پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کژنمایی های تئاتری


کژنمایی های تئاتری
● درباره «روستوم بهاروچا»
روستوم بهاروچا، کارگردان و نظریه پرداز هندی تئاتر، (- ۱۹۴۶). او نویسنده، کارگردان و دراماتورژی مستقل است متولد کلکته. بهاروچا در حوزه های نظری و عملی تئاتر بینافرهنگی(Intercultural) تاثیر بسزایی داشته است. او انگیزش ها و جریان های مورد پسند کارگردان هایی چون یرژی گروتفسکی، ریچارد شکنر، یوجینو باربا و پیتر بروک را زیر سوال می برد و سرسختانه از کژنمایی ها و تظاهر به رازآمیزی فرهنگ و نمایش آسیایی در اجراها و فرآیندهای پژوهشی ایشان پرده برمی دارد و در این راستا به ویژه اجرای «ماهابهاراتا»ی بروک (۱۹۸۵) را مورد ملاحظه قرار می دهد. او محصول فرهنگی بروک از منظومه حماسی هندی «ماهابهاراتا» را به سبب تقلیل دادن زننده فرهنگ هند و فروکاستن فلسفه هندو به حرف هایی کلیشه یی و مبتذل تقبیح می کند.
نخستین آماج حمله بهاروچا فعالان غربی حوزه بینافرهنگی هستند. او در این فرآیند مشکلات بسیاری را برمی شمرد، نخست آنکه رابطه قدرت بین غرب و باقی جهان به شکلی است که مبادله غفرهنگیف هرگز منصفانه و متعادل نخواهد بود و دوم آنکه درآمیختگی فرهنگی همواره سنت ها را از آنجا که واقعاً معنی می دهند جابه جا می کند.
به باور بهاروچا بدترین اتفاق زمانی است که نمایشی سنتی از ارتباطش با زندگی مردمی که برای آنها به اجرا درمی آید جدا شود، برای یک نمایش هیچ چیز توهین آمیزتر از آن نیست که کنش آیینی آن به منبعی از تکنیک ها و تئوری ها تنزل یابد. او همچنین نقایص و انحراف های محققان و فعالان غربی تئاتر را که سعی دارند فرهنگ های مختلف را ترکیب کنند و براساس اصول و روش شناسی (متدولوژی) میان فرهنگی (Cross-Gultural) نظریه های خود را توسعه بخشند بررسی کرده و نکوهش می کند.
بسیاری از نظریه ها و اجراهایی که بهاروچا درباره آنها بحث می کند آثاری غیرسیاسی هستند که ویژگی فرهنگ، نیازها و علایق بومی را نادیده می گیرند و علاوه بر آن سنت های ویژه یی را که نمایشگرها باید برپایه آنها استوار شوند لگدمان می کنند.
این نظریه پرداز و کارگردان هندی با ایده تئاتر اوراسیایی (التقاط اروپا و آسیا) که یوجینو باربا مبدع آن است مخالفت می کند و استدلال می کند که باربا به نحو گمراه کننده یی فرآیندهای خاص فرهنگی و اجتماعی را خلط می کند و برای مثال تفاوت تاریخی و جنسیتی را در نظریه هایش نادیده می گیرد.
به باور بهاروچا التقاط سنت های نمایشی فرهنگ های مختلف - تئاتر و اجرای (پرفورمنس) بینافرهنگی - آکنده از خطرات زیباشناختی و سیاسی است. دیدگاه های بهاروچا هندی ها را نیز به شدت نقد می کند. او درباه موقعیت فرهنگی خودشان می نویسد؛ «امروز «فرهنگ هندی» توسط دولت خودمان و قشر تازه مقامات دولتی به یک کالا تنزل یافته است که این «فرهنگ» را بسته بندی کرده، برای فروش عرضه کرده و به نقاط مختلف جهان صادر می کنند.»
آثار بهاروچا به شناساندن چشم انداز تاریخی و نظری هند از نقطه نظر رویدادهای تاریخی و سیاسی اخیر (قرن بیستم) یاری بسیاری رسانده اند. او در مجموعه جستارهای خود به نام «تئاتر و جهان؛ پرفورمنس و سیاست های فرهنگ» (۱۹۹۰) به شکل چشمگیری متفکران و فعالان تئاتر غرب را محکوم می کند.
برخی از دیگر آثار او عبارتند از؛ «چشم اندازی از هند؛ پیتر بروک و ماهابهاراتا»، «تمرین های انقلاب»، «به نام سکولار؛ اکتیویسم معاصر فرهنگی در هند» و «سیاست های کار فرهنگی؛ اندیشیدن از طریق تئاتر در عصر جهانی شدن» و مقالاتی چون «سیاست دولت؛ کالبدشناسی گفتمان فرهنگ رسمی»، «بینافرهنگی و چندفرهنگی در عصر جهانی شدن؛ بازشناسی ها، ناخرسندی ها و دیالوگ» و...بهاروچا با آنکه عمدتاً در هندوستان - جایی که پروژه های خلاقانه و دراماتورژی های خود را در آنجا پیش برد - زندگی و کار می کند اما سال ها است که در نیویورک به تدریس مباحث التقاط فرهنگی مشغول است و در نقاط مختلف جهان به ویژه در گردهمایی های فرهنگی ایراد سخن کرده است.
او به دفعات نمایشنامه های کلاسیک غربی و هندی را کارگردانی کرده و پیگیر تحقیق درباره سنت های بازیگری آسیایی و به ویژه هندی یی است که می توانند در اجرای متون اروپایی مورد استفاده قرار گیرند.
ترجمه و تلخیص؛ آزاده شاهمیری
منابع؛
۱- Allain, Paul and Jen Harvie (۲۰۰۶)
The Routledge companion to Theatre and performance
۲- Shepard, Simon and Mick Wallis (۲۰۰۴)
Drama / theatre / performance routledge
منبع : روزنامه اعتماد