سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
به اسم دمکراسی، به رسم شاهنشاهی
پس از اعلام خبر مرگ «محمد ظاهر شاه»، بسیاری از رسانههای متعلق به آمریكا و انگلیس به تمجید ظاهرشاه و تجلیل از این آخرین مهره نظام سلطنتی در افغانستان پرداختند و از دوران او با نام «دهه دمكراسی»، «عصر طلایی» و القابی از این دست، یاد كردند.
رسانههای غربی، همواره دمكراسی را به عنوان اصلیترین ارزششان تبلیغ كرده و همواره ممالك دیگر را به پیروی از خود و پیاده كردن كامل پروژه دمكراتیزاسیون دعوت میكنند، اما تمجید از ظاهرشاه، آخرین شاه و سلطان افغانستان، نخستین تجمید آنان از شاهان و سلاطین كشورهای خاورمیانه و حول و حوش آن نیست. آنان چه تعاریفی كه از ملك فهد سعودی كه میلیونها دلار از بودجه مردم خطه عربستان را صرف عیاشیهای عجیب و غریب و تجملات كمنظیر خود مینمود، نكردند! و البته همینگونه حمایتها از شاهان زنده و دیگر امرای غیردمكراتیك كه منافع غرب را تأمین كرده، اما حق انتخاب و آزادی دمكراسی را برای مردم خود به رسمیت نمیشناسند، نیز انجام میشود.
این قطعا تناقض آشكار غرب است كه چه در دوران حكومت اصلاحطلبان و چه در هنگام قدرت گرفتن اصولگرایان در ایران، همواره جمهوری اسلامی را كه «جمهوریت» بخشی از نام آن را تشكیل میدهد، متهم به غیردمكراتیك بودن میكند و حتی مخالفت خود با فناوری هستهای آن را اینگونه توجیه میكند كه حكومتی دمكراتیك در رأس آن نیست و در عوض از پادشاهان و شیوخ ریز و درشت منطقه كه در قرن بیستویكم كشورهای خود را با انتصابهای موروثی خاندان سلطنتی اداره میكنند، حمایت میكند؛ رئیسجمهور كودتاچی پاكستان را كه حتی حاضر نیست لباس نظامیاش را به در كند، مورد حمایت قرار داده و از بمب اتم او نیز پیشتیبانی میكند؛ حسنیمبارك، رئیسجمهور مادامالعمر مصر را برای آغاز بیستوپنجمین سال حكومتش ارج مینهد و ملكعبدالله، شاه اردن را كه همهگونه خدمتی به غرب كرده و در كشورش برای زرقاوی عزاداری میشود نه تنها مخالف دمكراسی نمیخواند، كه از او در رسانههای جهان یك ستاره صلح و دمكراسی و آزادیخواهی میسازد.
با این حال در آن سوی میدان، زمانی كه جبهه نجات اسلامی الجزایر بازی دمكراسی را در انتخابات میبرد، غرب از كودتایی حمایت میكند كه منتخبان مردم را به زندان افكند، زمانی كه حماس در فسلطین پیروز میشود، به زور تحریم بر دولت فلسطین، زندانی كردن دهها تن از نمایندگان مردم و جنگ مسلحانه، دولت منتخب مردم را به زیر میافكند و بلافاصله پس از روی كار آمدن دولتی كه به هیچ روی قانونی نیست و حمایت پارلمان را ندارد، ناگاه همه سدهای تحریمها را میشكند و از آن حمایت میكند و ... .
شاید همه این موارد از نگاه قدرتمحورانه و ماكیاولیستی كه ممكن است چندان تناقضی با نگاه قدرتمداران غربی به سیاست نداشته باشد، توجیهشدنی باشد، اما به نظر میرسد به تازگی استراتژی غرب و به ویژه ایالات متحده، دستخوش تحول شده است.
دولتمردان آمریكا به ویژه پس از حادثه مهم ۱۱ سپتامبر، از یك سو در راستای مبارزه ریشهای با نطفههای تروریسم و از سوی دیگر در راستای آرمان نظام لیبرال دمكراسی به این نتیجه رسیدند كه اگر بخواهند قدرت و امنیت را در درازمدت برای خود تضمین كنند، اساسا باید كشورهایی را كه محل تمركز آنها خاورمیانه است، دچار تحول جدی ارزشی و ساختاری كنند تا بستر تربیتكننده كسانی چون «اسامه بنلادن» یا عوامل او كه هواپیما به برجهای تجارت جهانی زدند، از میان برود. این طرحریزیها سرانجام باعث شد تا نخستین بار در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲؛ یعنی دو سال و یك روز پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، برنامه آمریكا برای ایجاد «خاورمیانه بزرگ»، اعلام شود.
درونمایه اصلی این طرح، انجام پارهای اصلاحات سیاسی و اقتصادی برای نزدیك كردن جوامع خاورمیانه به جوامع لیبرال دمكراسی از طریق آزادسازی اقتصادی و استقرار دمكراسی در این كشورها بود.
از آن زمان تا حدود یك سال پیش، این طرح با واكنشهای متفاوتی چه از سوی اروپا و چه كشورهای هدف این طرح روبهرو شد، اما اینها به معنای مرگ این طرح نبود، بلكه این انتقادات، منجر به اصلاحاتی در طرح آمریكا شد و با كاهش برخی نگرانیهای حكام منطقه و اروپا و دادن پارهای امتیازات اقتصادی ـ هرچند با چاشنی زور ـ حكام غیردمكراتیك منطقه، مجبور به پذیرش تحولات اندكی شدند. شاید بتوان كاهش نسبی فشار بر شیعیان عربستان سعودی، كسب اكثریت پارلمان بحرین ـ كه البته نقش آن حداكثر مشورت دادن به خاندان سلطنتی است ـ توسط برخی گروههای شیعه در این كشور كه اكثریت آن را شیعیان تشكیل میدهند، حضور نمادین نامزدی پرسروصدا و تبلیغاتی به نام «ایمن نور» در كنار مبارك در پنجمین دور بیرون آمدن نام «مبارك» از صندوقهای انتخاباتی مصر و ایجاد تغییراتی در برخی قوانین كشورهای اینچنینی را پیامدهای این طرح در خاورمیانه دانست.
همزمان با این تحولات بعضا مثبت، جنگ عراق و لبنان نیز انجام و از نگاه برخی، این دو جنگ در كنار برنامهای برای ایران، جزو طرح خاورمیانه بزرگ شمرده شد. حتی در مقطعی نقشه مورد ادعایی درباره جهان پس از اجرای خاورمیانه جدید در رسانهها منتشر شد كه در آن، مرزهای بسیاری از كشورهای منطقه نیز تغییرات جدی میكرد.
با این حال به نظر میرسد در یك سال گذشته و به ویژه پس از پیروزی حزبالله در لبنان، تثبیت نسبی حكومت حماس و استقرار دولت مردمی در عراق، سران هیأت حاكمه آمریكا كمتر از «خاورمیانه بزرگ» سخن به میان میآورند.
رایس در مقطع جنگ اسرائیل در لبنان، ضمن مخالفت با آتشبس اظهار كرده بود كه تولد «خاورمیانه جدید» درد زایمان هم دارد و تلویحا هزاران كشته و آواره لبنانی را ناشی از همین درد زایمان دانست. با این حال، پس از پیروزی آبرومند حزبالله بر اسرائیل كه گاه از آن به عنوان دمكراتیكترین رژیم منطقه و محور خاورمیانه جدید یاد میشد، چندان توصیفی از خاورمیانه بزرگ به گوش نمیرسد.
به نظر میرسد غرب با مشاهده چندین واقعیت چون پیروزی حزبالله و توان دمكراتیك آن در به حركت درآوردن جامعه لبنان، تشكیل حكومتی مردمی و مدافع اصول اسلامی در عراق، پیروزی حماس در خاورمیانه و ... اكنون پروژه دمكراسی را چندان به سود خود ارزیابی نمیكند و این بار نه تنها اهرم فشار خود بر شیوخ مرتجع منطقه برای تن دادن اجباری به دمكراسی را آرام آرام برمیدارد، بلكه همزمان پروژههایی چون تشدید جنگهای مذهبی و تحریك اهل سنت و شیعیان علیه یكدیگر را كه پیامدهای آن، تشدید فضای امنیتی و كاهش فضای آزاد، همه به سود تثبیت حكومتهای دیكتاتوری است دنبال میكند، چراكه اكنون گویا به این نتیجه رسیده كه كار كردن با امرای تك و گوش به فرمان منطقه بسیار كمهزینهتر از حكم راندن بر ملتهای منطقه است كه موج تنفر آنان از غرب بسیاری از آنان را حتی به مشاركت در پروژههای تروریستی كشانده است.
در این میان، تركیه كه همین هفته شاهد پیروزی كمسابقه حزب اسلامگرای عدالت و توسعه بود، پدیدهای ویژه است. هرچند عدهای تلاش میكنند روابط خوب سران این حزب با آمریكا، اتحادیه اروپا و حتی اسرائیل و نیز رویكرد بسیار محتاطانه سران آن در برابر حكومت لائیك و سكولار تركیه را نشاندهنده پیروزی اراده آمریكا در این كشور جلوه دهند، اما این تمام ماجرا نیست، چراكه با نفوذ كنونی ارتش دیكتاتورمنش تركیه و حفاظت مسلحانه آن از نظام سكولار تركیه، حكومت كنونی چه بسا اسلامیترین نوع حكومت به شمار میرود كه بر شانه مردم مسلمان تركیه بالا آمده و اتفاقا تدابیر سران حزب عدالت و توسعه برای تغییرات گام به گام در تركیه، نشان از رویكرد عاقلانه و نتیجهبخش آنان در برآورده كردن آرزوهای مردم متدین این كشور در كنار ارمغان آوردن نیازهای رفاهی آنان است.
اما جمهوری اسلامی ایران در كجای این میدان ایستاده است؟ آیا خود هدف پروژههایی به «اسم دمكراسی» است، یا خود نمونهای عملی از سازگاری اسلام و دمكراسی پیش روی ملتهای منطقه است؟ و اساسا چه نقشی در تحولات منطقه بازی میكند؟
بیست سال پیش در همین روزها بود كه امام خمینی(ره)، رهبر كبیر انقلاب اسلامی، در پیام خود به حجاج بیتاللهالحرام، بر ضرورت پاكسازی منطقه از حكام مرتجع آن روز نظیر «حسنی مبارك»، «حسین اردنی»، «ملك فهد» و ... تأكید كردند. این رویكرد ایشان در كنار برائت حجاج، هرچند واكنشی تروریستی از سوی سعودیها را در پی داشت، اما آرام آرام تأثیراتی بر جهان اسلام گذارد كه برخی از آنها را اكنون به نظاره نشستهایم.
با وجود این، دو تحول، یكی بیرونی و دیگری درونی موجب شد تا اندازهای موج تحولآفرینی در منطقه با تمركز امت اسلامی بر آرمان امام دچار توقف و ركود شود. از یك سو پس از پیامدهای ناگوار دكترین امام خمینی برای غرب، آنان به تشكیل نسخهای جعلی از اسلام سیاسی تحت عنوان «القاعده» و «طالبان» همت گمارند كه هرچند در میانه راه از دست آنان خارج شد و به حكومتهای غربی نیز ضربات زیادی وارد كرد، اما میتوان گفت در منحرف كردن نگاه مسلمانان انقلابی از نگاه امام خمینی توفیقچشمگیری داشت.
همزمان جمهوری اسلامی به دلایل گوناگون با كاهش موضع امتی، دینی (اسلامی) به تقویت موضع ملی، مذهبی(شیعی) پرداخت و در ادامه راه، رویكردهای دولت اصلاحطلبان نیز این تغییرات را تقویت كرد.
با این حال، اكنون با نگاههای متفاوت رئیسجمهور جدید ایران و احساس ضرورتهای رهبر انقلاب كه نشانه آن انتخاب عنوان «انسجام اسلامی برای سال جاری است، از یك سو زمینه برای تأثیر گذاری جدی بر جهان اسلام به وجود آمده و از سوی دیگر، در صورت كارآمد نبودن نگاه جمهوری اسلامی به منطقه و جهان اسلام و بروز تحركات غیر هوشمندانه، این تأثیرگذرای دستخوش آفات و چه بسا هزینههای سنگین برای كشور میشود. در این میان، آنچه مهم است، حفظ هویت مردمی و مدل دمكراسی اسلامی در جمهوری اسلامی و توجه جدی به كارآمدی آن است كه موجب تأثیرپذیری ملتها و نخبگان منطقه میشود، چرا كه نزدیكترین و در دسترسترین الگوی آنان به شمار میرود.
به هر حال، ناكامیهای جدی و توفیقات نسبی غرب در پروژه دمكراسیسازی در منطقه، همزمان با فرصتهای طلایی جمهوری اسلامی برای استقرار حاكمیت همزمان مردم و اسلام عزیز در منطقه، یك رقابت پیچیده چند وجهی را به وجود آورده كه به نظر میرسد، دقتنظر مسئولان و نخبگان مذهبی و سیاسی ایران، عنصر تعیینكننده آن به شمار میرود و چه بسا بتواند تأثیرات جدی در سرنوشت آینده منطقه و جهان بر جای گذارد.
سید عمار کلانتری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست