شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آخرالزمان در یهود و مسیحیت


آخرالزمان در یهود و مسیحیت
در تعالیم بسیاری از ادیان خبر از وقوع آخرالزمان و پایان دنیا در زمان نامشخصی در آینده آمده است. در حالی‌كه چنین حادثه‌ای با نابودی تمدن بشری یا پاكسازی زمین از زندگی انسان، در اذهان تجلی می‌یابد، مذاهب آزاداندیش معمولاً با نگاه تشبیهی به آن نگریسته و آن را نمادی از مرگ می‌دانند.
اغلب مذاهب در تعالیم خود ادعا می‌كنند «برگزیدگان» یا «شایستگان» مذهب حقیقی واحد، از حوادث آینده در امان خواهند ماند و به پاس كشمكش‌ها و رنج‌هایی كه در این میان تحمل كرده‌اند به سوی بهشت رهنمون می‌شوند. هم‌چنین گفته شده ناشایستگان (بی‌ایمانان یا پیروان دیگر ادیان) با زندگی ابدی دردوزخ، سرگردانی معنوی یا نابودی روبرو می‌شوند. از منظر دیدگاه‌های میانه‌روتر بهشت و جهنم واقعی نبوده، تشبیهی از حالات روحانی و معنوی در زندگی و یا بعد از آن به حساب می‌آیند.
این موضوع در كتب مذهبی با واژه «آخرت‌شناسی»۱ شناخته شده و می‌توان ردپای آن‌را در ابتدایی‌ترین اعصار تمدن یافت. افسانه‌های مشهوری در ارتباط با پایان جهان وجود دارد. از جمله داستان «رگناروك»۲ و كتاب مكاشفه. كتاب مكاشفه توصیف‌گر جنگ پایانی میان خیر و شر و «آرماگدون» پیشگویی شده از منظر مسیحیت می‌باشد.
● آخرالزمان یهودی
در كتاب تلمود در رسالهٔ آودا زراه۳ در صفحهٔ ۹A آمده است جهان ما تنها شش هزارسال عمر خواهد نمود:
... تنا دبی ایلییا هو۴ آموخت: جهان مقدر است شش‌هزار سال عمر كند. دو هزارسال اول «پوچ» است؛ دو هزار سال بعد عصر تورات است. [از ابراهیم تا كامل شدن میشنا، قسمت اول تلمود]؛ و دوهزار سال بعد [آخر] دورهٔ ماشیح است؛ یعنی عصر مسیحایی ممكن است در این دوره آغاز شود. به خاطر گناهان ما [یهودیان] بسیاری از [فرصت‌های آمدن ماشیح] سپری شده [و ماشیح هنوز نیامده است].
در آیین یهودیان پایان دنیا «آچاریت هیامیم»۵ (به معنی آخرالزمان) نام دارد كه طی آن هزاران حادثه برای واژگونی جهان كهنه و آغاز مرحلهٔ جدیدی كه در آن همهٔ انسان‌ها خداوند را ـ به عنوان كسی كه بر همه كس و همه چیز حكمرانی می‌كند ‌ـ می‌شناسند، رخ می‌دهد. یكی از حكیمان تلمود می‌گوید: «پایان دوران را برسان، اما اجازه بده من آن زمان را نبینم.» چون این دوره با كشمكش‌ها و رنج‌های فراوانی همراه خواهد بود.
تقویم یهودی (لاچ)۶ كاملاً براساس زمان فرض شدهٔ خلقت جهان در كتاب پیدایش تنظیم شده است. بسیاری (به‌طور برجسته محافظه‌كاران، یهودیان اصلاح‌طلب و بعضی مسیحیان) معتقدند عصر تورات نمادین است. برمبنای تعالیم یهودیان دیرین و یهودیان ارتودوكس عصر حاضر، این دسته‌بندی دقیق و واقعی است و همیشه استوار بوده و خواهد بود. تنظیم‌های دقیق با سال‌های كبیسه، به منظور در نظر گرفتن تفاوت میان تقویم قمری و تقویم شمسی به عمل آمده است؛ زیرا تقویم یهودیان براساس هر دو می‌باشد. بنابراین سال ۲۰۰۰ میلادی برابر است با سال ۵۷۶۰ تقویم یهودی، از زمان آفرینش جهان؛ براساس این محاسبات پایان جهان در سال ۲۲۴۰ روی خواهد داد.
برمبنای عقاید رایج یهودی، پایان جهان با حوادث زیر همراه است.
۱) تجمع یهودیان پراكنده و تبعید شده در اسرائیل؛
۲) شكست همهٔ دشمنان اسرائیل؛
۳) ساخت معبد سوم در اورشلیم (قدس) و از سرگیری آیین قربانی و امور معبد؛
۴) تجدید حیات مردگان یا جذبه؛
۵) و ظهور مسیحای یهودیان كه پادشاه اسرائیل خواهد بود. او یهودیان اسرائیل را به اسباط اولیه‌شان تقسیم خواهد كرد. در این زمان یأجوج پادشاه مأجوج به اسرائیل حمله می‌كند. یأجوج كیست و ملت مأجوج كدام ملت است هنوز مشخص نیست. مأجوج وارد جنگ بزرگی می‌شود كه در آن بسیاری از نیروهای هر دو طرف كشته می‌شوند و خداوند در آن مداخله نموده و یهودیان را نجات می‌دهد. این جنگ «آرماگدون» نام گرفته است. خداوند پس از اینكه این دشمن را برای همیشه نابود كرد، همهٔ نیروهای اهریمنی را از بین می‌برد. بعداز سال ۶۰۰۰ ، (هزارهٔ هفتم) عصر قدوسیت، آسودگی، زندگی روحانی و صلح فراگیر آغاز می‌شود كه «اُلام هابا»۷ نام دارد.
گروهی از یهودیان «هسیریك»۸ معتقدند «ماشیح» احتمالاً آمده و مأموریت خود را آغاز نموده است. شكست عراق توسط ارتش ایالات متحده در جنگ خلیج در سال ۱۹۹۱ و اینكه اسرائیل صدمات جدی در آن جنگ ندید، به عنوان نشانه‌ای از حضور ماشیح در سرزمین به شمار رفته است. این عقیده از سوی تمام گروه‌های دیگر یهودی كه هنوز منتظر «آخرالزمان» سنتی نوشته‌های انبیا و كتاب مقدس یهودیان می‌باشند مردود اعلام گردید.
● آخرالزمان مسیحی
مسیحیان اولیه در قرن اول میلاد نگرانی‌هایی از زمان وقوع آخرالزمان داشتند. آنها معتقد بودند آخرالزمان در زمان حیاتشان روی خواهد داد. «پل» (حواری) پایان جهان را با درد زایمان مقایسه كرد و این مقایسه، چنین می‌نمود كه جهان در حال حاضر آبستن نابودی خود است. اما هیچ كس نمی‌دانست كی اتفاق خواهد افتاد. زمانی كه پیروان پل در «تسالونیكا» توسط رومی‌ها مورد اذیت و آزار قرار می‌گرفتند، بسیاری گمان می‌كردند این نشانهٔ نزدیكی آخرالزمان است. با این وجود شك و تردید گسترش می‌یافت. در دههٔ ۹۰ مسیحیان می‌گفتند: «ما این چیزها را در زمان پدرانمان هم شنیده‌ایم [پایان جهان]. اما ببین ما پیر شده‌ایم و هیچ كدام اتفاق نیافتاد.»
در دههٔ ۱۳۰ «سنت ژاستین مارتیر»۹ ادعا كرد خدا به این دلیل پایان جهان را به تأخیر انداخته كه می‌خواهد گسترش مسیحیت را در سراسر جهان مشاهده كند. در دههٔ ۲۵۰ میلادی، «سنت سپرییان»۱۰ نوشت كه گناهان مسیحیان در آن زمان مقدمه و گواه نزدیكی پایان بوده است. با این حال تا قرن سوم بیشتر مردم معتقد بودند زمان پایان بسیار فراتر از زمان حیاتشان است.
این عقیده وجود داشت كه مسیح غیب‌گویی دربارهٔ آینده را تقبیح نموده و به این سبب این تلاش‌ها برای پیشگویی آخرالزمان بی‌ثمر می‌ماند. با این وجود به كمك عقاید یهودی پیشگویی‌ها ادامه می‌یافت. با استفاده از این سیستم، تاریخ پایان در ۲۰۲ میلادی ثبت شد. اما وقتی این تاریخ سپری شد همهٔ امیدها روی سال ۵۰۰ میلادی تمركز یافت. با گذشت این تاریخ، زمان پایان در افق محو شد و به‌طور فزاینده‌ای دور شمرده شد.
در حال حاضر بسیاری از مسیحیان معتقدند آخرالزمان نزدیك است. بعضی فرقه‌ها آن‌را در زمان حیات خود یا اندكی بعداز آن می‌پندارند.
ف. شفیعی سروستانی
منبع: دایرهٔ المعارف ویكی پدیا
۲۹ ژوئن ۲۰۰۵
پی‌نوشت‌ها:
۱. Eschatology.
۲.« Ragnarok» یا نابودی خدایان، اسطورهٔ اسكاندیناویایی كه دربارهٔ پایان عمر انسان و خدایان می‌باشد.
۳. Arodah Zarah.
۴. Tanna Debey Eliyahu.
۵. Acharit Hayamim.
۶. Luach
۷. Olam Haba
۸. فرقه یهودیان باطنی‌گرا كه در قرن ۱۸ در لهستان پایه‌ریزی شد.
۹. Saint Justin Martyr
۱۰. Saint Cyprian
منبع : ماهنامه موعود