پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


حضانت، اولین خواسته مادران ایرانی


حضانت، اولین خواسته مادران ایرانی
این روزها همه جا سخن از مقام شامخ مادر است و بهشتی که زیر پای آنان است و در این میان کمتر به حقوقی که زن به عنوان مادر دارد و ندارد پرداخته می شود. با زهره ارزنی وکیل دادگستری که سال ها در جنبش زنان به مسائل حقوقی زنان می پردازد درباره حقوق نداشته مادران گفت وگو کرده ایم.
ـ زن به عنوان مادر چه جایگاهی در قوانین ما دارد؟
در خانواده بیشتر از قانون عرف و اخلاق حکمفرمایی می کند. ولی متاسفانه چون در ایران همین عرف و اخلاق جامعه همه چیز را یکطرفه می بیند و همیشه ایثار و فداکاری را از زن خواسته و قدرت را به مرد داده و می گوید چون نان آور خانواده است حق دارد تصمیمات اصلی را هم بگیرد و با یک توجیه منطقی در لفافه می گوید یک طرف حق دارد همه تصمیمات را بگیرد و یک طرف هم به خاطر همان خانواده باید از این تصمیمات تبعیت کند.
قانون مدنی در بخش خانواده، در فصل حقوق و تکالیف زوجین ابتدا می گوید زن و شوهر باید در تشدید مبانی خانواده و تربیت اولادشان به یکدیگر معاضدت کنند که قانون خوبی است و تربیت اولاد را می گوید باید به کمک هم باشد اما همه اینها با ماده ۱۱۰۵ که می گوید ریاست خانواده از خصایص شوهر است تمامی آن همکاری و معاضدت را زیر سوال می برد. چرا که ریاست آن طور که در عرف جامعه ما است معنای تصمیم گیرنده دارد و ما ریاست مشارکتی در کشورمان نداریم.
ـ این ریاست به کل خانواده اعمال می شود؟
بله هم به مادر و هم به فرزندان و این ریاست باعث می شود آن کارهای مادر حالت فرمالیته بگیرد. برخی می گویند در آخر این زن است که تصمیم نهایی را می گیرد. اما زن ایرانی نگاهش نگاه تبعیت است نه تصمیم گیری و آن حقوقی هم که می گویند مادر دارد یک حالت فرمالیته و غیر واقعی است.
در قوانین ما یک تضادهایی هم هست در خانواده وقتی که فرزند به دنیا می آید همه زن را مسوول نگهداری بچه می دانند و هیچ کس از پدر جز آوردن پول هیچ توقع دیگری ندارد. مادر است که باید بچه را دکتر ببرد. باید بچه را تر و خشک کند. به درسش برسد. به تغذیه اش رسیدگی کند و....
و جالب اینجا است که برخی همه این مسوولیت ها را به عنوان حقوق مادر به شمار می آورند و می گویند این مادر است که زمام همه امور فرزندانش را در دست دارد اما وقتی پدر و مادر از هم جدا می شوند یکدفعه بچه به طور کلی مال پدر می شود. یعنی در طول زندگی همه مشکلات و مسوولیت های بچه مال مادر است و به محض جدایی همه اینها از وی سلب می شود و مادر دیگر جایگاهی ندارد.
بعد از ۷ سالگی بچه را از مادر می گیرند و دیگر او هیچ حقی نسبت به فرزندش ندارد. قبل از ۷ سالگی هم که بنا به قانون حضانت بر عهده او است، فقط نگهداری کودک است که به مادر سپرده شده است. برای خروج از کشور پدر باید تصمیم بگیرد. اگر مالی برای کودک خریداری شود پدر است که باید درباره اش تصمیم بگیرد. اگر بچه بیمار شود و نیاز به عمل جراحی داشته باشد این پدر است که باید اجازه عمل جراحی اش را بدهد.
من پرونده یی داشته ام که زن و شوهر توافقی از هم جدا شده اند و حضانت فرزند ۲ ساله شان هم بر عهده مادر است. مادر اقامت یک کشور اروپایی را گرفته و پدر هم اقامت امریکا را و نمی خواهد هم دیگر به ایران برگردد و حالا مادر برای تمدید گذرنامه فرزندش و رفت و آمد به ایران با مشکل مواجه شده است.
قانون حتی وقتی حضانت را به مادر می دهد نیز یک اختیارات حداقلی برای اداره امور فرزندش به او نمی دهد مثلاً می توان اسمش را گذاشت سرپرستی موقت که به مقام پدر هم خدشه یی وارد نشود.از جمله اجازه خروج از کشور، نقل و انتقال اموال و اجازه برای عمل جراحی یعنی چیزهایی که بچه لازم دارد و در حوزه تصدی سرپرستی قرار دارد.
ـ یعنی اختیارات حضانت و سرپرستی با هم متفاوت است؟
هیچ جای دنیا این فرق بین سرپرستی و حضانت روال نیست. در کشورهای دیگر وقتی می گویند حضانت بچه را به پدر یا مادر داده ایم یعنی او سرپرست بچه هم هست و می تواند کلیه امور مربوط به اداره فرزندش را بر عهده داشته باشد و تنها موردی که نیاز به تصمیم مشترک پدر و مادر دارد خروج فرزند از کشور است. چون پدر و مادر هر دو حق دارند که فرزندشان را ملاقات کنند.
اما در کشور ما حضانت مفهومی جدا از سرپرستی دارد. حضانت یعنی نگهداری و مراقبت های فیزیکی از کودک. ولی سرپرستی به معنای اداره امور اساسی کودک است. از جمله تصمیم گیری در مورد اموالی که به نام کودک است. تصمیم گیری در مورد اینکه کودک در کدام کشور زندگی کند، اموالش را چگونه سرمایه گذاری کند و چه موقع و در کدام بیمارستان جراحی شود. براساس قوانین ما همه این تصمیمات از اختیارات پدر است و مادر هیچ حقی در این موارد ندارد.
براساس این قوانین مادر نمی تواند برای فرزندش یک حساب بانکی باز کند؟
حساب پس انداز قرض الحسنه را می تواند، اما حق افتتاح حسابی که بلندمدت است و سود بانکی به آن تعلق می گیرد را ندارد چون مادر ولی نیست و نمی تواند وکالتاً از طرف فرزندش این حساب را باز کند. ولی حالا مادرها یک راه میان بر پیدا کرده اند. حساب را به نام خودشان باز می کنند و حق برداشت و استفاده از آن را بعد از ۱۸ سالگی به فرزندشان می دهند.
ـ در نقل و انتقال اموال هم همین طور است؟ یعنی حتی اگر مادر خودش ملکی را به نام فرزندش کند حق فروش و حتی جابه جایی آن را ندارد؟
مادر هیچ حق و اجازه یی در این مورد ندارد و همه نقل و انتقالات مالی را پدر و اگر پدر فوت کرده، پدربزرگ باید امضا کند. مگر آنکه مادر از طرف پدر وکالت داشته باشد.
ـ پدر به غیر از انتقال، حق فروش اموال فرزندش را هم دارد؟
بله، دقیقاً همین طور است، منتها در قانون پیش بینی شده اگر پدری که ولی فرزندش است از این اختیار سوءاستفاده کرد و اموال فرزندش را حیف و میل کند و این برای دادگاه ثابت شود یک امینی تعیین می شود تا بر اعمال پدر نظارت کند. اما اثبات این مساله کار خیلی سختی است و زمان می برد و من تا به حال نمونه رایی ندیده ام که ولایت یک پدر را به خاطر این مساله نقض کرده باشد.
ـ مادرها اغلب در چه مواردی به دادگاه و وکیل متوسل می شوند؟
اولین بحثی که اغلب از سوی مادرها مطرح می شود حضانت فرزندانشان است. زن هایی که می خواهند از همسرشان جدا شوند در بیشتر مواقع می خواهند فرزندشان را نگه دارند و این، مساله خیلی مهمی برایشان است. در کشور ما زن ها کمتر ازدواج مجدد می کنند و برای همین نگه داشتن فرزندان برایشان حیاتی است. ولی واقعاً نمی دانند که با این حضانت چه حوزه اختیارات محدودی دارند.
ـ حضانت را گاهی به عنوان یکی از شروط ضمن عقد هم مطرح می کنند، این شرط تا چه حد ضمانت اجرایی دارد؟
حضانت به عنوان یک شرط ضمن عقد کاربرد ندارد. من خودم جزء کسانی بودم که این شرط را ترویج می کردم. اما با دیدن نمونه آرای صادر شده در دادگاه ها، به این نتیجه رسیدم که این شرط ضمانت چندانی برای زنان ندارد چرا که حضانت فقط یک حق نیست بلکه تکلیفی است که برعهده مرد گذاشته شده است و هیچ کس حتی خود مرد نمی تواند آن را ساقط کند. اگر به فرض هم امروز تصمیم گرفت که این حق را به دیگری واگذار کند، هر وقت منصرف شد، می تواند حضانت را پس بگیرد.
ـ یعنی وقتی حضانت به یکی از والدین داده می شود به هیچ ترتیبی نمی توان این حق را از او گرفت؟
چرا مواردی وجود دارد که با استناد به آنها می توان حضانت را از پدر یا مادری که در حال حاضر حضانت فرزندش را برعهده دارد سلب کرد. یکی از این موارد ازدواج مجدد مادر است.
ـ این مساله فقط در مواردی که زن طلاق گرفته صدق می کند؟
خیر، اگر زنی که شوهرش فوت کرده و قیم فرزندانش است نیز ازدواج مجدد کند قیمومیت او با مشکل مواجه می شود و باید این مساله را به اداره سرپرستی اطلاع دهد. عموماً قیمومیت زنی که ازدواج مجدد کرده با نگاه مثبتی ارزیابی نمی شود.
براساس همان تعریف نانوشته در قانون و عرف، زن پس از ازدواج تحت تاثیر مردش قرار می گیرد و ممکن است اگر او قیم فرزندانش باشد، در امور مالی فرزندانش سوءاستفاده شود.
ـ قیمومیت همان سرپرستی است؟
قیمومیت فراتر از حضانت و محدودتر از سرپرستی است. چون قیم برای نقل و انتقال اموال فرزندانش باید با نظر اداره سرپرستی اقدام کند و نمی تواند مستقلاً وارد عمل شود. قیمومیت معمولاً به زنانی داده می شود که شوهرشان فوت کرده و پدرشوهرشان نیز زنده نیست. این زن ها می توانند سرپرست فرزندانشان باشند و امور مالی آنها را اداره کنند اما همه کارها باید با نظارت اداره سرپرستی باشد و اگر این زن ازدواج مجدد کند معمولاً اداره سرپرستی، قیمومیت را به یکی از اقوام درجه یک پدر یا مادر می دهد و اگر هیچ کدام از اینها هم نبودند یا صلاحیت نداشتند اداره سرپرستی یک نفر را به عنوان امین به عنوان قیم فرزندان این زن انتخاب می کند.
ـ پدر نمی تواند این حق سرپرستی اش را به مادر بچه هایش واگذار کند تا حداقل پس از مرگ او این مشکلات پیش نیاید؟
ولایت و سرپرستی فرزندان جزء قواعد آمده است و حتی پدر هم نمی تواند آن را واگذار کند. اما می تواند مادر را برای انجام امور سرپرستی وکیل خودش کند مثلاً در طلاق های توافقی شرط شود در مدتی که حضانت با مادر است سرپرستی نیز برعهده او باشد یا اینکه برخی موارد مانند خروج از کشور به مادر سپرده شود.
در قانون حضانت آمده است که اگر از یکی از والدین سلب حضانت شود می تواند شکایت کند و ولایت به والد دیگری داده شود. مادرها از این قانون چقدر می توانند استفاده کنند؟ به ویژه وقتی که کودکشان تحت خشونت است.
ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی می گوید هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط پدر یا مادر (کسی که تحت حضانت اوست) صحت اخلاقی یا جسمانی طفل تحت خطر باشد محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند. اعتیاد زیان آور به الکل، موادمخدر و قمار، اشتهار به فساد اخلاقی و فحشا، ابتلا به بیماری های روانی، سوءاستفاده از طفل، تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف از مواردی هستند که بچه پیش هر کدام از والدین باشد طرف دیگر به عنوان والد بچه می تواند تقاضای تفویض صلاحیت به خاطر عدم صلاحیت طرف دیگر، داشته باشد.
منتها همه این موارد باید ثابت شود و اثبات اینها بسیار سخت است.
منبع : تغییر برای برابری


همچنین مشاهده کنید