چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
امامان علیهم السلام و نزول وحی
سخن ما درباره تفسیر زیارت بلند جامعه كبیره میباشد كه ویژگیهای برجسته امامان (ع) در آن تبیین شده است.
در این مقاله از «مهبط الوحی» بودن امامان سخن میگوییم. این مباحث ضمن آن كه در مورد تحكیم مبانی اعتقادی شیعی تاثیری به سزا دارد، پاسخی استبه آنان كه میگویند:
«این روحانیت اند كه برای امامان معصوم مقامهای لاهوتی درست كردند.»
در این مقاله و نیز در مقالههای گذشته دیدیم كه خداوند این مقامها را به آنها عنایت كرده و سخن فوق هم افترا به روحانیت و هم بیمعرفتی به ساحت تقدس امامان است. اینك به تفسیر مهبط الوحی میپردازیم.
دیگر ویژگی كه در زیارت جامعه كبیره، امامان معصوم علیهم السلام را با آن میخوانیم، «مهبط الوحی» بودن این انوار تابناك است.
باید دید معنای این جمله چیست. ابتدا باید به توضیح دو واژه «هبوط» و «وحی» بپردازیم.
● واژه هبوط
واژه «مهبط» اسم مكان و از ماده هبوط به معنای نزول و فرود آمدن است. در برخی از كتابهای لغت آمده است:
«الهبوط نقیض الصعود; (۱) یعنی هبوط نقیض صعود است» . صعود به طرف بالا رفتن است و هبوط به طرف پایین آمدن.
«قال اهبطا منها جمیعا بعضكم لبعض عدو...; (۲) خداوند فرمود:
هر دو از آن بهشت فرود آیند; در حالی كه دشمن یك دیگر خواهید بود [برخی ضمیر اهبطا را به آدم و حواء برگرداندهاند.» با این تحلیل كه در زندگی دنیا در معرض دشمنی هاست و بعضی دیگر ضمیر را به آدم و شیطان برگرداندهاند تا «بعضكم لبعض عدو» را به معنای حقیقی گرفته باشند.]
به این ترتیب میتوان «مهبط» را به معنای محل نزول و فرود معنا كرد.
● واژه وحی
واژه «وحی» در قرآن در معانی گوناگونی به كار رفته است:
۱) معنای متعارف وحی یعنی همان كه با آن خداوند با پیامبران سخن گفته است «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» (۳) پیغمبر از روی هوس سخن نمیگوید، سخن او جز وحی الهی نیست.
«و ما كان لبشر ان یكلمه الله الا وحیا» (۴) ; و هیچ بشری را یارای سخن گفتن با خداوند نیست، مگر به صورت وحی.
این معنا یكی از مهمترین موارد استعمال وحی است و مراد پیامهای الهی مخصوص پیامبران است. «انا اوحینا الیك كما اوحینا الی نوح والنبیین من بعده» (۵) ; ما به تو وحی فرستادیم، همان گونه كه به نوح و پیامبران بعد از تو وحی فرستادیم.
اما این كه حقیقت این معنا از وحی چیست؟
در علم كلام مباحثی فراوان مطرح شده است. خلاصه آن كه وحی عبارت است از تفهیم مطالبی از طرف خداوند به انسان از راه غیر عادی نه از راه «حس» ، عقل، حدس، غریزه و امثال آن .
۲) به معنای الهام از طریق غریزه، مانند: وحی به زنبور عسل «و اوحی ربك الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و مما یعرشون» (۶) ; پروردگارت به زنبور عسل وحی كرد كه از كوهها و درختان و سقفهای رفیع منزل تهیه كند.
«وحی» در این آیه شریفه همان فرمان غریزه و انگیزههای ناخود آگاهی است كه خداوند در جانداران مختلف از جمله زنبور عسل قرار داده است.
زنبور عسل آن چنان تمدن و زندگی شگفت انگیزی دارد كه از جهتهای زیادی بر تمدن انسان و زندگی اجتماعی او پیشی گرفته است. تا به حال ۴۵۰۰ نوع زنبور عسل وحشی شناخته شده، ولی شگفتی در این است كه همه آنها یك نوع مهاجرت و كندوسازی و مكیدن و خوردن از گلها را دارند. (۷) همه اینها به تعبیر قرآن مصداق «اوحی» است.
شاه پرسیدش كه باری وحی چیست؟
یا چه حاصل دارد آن كس كو نبی است
گفتخود آن چیست كش حاصل نشد
یا چه دولت ماند كو واصل نشد
گیرم این وحی نبی گنجور نیست
هم كم از وحی دل زنبور نیست
چون كه «اوحی الرب الی النحل» آمده است
خانه وحیش پر از حلوا شده است
او به نور وحی حق عزوجل
كرد عالم را پر از شمع و عسل
این كه كرمناست و بالا میرود
وحیش از زنبور كمتر كی بود (۸)
۳) الهام غیر غریزی، مانند: آن كه در مورد مادر حضرت موسی (ع) بود؟
«و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم و لاتخافی و لاتحزنی انارادوه الیك و جاعلوه من المرسلین»; (۹) و به مادر موسی وحی كردیم كه طفلت را شیر ده و چون بر او ترسیدی، او را به دریا افكن و بر او مترس و محزون مباش كه ما او را به تو بازگردانده و او را از پیامبران قرار خواهیم داد؟
«وحی» در این آیه شریفه به معنای «الهام و القاء به قلب» است؟
مادر موسی چو موسی را به نیل
درفكند از گفته رب جلیل
خود ز ساحل كرد با حسرت نگاه
گفت كای فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت كند لطف خدای
چون رهی زین كشتی بی ناخدای
وحی آمد كاین چه فكر باطل است
رهرو ما اینك اندر منزل است
ما گرفتیم آن چه را انداختی
دستحق را دیدی و نشناختی
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایهاش سیلاب و موجش مادر است
رودها از خود نه طغیان میكنند
آن چه میگوییم ما آن میكنند
ما به دریا حكم طوفان میدهیم
ما به سیل و موج فرمان میدهیم
نقش هستی نقشی از ایوان ماست
خاك و باد و آب سر گردان ماست
به كه برگردی به ما بسپاریش
كی تو از ما دوستتر میداریش (۱۰)
۴) به معنای اشاره نیز آمده است:
«فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بكرهٔ و عشیا» (۱۱) ; پس زكریا از محراب عبادتش به سراغ مردم آمد و با اشاره به آنها گفت صبح و شام تسبیح پروردگار را بگویید.
در این آیه سخن از هدیه خداوند به حضرت زكریا است كه بعد از مدتها چشم انتظاری، خداوند وعده داد كه «یحیی» را به او عنایت كند پیامبری كه سمبل وارستگی و زهد در دنیا بود و از آن جا كه از این نعمت همه قوم زكریا بهرهمند میشدند و در سرنوشت آینده همه آنها تاثیر داشت; حضرت زكریا همه آنان را دعوت كرد كه به شكرانه این نعمتبه تسبیح خداوند برخاسته مدح و ثنای او گویند.
در این آیه شریفه «فاوحی» به معنای اشارت است.
۵) به معنای امر تشریعی
«و اذا اوحیت الی الحواریین» (۱۲) ; زمانی كه به حواریون وحی كردیم.
از آن جا كه حواریون، پیامبر نبودند، قطعا وحی به معنای متعارف یا نازل شده بر انبیا نیست، لذا این جا وحی را به معنای امر گرفتهاند و برخی احتمال دادهاند مراد از وحی در آیه همان معنای متعارف باشد و منظور وحی هایی باشد كه به واسطه حضرت مسیح و با پشتوانه معجزهها برای آنها فرستاده میشد.
۶) به معنای امر تكوینی
«یومئذ تحدث اخبارها بان ربك اوحی لها» (۱۳) ; آن هنگام زمین اخبارش را بازگویی كند كه خدا به او چنین وحی كرده است.
این جا مراد «امر تكوینی» است كه به زمین گفته میشود: تمام حوادثی كه بر آن واقع شده بازگو كند.
در این آیه شریفه برخی از مفسران «اوحی لها» را به معنای فرمان الهی به زمین گرفتهاند. در قیامتخداوند به زمین فرمان میدهد كه اعمال هر یك از بندگان خدا را اعم از زن و مرد كه روی زمین انجام دادهاند، بازگوكند.
بر این اساس است كه در حدیثی از امام علی (ع) میخوانیم:
«صلوا المساجد فی بقاع مختلفهٔ فان كل بقعهٔ تشهد للمصلی علیها یوم القیامهٔ; در قسمتهای مختلف مساجد نماز بخوانید، زیرا هر قطعه زمینی در قیامتبرای كسی كه روی آن نماز خوانده گواهی میدهد.» (۱۴)
در این جا باید ببینم آن معنایی كه ائمه را به آن میستاییم كدام معنا از وحی بوده است.
مقصود از جمله مهبط الوحی قطعا مراد آن نیست كه «امامان» دارای مقام نبوت بودند، زیرا این معنا خلاف واقع و «غلو» است كه به شدت امامان از آن نهی كرده و به ما دستور دادهاند، این بزرگواران را در حدی ستایش كنیم كه خداوند ستوده است.
از دیدگاه فقها، (غلات) همانند نواصب نجس اند. آنان كه بگویند: امامان علیهم السلام خدایند. یا قایل به نبوت آنها باشند. به تعبیر امام راحل عظیم الشان «فلا اشكال فی كفرهم; (۱۵) اشكالی در كفرشان نیست.»
(این جا بحثهای مبسوط فقهی مطرح است، از جمله آن كه غلوی كه سبب كفر میشود آن است كه كسی فقط امامان را خدا بداند و الوهیت غیر آنها را انكار كند، یا آن كه اگر كسی امامان را خدا بداند و الوهیت غیر آنها را انكار كند آیا باز هم محكوم به كفر است؟
این بحث فقهی است فی الجمله این كه قایل شدن به نبوت امامان غلو میباشد، مورد تردید نیست) حال باید دید كه «مهبط الوحی» بر چه معنای صحیحی قابل حمل است.
مجموعا چند احتمال در تفسیر این جمله ذكر شده است:
● وحی در خانه اهل بیت (ع)
آن كه امامان «مهبط وحی اند» از آن رو كه وحی بر رسول الله (ص) نازل شده و آنان اهل همان بیت اند ; یعنی محل نزول وحی خانه آنان بوده است.
در روایتی آمده است كه یحیی بن عبدالله بن الحسن گوید از امام صادق (ع) - در حالی كه جمعی از مردم كوفه نزد حضرت بودند - شنیدم كه فرمود:
«عجبا للناس انهم اخذوا علمهم كله عن رسول الله فعلموا به واهتدوا و یرون ان اهل بیته لم یاخذوا بعلمه; شگفتانگیز است كه مردم میپندارند كه تمام علمشان را از رسول الله (ص) گرفته به آن آگاه شده و هدایتشدهاند و در عین حال بر این باورند كه اهل بیت آن حضرت از علم اهل بیتبهره نگرفتهاند.»
«و نحن اهل بیته وذریته فی منازلنا نزل الوحی و من عندنا خرج العلم الیهم افیرون انهم علموا واهتدوا و جهلنا و ضللنا و ان هذا لمحال; (۱۶) در حالی كه ما اهل بیت و ذریه پیامبریم در منازل ما وحی نازل شده و علوم نبوی از طریق ما به مردم رسیده است، آیا آنها بر این باورند كه آنها عالم و هدایتیافتهاند و ما به جهالت و ضلالت افتادهایم؟ ! بیتردید این محال است.» (۱۷)
این تعبیر امام (ع) كه از منزل پیامبر گرامی اسلام (ص) به منزل ما یاد میكند، تعبیر مجازی نیست، بلكه تعبیری كاملا حقیقی است. در لسان محاوره و عرف منزل هر شخصی منزل اهل بیت او هم محسوب میشود، لذا آمده است كه فرزند به خانه پدر میگوید: خانه ما!
این واقعیتی بیتردید است كه كوثر علوم و معارف الهی امامان (ع) هستند، چرا كه به چشمه علوم الهی یعنی ذات تقدس ربوبی متصل بوده و از پیامبر اكرم (ص) گنجینهها دارند، ولی افسوس كه پرده تاریك عناد و تعصب كور نگذاشت كه این خورشیدهای فروزان معارف الهی نورشان را گسترده كنند.
كسانی كه تنها اندك مدتی در محضر پیامبر بودند، هزاران روایت از پیامبر نقل كردهاند (راست و دروغ!) اما از امام علی (ع) كه تمام عمرش در محضر پیامبر بوده، روایاتی اندك نقل شده است. از حضرت صدیقه طاهره (ع) كه خود در روایتهای فراوانی در فضلیت او نقل كرده و نیز از امام حسن و امام حسین (ع) - كه خود مناقب فراوانی از این دو سید جوانان اهل بهشت نقل كردهاند - روایت هایی اندك نقل كردهاند و این داغی سنگین است.
● وحی بر امامان در عرصه غیر تشریع
تفسیری دیگر برای این جمله آن است كه بگوییم امامان به طور مستقیم مورد وحی بودند; با این توضیح كه وحی به آنان در مسائلی غیر شرایع و احكام بوده است كه وحی در شرایع و احكام با رحلت نبی گرامی اسلام (ص) خاتمه یافت.
اما چه اشكال دارد كه بگوییم در مسائلی همانند علم به ارزاق و انفس، علم به سعادت و شقاوت برخی از انسانها و... به آنها وحی میشود؟
این كه بعد از پیامبر اكرم (ص) وحی به كلی منقطع نشده، حقیقتی است كه در روایات فراوانی بر آن تاكید شده است، از جمله:
۱) در روایتی آمده است كه زراره از امام صادق (ع) میپرسد:
«الامام ما منزلته; منزلت و جایگاه امام كجاست.؟» حضرت فرمود:
«یسمع الصوت و لا یری و لایعاین الملك (۱۸) ; صدای فرشته را میشنود، ولی او را ندیده و با او رو به رو نمیشود.»
۲) در روایت دیگر آمده است كه امام رضا (ع) فرمود:
«... و الامام هو الذی یسمع الكلام و لا یری الشخص; امام كسی است كه سخن فرشته را میشنود، لكن شخص او را نمیبیند.» (۱۹)
۳) در روایتی از حضرت امام موسی بن جعفر (ع) رسیده است:
«یبلغ علمنا علی ثلاثهٔ وجوه ماض و غابر و حادث اما الماضی فمفسر و اما الغابر فمزبور و اما الحادث فقذف فی القلوب و نقر فی الاسماع و هو افضل علمنا و لا نبی بعد نبینا; (۲۰) علم ما به سه جهت رسایی دارد به گذشته و آینده و پدید شونده، اما علم گذشته برای ما تفسیر شده است.
[یعنی اخبار گذشته را پیامبر برای ما توضیح داده است] و اما آینده [در جامعه و مصحفی كه نزد ماست] نوشته شده و اما پدید شونده از راه الهام به دل و تاثیر در گوش باشد [كه هر روز و هر ساعت مخصوصا شبهای جمعه و قدر برای ما حاصل آید] و آن بهترین دانش ماست [زیرا مخصوص بما و از اسرار امامت است ولی با وجود همه این علوم كه ما داریم پیغمبر نیستیم] و پیغمبری بعد از پیغمبر ما نیست» .
در این روایت امام كاظم (ع) علمی را كه خداوند از راه الهام به قلب آنان - كه نوعی وحی است - افضل علم خود مینامند، زیرا این علم بیواسطه است و آن دو علم دیگر با واسطه; علاوه آن دو علم اختصاصی معصومین نیست، زیرا چه بسا برخی از خواص صحابه مثل سلمان و ابیذر و... و... از طریق خود پیامبر مطلع شده باشند، یا حتی برخی از خواص اصحاب امامان مثل زراره از طریق خواندن برخی از مواضع كتاب امام علی (ع) مطلع شده باشند. بنابراین علم اختصاصی امامان همان است كه به آنها الهام میشود و از دو نوع دیگر افضل است. (۲۱)
● وحی بر امامان در عرصههای گوناگون
سومین تفسیر «مهبط الوحی» آن است كه بگوییم به آنان حقیقتا در همه عرصهها وحی میشود، لیكن با این توضیح كه در عرصه شریعت آن چه بر آنها وحی میشود، تاكید بر همان است كه بر پیامبر اكرم (ص) نازل شده و عنوان تاسیس را ندارد، چون بعد از پیامبر دیگر چیزی به عنوان تاسیس دین به كسی وحی نمیشود. از آن رو كه پیامبر (ص) ما «خاتم الانبیاء» و دینش خاتم الادیان است لیكن در زمینههای دیگر، مثل: علم به ارزاق وانفس و علم به امور غیبی و...
آن چنان كه در تفسیر دوم گفتیم دیگر قید تاكید و توضیح نیست، بلكه در حقیقت تاسیس و القای علم است.
آن چنان كه ما این اعتقاد را در مورد نزول فرشتگان در شب قدر بر حضرت بقیهٔالله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء داریم.
● شب قدر و امام زمان (عج)
از ویژگیهای شب قدر آن است كه:
«تنزل الملائكهٔ والروح فیها باذن ربهم من كل امر» ; فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای تقدیر هر كار نازل میشوند.
در این كه منظور از روح چیست؟ بعضی گفتهاند:
جبرئیل امین است كه روح الامین نیز نامیده میشود.
بعضی روح را به معنای وحی تفسیر كردهاند به قرینه آیه:
«و كذلك اوحینا الیك روحا من امرنا» (۲۲) همان گونه كه بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم، بر تو نیز به فرمان خود وحی كردیم.
و برخی دیگر روح را مخلوق عظیمی، فوق فرشتگان تفسیر كردهاند كه به نظر میرسد این تفسیر اقرب به واقع است. در روایتی آمده است: شخصی از امام صادق (ع) پرسید:
آیا روح همان جبرئیل است؟ حضرت فرمود:
«جبرئیل من الملائكهٔ والروح اعظم من الملائكهٔ الیس ان الله عزوجل یقول تنزل الملائكهٔ; (۲۳) جبرئیل از ملائكهٔ است و روح اعظم از ملائكه است، مگر خداوند متعال نمیفرماید:
ملائكه و روح نازل میشوند سخن این است كه میزبان فرشتگان در زمین كیست؟ مگر نه این است كه باید بین مهمان و میزبان سنخیتباشد، اگر چنین است (كه هست) باید میزبان فرشتگان اشرف خلایق و برترین بندگان خداوند بر روی زمین یعنی امامان معصوم (ع) باشند. و این حقیقتی است كه در روایات فراوان آمده، از جمله:
حضرت امام جواد (ع)، از پدران خود از امیرالمؤمنین (ع) از پیامبراكرم (ص) نقل كرده است:
«آمنوا بلیلهٔ القدر فانه ینزل فیها امر السنهٔ و ان لذلك ولاهٔ من بعدی علی بن ابی طالب و احد عشر من ولده; (۲۴) شب قدر را باور بداری، در این شب تقدیر امور سال فرستاده میشود. این شب را، پس از من نیز صاحبانی است; صاحبان این شب پس از من علی (ع) و یازده فرزند اویند و از آن جا كه شب قدر تا قیامت هست، پس امامت هم تا قیامت هست و لحظهای زمین بی امام معصوم نخواهد بود.
لذا در روایتی از امام جواد (ع) رسیده است:
«یا معشر الشیعهٔ خاصموا بسورهٔ «انا انزلناه» فی لیلهٔ القدر تفلحوا...; (۲۵) ای پیروان تشیع، با مخالفان امامتبه سوره «انا انزلناه» استدلال كنید تا پیروز گردید.»
یعنی لزوم امامت در هر عصر و زمان را با این سوره ثابت كنید. بپرسید از آنان كه معنای این سوره چیست و نزول فرشتگان و عرضه مقدرات در شب قدر بر چه كسی است. و امروز میزبان فرشتگان جان جانان، بقیهٔ الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است.
به امید آن كه چشمان منتظر ما به جمالش منور شده و توفیق جهاد در ركاب حضرتش را داشته باشیم.
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است كه باز آئی
یا رب به كه شاید گفت این نكته كه در عالم
رخساره به كس ننمود آن شاهد هر جائی
ای درد توام درمان، در بستر ناكامی
وی یاد توام مونس، در گوشه تنهائی
اللهم عجل لولیك الفرج»
۱. لسان العرب، ج۷، ص۴۲۱.
۲. طه، آیه۱۲۳.
۳. نجم، آیه۸۴.
۴. شوری، آیه۵۱.
۵. نساء، آیه۱۶۳.
۶. نحل، آیه۶۸.
۷. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج۵، ص۵۵.
۸. مثنوی مولانا، ص۴۷۲.
۹. قصص، آیه۷.
۱۰. دیوان پروین اعتصامی.
۱۱. مریم، آیه۱۱.
۱۲. مائده، آیه۱۱۱.
۱۳. زلزال، آیه۴.
۱۴. لئالی الاخبار، ج۵، ص۷۹.
۱۵. الطهارهٔ، ج۳، ص۴۶۰، چاپ مؤسسه نشر آثار امام خمینی (ره) .
۱۶. اصول كافی، ج۱، ص۳۹; باب ان تستقی العلم من بیت آل محمد، ح۱.
۱۷. ر.ك: شرح ملا صالح، ج۶، ص۳۹۷. در این كتاب سخنی ارزشمند در باب افضلیت مولا علی (ع) آمده است.
۱۸. اصول كافی، ج۱، ص۱۷۶.
۱۹. همان.
۲۰. اصول كافی، ج۱، ص۲۶۴، باب جهات علوم الائمهٔ.
۲۱. شرح ملاصالح مازندرانی بر اصول كافی، ج۶، ص۴۴.
۲۲. شوری، آیه۵۲.
۲۳. تفسیر البرهان، ج۴، ۴۸۱.
۲۴. الارشاد، ص۳۴۸.
۲۵. اصول كافی، ج۱، ص۲۴۹، باب فی شان انا انزلناه فی لیلهٔ القدر و تفسیرها، ح۶، (در این باب نه روایت در این زمینه نقل شده است
حجهٔ الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی
۲. طه، آیه۱۲۳.
۳. نجم، آیه۸۴.
۴. شوری، آیه۵۱.
۵. نساء، آیه۱۶۳.
۶. نحل، آیه۶۸.
۷. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج۵، ص۵۵.
۸. مثنوی مولانا، ص۴۷۲.
۹. قصص، آیه۷.
۱۰. دیوان پروین اعتصامی.
۱۱. مریم، آیه۱۱.
۱۲. مائده، آیه۱۱۱.
۱۳. زلزال، آیه۴.
۱۴. لئالی الاخبار، ج۵، ص۷۹.
۱۵. الطهارهٔ، ج۳، ص۴۶۰، چاپ مؤسسه نشر آثار امام خمینی (ره) .
۱۶. اصول كافی، ج۱، ص۳۹; باب ان تستقی العلم من بیت آل محمد، ح۱.
۱۷. ر.ك: شرح ملا صالح، ج۶، ص۳۹۷. در این كتاب سخنی ارزشمند در باب افضلیت مولا علی (ع) آمده است.
۱۸. اصول كافی، ج۱، ص۱۷۶.
۱۹. همان.
۲۰. اصول كافی، ج۱، ص۲۶۴، باب جهات علوم الائمهٔ.
۲۱. شرح ملاصالح مازندرانی بر اصول كافی، ج۶، ص۴۴.
۲۲. شوری، آیه۵۲.
۲۳. تفسیر البرهان، ج۴، ۴۸۱.
۲۴. الارشاد، ص۳۴۸.
۲۵. اصول كافی، ج۱، ص۲۴۹، باب فی شان انا انزلناه فی لیلهٔ القدر و تفسیرها، ح۶، (در این باب نه روایت در این زمینه نقل شده است
حجهٔ الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست