جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
باورداشت های قلبی یا ظاهری
قرآن کریم دین را فطری معرفی کرده است.« فاقم وجهک الدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن الکثر الناس لایعلمون. »که نشان از توجه خالا و بیانحراف دین دارد. این همان فطرتی است که خداوند مردم را بر آن فطرت خلق کرده است، در آفرینش خدا دگرگونی و تغییر وجود ندارد، این است دین محکم و استوار، ولی بیشتر مردم از این حقیقت مطلع نیستند. مهمترین رکن دین خداشناسی است بنابراین با توجه به اهمیت نوع نگرش، در دین پژوهی شایسته است نگاهی به مطالعات جامعهشناسی دین داشته باشیم.
●مطالعات جامعهشناسی دین
یکی از مهمترین مفاهیم کلیدی در مطالعات جامعهشناسی دین مفهوم دین است، این مفهوم از دو جنبه قابل تعریف است: از جنبه زبانشناختی ریشه شناسی و واژهشناسی و دوم از جنبه جامعه شناختی. از نظر زبانشناختی واژه از ریشه لاتینی و به معنای تکلیف قید و بند، الزام و تعهد و تکریم و تقدیس گرفته شده است و از نظر فیولوژی به معنای دستگاهی از باورداشتها، عقاید، آداب و پرستش است.
دین در لغت به معنی جزا، طاعت و روز قیامت است که آن را برای شریعت اعتبار کردند. چنانچه در قرآن کریم آمده است:انالدین عنهالله الاسلام دین یعنی طاعت لااکراه فیالدین در این آیه دین را به معنای طاعت گرفتهاند و گفته شد که طاعت چیزی نیست مگر با اخلاص و در اخلاص اکراهی وجود ندارد، چون امر قلبی است نه ظاهری.
همچنین دین به معنای جزا و پاداش آمده چنانچه خداوند فرمود: فلولا ان کنتم غیرمدینین.
در این قسمت چند تعریف عام از دین را ارایه میدهیم: «یانگر» جامعهشناس معاصر ضمن ترجیح تعاریف کارکردی به تعاریف ارزشی یا ذاتی تاکید میکند که دین نظامی از باورها و اعمال است که گروهی از انسانها به وسیله آن با مسائل غایی زندگی انسان همچون امتناع از تسلیم شدن به مرگ، مواجهه با نومیدی و حرمان، مقابله با عوامل از همگسیختگی پیوند انسانها درگیر میشوند.
آلن بیرو در تعریف دین تاکید میکند: بطور کلی و با در نظر گرفتن تمامی انسانیت در همه زمانها، میتوان دین را همچون گرایش شدید انسانها به سوی وجود والای خداوند یا نیروهای برین یا احساس ساده وابستگی به آنان، به منظور تبیین علل وجودی خویش در جهان و بازیابی معنایی برای هستی، دانست. در نتیجه دین، اعتقادات نسبت به این واقعیتها و اشکالی که به خود میگیرند مناسک، کیشها واعمال گوناگون مذهبی را مشخص میدارد.
آبرکرامبی نیز در تعریفی که از دین داده است از دو دیدگاه دین را مورد بررسی قرار داده و آن را تعریف کرده است: در جامعه شناسی بطور مجازی دو تلقی در مورد تعریف دین وجود دارد، اولی به پیروی از دورکیم جامعهشناس فرانسوی که آن را از نقطه نظر آثار و وظایف اجتماعیاش تعریف میکند: دین دستگاهی از باورها و آداب است، در رابطه با مقدساتی که مردم را به صورت گروههای اجتماعی به یکدیگر پیوند میدهد. در معنی کردن دین با این تلقی، بعضی از جامعهشناسان مفهوم آن را ربط داده و دین را در برگیرنده ملیتگرایی نیز به حساب آوردهاند.
تلقی دوم به پیروی از ماکس وبر دانشمند الهیات پ . تلیچ دین را به عنوان هر مجموعه مفروضی از پاسخهای محکم و منسجم به معماهای هستی بشر که معنایی برای جهان و زندگی به وجود میآورند تعریف میکند.
●نظریهپردازان جامعهشناسی دین
در خصوص جامعهدینی دو دیدگاه وجود دارد، یک دیدگاه با نگرش از بالا به پایین و دیگری نگرش از پایین به بالا. نگرش از بالا به جامعه دینی سبب میشود تا این جامعه، جامعهیی مقدس جلوه کند و چنین به ذهنش متبادر میشود که ارزشهای آن به قصد ایجاد نظامهای انسانی ولی از منبعی غیرانسانی صادر میشود و به همین دلیل نیز اساطیر و ارزشهای مقدس و فرافردی آن به تقویت نظامهای اجتماعی... میرسانند، در این چشمانداز جامعه دینی هویتی مستقل و ذاتی دارد که فراتر از حاصل جمع تکتک افراد یا گروههای تشکیل دهنده آن است. اضافه بر این پیوندهای اجتماعی در این نوع جامعه از منابع قدسی نشات مییابد و افراد و گروههای آن در تعیین خیر و مصلحت عمومی نقش دارند، زیرا اراده عمومی مستقل از ارادههای تکتک افراد است. از این زاویه احساسا همه نهادهای اجتماعی و سیاسی در نهادهای دینی مضمحل شدهاند، معهذا نگرش از پایین به جامعه دینی، این جامعه را مجموعهیی از افراد دیندار میداند که دینداری افراد و اکثریت داشتن آنان در جامعه برای دینی خواندن آن کفایت میکند. محور فردگرایانه این نگرش از پایین به جامعه دینی در واقع نشانگر ضرورت تقویت مشارکت و فرآیندهای آن از طریق تعمیم جامعهپذیری مشارکت جویانه است.
پل تیلیش دین پژوه برجسته معاصر نیز با تاکید بر پیوند ناگسستنی میان دین و فرهنگ بر آن است که میان دین و فرهنگ نوعی پیوند محتوایی وجود دارد. به نظر وی فرهنگ بدون دین ممکن نیست. از دیدگاه تیلیش پیوند فرهنگ و دین مانند پیوند صورت و محتوا در هنر است. براین اساس صورت دین فرهنگ است و محتوای فرهنگ دین است. به نظر تیلیش وضعیت بشری در طول تاریخ همواره پرستشهایی را برانگیخته است که فرهنگهای گوناگون آنها را به شیوههای مختلف بیان داشتهاند و سنتهای دینی گوناگون نیز پاسخهای گوناگون به آنها دادهاند.
ماکس وبر دانشمند علوم اجتماعی بزرگ معاصر درباره اهمیت و مطالعه اجتماعی فرهنگی دین میگوید: واقعیت این است که ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی از دیرباز تحت تاثیر اعتقادات دینی مردم قرار داشتهاند. دین یکی از آنتنهای حساسیت انسانی است و بیاعتنا بودن نسبت به آن محکوم کردن خدا به نفهمیدن پدیده فرهنگ است.
تاکیدات دو دین پژوه برجسته معاصر وبر و تیلیش نشان میدهد که دین بخش مهم فرهنگ محسوب میشود و میان این دو پیوند ناگسستنی وجود دارد، این امر برای علوم اجتماعی که عمدتا با بررسی و مطالعه جنبههای گوناگون فرهنگ سروکار دارند حایز اهمیت فراوانی است.
ملکم همیلتون در کتاب جامعهشناسی دین در همین باره میگوید: گنجایش انسان برای باورداشت تقریبا نامحدود است، همین گنجایش و شگفتی حیرتانگیز باورداشتها و عملکردهای ناشی از این باور داشتنها در جامعه و تاریخ بشری است که توجه و کنجکاوی بسیاری از اندیشمندان از جمله جامعهشناسان موضوع دین را برانگیخته است.
تام باتامور در کتاب جامعهشناسی مطالعاتی پیرامون جامعهشناسی دینی انجام داده است، مطالعات جامعهشناسی دین در ابتدای کار سه خصیصه اصلی داشت، آنها تکامل گرا، اثباتگرا و روانشناسیگرا بودند. تایلور و اسپنسر به تبیین منشا دینی پرداختند و اعتقاد به روح را خصیصه اصلی ایمان دینی میدانستند و درصدد بودند با ملاکهای عقلی چگونگی پیدایش این اعتقاد را در ذهن ابتدایی نشان دهند. دورکیم جامعهشناس به عنوان بنیانگذار عمده مطالعات جامعهشناسی دین قایل به تمایز میان امر مقدس و امر نامقدس شد و دین را نظام وحدت یافتهیی از اعتقادات و اعمال مربوط به امر مقدس دانست که گروندگان را در اجتماع اخلاقی واحدی وحدت میبخشند.
ویژگیها، کارکردهای اجتماعی فرهنگی نهاد دین
الف ویژگیهای نهادی دین:
دین نیز به عنوان یک نهاد اجتماعی فرهنگی مهم علاوه بر اینکه دارای این ویژگیهای عام است، ویژگیها و مشخصههای منحصر به فردی را نیز دارا است که آن را از سایر نهادهای جامعه مجزا میسازد.
د.دریسلرو وی.ام.ویلیز در کتاب جامعهشناسی ویژگیهای اصلی و منحصر به فرد نهاد اجتماعی فرهنگی دین را اینگونه ذکر میکنند:
۱. عقاید
عقاید در شکل آیینها، آموزهها و اصول ایمانی ادیان بیان میگردد، منبع این عقاید مقدس، کتب مقدس ادیان است نظیر مقررات یهودیت، انجیل مسیحیت، قرآن اسلام، اوستا زرتشتگری و... این عقاید هم به صورت مکتوب و هم شفاهی به پیروان ادیان انتقال داده میشود.
۲. سلسله مراتب
عموما هر کدام از ادیان جهانی نظیر یهودیت، مسیحیت و اسلام از سلسله مراتب سازمان یافتهیی برای پاسداری و گسترش و تقویت دین برخوردارند.
۳. نمادها
برای انتقال محتوا و مفهوم دین معمولا اشیا و کلماتی که تبلور دهندهها محتوای دین هستند انتخاب میشود نظیر صلیب در مسیحیت یا هلال در اسلام.
۴. شعائر و مناسک
در هر کدام از ادیان پیروان دین موظف به انجام اعمال و رفتارهایی هستند که دین تجویز کرده است، نظیر روزه، نماز، دعا کردن و...
۵. هنجارهای مثبت و منفی
در هر کدام از ادیان پارهیی از اعمال و رفتارهای مقبول و پارهیی نیز نامقبول است، نظیر غسل تعمید در مسیحیت هنجار مقبول مثبت و گناه هنجار منفی.۶. فرقه
هر کدام از ادیان معمولا دستهها و تقسیمات گوناگونی دارد که از دین اصلی سرچشمه گرفته میشود مانند فرقههای سهگانه مسیحیت.
۷. شعائر و مناسک دینی
شعائر و مناسک دینی یکی از دو بخش اصلی دین محسوب میشود و ارتباط تنگاتنگی نیز با بخش باور داشت و عقاید دینی دارد. آنتونی گیدنز در کتاب جامعهشناسی اهمیت شعائر و مناسک دینی را اینگونه بیان میکند:
شعائر مرتبط با دین بسیار گوناگون است، اعمال شعائری ممکن است شامل دعا خواندن، سرود خواندن، آواز خواندن، روزهگرفتن در روزهای معینی و مانند آن باشد.از آنجا که اعمال شعائری معطوف به نمادهای دینی هستند بطور معمول کاملا متمایز از عادات و شیوههای عمل زندگی معمولی در نظر گرفته میشوند. شعائر دینی تشریفاتی نیز هستند که بطور جمعی توسط مومنان اجرا میگردد.
ب کارکردهای اجتماعی فرهنگی دین:
از نظر دورکیم کارکرد دین در چهار بخش عمده است که عبارتند از: انضباط بخشی، انسجام بخشی، حیات بخشی، خوشبختی بخش. آیینهای مذهبی از طریق انضباط بر نفس و قدرت خویشتن داری، انسانها را برای ادامه زندگی اجتماعی آماده میسازد. تشریفات مذهبی مردم را گرد هم میآورد و پیوندهای مشترکشان را دوباره تصدیق میکند و در نتیجه، همبستگی اجتماعی را تحکیم میبخشد. اجرای مراسم مذهبی میراث اجتماعی گروه را ابقا و احیا میکند و ارزشهای پایدار آن را به نسلهای آینده انتقال میدهد و بالاخره دین با برانگیختن احساس خوشبختی در مومنان و احساس اطمینان به حقانیت ضروری جهان اخلاقی که خود جزیی از آنند با احساس ناکامی و فقدان ایمان در آنها مقابله میکند.
بروس کوئن سه کارکرد عمده برای نهاد دین قایل است:
اول: کمک به افراد در پیدا کردن هویت اخلاقی دوم: فراهم کردن تفسیرهایی برای تبیین محیط اجتماعی و طبیعی فرد سوم: بالا بردن روحیه اجتماعی افراد، انسجام و همبستگی گروهی.
سایمون کولمن و هلن واترن در کتاب درآمدی به انسانشناسی چهار کارکرد عمده برای نهاد دین بر شمردهاند:
الف. در غرب مذهب را غالبا نقطه مقابل علم میانگارند ولی این برداشت لزوما درست نیست. برخی از پژوهشگران استدلال کردند که دین میتواند وسیلهیی برای تبیین اعمال و رویدادهای جهان به دست دهد، به شیوهیی که با برخی از صورتهای فرضیه علمی مشابهتهایی داشته باشد، نیرومندترین هوادار اخیر دین تصور «رابین هورتن» انسانشناس بریتانیایی است که بیشتر در آفریقا کار کرده است، او میگوید باورهای مذهبی در واقع همان باورهای علمیاند چرا که این باورها همانند باورهای علمی یک رشته اصولی را به دست میدهند که با آنها میتوان رویدادهای غالبا پیچیده را تبیین کرد...
ب. دین به عنوان بیان زندگی جمعی:
سردمدار این کارکرد امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی است که تحت تاثیر پژوهشگران سده نوزدهم مانند فوستل دوکولانژ و رابرتسون اسمیت نظریهیی را درباره مذهب مطرح کرد که تاثیر زیادی برعلوم اجتماعی گذاشت. او مذهب را دربرگیرنده باورها و اعمالی میداند که در رابطه با چیزهای مقدس شکل میگیرد و این باورها و اعمال انسانها را در یک گروه اجتماعی به صورت یک اجتماع اخلاقی واحد متحد میسازد و این افراد برای اجرای مناسک جمعی حالت عاطفی و شدیدی را تجربه میکنند و گردهم میآیند و در این تجربه جمعی نهادها و باورداشتهای گروهی در وجدان شرکتکنندگان نقش میبندد.
ج. دین به عنوان وسیله اعتبار بخشیدن به جامعه:
آثار دورکیم و ترنر نشان میدهد که نمادهای دین چگونه حس پایبندی به هنجارهای اجتماعی را در میان اعضای جامعه تقویت میکنند، این کارکرد دینی را البته میتوان به صورت دیگری یعنی به عنوان تحکیم کننده و توجیه کننده وضع موجود در نظر گرفت.
دین به عنوان نیرویی جهت اعتراض و تغییر:
دین میتواند به عنوان یک نیروی کارساز مردم را برای جستوجوی تغییر یا اعتراض علیه نظم موجود بسیج کند، در اینجا هم دین نقش وحدت کننده را ایفا میکند ولی در جبهه مخالف.
از دیدگاه «مطهری» نقش و کارکرد دین در اجتماع جزیی از نقش و کارکرد دین در زندگی است. دین تنها در زندگی اجتماعی انسان نقش موثر ندارد نظیر قانون و حکومت، در زندگی فردی نیز نقش بسیار موثری دارد. نقش دین در اجتماع کلی این است که پشتوانه اخلاق اجتماعی از قبیل صداقت و امانت است، اخلاق بدون ایمان اسکناس بدون پشتوانه است، استدلال بدون منطق است. نقش دیگر دین در اطمینان و اعتماد افراد به یکدیگر است مخصوصاص در روابط خانوادگی در دوستیها و معاشرتها، در همکاریها و تعاونیها. تاثیر مهم دین در اجتماع این است که نوعی انقلاب فکری و وجدانی به وجود میآورد که عواطف و احساسات و هدفها و ایدهآلها و معیارها گوناگون میشود و جهانبینی عوض میشود، آدمی خود را دارای رسالت احساس میکند، زندگی اجتماعی جهت خاص پیدا میکند و جهت دیگر غیر از جهت زندگی فردی را درک میکند، نوع دلبستگیها عوض میشود، تمام خواص و آثاری که برای دین ذکر میشود و همه نقشهایی که برای دین بیان میگردد بالقوه است نه بالفعل. فعالیتش بسته به سهچیز است: یکی اینکه زمینه روحی مساعد باشد، دیگر اینکه عامل اجرا لایق و فعال و کوشا باشد، سوم اینکه شرایط خود محیط مساعد باشد.
وظایف جامعهشناسی دین
اینک به دو وظیفه مهم جامعهشناسی دین باز میگردیم، وظیفه اول، بررسی ارتباط کلهای اجتماعی یعنی تمدنها یا جوامع کل نظامهای دینی است .آیا نظامهای دینی، فراسوی اجتماعات خاص جای میگیرند یا با آنها انطباق دارند؟ وظیفه دوم، بررسی درجه و نوع سکولار شدن. نقشهای دینی در جوامع و نظامهای دینی متفاوت است. یک دین ممکن است به سه طریق با یک جامعه کل ارتباط برقرار کند. طریق اول، مشارکت در آیینهای گروهی و مومن شدن افراد به آن است که جنبهیی انفکاکناپذیر از عضویت گروهی است. عضویت در یک اجتماع، متضمن پرستش خدایان آن اجتماع است. طریق دوم اینکه نظام عقاید و آیینها، نظامی مختص به یک اجتماع است؛ چنین نظامی خارج از آن اجتماع یافت نمیشود. طریق سوم اینکه آیینها و عقاید بویژه باید به تاریخ و سرنوشت آن اجتماع خاص، معطوف باشد نه به نوع انسان یا افراد انسانی.
نتیجهگیری
بحث و بررسی پیرامون ابعاد اجتماعی دین و آثار و کارکردهای عینی آن در سطوح مختلف زندگی اجتماعی، اصلیترین دغدغهیی است که به شکلگیری و گسترش جامعهشناسی دین به عنوان یکی از زیرشاخههای متعدد علم جامعهشناسی منتهی شد. نظریههای جامعهشناسی، دین را در زمینه، مطالعه کردهاند یعنی دین را در قالب نهاد دین دیدهاند و مناسبات این نهاد را با سایر نهادها ارزیابی کردند و جامعهشناسان در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدهاند که جنبشهای بنیادگرای دینی در میان طبقات اجتماعی خاص شکل میگیرد و گسترش مییابد یعنی جنبشهای دینی زمینه پرورده هستند. در فرایند تطور دین یک مرحله مقاومت و استقرار در بدو پیدایش دین داریم و یک مرحله رسیدن به وضع موجود. دین در جامعه نوعی انقلاب روحی و ذهنی است که ارزشها و هنجارهای اجتماعی شکل میگیرد و فرد خود و خدای خود را میشناسد.
حسین نازکتبار
کارشناس ارشد جامعهشناسی
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست