جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی در مسیر زمان


دیپلماسی در مسیر زمان
اساساً می توان یک کارکرد دیپلماسی را رجوع به راهکار های درون خود برای یافتن راه حل از میان ابزار های انعطاف آمیز متفاوت دانست که در هنگام آشفتگی گفت وگو ها و پابرجایی طرفین برخط مشی قبلی، کارایی خود را در قالب ایده های جدید برای شکستن بن بست نشان می دهد.
طرح تایم اوت نیز در همین راستا است و می توان گفت که تمایل سفت و سخت غرب به دنبال کردن دیپلماسی از طریق فوران ایده ها تلاشی به منظور عمق بخشیدن چند باره به راهکارهای مسالمت آمیز و اجتناب از ورود به فاز بحران است، هرچند که نمی توان کیفیت تاثیر گذاری ابزار های همزمان همچون مذاکره با امریکا در عراق و مفاد قطعنامه سوم را نادیده گرفت.
تا چند ماه قبل، روند تعاملات ایران با طرف های درگیر نشان می داد که مثلث امریکا، انگلیس و اسرائیل از صبر و حوصله ممتد و دامنه دار دیگر کشور ها در قبال موضوع ایران کلافه شده اند اما در شرایط فعلی عجیب است که واشنگتن و تل آویو هر دو در شرایطی به دیپلماسی اعتماد می کنند که هرلحظه مکانیسم های اطمینان بخش از اظهار علاقه تهران به تبعیت بی چون و چرا از خواسته غرب رنگ می بازد.
باید پذیرفت که پرونده هسته ای ایران به لحاظ تنوع حضور بازیگران درگیر تا حدی بر روی کارکرد های دیپلماسی در جهان امروز تاثیر گذاشته است. پیچ و خم های تکنیکی و گمراه کننده ناشی از تعدد ایده ها، بازیگران درگیر در این ماجرا را از بابت انتخاب مسیر معین برای فائق آمدن بر چالش ها به شدت گیج کرده به طوری که حتی در ایالات متحده، پیروان دیپلماسی و تئوری برخورد قادر نیستند به یک جمع بندی قانع کننده از مسیر و شیوه حرکت دست یابند. دیپلماسی اروپا و سازمان های بین المللی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
غیر متعهدها و سازمان کنفرانس اسلامی به کرات بر حق دسترسی ایران به فناوری های صلح آمیز هسته ای تاکید کرده اند، اروپا نیز بارها میز مذاکره را ترک و دوباره به آن بازگشته و آژانس هم با رویه گزارش های سیاه و سفید در نهایت به دنباله روی از طرح سوئیس روی آورده است. ارزیابی موقعیت طرفین در این بازی، با مد نظر قرار دادن این واقعیت اجتناب ناپذیر که طرح تنفس یا توقف تعلیق در برابر توقف تحریم برخلاف ترفند وقت کشی که قبلاً به آن مبادرت می شد، تلاش برای وارد کردن جریان دیپلماسی به مدار زمان و به عبارتی زمانمند کردن موضوع ایران در جهت معکوس ساعت صفر هسته ای است، از چند بعد حائز اهمیت است:
۱) در حالی که تهران در انتظار اعلام موافقت واشنگتن برای آغاز دور بعدی مذاکرات است امریکا بی صبرانه منتظر واکنش ایرانی ها به طرح تایم اوت است تا مطالبات خود از ایران در مذاکرات آینده عراق را بر مبنای آن پایه ریزی کند. اصولاً روش دیپلماسی امریکایی ها بر این مضمون استوار است که چنانچه حریف کوچک ترین علائمی از عقب نشینی را در خود بروز داد، مطالبات کلان تر با مهارت های زیرکانه تری ابراز شود تا در صورت عدم همراهی تهران، برهم زننده بازی به عنوان متهم اول عدم همکاری به افکار عمومی جهانیان معرفی شود.
۲) شیوه ای که ایران در پاسخ به تایم اوت در نظر دارد حرکت در همان مسیر قبلی پافشاری بر مستندات حقوقی و ارائه مدارکی مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای است و احتمالاً بر این خط مشی تاکید خواهد شد که چون موضوع از بحث تعلیق فرا رفته ایران قادر به توقف در این عرصه نیست و لذا بازرسان آژانس می توانند ضمن نمونه برداری فنی، از محتویات هزاران صفحه گزارش مستند مبنی بر عدم انحراف برنامه هسته ای ایران مطلع شده و آژانس و غربی ها را متقاعد کنند که برنامه های فعلی و یا رو به گسترش بعدی خطری برای جامعه جهانی محسوب نمی شود.
طبیعی است که در پیش گرفتن رویه های فوق، به ناچار برای چندمین بار اروپا را وارد بازی تکراری حکمیت کرده تا راه حل های جدید بعدی را در بوته آزمایش قرار دهد. این فرآیندها تا رسیدن به مرحله ساعت صفر هسته ای ممکن است ادامه یابد.
اما نکته حائز اهمیت این است که احتمالاً با زمانبندی مشخص فرآیند دیپلماسی، از مجاری دیپلماتیک استفاده بهینه تری خواهد شد. در همین چارچوب است که آنها اکتبر و ژانویه سال جدید میلادی را به عنوان معیارهای زمانی مشخص کرده و حتی توافق کرده اند که از اکتبر تا ژانویه استراتژی فشار و از ژانویه به بعد رویه دیگری را اتخاذ نمایند.
بنابراین می توان از زمان بندی شدن روند حرکت دیپلماسی تبعاتی همچون طرح تایم اوت، مذاکرات پی درپی با سولانا، چراغ سبز های آژانس و ادوار متعدد گفت وگوهای ایران و امریکا را در موضوع عراق که طرفین آن را روند تفهیم اتهام به یکدیگر نام نهاده اند را استنباط کرد.
امیررضا پرحلم
منبع : روزنامه شرق