چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا


جشنواره‌یی برای کدام سینما؟!


جشنواره‌یی برای کدام سینما؟!
بیست‌ودومین جشنواره‌‌ی فیلم کودک همدان در حالی برگزار شد که سینمای ایران هنوز سنگ‌هایش را با ژانر سینمای کودک وانکنده است! ضرورت این‌ که در تقویم سینمایی کشور جشنواره‌یی چون «جشنواره‌ی کودک» گنجانده شود، چیست؟
در حالی که سهم سینمای کودک در جدول تولیدات سینمایی شاید یکی - دو فیلم بیش‌تر نباشد. گویی متولیان سینمای کشور با این ژانر تعارف دارند؛ هنگامی که از این سینما حرفی به میان می‌آید، چه گفت‌وگوهای قشنگی در مطبوعات چاپ می‌شود، همگان می‌خواهند این ژانر سینمایی پویاتر از پیش به اعتلای بیش‌تر رهنمون شود اما وقتی تهیه‌کننده‌یی می‌خواهد دل به دریا بزند و فیلمی در این ژانر بسازد، چه‌قدر از حمایت ارگان‌های دولتی سینمایی کشور برخوردار می‌شود؟
چرا شرایط تولید سینمای کودک آن‌قدر از حمایت دولت برخوردار نیست که تهیه‌کننده و فیلمساز راغب باشند در این عرصه دست به تجربه‌های تازه بزنند؟
چه می‌شود که کارگردانان خوب این عرصه به جای تکرار فیلم‌های خوب در این زمینه، به سراغ ژانرهای دیگر سینما می‌روند؟
چرا «محمدعلی طالبی» کارگردان آثاری چون «شهر موش‌ها»، «چکمه»، «تیک‌تاک»، «کیسه‌ی برنج»، «تو آزادی» و ... در سال ۱۳۸۶ به «دیوار» می‌رسد؟
چرا «مسعود کرامتی» کارگردان خوب آثاری چون «پاتال و آرزوهای کوچک»، «مرغابی وحشی»، «کودکانه» و «روز کارنامه» دیگر نمی‌تواند فیلم بسازد؟
معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اتخاذ سیاست‌هایی از سوی بنیاد سینمایی فارابی، می‌تواند شرایطی مطلوب فراهم کند تا دست کم برای جشنواره‌ی کودک که عنوان بین‌المللی را هم با خود یدک می‌کشد، سالانه ۱۰ فیلم در ژانر کودک تولید شود.
آیا سینمای کودک و نوجوان در میان انبوه فیلم‌هایی که برای جوانان و با انگیزه‌ی فتح گیشه ساخته می‌شوند، نمی‌تواند جایگاهی هر چند اندک داشته باشد؟
● از سیندرلا تا شیرشاه و شرک
نمی‌دانم چند فیلم از آثار ذیل را دیده‌اید!
سیندرلا، سفیدبرفی و هفت‌کوتوله، زامبی، گوفی، شیرشاه، شهر اسباب‌بازی‌ها، والاس و گرومیت، شرک، ماداگاسکار و ...
اگر بخواهم انیمیشن‌های محبوب و ماندگار تاریخ سینمای جهان را نام ببرم، بدون شک از مرز ۴۰ - ۳۰ عنوان خواهد گذشت. امروز وقتی یک فیلم انیمیشن جدید وارد بازار داخلی می‌شود، چه با دوبله‌ی مراکز تخصصی و چه با دوبله‌های زیرزمینی، با اقبال شدیدی مواجه می‌شود و بزرگ‌ترها هم در کنار کوچک‌ترها به تماشای این فیلم‌ها می‌نشینند.
وقتی جایگاه آثار انیمیشن در بین خانواده‌های ایرانی این‌قدر بالاست، چرا معاونت سینمایی ارشاد فکری به حال این علاقه نمی‌کند؟
تاریخ سینمای ایران چند فیلم انیمیشن موفق در کارنامه دارد که به اکران سینماهای کشور درآمده است؟
● سینما از تلویزیون یاد بگیرد!
تلویزیون به‌تازگی حرکت‌های جالبی در خصوص ساخت قصه‌های کهن ایرانی کرده، کاری که عالی است ولی کافی نیست. چرا این اتفاق در سطح سینما نمی‌افتد که هم فروش خوبی را در پی داشته باشد و هم کودکان ایرانی با داستان‌های ایرانی این فیلم‌ها آشنا شوند نه حکایات غربی بعضی از انیمیشن‌ها که با تزریق فرهنگ غربی همراه است.
اگر متخصصین این هنر را نداریم - که داریم - با آموزش جوانانی که سرشان برای این نوع کارها درد می‌کند به دست بیاوریم. اگر امکانات نیست، امکانات مهیا کنیم تا بتوانیم در این گونه از سینما حرفی برای گفتن داشته باشیم. کاری که کشورهای آسیای شرقی سال‌ها پیش کردند و از این رهگذر میلیون‌ها دلار بهره بردند. حضور این آثار در جشنواره‌ی کودک هم می‌تواند تأثیرگذار باشد و به قول معروف بازار جشنواره را گرم نماید.
در جشنواره‌ی بیست‌ودوم فیلم کودک فیلم‌هایی چون: هورتن (جیمی‌ هایوارد و استیو مارتینو)، زنبور (استیو هیکنر و سیمن جی اسمیت)، گارفیلد در دنیای واقعی (مارک ای زد دیپه و کیونگ هولی)، آلوین و موش‌خرماها (تیم هیل)، لوک خوش‌شانس به غرب می‌رود (ژان ماری اولویه)، آشنایی با خانواده‌ی رابینسن (استیفن جی آندرسن) و سیمپسن‌ها (دیوید هیلبرمان) حضور دارند. راستی شما انیمیشن جدید «کنگ‌فو پاندا» را دیده‌اید؟
● ایرج طهماسب و حمید جبلی
ایرج طهماسب و حمید جبلی زوج هنرمندی هستند که در عرصه‌ی سینمای کودک و نوجوان آثار درخور توجهی را تجربه کردند. «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» به کارگردانی ایرج طهماسب در سال ۱۳۷۵ تولید شد و سال‌ها رکورددار فروش فیلم در تاریخ سینمای ایران بود. شاید امروز هم از نظر تعداد تماشاگران رکورددار باشد!
وقتی در کشوری فیلمی در ژانر کودک سال‌ها رکورددار فروش می‌شود، چرا شرایطی فراهم نمی‌شود تا آن کارگردان سالانه یک فیلم جدید در این ژانر تولید کند؟
چند سال بعد «کلاه‌قرمزی و سروناز» از سوی این کارگردان ساخته شد و پس از آن «یکی بود یکی نبود» آخرین فیلم طهماسب و جبلی در این ژانر بود. ایرج طهماسب از کلاه‌قرمزی و پسرخاله به «دختر شیرینی‌فروش»، «زیر درخت هلو» و «رفیق بد» (به عنوان نویسنده) رسید!
‌آیا او راغب نبود تجربه‌های جدیدی در سینمای کودک داشته باشد یا شرایط تولید در این عرصه سخت شد؟
تلویزیون شرایط سختی برای استفاده از عروسک‌های خود (کلاه‌قرمزی و پسرخاله) پیش پای آنان گذاشت به گونه‌یی که طهماسب و جبلی عطای ساخت ادامه‌یی بر کلاه‌قرمزی و پسرخاله را به لقایش بخشیدند.
چرا باید اجازه بدهیم به همین راحتی کسانی که سال‌ها تجربه در عرصه‌ی آثار کودک و نوجوان دارند، مجبور شوند برای حضور در سینما، ژانر سینمایی خود را تغییر بدهند؟
چرا مراکزی چون بنیاد فارابی از چنین فیلمسازانی نمی‌خواهد هر سال یک فیلم برای کودکان و نوجوانان کشور بسازند؟
● آقای کیارستمی، خانه‌ی دوست کجاست؟
«عباس کیارستمی» سال‌ها برای کودک و نوجوان فیلم کوتاه ساخت تا این‌که سال ۱۳۶۵ با فیلم زیبای «خانه‌ی دوست کجاست» خود را به عنوان یک فیلمساز بزرگ نه تنها به سینمای ایران، بلکه به سینمای جهان معرفی کرد. خانه‌ی دوست کجاست در محافل سینمایی دنیا جوایز زیادی را برای سازنده‌‌اش و سینمای ایران به ارمغان آورد.
پس از آن در سال ۱۳۶۷ «مشق شب» را ساخت و این آخرین تجربه‌ی او در سینمای کودک و نوجوان بود چرا که پس از آن «کلوزآپ»، «زیر درختان زیتون» و «طعم گیلاس» آن‌قدر به دهان کیارستمی شیرین آمد که آخرین فیلمش را هم «شیرین» نام نهاد!
اما آقای کیارستمی اگر امروز از شما پرسیده شود خانه‌ی دوست کجاست، چه پاسخی خواهید داشت؟
آیا کیارستمی هم از کار در این فضا خسته شده بود یا می‌خواست حرف‌های بزرگ‌تری را در ژانرهای دیگر تجربه کند؟
اما ای کاش او فرصتی برای خود فراهم کند تا تجربه‌یی جدید و تازه در این عرصه داشته باشد. اثری که باز هم بتواند در جهان بدرخشد، مانند خانه‌ی دوست کجاست.
● امیدوار به روزهای آینده‌ی سینمای ایران
باید به آینده‌ی سینمای ایران امیدوار باشیم که با اتخاذ سیاست‌های پویا و سنجیده به سوی اعتلای بیش از پیش رهنمون شود. اما اگر قرار است سینمای کودک و نوجوان در کشورمان به همین روال پیش برود، بهتر است جشنواره‌یی چون جشنواره‌ی بین‌المللی کودک همدان را هر چند سال یک ‌بار برگزار نماییم و بودجه‌های هزینه‌شده در این جشنواره در جاهای مناسب‌تر هزینه گردد
مجید شجاعی
منبع : سورۀ مهر