در خانه پیامبرصلی الله علیه وآله نگهبانی میدادند كه به «حرسی»۲۱۱ یا «حارس النبی» ملقب بودند.۲۱۲
ذكر شده كه در مدینه مردانی بودند كه آگاهی كاملی از راهها و طبیعت نواحی مختلف پیرامون مدینه و یا كل جزیرهٔالعرب داشتند و از آنها به عنوان راهنمای آگاه و راهبلد برای شناخت بهترین راهها، مناطق و هوای خوب كمك گرفته میشد.۲۱۳
تنها تعداد كمی از صحابه به شغل كتابت مشغول بودند، زیرا افراد كمی میتوانستند بنویسند، اغلب این نویسندگان از مهاجرانی بودند كه كتابت را در زمان جاهلیت آموخته بودند و در زمان اسلام به آن اقدام میكردند.۲۱۴ این بدان معنی نیست كه هیچ نویسندهای در میان انصا ر وجود نداشت. عبدالله بن رواحهٔ و ابیّ بن كعب۲۱۵ و تعدادی دیگر نوشتن میدانستند و از كاتبان پیامبرصلی الله علیه وآله بودند. پیامبرصلی الله علیه وآله گروهی كاتب داشت كه مهمترین آنها كاتبان وحی بودند. این نویسندگان در كنار كتابت وحی، بدهكاریها، پیمانها و معاملات مردم را مینوشتند.۲۱۶ آنها معمولا بر روی شاخههای صاف درخت خرما، پوست و استخوان مینوشتند.۲۱۷
از مشاغل و حرف شناخته شده در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله، شغل مستوفی یا مالیاتگیری بود. مستوفی فردی بود كه رهبر جامعه او را میفرستاد و او از كارگزاران اموالی را میگرفت و پس از خالص كردن، آن را نزد پیامبرصلی الله علیه وآله میآورد.۲۱۸ همچنین شغل دیگر ی به نام خزانه داری وجود داشت، خزانه دار همان «صاحب بیت المال» بود۲۱۹ و گروهی نیز «خارص» بودند كه خرمایی را كه بر درخت نخل بود، تخمین میزدند.۲۲۰
از شغلهای مربوط به مسجد، به جز امام جماعت، شغل مؤذن بود. از مؤذنان مشهور زمان پیامبرصلی الله علیه وآله بلالبن رباح، ابن ام مكتوم - كه مردی كور بود - و سعد القرظ - مولای انصار بودند كه در مسجد قباء اذان میگفتند.۲۲۱
در مدینه عصر پیامبرصلی الله علیه وآله، علم طب نیز مورد اهتمام مردم بود. گروه زیادی به شناخت امور طبی علاقمند بودند و در فهم آن و آشنایی به رموز این علم مجاهدت میورزیدند.۲۲۲ از كسانی كه به این شغل میپرداختند، حارث بن كلدهٔ ثقفی بود.۲۲۳ او علم طب را در ا یران و یمن فراگرفته و در آنجا به طور عملی آموزش دیده بود و داروها را می شناخت.۲۲۴ صحابه به هنگام بیماری نزد او میرفتند و او را «طبیب العرب» مینامیدند.۲۲۵ ذكر شده كه «اسماء بنت عمیس» نیز طبابت میكرد و برای مردم دارو تجویز میكرد.۲۲۶ او علم پزشكی را در حبشه آموخته بود.۲۲۷ برخی از زنان صحابه به كار پرستاری مشغول بودند. ذكر شده كه رفیده زنی بود كه اسلام آورد و خیمهای در مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله داشت كه مجروحان را مداوا مینمود. او خود را وقف خدمت به مسلمانان نیازمند كرده بود.۲۲۸
در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله شغلهایی در مدینه وجود داشتند كه از منزلت و مرتبه پایینتری برخوردار بودند، مانند حجامت۲۲۹ و آرایشگری كه آرایشگر بیشتر اوقات حجامت نیز میكرد،۲۳۰ قصابی۲۳۱ كه قصاب در اكثر مواقع لحام خوانده میشد،۲۳۲ لحام صیغه مبالغه به م عنای فروشنده گوشت است.۲۳۳ آنها گوشت را در بازار میفروختند.۲۳۴ یكی از مشاغل نانوایی بود۲۳۵ ذكر شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله از كنار یكی از نانوایان عبور میكرد، به او فرمود: مرحبا بر تو و برنان نازك.۲۳۶ گروهی به مشاغلی مانند آشپزی،۲۳۷ خیاطی،۲۳۸ گوركنی میپرداختند۲۳۹ و به حفر كنندگان قبر، نبّاش میگفتند.۲۴۰ گروهی نیز سقا بودند كه آب را بر پشت خود۲۴۱ و یا با شتر حمل میكردند۲۴۲ آنان گاه آب را با دلو از چاه بیرون میكشیدند و برای هر دلو خرمایی دریافت میكردند.۲۴۳
برخی از زنان دارای فعالیتهایی بودند كه با رسوم جامعه، طبیعت و سرشت زن و استعداد آنها هماهنگی داشت از جمله این شغلها آرایشگری، مامایی و دایگی كودكان بود.۲۴۴ گفته شده زنی سیاه پوست یا زنی جوان از كسانی بود كه از مسجد النبی خس و خاشاك، چوبها و پلیدیها را میزدود. البته در روایات مربوط به آن اختلاف است.۲۴۵
به طور كلی، فعالیتهای شغلی و صنعتی به جد در مدینه دنبال میشد و مردم شغل خود را جهت برطرف كردن نیازهای خود و دیگران به انجام میرساندند. بیشتر صنایع متكی بر محصولات نخل بود، مانند سبدبافی، حصیربافی، خواص یا فروشندگی برگ خرما.۲۴۶ به همین دلیل صاحب این ش غلها «خواص» نامیده میشد.۲۴۷ افزون بر آن از پشم و پوست درخت خرما ریسمان میبافتند.۲۴۸ صنعتهایی نیز بر پایه فلزات و ذوب سنگها استوار بود. آنها از سنگها و فلزات ذوب شده در ساخت زیورآلات و اسلحههایی همچون كمان، سرنیزه، شمشیر و مانند آن استفاده میكردند.۲۴ ۹ در صنعت زرگری برای اجزایی از بدن مانند بینی زیور آلاتی از نقره یا طلا ساخته میشد.۲۵۰ زرگری در جامعه مدینه از احترام چندانی برخوردار نبود، زیرا زرگرها به دروغ و فساد در كار خود میپرداختند. غالبا مردمی كه دارای جایگاه والایی نبودند و از اراذل محسوب می شدند، از قبیل یهودیان به زرگری میپرداختند.۲۵۱ اما شغل آهنگری دارای اعتبار و ارزش بود و پیامبرصلی الله علیه وآله مانع فرستادن فرزندش ابراهیم نزد دایهای به نام امسیف برای شیر خوردن نشد. امسیف همسر آهنگری از انصار به نام ابوسیف در مدینه بود۲۵۲ كه در خان ه خود كار میكرد.۲۵۳ بیشتر كسانی كه به آهنگری میپرداختند، از بردگان و موالی بودند۲۵۴ كه شمشیر ساخته و آن را صیقل میدادند.۲۵۵ همچنین اسلحه و ابزار كشاورزی مانند تبر و وسایل شخمزنی را میساختند.۲۵۶ تیرهایی كه در یثرب ساخته میشد، به دلیل ساخت خوب شهره ب ود.۲۵۷ صنعت بافندگی به صورت محدود و كوچك در مدینه وجود داشت. برخی از زنان در خانههای خود بافندگی میكردند.۲۵۸ ذكر شده كه در مدینه بافت پارچه متداول نبود و پارچهها و لباسها از یمن، شام و سایر مناطق بصورت بافته شده به مدینه میآوردند كه مردم آنها را میخ ریدند و میپوشیدند.۲۵۹
از شغلهای معروف در مدینه نجاری بود.۲۶۰ آنها صندلیهایی از چوب كه پایههایی آهنی داشت، میساختند.۲۶۱ دباغی۲۶۲ و بنایی۲۶۳ نیز از جمله مشاغل بودند. بنایی بر پایه استفاده از خاك، گل و آجر و آمیختن آنها استوار بود.۲۶۴ افزون بر آن، به مهارت در نقشهكشی، شنا خت اصول صحیح پیریزی درست برای پایههای ساختمان و چیدن آجرها نیاز بود.۲۶۵
از مطالب فوق برمیآید كه مدینه دارای فعالیتهای بسیاری در زمینههای صنعتی و غیرصنعتی در دوره زمانی پیش از اسلام و پس از آن بود. همه ساكنان از بزرگان گرفته تا موالی و بردگان برای انجام كارها با وجود همه سختیها و یا مشغلههای زندگی، و امور نظامی با همدیگ ر میكوشیدند كه ضرورت حفظ امنیت و یافتن بهترین راه برای ادامه زندگی بهتر، آن را ایجاب مینمود. پس از هجرت، اهتمام به گسترش اسلام و مسائل مرتبط با آن از قبیل علوم، مبادی، ارزشها و رسوم عالی و والای اسلام نیز از وظایف مردم شد.
نویسنده:عبدالله عبدالعزیز بن ادریس
پینوشتها در دفتر خبرگزاری موجود است.
منابع
- ابناثیر، عزالدین ابوالحسن، اسدالغابهٔ فی معرفهٔ الصحابه، (القاهره، نشر الوهبیه، ۱۲۸۰ه ). - ابناسحاق، ابوعبدالله محمد، سیره النبی، (تهذیب عبدالملك بن هشام)، تحقیق محمد محییالدین عبدالحمید، القاهره، بینا، ۱۳۸۲ه).
- ابنالحاج، عبدالقادر، رفع الخفاء علی ذات الشفاء، نسخه خطی كتابخانه متحف عراقی بغداد، شماره ۲۴۶.
- ابنبكار، الزبیر، جمهرهٔ نسب القریش و اخبارها، ج۱، تحقیق محمود محمد شاكر، (القاهره، بینا، ۱۳۸۱ه).
- ابنجلجل، سلیمان بن حسان، طبقات الاطباء و الحكماء، تحقیق فؤاد سعید، (القاهره، بینا، ۱۹۵۵).
- ابنحجر عسقلانی، شهاب الدین ابوالفضل، كتاب الاصابهٔ فی تمییز الصحابه، (القاهره، چاپ سعاده ۱۳۲۸ه).
- ابن داوود، سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داوود، محمد محیی الدین عبدالحمید، (القاهرهٔ، بینا، ۱۹۵۰).
- ابنسعد، محمد، الطبقات الكبری، (بیروت، دار صادر، ۸۸ - ۱۳۸۰ه).
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی اسماء الاصحاب، (مصر، مطبعهٔ سعاده، ۱۳۲۸ه).
- ابنمنظور، محمد بن مكرم، لسان العرب المحیط، (بیروت، دار صادر، ۱۹۵۶).
- اصطخری، ابوالقاسم بن اسحاق، المسالك و الممالك، تحقیق محمد جابر عبدالعال، (القاهره، بینا، ۱۹۶۱).
- اصفهانی، ابوالفرج، كتاب الاغانی، (بیروت، بینا، ۱۹۵۵).
- اعظمی، محمد مصطفی، كتاب النبی، (بیروت، بینا، ۱۹۷۴).
- الحمیری، محمد بن عبدالمنعم، كتاب الروض المطار فی خبر الاقطار، تحقیق احسان عباس، (بیروت، بینا، ۱۹۷۵).
- انصاری، عبدالرحمان، طیب لمحات عن بعض المدن القدیمه فی شمال غربی الجزیرهٔ العربیه مجله الدارهٔ ریاض شماره اول سال اول ۱۳۵۹ه / ۱۹۷۵م.
- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، تحقیق صلاح الدین منجد، (القاهره، بینا، ۱۹۶۵م).
- - ، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، دارالمعارف، (مصر، بینا، ۱۹۵۹م).
- حتی، فیلیپ، تاریخ العرب، (بیروت، ۱۹۶۵م).
- حسینی، محمد باقر، العملهٔ الاسلامیهٔ فی العهد الاتابكی، (بغداد، بینا، ۱۳۸۶).
- - ، تطور النقود العربیهٔ الاسلامیهٔ بغداد، ۱۹۶۹.
- خزاعی، علی بن محمد، تخریج الدلالات السمعیهٔ علی ما كان فی عهد رسولاللَّه من الحرف و الصنایع و المعاملات الشرعیهٔ، نسخه تصویری، مركز احیاء نسخ خطی، دانشكده دول العربیه، شماره ۱۸۵۳.
- دولابی، محمد بن احمد، كتاب الكنی و الاسماء، (حیدرآباد، بینا، ۱۳۲۲ه).
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و طبقات المشاهیر و الاعلام، (القاهره، بینا، ۱۳۶۷ه).
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق صلاح الدین منجد، (القاهره، بینا، ۱۹۵۵).
- زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر، اساس البلاغه، (بیروت، دارصادر، ۱۳۵۸ه).
- زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، تحقیق حسین مونس، (القاهره، بینا، ۱۹۰۶).
- شریف، احمد ابراهیم، مكهٔ و المدینهٔ فی الجاهلیه و عهد الرسول، (القاهره، بینا، ۱۹۶۵م).
- سمهودی، نورالدین علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، تحقیق محییالدین عبدالحمید، (القاهره، بینا، ۱۳۷۴ه).
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، (مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۶م).
- - ، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، (القاهره، بینا، ۱۳۷۳ه).
- فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، المغانم المطابهٔ فی المعالم طابهٔ، تحقیق حمد جاسر، (ریاض، بینا، ۱۳۸۹ه).
- كاشف، سید اسماعیل، النقود العربیهفی العصر الاسلامی، (الكویت، السجل الثقافی الاول لجامعهٔ الكویت، ۱۹۶۸).
- كبریت، محمد بن عبداللَّه الحسینی، الجواهر الثمینهٔ، فی محاسن المدینهٔ، نسخه خطی كتابخانه اوقاف عمومی بغداد، شماره ۱۷۷، بیتا.
- كتانی، سید محمد الحسینی، كتاب التراتیب الاداریهٔ و العمالات و الصناعات و المتاجر و الحالهٔ العلمیهٔ التی كانت علی عهد تأسیس المدینهٔ الاسلامیهٔ فی المدینهٔ المنورهٔ العلیهٔ، تصحیح محمد فواد عبدالباقی، (القاهره، بینا، ۱۳۷۰ه).
- مراغی، ابوبكر بن حسن، تحقیق النصرهٔ بتلخیص معالم دارالهجرهٔ، تحقیق محمد عبدالجواد الاصمعی، (القاهره، بینا، ۱۹۵۵).
- مرجانی، تاریخ الهجرهٔ المختار، نسخه خطی عارف حكمت، مدینه شماره ۹۰۰.
- مطری، محمد بن احمد، التعریف بما انست الجهرهٔ من معالم دارالهجره، تحقیق محمد عبدالحسین الخیال، (مدینه منوره، منشورات اسعد، ۱۳۷۲ه).
- معلوف، لوییس، المنجد فی اللغهٔ و الادب و العلوم، (بیروت، المطبعهٔ الكاثولیكیه، ۱۹۶۰).
- مقدسی، محمد بن ابوبكر، احسن التقاسیم فی معرفهٔ الاقالیم، تحقیق م.دیغوج، (لیدن، ۱۹۰۶).
- مقریزی، احمد بن علی، كتاب الاغاثهٔ الامهٔ بكشف الغمهٔ، تحقیق محمد مصطفی زیادهٔ، (القاهره، بینا، ۱۹۵۷).
- - ، امتاع الاسماع بما للرسول من الانباء و الاموال و الحفدهٔ و المتع، تصحیح محمود محمد شاكر، (القاهره، بینا، ۱۹۴۱).
- - ، كتاب المواعظ والاعتبار فی ذكر الخطط و الاثار، تحقیق ج. ویت، (القاهره، بینا، ۱۹۱۰).
- نووی، محیی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، (بیروت، دارالكتب العلمیه، بیتا).
- واقدی محمد بن عمر، مغازی رسول الله، تحقیق مارسدن جونز، (لندن، آكسفورد، ۱۹۶۶م).
- یاقوت حموی، شهاب الدین، معجم البلدان، (بیروت، بینا، ۱۹۵۷م).
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، (بیروت، بینا، ۱۹۶۰م).
- مؤلف نامعلوم، فی سیرهٔ الرسول و غزواته، نسخه خطی كتابخانه اوقاف عمومی بغداد، شماره ۳۵۸.
مترجم: شهلا بختیاری
منبع:مجله تاریخ اسلام،شماره ۲۳
پینوشتها در دفتر خبرگزاری موجود است.
منابع
- ابناثیر، عزالدین ابوالحسن، اسدالغابهٔ فی معرفهٔ الصحابه، (القاهره، نشر الوهبیه، ۱۲۸۰ه ). - ابناسحاق، ابوعبدالله محمد، سیره النبی، (تهذیب عبدالملك بن هشام)، تحقیق محمد محییالدین عبدالحمید، القاهره، بینا، ۱۳۸۲ه).
- ابنالحاج، عبدالقادر، رفع الخفاء علی ذات الشفاء، نسخه خطی كتابخانه متحف عراقی بغداد، شماره ۲۴۶.
- ابنبكار، الزبیر، جمهرهٔ نسب القریش و اخبارها، ج۱، تحقیق محمود محمد شاكر، (القاهره، بینا، ۱۳۸۱ه).
- ابنجلجل، سلیمان بن حسان، طبقات الاطباء و الحكماء، تحقیق فؤاد سعید، (القاهره، بینا، ۱۹۵۵).
- ابنحجر عسقلانی، شهاب الدین ابوالفضل، كتاب الاصابهٔ فی تمییز الصحابه، (القاهره، چاپ سعاده ۱۳۲۸ه).
- ابن داوود، سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داوود، محمد محیی الدین عبدالحمید، (القاهرهٔ، بینا، ۱۹۵۰).
- ابنسعد، محمد، الطبقات الكبری، (بیروت، دار صادر، ۸۸ - ۱۳۸۰ه).
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی اسماء الاصحاب، (مصر، مطبعهٔ سعاده، ۱۳۲۸ه).
- ابنمنظور، محمد بن مكرم، لسان العرب المحیط، (بیروت، دار صادر، ۱۹۵۶).
- اصطخری، ابوالقاسم بن اسحاق، المسالك و الممالك، تحقیق محمد جابر عبدالعال، (القاهره، بینا، ۱۹۶۱).
- اصفهانی، ابوالفرج، كتاب الاغانی، (بیروت، بینا، ۱۹۵۵).
- اعظمی، محمد مصطفی، كتاب النبی، (بیروت، بینا، ۱۹۷۴).
- الحمیری، محمد بن عبدالمنعم، كتاب الروض المطار فی خبر الاقطار، تحقیق احسان عباس، (بیروت، بینا، ۱۹۷۵).
- انصاری، عبدالرحمان، طیب لمحات عن بعض المدن القدیمه فی شمال غربی الجزیرهٔ العربیه مجله الدارهٔ ریاض شماره اول سال اول ۱۳۵۹ه / ۱۹۷۵م.
- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، تحقیق صلاح الدین منجد، (القاهره، بینا، ۱۹۶۵م).
- - ، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، دارالمعارف، (مصر، بینا، ۱۹۵۹م).
- حتی، فیلیپ، تاریخ العرب، (بیروت، ۱۹۶۵م).
- حسینی، محمد باقر، العملهٔ الاسلامیهٔ فی العهد الاتابكی، (بغداد، بینا، ۱۳۸۶).
- - ، تطور النقود العربیهٔ الاسلامیهٔ بغداد، ۱۹۶۹.
- خزاعی، علی بن محمد، تخریج الدلالات السمعیهٔ علی ما كان فی عهد رسولاللَّه من الحرف و الصنایع و المعاملات الشرعیهٔ، نسخه تصویری، مركز احیاء نسخ خطی، دانشكده دول العربیه، شماره ۱۸۵۳.
- دولابی، محمد بن احمد، كتاب الكنی و الاسماء، (حیدرآباد، بینا، ۱۳۲۲ه).
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و طبقات المشاهیر و الاعلام، (القاهره، بینا، ۱۳۶۷ه).
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق صلاح الدین منجد، (القاهره، بینا، ۱۹۵۵).
- زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر، اساس البلاغه، (بیروت، دارصادر، ۱۳۵۸ه).
- زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، تحقیق حسین مونس، (القاهره، بینا، ۱۹۰۶).
- شریف، احمد ابراهیم، مكهٔ و المدینهٔ فی الجاهلیه و عهد الرسول، (القاهره، بینا، ۱۹۶۵م).
- سمهودی، نورالدین علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، تحقیق محییالدین عبدالحمید، (القاهره، بینا، ۱۳۷۴ه).
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، (مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۶م).
- - ، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، (القاهره، بینا، ۱۳۷۳ه).
- فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، المغانم المطابهٔ فی المعالم طابهٔ، تحقیق حمد جاسر، (ریاض، بینا، ۱۳۸۹ه).
- كاشف، سید اسماعیل، النقود العربیهفی العصر الاسلامی، (الكویت، السجل الثقافی الاول لجامعهٔ الكویت، ۱۹۶۸).
- كبریت، محمد بن عبداللَّه الحسینی، الجواهر الثمینهٔ، فی محاسن المدینهٔ، نسخه خطی كتابخانه اوقاف عمومی بغداد، شماره ۱۷۷، بیتا.
- كتانی، سید محمد الحسینی، كتاب التراتیب الاداریهٔ و العمالات و الصناعات و المتاجر و الحالهٔ العلمیهٔ التی كانت علی عهد تأسیس المدینهٔ الاسلامیهٔ فی المدینهٔ المنورهٔ العلیهٔ، تصحیح محمد فواد عبدالباقی، (القاهره، بینا، ۱۳۷۰ه).
- مراغی، ابوبكر بن حسن، تحقیق النصرهٔ بتلخیص معالم دارالهجرهٔ، تحقیق محمد عبدالجواد الاصمعی، (القاهره، بینا، ۱۹۵۵).
- مرجانی، تاریخ الهجرهٔ المختار، نسخه خطی عارف حكمت، مدینه شماره ۹۰۰.
- مطری، محمد بن احمد، التعریف بما انست الجهرهٔ من معالم دارالهجره، تحقیق محمد عبدالحسین الخیال، (مدینه منوره، منشورات اسعد، ۱۳۷۲ه).
- معلوف، لوییس، المنجد فی اللغهٔ و الادب و العلوم، (بیروت، المطبعهٔ الكاثولیكیه، ۱۹۶۰).
- مقدسی، محمد بن ابوبكر، احسن التقاسیم فی معرفهٔ الاقالیم، تحقیق م.دیغوج، (لیدن، ۱۹۰۶).
- مقریزی، احمد بن علی، كتاب الاغاثهٔ الامهٔ بكشف الغمهٔ، تحقیق محمد مصطفی زیادهٔ، (القاهره، بینا، ۱۹۵۷).
- - ، امتاع الاسماع بما للرسول من الانباء و الاموال و الحفدهٔ و المتع، تصحیح محمود محمد شاكر، (القاهره، بینا، ۱۹۴۱).
- - ، كتاب المواعظ والاعتبار فی ذكر الخطط و الاثار، تحقیق ج. ویت، (القاهره، بینا، ۱۹۱۰).
- نووی، محیی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، (بیروت، دارالكتب العلمیه، بیتا).
- واقدی محمد بن عمر، مغازی رسول الله، تحقیق مارسدن جونز، (لندن، آكسفورد، ۱۹۶۶م).
- یاقوت حموی، شهاب الدین، معجم البلدان، (بیروت، بینا، ۱۹۵۷م).
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، (بیروت، بینا، ۱۹۶۰م).
- مؤلف نامعلوم، فی سیرهٔ الرسول و غزواته، نسخه خطی كتابخانه اوقاف عمومی بغداد، شماره ۳۵۸.
مترجم: شهلا بختیاری
منبع:مجله تاریخ اسلام،شماره ۲۳
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست