چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
انتخابات آمریکا و ترس اعراب از ایران
جدال نامزدهای انتخاباتی در آمریکا، هر روز ابعاد جدیدتری به خود میگیرد و مباحث بیشتری را در خود جای میدهد. در میان این تبلیغات انتخاباتی آنچه بیش از همه خود را نشان میدهد تمرکز و تاکید بیش از اندازه هر دو نامزد دمکرات و جمهوریخواه بر منطقه خاورمیانه و مسایل موجود در آن است...
انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا را شاید بتوان از دیدگاههای مختلفی مورد بررسی قرار داد و در این میان تحلیلگران بسیاری بر آن بودهاند تا انتخاب هر یک از نامزدهای دمکرات و جمهوریخواه در این انتخابات را به بسیاری از تحولات جهانی ربط دهند. جدال نامزدهای انتخاباتی در آمریکا، هر روز ابعاد جدیدتری به خود میگیرد و مباحث بیشتری را در خود جای میدهد. در میان این تبلیغات انتخاباتی آنچه بیش از همه خود را نشان میدهد تمرکز و تاکید بیش از اندازه هر دو نامزد دمکرات و جمهوریخواه بر منطقه خاورمیانه و مسایل موجود در آن میباشد. هم سناتور جان مککین و هم سناتور باراک اوباما در سخنان خود در طول یک سال گذشته تاکیدی بیش از اندازه بر خاورمیانه داشته و از آن به عنوان عمق استراتژیک آمریکا یاد کرده و از این رو نظرات خود را در این مورد بدون هیچ شبهای بیان میکنند.
اما شاید در منطقه مهمی مانند خاورمیانه به گونهای دیگر به این انتخابات که کمتر از سه هفته دیگر برگزار میشود نگاه میکنند. در این منطقه سه نوع متفاوت قدرت حضور دارند که هر کدام از آنها به نحوی با دولت آمریکا در طول سه دهه گذشته تعامل داشته و بر اساس همین تعامل هم بوده که راهبردهای خود را انتخاب میکنند. این سه دسته از کشورها عبارتند از ایران به همراه همپیمانش سوریه که به همراه حزبالله لبنان و جنبشهای مقاومت فلسطینی از آنها به عنوان محور مقاومت یاد میشود. رژیم اسراییل که به تنهایی در یک سمت قرار دارد و به نوعی همپیمان سیاسی و نظامی واشنگتن در منطقه است و بالاخره کشورهای عربی که نام خود را محور اعتدال عربی گذاشتهاند و به رهبری مصر و عربستان سیاستهای خود را در قبال منطقه تعیین میکنند.
این سه قدرت هر کدام تلاش دارند تا در سیاستبازیهای منطقهای جایگاه خود را حفظ کرده و از این رو خود را همچنان در بطن سیاستهای خاورمیانه نگه دارند. از هم اکنون به خوبی میتوان رد پای نتیجه انتخابات آتی آمریکا در قبال هر سه گروه نامبرده شده در بالا را در میان تحرک سران آن کشورها به خوبی مشاهده کرد. رژیم اسراییل خود به خوبی میداند که چه مککین جمهوریخواه و چه اوبامای دمکرات رئیس جمهور شوند، چندان تغییری در سیاستهای کلی ایالات متحده آمریکا در قبال خود مشاهده نخواهند کرد، تنها ممکن است در صورت پیروزی اوباما، مقامات تلآویو مجبور شوند تن به مذاکرات صلح محکمری با فلسطینیها دهند.
در مورد ایران هم باید به صورت خلاصه گفت از آنجا که ایران در طول ۳۰ سال گذشته همواره سیاستی مستقل را در منطقه پی گرفته است، انتخابات آتی هم نتواند چندان بر روی سیاستهای کلی آن تاثیر داشته باشد، تنها ممکن است ایران و آمریکا در بهترین حالت با هم به مذاکره بپردازند که این مهم هم تابع متغییرهای گوناگونی است که به نظر میرسد به سادگی قابل دست یافتن نیستند. اما در همین حال انتخابات آتی میتواند به خوبی بر روابط ایران و اعراب که به عنوان ضلع سوم در تقسیم نیروها در منطقه از آنها نام بردیم، تاثیرگذار باشد.
اعراب در طول ۳۰ سال گذشته با در پیش گرفتن سیاستی خاص که از آن میتوان به ایران ستیزی و در حاشیه راندن ایران از آن یاد کرد، همواره خود را در مقابل ایران قرار داده و از هیچ تلاشی هم در این مسیر فروگذار نکردهاند، تا جایی که در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، علاوه بر کمکهای بیشمار مادی و تسلیحاتی، در بعد انسانی هم به کمک رژیم بعث حاکم بر عراق شتافتند تا از پیروزی ایران جلوگیری کرده و راه را برای سلطه عربی در غیاب ژاندارم منطقهای که ایران بود؛ فراهم کنند. اما عدم پیروزی عراق در این جنگ و پایداری ایران اعراب را به این نتیجه رساند که ایران قدرت آن را دارد تا در برابر مشکلات موجود که در مرزهایش حضور دارد، به مقاومت بپردازد.
پس از پایان جنگ، در حالی که جمهوریخواهان در آمریکا قدرت را در دست داشتند، اعراب با ادامه دادن به سیاست پیشین خود تلاش کردند در سیاستی هماهنگ آمریکا را از ایران دور کرده و با هزینه کردن سالیانه میلیونها دلار در واشنگتن و میان سناتورهای قدرتمند این کشور، همواه بلند بودن ساز مخالف با ایران را تداوم بخشند. سیاستی که تا امروز هم ادامه یافته و به نظر میرسد که اعراب دوست دارند که همچنان این سیاست را ادامه دهند. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سوالات بسیاری را در ذهن اعراب به وجود آورده و همه چیز نشان از آن دارد که آنها به شدت از اندیشه نزدیکی ایران و آمریکا به هم میترسند و میخواهند دروی و دشمنی ایران و آمریکا ادامه یابد.
آمریکا در دو نوبت در طول دوران ریاست جمهوری بوش به ایران خدمت کرد؛ یک بار با برداشتن موجودیتی بنام طالبان در افغانستان و بار دیگر هم از میان بردن دشمنی کینهتور بنام صدام حسین در عراق که محلی برای تجمع مخالفان دولت ایران شده بود و خود وی هم هنوز اندیشههای ضد ایرانی داشت. با این دو اقدام، بسیاری از نیروهای درونی ایران آزاد شد و ایران با در پیش گرفتن سیاستی که در آن میشد قدرت برتر منطقه شدن را به خوبی یافت، گامهای متعددی برداشت تا در برابر قدرت فزاینده آمریکا در خاورمیانه به همراه هر گونه حمله احتمالی این کشور به خاک خود واکنش نشان دهد.
ایران که در این زمینه سیاست دامنهداری را در پیش گرفته بود، بالاخره در عراق به آمریکا فهماند که بدون حضور ایران نمیتواند آرامش را در این کشور برقرار کند و این کشور را در عراق بر سر میز مذاکره نشاند. از همان زمانی که آمریکا با ایران در عراق به مذاکره پرداخت، ترس اعراب هم شروع شد. اعراب به خوبی آگاه بودند که اگر ایران و آمریکا بتوانند با هم عراق را به آرامش برسانند، در دیگر موضوعات منطقه هم پای میز مذاکره خواهند نشست و آنها با پی بردن به توان ایران، عملا قدرت منطقهای ایران را به رسمیت شناخته و دیگر به اعراب به عنوان متحد خود یاد نکند. حال که اگر جریان به همین صورت در سیاستهای کلی آمریکا ادامه یابد، آیا رئیس جمهور بعدی آمریکا آن را ادامه نخواهد داد و به ایران به عنوان قدرت برتر در منطقه نگاه نخواهد کرد که میتوان با آن کنار آمد و به جای هزینه کردن سالیانه دهها میلیارد دلار، هم انرژی مورد نیاز را تامین کرده و هم اینکه به روابط منطقهای خود ادامه داد؟
همین ترس و دلهره است که این روزها اعراب را به تکاپو واداشته تا به بررسی روند انتخابات آمریکا بپردازند و آینده خود را از دوربین روابط احتمالی ایران و آمریکا بررسی کنند. از یک طرف شاهد آن هستیم که اعراب در حال برقراری رابطه با دولت شیعه عراق هستند تا با حضور در بغداد عملا خلأ به وجود آمده ناشی از عدم حضور خود را پر کنند و در افغانستان هم شاهد میانجیگری عربستان میان دولت کابل با شورشیان طالبان هستیم با به این ترتیب دل آمریکا را به دست آورند و تاکیدی داشته باشند بر تواناییهای خود. آنچه اعراب به آن فکر میکنند آشتی ایران و آمریکا و تقسیم قدرت در این منطقه است، اگر ایران به عنوان ژاندارم منطقه که توانسته است آن را با قدرت و مقاومت در برابر آمریکا به دست آورد، خود را مطرح کند، آنگاه تمام نظم شکننده موجود در منطقه به هم خواهد خورد و تمام اعراب به عنوان قدرت دست دوم شناخته شده و با از دست دادن جایگاه خود در منطقه، باید از ایران تبعیت کنند. بنابراین باید گفت همه این مسایل در دست رئیس جمهور آینده آمریکا قرار دارد که چگونه میخواهد با واقعیتهای موجود در منطقه مقابله کند؛ آیا این کشور میخواهد قدرت برتر ایران را بر اعراب به رسمیت بشناسد و از دریچهای دیگر با ایران تعامل کند؟ به هر حال این روزها اعراب به شدت در ترس و دلهره به سر میبرند...
نویسنده : کریم جعفری
منبع : دیپلماسی ایرانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست