چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
۱۰ روز جستوجوی زندگی در سینما...
باز هم جشنوارهیی دیگر و باز هم تنفس در حال و هوای سینما. باز هم به دلایلی سینما همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد. در تیترهای اول روزنامهها سینما جایگزین سیاست و اقتصاد میشود.
تخیل، رویا و خلاقیت جایگزین تلخی و واقعیت عریان میشود و برای خیلیها زندگی میشود شبیه سینما. خب چه ایرادی دارد که ده روز در سال هم که شده، زندگی سینمایی شود. مثل این روزها که در میان گروههایی پرشمار از مردم، سینما بالاتر از سیاست میایستد و اصلاً در مواردی خاص خود به سیاست تبدیل میشود. مثل اتفاقی که سال گذشته برای «به رنگ ارغوان» حاتمیکیا گذشت و حتی پای وزیر اطلاعات را هم به میان کشید... و این قصه همچنان ادامه دارد.
سینما، این است. میتواند همه چیز را تحتالشعاع قرار دهد، اما فرصت چندانی ندارد. ده روز در سال، فرصت زیادی برای سینمایی بودن و تلطیف اتفاقات و ماجراها نیست، اما همین هم غنیمت است. این ده روز را از دست ندهیم.
● هفت سینما برای سینما
در مراسم افتتاحیه جشنواره امسال ژاله صادقیان مجری مراسم از جشنواره فجر به عنوان آغاز سال نو سینمای ایران یاد کرد و بعد از صحبتهای او هفت نفر با لباسهایی شبیه حاجی فیروز و سینیهایی برسر به روی صحنه آمدند. بر روی سینیها قرآن، آینه، سبزه، سیب، ساعت، تنگ ماهی قرمز و سیمرغ بلورین جشنواره قرار گرفته بود که نشانی از هفتسین سنتی ایرانی در مراسم عید نوروز بود. البته با این تفاوت که در هفتسین نوروزی به جای سیمرغ بلورین، سرکه یا سیر میگذارند. به هرحال تشبیه مراسم آغاز جشنواره فیلم فجر با لحظه تحویل سال در عید نوروز برای دوستداران سینما لذتبخش و جالب است. حالا فکر کنید اگر قرار باشد هفتسینی کاملاً سینمایی داشته باشیم با چه نامهایی میتوانیم آن را تکمیل کنیم. شاید این هفت سین بد نباشد: سلطان، سگکشی، سلام سینما، سربازهای جمعه، سالاد فصل، سارا و ستارهها... آیا شما این هفتسین را میپسندید؟
● آرزوهای سینمایی
در مراسم افتتاحیه تصاویری پخش شد که در آنها کارگردانها و بازیگران سینمای ایران از آرزوهایشان در سال جدید سینمایی گفته بودند. مسعود کیمیایی دوست دارد سینما و ادبیات ایران جایگاه شایستهیی در جهان پیدا کند و آرزوی شخصیاش هم این است که بتواند فیلمنوشت «عین القضات» را بسازد. ابراهیم حاتمیکیا آرزو دارد بتواند فیلمی درباره شهید چمران بسازد. آرزوی رسول ملاقلیپور این است که بتواند بخشی از اتفاقات دوران کودکی و نوجوانیاش را فیلم کند. رسول صدرعاملی دوست دارد بتواند روزمرگی را به صورتی ملموستر از فیلمهای قبلیاش به تصویر بکشد. آرزوی سیروس الوند هم این است که فیلمهای خوب و ارزشمند سینمای ایران فیلمهایی باشد که در سطح کشور تماشاگر دارد.
و اما آرزوی بازیگران در سال جدید سینمایی: عزتالله انتظامی آقای بازیگر آرزو دارد ساختمانهای سینما آزادی و شهر قصه بازسازی شود تا هر وقت از آن دور و برها رد میشود به گریه نیفتد. آرزوی جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر این است که بتواند نقش حضرت «حافظ» را بازی کند. نیکی کریمی اولین ستازه زن بعد از انقلاب دوست دارد دومین فیلمش را بسازد. بهرام رادان آرزو دارد نقش لطفعلیخان زند را بازی کند. آرزوی علیرضا خمسه این است که نقش دلقک را در نمایشنامه «شاهلیر» بازی کند. ایفای نقش «کالیگولا» هم از آرزوهای امین تارخ است. سیدجواد هاشمی دوست دارد نقش شهید همت را بازی کند و آرزوی فرهاد آییش بازیگر نقش جذاب «مکس» در فیلم سامان مقدم هم این است که تا آخر عمرش فیلم بازی کند... ما هم آرزو میکنیم همه این هنرمندان عزیز به آرزوهایشان برسند.
● قرنطینه مطبوعاتیها
اینکه همه ساله در ده روز جشنواره یک سالن سینما را برای اهالی رسانه و جماعت منتقد و خبرنگار اختصاص میدهند به نوبه خود کار قابل تقدیری است اما وقتی به عمق قضیه فکر میکنی متوجه میشوی که چندان هم از این اتفاق راضی نیستی. شاید الان بگویید چقدر از خود راضی و قدرناشناس هستم اما باور کنید وقتی کار لذتبخشی مثل فیلم دیدن را برای شما تبدیل به یک وظیفه کنند و بگویند حتما باید راس یک ساعت مقرر در یک سینمای خاص حاضر شوی تا بتوانی فیلم دلخواهت را ببینی و اگر کمی دیر بیایی فیلم را از دست دادهیی، آیا دیگر شوقی برای تماشای فیلم در تو باقی میماند.
تازه نکته جالبتر اینکه هیچ سینمایی در سئانسهای صبح نمایش فیلم ندارد و این در حالی است که برنامهریزان محترم جشنواره بهترین فیلمها را درست در همین ساعات برای مطبوعاتیها نمایش میدهند. در واقع یک خبرنگار و منتقد که بعد از پایان ساعات کار در روزنامهاش تازه در اواخر شب فرصتی برای جمع و جور کردن مطالب و تنظیم گزارشهایش پیدا میکند، باید در اولین ساعات صبح هم مثل یک کارمند محترم در ترافیک وحشتناک آن ساعت از روز با عجله خودش را به سینمایی برساند که از قبل برایش مشخص کردهاند و او محکوم است که از هر نقطه تهران خودش را به سینمای موردنظر برساند تا مبادا شانس تماشای فیلم دلخواهش را از دست بدهد.نمیدانم شاید نوشتن این چیزها آن هم وقتی که چند روزی از برگزاری جشنواره گذشته است کار بیهودهیی باشد، اما ای کاش مسئولان محترم سینمایی و برگزارکنندگان جشنواره به جای اختصاص یک سالن خاص برای اهالی رسانه و خبرنگاران و تعیین یک ساعت خاص در بدترین زمان ممکن برای نمایش بهترین فیلمها ترتیبی اتخاذ میکردند تا جماعت نویسنده و خبرنگار بتوانند حداقل طی این ده روز از چند سینمای مختلف برای تماشای فیلمها استفاده کنند و فقط در یک سینما قرنطینه نشوند.
به این ترتیب شاید دیگر اتفاق خوشایندی چون فیلم دیدن برایمان تبدیل به یک شکنجه اجباری نشود و ما هم بتوانیم لذت تماشای فیلم در کنار آدمهای دیگر را تجربه کنیم. این نوشته را هم میتوانید به حساب آرزوی یک خبرنگار و منتقد سینمایی در سال جدید سینمایی بگذارید.
● حضور پررنگ فیلمسازان زن
امسال پنج کارگردان زن با فیلمهایشان در جشنواره شرکت کردهاند. نیکی کریمی با «یک شب»، انسیه شاه حسینی با «شب بخیر فرمانده»، پوران درخشنده با «رویای خیس»، مونا زندی با «عصر جمعه» و تهمینه میلانی با «آتشبس». هرچند نمایش فیلم میلانی در جشنواره قطعی نیست با این حال حضور همین تعداد فیلمساز زن در سینمای نسبتا مردسالار ما جای امیدواری است. به قول یکی از همین فیلمسازان محترم، سینمای هالیوود با آن همه جنجال و سروصدایش همین تعداد کارگردان زن را هم ندارد. پس خدا را شکر که از این نظر نسبت به سینمای هالیوود برتر هستیم.
به هرجهت مروری گذرا بر مضامین فیلمهای کارگردانان زن حاضر در جشنواره بیستوچهارم، جدای از مباحث سینمایی و تکنیکی نشان از تفاوت دیدگاه و جسارت آنها در انتخاب موضوعات ساختههایشان دارد. نیکی کریمی در اولین ساخته بلند سینماییاش حضور شبانه دختری جوان را در خیابانهای تهران به تصویر کشیده است که به اجبار باید شبی را در خیابان به صبح برساند.
او در طی این ساعات با سه مرد از طیفهای مختلف جامعه برخورد میکند و پای حرفهای آنان مینشیند. به هر حال انتخاب چنین مضمونی نشان از این دارد که نخستین ستاره زن سینمای بعد از انقلاب قصد دارد در زمینه کارگردانی هم دست به نوعی سنتشکنی بزند. اما انسیه شاهحسینی که سال گذشته با فیلم «غروب شد بیا» در جشنواره شرکت داشت، امسال هم با ساخت «شب به بخیر فرمانده» دومین حضور کارگردانیاش را تجربه کرده است. قصه فیلم درباره یک زن خبرنگار است که در هنگام عملیات از بقیه جدا میافتد و راه را گم میکند. عدم شناخت او از منطقه و وضعیت بد جوی وی را با مشکلات و شرایط خاصی روبرو میکند که این خود آغاز ماجرا است. به گفته شاهحسینی شخصیت اصلی فیلم، زن خبرنگاری است که هیچ تجربهیی از جنگ ندارد و ناگهان در کوران حوادث جنگ خود را پیدا میکند.
شاهحسینی درباره علت انتخاب این موضوع برای ساخت فیلمش میگوید: موضوع این فیلم، بخشی از خاطراتم در زمان جنگ بود که در عملیات طریقالقدس در بستان برایم پیش آمده بود.
دیگر کارگردان حاضر در جشنواره بیست و چهارم پوران درخشنده سازنده فیلمهایی چون «رابطه»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «عبور از غبار» و «شمعی در باد» است که امسال با فیلم «رویای خیس» در بخش میهمان جشنواره حضور دارد. «رویای خیس» قصه پسرشانزده سالهیی به نام آرش است که در اوج دوران بلوغ قرار دارد. پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و پسر، پس از مدتی زندگی با مادر، به دلیل مشکلات پیش آمده، نزد پدرش میرود. در آنجا با دختر نوجوانی آشنا شده و زندگیاش دچار تحول میشود. پوران درخشنده پرداختن به مسائل و مشکلات نوجوانان را یکی از دغدغههای دیرینه خودش در سینما میداند و معتقد است که نوجوانان قشر وسیعی از جامعه را با تعلقات ذهنی و نیازهای خود تشکیل میدهند که توجه کمی به آنها شده است.
مونا زندی کارگردان جوانی است که با اولین ساخته بلند سینماییاش «عصر جمعه» در بخش مسابقه سینمای ایران حضور دارد. وی در این فیلم سرنوشت تلخ دختری ۱۵ ساله به نام سوگند را به تصویر کشیده است که بخاطر خیانت و تعصب سالها دربدر میشود تا اینکه بنفشه خواهر سوگند تصمیم میگیرد به سراغ او برود و پرده از رازی بردارد که سالها پنهان مانده است. زندی کار نگارش و تحقیق فیلمنامه عصر جمعه را از سال ۱۳۸۳ به همراه فرید مصطفوی آغاز کرد و شهریور ۸۴ اولین ساختهاش را با حضور رویا نونهالی و هانیه توسلی جلوی دوربین برد.
و اما تهمینه میلانی نامدارترین و موفقترین فیلمساز زن حاضر در جشنواره بیست و چهارم است که با فیلم «آتش بس» در جشنواره شرکت کرده است. البته همانطور که گفته شد نمایش فیلم «آتش بس» هنوز قطعی نیست و احتمال شرکت نکردن آن بسیار است. میلانی در «آتش بس» با مضمونی طنز و اجتماعی داستان ازدواج و طلاق یک زوج دانشجو را به تصویر کشیده است. بطور قطع فضای طنزآلود فیلم تفاوتهای آشکاری میان «آتش بس» و چند ساخته اخیر میلانی به وجود آورده است. هر چند که میلانی پیش از این در «دیگه چه خبر» این فضای طنزآلود را تجربه کرده و بخوبی به تصویر کشیده بود. در هر حال امیدواریم باز هم شاهد تماشای فیلمی زیبا از این سینماگر موفق در جشنواره باشیم.● حضور جعفر پناهی بعد از غیبت طولانی
جعفر پناهی یکی از سینماگران حاضر در جشنواره بیست و چهارم است که تماشای فیلمی از او بر روی پرده سینماهای ایران دیگر کمکم داشت به یک آرزو تبدیل میشد. سالها پیش فیلم «بادکنک سفید» به عنوان اولین ساخته پناهی در جشنواره و سینماهای ایران به نمایش در آمد و جوایز فراوانی را از جشنوارههای معتبر جهانی دریافت کرد ولی بعد از آن فیلمهای بعدی او «آینه»، «دایره» و «طلای سرخ» علیرغم موفقیتهای جهانی امکان نمایش در سینماهای ایران را پیدا نکردند و حتی فیلم «دایره» با واکنشهای تندی از سوی عدهیی از اهالی سینما و حتی افراد سیاسی روبرو شد و موضعگیریهای فراوانی علیه او صورت گرفت.
با این حال پناهی فیلم بعدیاش «طلای سرخ» را با مفهومی تلختر و عریانتر از «دایره» ساخت، تا همچنان دوستداران این نوع سینما را راضی نگه دارد. جعفر پناهی امسال بعد از حدود یازده سال غیبت با فیلم «آفساید» در جشنواره حضور دارد. هر چند که فیلم او در بخش میهمان به نمایش در میآید ولی این مساله چیزی از ارزشهای سینمای پناهی کم نمیکند. فیلم «آفساید» درباره دختری است که به یاد قربانیان بازی ایران و ژاپن تصمیم میگیرد با پوشیدن لباس پسرانه وارد ورزشگاه آزادی شود تا در بازی حساس ایران و بحرین جای خالی آنها را پر کند، اما به دلیل ممنوعیت ورود زنها به ورزشگاه، همراه چند دختر دیگر دستگیر میشود. پناهی امیدوار است که بتواند فیلم «آفساید» را قبل از بازیهای جام جهانی فوتبال به نمایش بگذارد. او میگوید: من مطمئنم که این فیلم میتواند یک تلنگر درست و حسابی برای یافتن راهی که زنها هم بتوانند به استادیومها بروند و بازیهایی را که دوست دارند تماشا کنند.
● غایبان و حاضران
جشنواره بیستوچهارم بدون حضور فیلمسازان مطرحی چون مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، بهمن فرمانآرا، رخشان بنیاعتماد، سیروس الوند و محسن مخملباف که البته به نبودن او دیگر عادت کردهایم برگزار میشود و به جای آن فیلمسازان دیگری حضور دارند که جزو غایبان چندین ساله جشنوارهها بودند و امسال پس از سالها غیبت فیلمی در جشنواره دارند. به غیر از جعفر پناهی که دربارهاش نوشتیم ابوالفضل جلیلی، یدالله صمدی، خسرو سینایی، سیامک شایقی، محمد علی نجفی، رفیع پیتز، سعید ابراهیمیفر، مجتبی راعی، فریدون حسنپور و مازیار میری نیز از جمله کارگردانهایی هستند که پس از سالها غیبت در جشنواره امسال حاضر شدهاند. ابوالفضل جلیلی امسال با فیلم «گل یا پوچ» در جشنواره حضور دارد. این فیلم به زندگی یک معلم در منطقه چابهار میپردازد.
یدالله صمدی فیلم «شهرآشوب» را در بخش مسابقه دارد. این فیلم، فیلمی تاریخی است درباره زندگی غیاثالدین جمشید کاشانی ریاضیدان و منجم شهیر ایرانی. خسرو سینایی سال ۷۸ با فیلم «عروس آتش» در جشنواره حضور داشت و در بین این سالها کار سینمایی نداشت. او امسال با فیلم «گفتوگو با سایه» در جشنواره حضور دارد، فیلمی برای معرفی هرچه بهتر صادق هدایت و تحلیلی بر آثارش که مهمترین آنها «بوف کور» است.
سیامک شایقی هم که سال ۷۸ با فیلم «شراره» در جشنواره حضور داشت امسال بعد از شش سال با فیلم «باغ فردوس ساعت پنج بعدازظهر» در جشنواره شرکت کرده است. این فیلم درباره دختر جوانی است که از مشکلات روحی و روانی رنج میبرد. محمدعلی نجفی امسال بعد از ۶ سال که از ساختن «عشق طاهر» میگذرد، با فیلم «دره زاگرس» در جشنواره حضور دارد، فیلمی که درباره تلاش عدهیی از مهندسان و متخصصان ایرانی است که برای افتتاح سد کارون در تلاش هستند.
رفیع پیتز امسال با فیلم «زمستان است» در بخش مسابقه سینمای ایران حضور دارد. آخرین فیلم او «صنم» در سال ۷۸ به نمایش درآمد. «زمستان است» درباره مردی میانسال است که به دلیل بیکاری تصمیم میگیرد به خارج برود.
سعید ابراهیمیفر که کمکارترین فیلمساز ایرانی است اولین فیلمش «نارونی» را در سال ۶۷ ساخت و پس از یک وقفه طولانی «تک درختها» را در سال ۸۰ ساخت و امسال هم با فیلم «مواجهه» در جشنواره حضور دارد.
مجتبی راعی کارگردان دیگری است که امسال با «سفر به هیدالو» در جشنواره حضور دارد، فیلمی درباره زندگی حرفهیی و شخصی یک استاد دانشگاه. راعی در کارنامه حرفهییاش فیلمهایی چون «غزال»، «تولد یک پروانه» و «صنوبر» را دارد.
فریدون حسنپور که آخرین فیلمش «تعطیلات تابستانی» در سال ۷۸ به نمایش درآمد امسال با «وقتی همه خواب بودند» در جشنواره حضور دارد. فیلم روایت بیبی سلیمه است که قصد دارد به سفر حج برود اما خبر میرسد که اجازه سفر ندارد و سرانجام مازیار میری که در سال ۷۹ با اولین ساختهاش «قطعه ناتمام» در جشنواره حضور داشت، بعد از پنج سال با فیلم «به آهستگی» در بخش مسابقه سینمای ایران شرکت کرده است. فیلم درباره یک کارگر جوشکاری است که متوجه میشود همسرش منزل را ترک کرده است.
نگار باباخانی
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست