شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تسلط بر آینده به کمک برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو


تسلط بر آینده به کمک برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو
امیرالمومنین (ع): آن كس كه از چندین اندیشه استقبال كند خطاهای خود را تشخیص خواهد داد. ـ نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره‌ی ۱۷۵ امروزه هیچ كشوری از نفوذ پیشرفت‌های حیرت‌انگیز فناوری اطلاعات و ارتباطات، زیست‌فناوری و نانوفناوری مصون نیست. موضوع اساسی این است كه چگونه می‌توان برای مواجهه با این تغییرات عمیق و گسترده و به بیان بهتر شكل بخشیدن به شرایط آینده آماده شد. روش‌ها و تكنیك‌های متعدد و مختلفی برای انجام چنین كاری توسعه‌ یافته‌اند. در این مقاله بر روش "برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو" تمركز شده و تلاش می‌شود پس از معرفی این روش جایگاه آن در بین سایر تكنیك‌های آینده‌پژوهی بررسی شود.
●برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو چیست؟
آینده ذاتاً غیرقابل شناخت است. اما نكته‌ی متناقض‌نما این است كه اگر یك غیب‌گو یا فال‌گیر آینده‌ی شومی را برای سال بعد زندگی شما پیش‌بینی كند، سریعاً دست به ‌كار شده و با تغییر برنامه‌ی زندگی و انتخاب‌های خود از وقوع چنین آینده‌ای جلوگیری می‌كنید. مشابهاً اگر یك پزشك به یك جوان سیگاری تصاویر تأسف‌برانگیز افراد مسن و مبتلا به بیماری‌های تنفسی و قلبی را نشان دهد آن‌گاه شاید این فرد جوان با ترك سیگار از رخداد چنین آینده هولناكی جلوگیری كند. در واقع آینده غیرقابل شناخت است، اما به كمك دانش ناقص خود می‌توانیم سهمی در شكل بخشیدن به آن داشته باشیم. ما می‌توانیم رخداد‌های آینده را به صورت غیرمتحمل و محتمل و هم‌چنین مطلوب و نامطلوب تقسیم‌بندی كرده و سپس اقداماتی انجام دهیم تا احتمال رخدادهای مطلوب افزایش یابد. یا برعكس از ظهور رخدادهای محتمل اما نامطلوب جلوگیری كنیم. افرادی كه دارایی‌های خود را بیمه می‌كنند و كسانی كه هنگام رانندگی از كمربند ایمنی استفاده می‌كنند، عملاً از این الگوی فكری بهره می‌جویند.
روش برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو بر خلاف برخی روش‌های آینده‌پژوهی هیچ ادعایی درباره‌ی پیش‌بینی قطعی و مطمئن آینده نمی‌كند. در عوض در برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو با استفاده از اطلاعات موجود و هم‌چنین واقعیت‌های برگرفته از علوم طبیعی، جامعه‌شناسی، اقتصاد و غیره چندین داستان منطقی و منسجم درباره‌ی جهان آینده تدوین می‌شود. با استفاده از این سناریوها می‌توان استراتژی‌های پابرجا را پیدا كرد، یعنی استراتژی‌هایی كه صرف نظر از این‌كه كدام یك از داستان‌های مذكور در آینده رخ خواهند داد، عملكردی خوب و رضایت‌بخش داشته باشند. پابرجایی استراتژی‌ها فقط در صورتی محقق می‌شود كه هر یك از سناریوها با دیگر سناریوها تفاوت اساسی و چشمگیر داشته باشند. به كمك سناریوهای اساساً متفاوت و مكمل می‌توان به تقریب خوبی از آینده‌ی واقعی (یعنی چیزی كه نهایتاً اتفاق می‌افتد) دست یافت. الزام تدوین سناریوهای اساساً متفاوت گاهی اوقات موجب می‌شود كه برخی
داستان‌های "ناخوشایند" و حتی اغراق‌آمیز درباره‌ی آینده نوشته شوند. اما باید توجه كرد كه با كاربرد این سناریوها می‌توان هنگام تدوین استراتژی‌های پابرجا، فرضیات كلیدی را بهتر و عمیق‌تر آزمود. علاوه بر این، از طریق سناریوهای متفاوت می‌توان نیروهای پیشران كلیدی و تأثیرگذار در آینده را شناسایی كرد. به‌طور خلاصه برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو شامل چند مرحله است. نخست موضوع تصمیم‌گیری شفاف می‌شود. موضوع تصمیم شاید محدود و نسبتاً كوچك باشد، مثلاً تصمیم‌گیری درباره‌ی بازاریابی برای یك محصول خاص و شاید بسیار گسترده و بزرگ باشد، مثلاً تصمیم‌گیری استراتژیك درباره‌ی جایگاه آینده‌ی یك سازمان، یك شركت یا حتی یك كشور. فهم و درك صحیح عملكرد تصمیم‌های شكل‌دهنده به آینده مستلزم شناسایی نیروهای پیشران كلیدی است. انواع مختلف نیروهای پیشران كلیدی باید مد نظر قرار گیرند. ن
یروهای پیشران شاید جنبه‌ی فناوری داشته باشند، مثلاً رشد دسترسی به اینترنت و اطلاعات. شاید جنبه‌ی اقتصادی داشته باشند، مثلاً گسترش و تقویت تجارت بین‌المللی و جهانی‌شدن كسب‌وكار. شاید جنبه‌ی اجتماعی داشته باشند، مثلاً رشد بی‌رویه‌ی جمعیت، تغییر باورها، نظام‌های ارزشی و سبك زندگی مردم. و نهایتاً شاید جنبه‌ی سیاسی داشته باشند، مثلاً جابجایی قدرت بین احزاب رقیب و یا تصویب قوانین و ضوابط جدید. پس از شناسایی همه‌ی نیروهای كلیدی باید آن دسته عواملی را كه به احتمال زیاد ثابت باقی می‌مانند جدا كرده، و نیروهای باقی‌مانده را جزو عوامل نامعین و دارای عدم قطعیت به حساب بیاوریم. به‌طور كلی در هر سناریو عوامل ثابت و عوامل نامعین هر دو نقش مهمی ایفا می‌كنند. اما گروه عوامل نامعین باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. برخی تصمیم‌های امروزی فقط در صورت تحقق یك یا دو مورد از سناریوهای آینده، خوب عمل می‌كنند.
در واقع اگر آینده برخلاف انتظار كنونی ما رخ دهد، آنگاه تصمیم‌هایی كه متناسب با آینده‌های مورد انتظار اتخاذ شده‌اند، تأسف‌برانگیز خواهند بود. نكته‌ی دیگر این است كه در روش برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو فقط بر تصمیم‌های اولیه تمركز نمی‌كنیم، بلكه با تأكید بر انعطاف‌پذیری و انطباق‌پذیری تصمیم‌های خود را به صورت مستمر با شرایط تغییر یافته محیطی تطبیق می‌دهیم. اصلاح و تغییر مستمر اقدامات و برنامه‌ها بهترین عكس‌العمل در برابر شرایط به شدت متغیر محیطی به شمار می‌رود. هم‌چنین به كمك برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو می‌توان علائم هشدار و نشانگر بروز یكی از سناریوها را به موقع شناسایی كرد.
●دسته بندی روش‌ها و تكنیك‌های آینده پژوهی
روش‌های درك، پیش‌بینی و یا آماده‌شدن برای آینده را می‌توان در پنج دسته تقسیم‌بندی كرد. برای درك بهتر ماهیت روش برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو بهتر است جایگاه این روش در پنج دسته‌ی مذكور بررسی شود.
▪دسته‌ی اول: پایش الگوهای نوظهور
این دسته دربرگیرنده‌ی تكنیك‌های پیمایش، پایش، ردگیری و شبیه‌سازی است. فصل مشترك و شالوده‌ی این تكنیك‌ها، مفهوم غیرقابل پیش‌بینی بودن آینده است. در واقع آینده از تعامل نیروهای فراوانی به وجود می‌آید و یك پیش‌بینی ساده نمی‌تواند با واقعیت‌های در حال دگرگونی تطابق كامل داشته باشد. از این رو فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیك باید بسیار انعطاف‌پذیر باشد، چراكه مسیر حركت ما به سمت آینده به‌طور مداوم در حال تغییر است و فعل و انفعالات نیروهای مختلف و حوادث غیرمنتظره مسیر حركت را قطعاً منحرف می‌كنند. پس بهترین شیوه‌ی آماده‌شدن برای آینده، پایش مستمر و دقیق تحولات و پیشرفت‌های فناورانه، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. سه تكنیك پیمایش، پایش، و ردگیری را می‌توان به صورت مجزا یا تركیبی به كار برد. پیمایش یعنی شناسایی و تشخیص رخدادها و روندهایی كه آینده را تحت تأثیر قرار می‌دهند. پایش یعنی نظارت مستمر بر رخدادها و روندهایی كه در مرحله‌ی پیمایش شناسایی شده‌اند. هدف از پایش درك این موضوع است كه آیا رخداد‌ها و روندهای مورد نظر در حال تضعیف هستند یا تقویت. منظور از ردگیری نیز تمركز بر حوزه یا ناحیه‌ای محدود و معین است.
هر یك از این تكنیك‌ها سهم مشخصی در برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو دارند. از طریق پیمایش می‌توان مواد خام لازم را برای شناسایی نیروهای پیشران كلیدی فراهم كرد. پایش و ردگیری نیز بخش‌های مهمی از فرآیند برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو به شمار می‌روند. در آخرین تكنیك، یعنی شبیه‌سازی، فورمول‌ها و معادلات حاكم بر روابط بین عوامل مختلف موثر در آینده به دست آمده و برپایه‌ی آن‌ها تصویری از آینده سیستم تولید می‌شود. شبیه‌سازی بهترین راه ممكن برای تولید سناریوها در سیستم‌های بسیار پیچیده هم‌چون نظام اقتصادی یك كشور است. اما باید اشاره كرد كه نتایج یا خروجی‌های شبیه‌سازی به مفروضات اولیه یا همان ورودی‌ها حساسیت زیادی دارد. بنابراین هر چه موضوع تصمیم‌گیری گسترده شود دقت معادلات ریاضی برای پیش‌بینی آینده‌ی سیستم كاهش می‌یابد. به هر حال از خروجی‌های شبیه‌سازی می‌توان به‌عنوان ورودی‌هایی ارزشمند در برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو استفاده كرد.
●دسته‌ی دوم: برون یابی
بر خلاف دسته‌ی قبل، در روش‌های برون‌یابی فرض می‌شود كه آینده ادامه منطقی گذشته است و نیروهای پیشران كلیدی كه غیرقابل تغییرند به شیوه‌ای پیش‌بینی‌پذیر مسیر رویدادهای آینده را تعیین می‌كنند. به عبارت دیگر آینده چیزی جز تعمیم گذشته نیست و با واژه‌ها و توصیف‌هایی هم‌چون بهتر، بیشتر، بالاتر و قوی‌تر شناخته می‌شود. اگر چه برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو نیز بر نیروهای پیشران كلیدی تكیه دارد اما با روش‌های برون‌یابی دو تفاوت اساسی دارد. نخست این‌كه در برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو چندین نیروی پیشران با یكدیگر تركیب شده و انواع مختلف تعاملات بین آن‌ها مد نظر قرار می‌گیرد. دوم این‌كه در برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو سعی می‌شود به‌جای پیش‌بینی آینده از طریق رویكرد‌های علت و معلولی با استفاده از رویكردهای روایی چندین داستان متمایز درباره‌ی آینده نوشته شود.برون‌یابی‌ها شامل پنج نوع می‌شوند كه عبارتند از:
▪تحلیل روند فناوری؛
اكثر تحلیل‌گران بر این باورند كه روند تكامل و رشد فناوری تصاعدی است. مثلاً قانون مور در فناوری رایانه نشانگر چنین مفهومی است. نتایج تحلیل روند فناوری به صورت عددی و كمّی بیان شده و جزو پیش‌بینی‌های با دقت بالا به شمار می‌رود. این روش می‌تواند بسیار دقیق باشد، اما هنگامی كه بدون توجه به بقیه‌ی روندها و به‌طور گسترده اجرا شود، دقت آن كاهش می‌یابد. از سوی دیگر تحلیل‌های دقیق‌تر روندهای فناوری نشان داده است كه گاهی اوقات سیر پیشرفت فناوری لزوماً یك نمودار تصاعدی نیست، بلكه از چند نمودار S شكل تشكیل می‌شود. به بیان دیگر هنگامی كه در نمودار S پس از عبور از بخش عمودی، بخش افقی آغاز می‌شود، فناوری جایگزین شده و نمودار S جدید مسیر رشد را ادامه می‌دهد. به‌عنوان مثال، به زودی فناوری سیلیكون برای ساخت تراشه‌های رایانه به مرزهای فیزیكی خود می‌رسد و فناوری‌های محاسبه‌ی بیولوژیك، محاسبه برپایه‌ی سوئیچ كوانتومی و محاسبات نوری جایگزین آن می‌شوند. شناسایی چنین تناوب‌هایی در مسیر رشد فناوری فقط از طریق پیمایش، پایش و نظریه‌های مربوط به فرآیندهای بنیادی فیزیك میسر می‌شود.
۱. تحلیل فیشر ـ پرای؛ یك تكنیك ریاضی برای پیش‌بینی جایگزینی فناوری‌های قدیمی با فناوری‌های جدید است.
۲. تحلیل گومپرز؛ مشابه تحلیل فیشر ـ پرای است و از آن برای پیش‌بینی مقبولیت محصولات مصرفی آینده استفاده می‌شود.
۳. تحلیل محدوده‌های رشد؛ یك تكنیك ریاضی برای پیش‌بینی محدوده‌ی توسعه‌ی فناوری‌های بالغ است.
۴. تكنیك‌های منحنی یادگیری؛ این تكنیك‌ها برپایه‌ی اثرات اقتصادی یادگیری بر بهبود فرآیندها استوار هستند و می‌توان از آن‌ها برای تعیین سطوح عملكردی مطلوب، به‌ویژه در مراحل میانی توسعه‌ی یك فرآیند یا فناوری، بهره برد.
●دسته‌ی سوم: تحلیل‌های چرخه‌ای
این نگرش از دكترین فیلسوف آلمانی، فردریش نیچه، مبنی بر "بازگشت جاودانه‌ی همان" الهام گرفته است. در واقع برای درك آینده باید الگوهای مشابه را در رخدادهای گذشته و تاریخی شناسایی كرد.
چهار نوع تحلیل چرخه‌ای وجود دارند كه عبارتند از:
۱. تحلیل تشابه؛ یعنی به كار بردن چندین الگوی مشابه در گذشته برای تولید چندین آینده‌ی ممكن به جای یك پیش‌بینی مشخص.
۲. تحلیل روند تأخیری؛ با استفاده از یك تأخیر زمانی سعی می‌شود مراحل كاربرد محصولات نو بر اساس مراحل كاربرد محصولات قدیمی‌تر پیش‌بینی شود.
۳. ماتریس‌های ریخت‌شناسی؛ روشی است برای كشف محصولات و فناوری‌های جدید با استفاده از تركیب ویژگی‌های مختلف محصولات و فناوری‌های موجود. به كمك این روش می‌توان پیشرفت‌های احتمالی رقبا در زمینه‌ی توسعه‌ی محصولات جدید را پیش‌بینی كرد. ۴. مدل‌های بازخورد؛ در این روش، كه تحت عنوان "سیستم دینامیك" نیز شناخته می‌شود، تعاملات بین متغیر‌ها و عوامل مختلفی كه در حلقه‌های بازخوردی بر یكدیگر اثرات منفی یا مثبت می‌گذارند در قالب یك مدل ریاضی بیان می‌شود. البته می‌توان مدل‌های بازخورد را در دسته برون‌یاب‌ها نیز قرار داد زیرا سیستم دینامیك یك مدل به شدت پیچیده و چند عاملی برای برون‌یابی وضعیت آینده‌ی یك سیستم به شمار می‌رود.
●دسته‌ی چهارم: تحلیل هدف
این دسته شامل مجموعه‌ای از تكنیك‌ها هم‌چون تحلیل محتوا، تحلیل تأثیر، تحلیل پروانه‌های ثبت اختراع و تحلیل سهام‌داران می‌شود. تقریباً در همه‌ی این تكنیك‌ها فرض می‌شود كه رخدادهای آینده از طریق اقدامات عامل‌های گوناگون شكل می‌گیرند. از آن‌جایی كه این عامل‌ها به صورت فردی یا سازمانی به آینده شكل می‌دهند باید اهداف و مقاصد این عامل‌های فعال را، به‌ویژه آن‌هایی كه قادر به ابداع یا حفظ روندها هستند، مطالعه و تحلیل كرد. در بین چهار تكنیك مذكور تحلیل سهام‌داران شاید مفیدترین آن‌ها باشد. زیرا شمارش تعداد ارجاعات به یك موضوع خاص در رسانه‌های گروهی (یعنی تحلیل محتوا) یا شمارش تعداد پروانه‌های ثبت اختراع شاید اطلاعاتی ضعیف و گمراه‌كننده برای تصمیم‌گیری نهایی فراهم سازد.
●دسته‌ی پنجم: همگرایی شهودی
این دسته شامل تكنیك‌های پیمایش دلفی، كنفرانس گروهی اسمی، مصاحبه‌های ساخت‌یافته و غیرساخت‌یافته، و مدیریت مزیت فناوری می‌شود. برخلاف برون‌یابی و تحلیل چرخه‌ای در این دسته فرض می‌شود كه نمی‌توان آینده را بر اساس هیچ رویكرد "عقلانی" ( یعنی مبتنی بر خرد متعارف) یا كاملاً آگاهانه و هدایت شده درك و پیش‌بینی كرد. در واقع آینده از همگرایی بسیار پیچیده و متغیر روندهای نیرومند، اقدامات فردی، و بخت و اقبال سر بر می‌آورد. از این رو بهترین شیوه برای تسلط بر آینده عبارت است از گردآوری گسترده اطلاعات و سپس تكیه بر فرآیندهای ناخودآگاه و شهودی پردازش اطلاعات توسط انسان‌ها و در نتیجه دستیابی به بینش‌ها و راهكارهایی برای عمل. در هر یك از این تكنیك‌ها روش‌های مشخصی برای شبكه‌بندی فرآیند گردآوری اطلاعات و پردازش شهودی توسط گروه‌های خبرگان و كارشناسان وجود دارد. مثلاً در تكنیك پیمایش دلفی، خبرگان از حوزه‌های مختلف گرد آمده و در دورهای متوالی و به صورت گمنام می‌كوشند پیشرفت‌های آینده را در حوزه‌های مد نظر پیش‌بینی كنند. نتیجه‌ی این تعامل فكری نخبگان شاید به سمت یك آینده محتمل همگرا شود، یا شاید برخی پیشرفت‌های بسیار مهم را برجسته سازد یا تفاوت‌های بنیادی بین دیدگاه‌های مختلف را آشكار كند.
در اشكال پیچیده‌تر و طولانی‌تر برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو از مصاحبه با نخبگان و خبرگان بسیار استفاده می‌شود. برخی از مصاحبه‌شوندگان جزو سهام‌داران هستند. بنابراین برای عمیق‌تر كردن فرآیند آماده‌سازی سناریوها می‌توان این دو تكنیك را با یكدیگر تركیب كرد. همان‌طور كه ملاحظه كردید همه‌ی ۲۱ تكنیكی كه در پنج دسته‌بندی فوق به آن‌ها اشاره كردیم در تقابل با روش برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو نیستند، بلكه مكمل آن محسوب می‌شوند. در واقع روش برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو مزیت‌های چشم‌گیری در اقتصاد دانش‌بنیان دارد و دیگر تكنیك‌ها می‌توانند مواد خام و اولیه برای آن فراهم كنند. به كمك تكنیك‌های برون‌یابی می‌توان مسیر‌های دقیق نیروهای پیشران كلیدی را تعیین كرد. تكنیك‌های تحلیل هدف موجب می‌شود منابع ایجادكننده‌ی روندها و رخداد‌ها و نیز "جرقه‌های احتمالی" و بالقوه شناسایی شوند. تكنیك‌های همگرایی شهودی مانند یك تور ماهی‌گیری بزرگ دیدگاه‌های بسیار متنوعی را گردآوری می‌كند كه برای تدوین سناریو‌های مختلف درباره‌ی آینده بسیار مفید هستند.
البته باید تأكید كرد كه مولفه شهودی این روش‌ها بیشتر با روش برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو هم‌خوانی دارد تا مولفه‌ی همگرایی زیرا هدف اصلی تدوین چندین داستان متمایز درباره‌ی آینده است و نه یك داستان منفرد. تكنیك‌های تحلیل چرخه‌ای شاید مولفه‌ی خلاقیت در برنامه‌ریزی برپایه‌ی سناریو را تهدید كنند، اما مدل‌های بازخوردی تا زمانی كه در تركیب با دیگر تكنیك‌ها به كار می‌روند مكمل مناسبی برای فرآیند سناریونویسی به شمار می‌روند.
نویسنده: مهندس عزیز علیزاده، مهندس وحید وحیدی‌مطلق
منبع:
Grasping the Future: Comparing Scenarios to Other Techniques, Retrieved July ۲۰, ۲۰۰۴, from Manyworlds Website: http://www.manyworlds.com/index.asp?from=CO&coid=CO۴۱۲۰۲۱۴۵۱۵۵۵۸
منبع : اندیشکده صنعت و فناوری (آصف)


همچنین مشاهده کنید