شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

راه ایرانی


راه ایرانی
تصویب قطعنامه شورای حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی در اجلاس ماه سپتامبر، روند دیپلماتیك مذاكرات هسته ای ایران را وارد مرحله جدیدی كرد. تا پیش از این چنین به نظر می رسید كه اروپا به تعهد خود مبنی بر ارجاع ندادن پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد پایبند است و در مقابل ایران نیز به تعلیق داوطلبانه و موقتی تأسیسات چرخه سوخت هسته ای خود ادامه خواهد داد. اما هنگامی كه مشخص شد كه سه كشور اروپایی طرف مذاكره با ایران حاضر به ارائه پیشنهادات قابل قبول از جمله به رسمیت شناختن حق تهران برای تولید سوخت هسته ای نیستند، تهران در یك تغییر روش آشكار، تأسیسات فرآوری اورانیوم اصفهان موسوم به UCF را مجدداً در مدار تولید قرار داد. این اقدام تهران با قطع مذاكرات هسته ای از جانب اروپایی ها پاسخ داده شد و نهایتاً به صدور قطعنامه شورای حكام آژانس در اجلاس ماه سپتامبر منجر شد. براساس این قطعنامه، ایران باید تأسیسات اصفهان را مجدداً تعطیل كند، با ادامه بازرسی های سرزده آژانس موافقت كند، اجازه دسترسی به كلیه مكان ها و افراد را برای بازرسان مهیا كند و نهایتاً پروتكل الحاقی را به سرعت در مجلس به تصویب برساند. در مقابل این درخواست ها، تهران اعلام داشته است كه اجرای قطعنامه را صرفا در چارچوب تعهدات مندرج در ابزارهای سه گانه حقوقی NPT، اساسنامه آژانس و پادمان هسته ای از یك طرف و موافق با پذیرش داوطلبانه پروتكل الحاقی می پذیردو برای حل بن بست كنونی خواهان مشاركت بخش های دولتی و خصوصی دیگر كشورها در برنامه هسته ای خود است. اما سئوالی كه این روزها ذهن افكار عمومی و همچنین نخبگان ایران و جهان را به خود مشغول كرده، چگونگی خروج از بن بست كنونی است؟ به عبارت دیگر همگان تا اجلاس بعدی آژانس در ماه نوامبر منتظر هستند كه ببینند ایران و غرب چه بازی دیپلماتیكی را در پیش خواهند گرفت.
براساس تجربیات ۵ سال اخیر حداقل دو الگوی اجرا شده پیش روی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. یك الگو از سوی لیبی در پیش گرفته شد و الگوی دیگر را كره شمالی به مرحله اجرا درآورد. آیا ایران الگوی لیبی را تكرار خواهد كرد یا الگوی كره شمالی را؟
راه لیبی
چند هفته پس از سقوط بغداد و به زیر كشیدن صدام از قدرت، معمر قذافی رهبر لیبی دست به یكی دیگر از اقدامات سیاسی غیرمنتظره خود زد. وی پیش از آن كه دولتمردان آمریكایی فرصت پیش كشیدن پرونده دیگری را بعد از اشغال عراق به دست آورند، اعلام كرد لیبی به مدت چند سال برنامه مخفی تولید بمب هسته ای را در دست اجرا داشته و به موفقیت هایی نیز دست یافته است. در پی این اعتراف، قذافی برنامه های هسته ای لیبی را متوقف و سپس كلیه اسناد و مدارك و تجهیزات هسته ای كشورش را برای آمریكا ارسال كرد. بدین ترتیب لیبی پیش از آن كه موضوع برنامه های هسته ای اش در آژانس بین المللی انرژی اتمی مطرح شود یا با تهدید ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل مواجه شود، دستان خود را بالا برد و تسلیم شد. تحولات سریع سرنگونی صدام حسین و احتمال كشیده شدن موضوع مقابله با سلاح های كشتار جمعی به سمت لیبی كه از سوی آمریكا تبلیغ می شد، قذافی را واداشت كه از حساس ترین موضوعات امنیت ملی كشورش چشم پوشی كند. وی نه تنها تجهیزات هسته ای لیبی را تقدیم غرب كرد، بلكه پرده از شبكه ای برداشت كه به مدت ۲ دهه به انتقال و فروش تكنولوژی هسته ای به دیگر كشورهای جهان مشغول بودند. از آن زمان به بعد نام عبدالقدیرخان پاكستانی به عنوان رهبر این شبكه سر زبان ها افتاد. اكنون با چنین سابقه ای از معمر قذافی رهبر لیبی، آیا تكرار ماجرا از سوی ایران امكان پذیر است؟ به عبارت دیگر آیا اروپایی ها انتظار دارند كه ایران نیز راه رهبر لیبی را در پیش بگیرد و خود را به طور كامل تسلیم غرب كند؟ انتظار چنین خواسته ای از ایران تقریباً محال است. در ایران، دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای حق ملی و غیرقابل معامله تلقی می شود. همانگونه كه ملت ایران نیم قرن پیش با به راه انداختن یك جنبش ملی، صنعت نفت خود را ملی اعلام كرد، اكنون نیز قصد دارد با چنگ و دندان از حقوق خود دفاع كند. برخلاف لیبی كه افكار عمومی در آن كشور جایگاه چندانی ندارد، در ایران دولتمردان نه می خواهند و نه می توانند، برنامه های هسته ای را برای همیشه كنار بگذارند. ایران دارای یك نیروگاه اتمی در حال تكمیل است كه به سوخت هسته ای نیازمند است. همچنین ایران از پتانسیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قوی تر نسبت به لیبی برخوردار است كه می تواند آسیب پذیری این كشور در مقابل فشارهای خارجی را كاهش دهد. لیبی ۱۵ سال از سوی غرب نادیده گرفته شد، اما نادیده گرفتن ایران در منطقه حساس و استراتژیك خلیج فارس و خاورمیانه از جانب غرب امكان پذیر نیست. از این رو ایران می تواند به راحتی از كارت های خود در عراق، فلسطین، افغانستان و بازار حساس نفت استفاده كند، در حالی كه قدرت مانور قذافی در سال های گذشته بسیار اندك بوده است. در عین حال دستاوردهای اندك لیبی در معامله هسته ای با غرب به خوبی نشان داد كه تسلیم محض نتیجه ملموس به همراه نخواهد آورد. قذافی به تصور این كه خلع سلاح هسته ای با آغوش باز اروپا و آمریكا همراه خواهد شد، دست به چنین تصمیم سرنوشت سازی زد. اما اكنون ثابت شده كه این كشور در ازای این ازخودگذشتگی، امتیاز چندانی به دست نیاورده است. از این رو شاید تا سال ها بعد كمتر رهبری در جهان بخواهد راه پرخطر لیبی را در پیش گیرد.
راه كره شمالی
برخلاف لیبی، كره شمالی راه ایستادگی تا پای جان را در پیش گرفته است. این كشور كه نیم قرن پیش جنگ خونین با آمریكا را پشت سر گذاشت، با كمك روسیه و چین به سوی دستیابی به سلاح های هسته ای گام برداشت. در حقیقت پیونگ یانگ با استفاده از فرصت بدست آمده از رقابت های ایدئولوژیك میان آمریكا، روسیه و چین در جمع قدرت های هسته ای قرار گرفت. هنگامی كه كره شمالی هسته ای به عنوان یك واقعیت غیرقابل كتمان از سوی دولتمردان آمریكایی به رسمیت شناخته شد، بیل كلینتون رئیس جمهور وقت آمریكا پا پیش گذاشت و یك قرارداد وسوسه انگیز را به پیونگ یانگ ارائه كرد. این قرارداد كه در سال ۱۹۹۴میان دو كشور آمریكا و كره شمالی به امضا رسید، اجازه داد كه در ازای برچیده شدن تأسیسات آب سنگین كره شمالی، واشنگتن نیروگاه آب سبك برای این كشور احداث كند. همین به دولت پیونگ یانگ تضمین داده شد كه كشورهای ژاپن و كره جنوبی مواد غذایی و سوخت موردنیاز مردم كره شمالی را تأمین كند. مفاد قرارداد ۱۹۹۴ آمریكا و كره شمالی تا پایان عمر حكومت دموكرات ها در كاخ سفید معتبر بود اما با به قدرت رسیدن جمهوریخواهان دست راستی در آمریكا، مناسبات دو كشور بار دیگر رو به تیرگی گذاشت. جورج بوش تهدیدات نظامی برضد پیونگ یانگ را از سر گرفت. در پاسخ به جنگ تبلیغاتی واشنگتن، كیم جونگ ایل خروج كشورش را از پیمان NPT اعلام كرد و سپس خبر ساخت حداقل ۴ بمب هسته ای توسط كره شمالی، جهانیان را شوك زده كرد. كره شمالی با خروج از NPT نشان داد كه برای دستیابی به توان هسته ای به هیچ عنوان عقب نشینی نمی كند و تحت تأثیر جوسازی های آمریكایی ها قرار نمی گیرد. البته پس از فروكش كردن گرد و غبار ناشی از خبر تولید بمب هسته ای از جانب كره شمالی، طرفین با ابتكار چین، مذاكرات ۶ جانبه ای را آغاز كردند كه در یك سوی میز كشورهای غربی آمریكا، ژاپن و كره جنوبی می نشینند و در سوی دیگر كره شمالی با دو متحد سنتی خود یعنی چین و روسیه قرار دارد. تاكنون ۴ دور مذاكره ۶ جانبه برگزار شده است.در آخرین اجلاس از این مذاكرات دوساله، پیونگ یانگ با توقف كلیه برنامه های هسته ای نظامی خود و بازگشت به پیمان NPT موافقت كرد. در مقابل آمریكا متعهد شده است كه با ارائه تضمین كتبی، هرگونه حمله با سلاح های متعارف و یا غیرمتعارف به كره شمالی را منتفی اعلام كند. در جریان این معامله، ژاپن و كره جنوبی نیز نقش تأمین كننده نیازهای سوختی و غذایی كره شمالی را برعهده خواهند داشت. دولت آمریكا اعلام داشته، زمانی حاضر است به مفاد قرارداد سال ۱۹۹۴ كه در آن واشنگتن به ساخت نیروگاه آب سبك ملزم شده بود، بازگردد كه در ابتدا كلیه برنامه های هسته ای صلح آمیز و غیرصلح آمیز كره شمالی تعطیل شود. این درخواست هنوز از جانب پیونگ یانگ پذیرفته نشده است، اما چنین به نظر می رسد كه با افزایش تلاش های میانجیگرایانه پكن و همچنین علاقه واشنگتن به حل و فصل بحران هسته ای كره پیش از جدی تر شدن موضوع هسته ای ایران، سرانجام آمریكا و كره شمالی در مورد نیروگاه آب سبك به توافقی دست یابند. با توجه به نوع تعاملات بین المللی پیونگ یانگ و همچنین توانایی هسته ای این كشور، انتظار گام برداشتن جمهوری اسلامی ایران در مسیر كره شمالی غیرمنطقی است. كره شمالی حیاط خلوت چین محسوب می شود و آمریكا بدون جلب رضایت این ابرقدرت در حال ظهور نمی تواند سیاست های خود را در شبه جزیره كره پیش ببرد. یكبار آمریكا و چین برای كنترل این شبه جزیره وارد یك جنگ خونین سه ساله شدند و آمریكا نتوانست با پیروزی كامل از آن خارج شود. از این رو می توان پیش بینی كرد هرگونه اقدام نظامی آمریكا بر ضد كره شمالی با هدف وادار كردن پیونگ یانگ به توقف برنامه های هسته ای اش بدون پاسخ قاطع چین همراه نخواهد شد و در عین حال آسیب پذیری ژاپن به عنوان سومین قدرت اقتصادی بزرگ جهان در قبال تشدید بحران هسته ای شبه جزیره كره، عامل فشاری بر واشنگتن است كه به رغم رجزخوانی های خود، دست به اسلحه نبرد.
اما ایران نه حیاط خلوت چین و روسیه است كه این كشورها بخواهند خطر برخورد سیاسی با غرب را به جان بخرند و نه دولتمردان آن خواهان فقر و گرسنگی مستمر مردم كشورشان هستند. مذاكرات دوساله اخیر ایران با سه كشور اروپایی و همچنین همكاری های گسترده با آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان داده است كه دولت ایران به دنبال تشدید بحران و رفتن تا مرحله جنگ نیستند. حتی اكنون كه مذاكرات متوقف شده و قطعنامه شدیداللحنی در آژانس علیه ایران به تصویب رسیده، از تهران صدای ادامه مذاكرات به گوش می رسد. ایران برخلاف پیونگ یانگ، خروج از NPT را رد كرده و همچنان با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی همكاری می كند. نكته دیگر این كه حداقل براساس شواهد و قرائن، كره شمالی یك كشور دارای جنگ افزارهای هسته ای شناخته می شود كه رویارویی نظامی با این كشور را برای آمریكا و متحدان آن بسیار دشوار می كند. وجود جنگ افزاهای هسته ای به حكومت كمونیستی كره شمالی این اطمینان خاطر را داده است كه فشارهای واشنگتن از سطح سیاسی و دیپلماتیك فراتر نخواهد رفت. در حالی كه جمهوری اسلامی ایران در یك تصمیم خودخواسته و براساس دكترین امنیت ملی خود، دستیابی به سلاح های هسته ای را رد كرده و نمی تواند با تهدید به یك حمله هسته ای، آن گونه كه كره شمالی از آن سخن می گوید، به فشارهای غرب پاسخ دهد. اگرچه جمهوری اسلامی ایران از اهرم های اقتصادی، نفتی، ژئوپولتیك و نفوذ منطقه ای برای كاهش تهدیدات نظامی آمریكا برخوردار است، اما هیچ یك از این ابزارها نمی توانند با ابزار سلاح هسته ای كره شمالی برابری كنند. بویژه اینكه پیونگ یانگ از یك عقبه قدرتمندی به نام چین و تا حدودی روسیه برخوردار است، اما ایران با تأكید بر شعار «نه غربی، نه شرقی» خود، هرگز نخواسته است به مهره ای در شطرنج تحولات استراتژیك ابرقدرت ها درآید.
راه ایران
ایران نه لیبی است كه راه تسلیم پیشدستانه را در پیش گیرد نه كره شمالی است كه تا آستانه حمله پیشدستانه پیش برود. ایران خواهان حق قانونی خود براساس مفاد پیمانهای بین المللی است و برای دستیابی به آن هرگونه اعتمادسازی از جمله اجرای فراتر از پروتكل الحاقی را می پذیرد، مشروط بر این كه از حق داشتن چرخه سوخت هسته ای برخوردار باشد. این چرخه برای ایران به موضوع حیثیتی تبدیل شده است. وجود معادن غنی اورانیوم، توانمندیهای علمی، دانش بومی و نیاز به تأمین انرژی سبب شده است كه تولید انرژی هسته ای و سوخت موردنیاز نیروگاه های هسته ای به یك ضرورت غیرقابل كتمان در ایران تبدیل شود. از این رو افزایش فشارهای سیاسی غرب و تهدید به ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل می تواند رویكرد تهران را رادیكال تر كند و به تعلیق پروتكل الحاقی و یا حتی ازسرگیری فعالیت غنی سازی در نطنز بیانجامد، اقداماتی كه چشم انداز حل پرونده هسته ای ایران را تیره تر خواهد كرد. اما در قبال چشم انداز روشنی نیز برای این موضوع قابل تصور است. گسترش دایره مذاكره كنندگان به كلیه كشورهای جهان به استثنای اسرائیل كه موجودیت آن از سوی ایران به رسمیت شناخته نشده است، می تواند گام بزرگی برای خروج از بن بست كنونی باشد. از این رو الگوی مذاكرات ۶ جانبه برای مذاكرات هسته ای ایران می تواند یك راه حل قابل تصور باشد.سیاست نگاه به اروپا با توجه به پیشنهاد غیرقابل قبول سه كشور اروپایی و سیاست نگاه به شرق با توجه به رأی مثبت هند و رأی ممتنع چین و روسیه به قطعنامه شورای حكام علیه ایران نشان داد كه مذاكرات هسته ای به تحول جدیدی نیازمند است.
به عبارت دیگر می توان میان راه لیبی و راه كره شمالی پلی زد و راه جدیدی را به نام «راه ایران» آزمود.

منبع:همشهری دیپلماتیك ، شماره ۶۸
منبع : خبرگزاری فارس