دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی


آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی
آیت‌الله فاضل لنکرانی مقارن ساعت ۱۵ در تاریخ ۲۶/۳/۸۶ پس از یک‌دوره بیماری طولانی به‌علت نارسائی قلبی در سن ۷۶ سالگی در بیت خود در قم درگذشت. همچنین پیکر این عالم ربانی صبح دوشنبه همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه‌زهرا (س) در قم تشییع و در جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده می‌شود.
مرحوم آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی که از نام‌آورترین مردان علم و ایمان و عمل و از مراجع تقلید جهان تشیع محسوب می‌شد، در سال ۱۳۱۰ دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش آیت‌الله فاضل قفقازی نه تنها یک روحانی جلیل‌القدر، که اساساً از محترم‌ترین بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم به‌شمار می‌رفت.
آن بزرگ‌مرد که از مهاجران قفقاز بود و سال‌ها در مشهد مقدس و حوزه علمیه زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت، یک‌سال بعد از آن‌که حوزه علمیه قم به‌دست توانای آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رحمه‌الله علیه تأسیس شد وارد قم و حوزه علمیه مقدسه آن گردید. در همان اوان با یکی از خاندان‌های اصیل وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی نیکو تبار به‌دنیا آمدند که از آن میان آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی، چهارمین فرزند آن خاندان و تنها فرزند روحانی پدر بود.
وی به محض آنکه دوره شش‌ساله تحصیل ابتدائی را به پایان برد، با آنکه در رشته تحصیلات جدید رشد و توفیق بسیار به‌دست آورده و هوش و استعداد فراوان بروز داده بود، یکباره از ادامه تحصیل در مدارس جدید چشم پوشید و به جامعه طلاب علوم دینی پیوست. استاد براساس هوش سرشار و کم‌نظیری که داشت بسیار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسید.
پس از آن همه تحصیل علوم معارف اسلامی، به‌ویژه پس از ۱۱ سال تعلم مداوم در محضر درس آیت‌الله بروجردی و ۹ سال شرکت عاشقانه در محضر دانشمندپرور و مکتب انسان‌ساز درس‌های امام خمینی (رحمه‌الله) وقتی هنوز جوانی ۳۰ ساله بود دیگر به تقلید نیاز نداشت، از این‌رو اگر در زمان حیات آیت‌الله بروجردی و سال‌های مرجعیت آن بزرگوار به تقلید از ایشان می‌پرداخت، پس از وفات آن پیشوای جهان تشیع، دیگر به استنباط خود متکی شد و غوامض امور و رموز مسائل دینی و مذهبی را به اجتهاد خویش از پیش پای برداشت.
نکته‌ای دیگر که در زندگی استاد جلب توجه می‌کند، این است که از نخستین سال‌های جوانی، همواره تحصیل و تدریس به موازات یکدیگر در زندگی‌اش جریان داشته است: وی در سال‌های دوم یا سوم تحصیل یعنی در حدود ۱۶ـ۱۵سالگی، ضمن آنکه خود به‌عنوان شاگردی مشتاق و جوینده در محضر درس بزرگان حاضر می‌شد، در عین حال به موازات آن به‌عنوان مدرسی پرشور و پوینده، جلسات درس تشکیل می‌داد و به تعلیم گروه‌هائی از طالبان علم می‌پرداخت.
جلسات درس استاد، از همان آغاز، جلساتی گرم و شوق‌انگیز بود و عده بسیاری از رهروان طریق علم و ایمان، در آن جلسات شرکت می‌کردند و جالب آنکه غالباً در این جلسات، کسانی سراپاگوش به درس‌هایشان دل می‌سپردند که همگی از لحاظ سن و سال بزرگ‌تر از استاد خود بودند، استادی بسیار جوان که وقتی در برابر شاگردانش ظاهر می‌شد، برای تماشاگری که از دور شاهد صحنه بود، باورکردنی به‌نظر نمی‌رسید که این دانشمند جوان، آن‌همه افراد سالمندتر از خود را تعلیم می‌دهد و از گوهرهای نهفته در سینه شعله‌ور و سوزان خویش به آنان می‌رساند.
در آن سال‌های ۱۶ـ۱۵ سالگی عده شاگردانش غالباً به ۸۰ـ۷۰ نفر می‌رسید و هنگامی‌که به ۱۹ سالگی رسید، دیگر جلسات درسش آن‌قدر گسترش یافته بود که بیشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وی حاضر می‌شدند، تا جائی‌که وقتی به تدریس کفایهٔ الاصول (آخرین کتاب سطح عالی و دشوارترین کتاب آن دوره) می‌پرداخت، قریب ۶۰۰ ـ ۷۰۰ نفر پای درسش می‌نشستند و چون مطالب آن جلسات بر روی نوار ضبط می‌شد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلاب جوان و کفایه‌خوان است.
یکی از مهم‌ترین فرازهای زندگی استاد، زندگی سیاسی و مبارزاتی ایشان است. از همان زمانی که امام خمینی (رحمه‌الله) مبارزه وسیع و عمیق مذهبی سیاسی خود را آغاز کردند و علیه ظلم و فساد و کفر و استکبار قیام نمودند، استاد نیز به پیروی از معلم کبیر خویش قدم در این راه نهاد و مبارزات سیاسی خود را شروع کرد. ایشان که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بی‌تزلزل و سرسخت ایشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه می‌سپرد.
این مبارزات، هم به‌صورت فردی و هم به‌عنوان عضوی از اعضاء جامعه مدرسین حوزه علمیه که در آن زمان فعالیت چشم‌گیر و پرثمری داشت صورت می‌گرفت و به همین جهت، از همان آغاز، مسئله اتحاد و اتفاق و یکپارچگی و وحدت کلمه یعنی همان چیز که رمز مهم پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می‌رفت در مبارزات استاد، نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ای داشت.
در ارتباط با همین فعالیت‌ها و مبارزات بود که بارها از طرف رژیم سفاک حاکم دستگیر شد، بارها به بازجوئی‌های بیدادگرانه فرا خوانده شد، بارها طعم زندان و شکنجه دژخیمان ساواک را چشید و سرانجام نیز به به بد آب و هواترین نقاط کشور تبعید شد.
استاد از ابتداء نهضت امام خمینی (رحمه‌الله) تا مراحل مختلف شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری آن بزرگ‌مرد تاریخ معاصر در همه جا و همه حال از امام راحل حمایت بی‌دریغ داشتند و هیچ‌گاه رهبر و مقتدای خود را فراموش نکردند و هر آنچه را که در توان داشتند خالصانه و مخلصانه در اختیارشان قرار دادند.
منبع : روزنامه آفتاب یزد