شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

هیچ - Nada


سال تولید : ۱۹۷۴
کشور تولیدکننده : فرانسه و ایتالیا
محصول : آندره ژنووه
کارگردان : کلود شابرول
فیلمنامه‌نویس : ژان پاتریک مانشت، برمبنای رمانی نوشته خودش
فیلمبردار : ژان بیه
آهنگساز(موسیقی متن) : پی‌یر ژانسن
هنرپیشگان : فابیو تستی، میشل دوشوسوی، موریس گارل، میشل اومون، لو کاستل، کاتیا رومانوف، لایل جویس، ماری‌آنجلا ملاتو و دیدیه کامینکا.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۴ دقیقه.


«آندره اپولار» (گارل)، کمونیست سابق که حالا آدم‌کش مزدور شده، پیشنهاد «داریِ» الکلی (کاستل) را برای همکاری با یک گروه کوچک آنارشیستی به‌نام «نادا» [به معنای هیچ] که می‌خواهند «ریچارد پوین دکستر» (جویس)، سفیر آمریکا در پاریس را بربایند، رد می‌کند. به‌جز «داری» دیگر اعضای گروه عبارتند از «مه‌یر» (کامینکا)، پیش‌خدمتی که همسرش، «آنا» (رومانوف) دیوانه است؛ «مارسل تروفه» (دوشوسوی)، دبیر فلسفه؛ «ورونیک کاش» (ملاتو)، آدم سرگردانی که برای چند ماه یک خانه بزرگ روستائی را اجاره کرده است و «بوئناونتورا دیاز» (تستی)، پسر یک انقلابی اسپانیائی ک در جنگ‌های داخلی کشته شده است. «دیاز» برای سربه‌نیست کردن «اپولار» می‌رود ولی متوجه می‌شود که آنان با نام دیگری، با هم برای جبهه آزادی‌بخش ملی در الجزایر کار می‌کردند. در اینجا «اپولارِ» مأیوس و در هم شکسته، همکاری با آنان را می‌پذیرد. گروه، اسلحه‌های پلیس را می‌دزدند و تصمیم می‌گیرند سفیر آمریکا را از یک خانه بدنام که هر جمعه به آنجا می‌رود، بربایند. «تروفه» در آخرین لحظه کناره‌گیری می‌کند. گروه، سفیر را می‌رباید و به خانه روستائی «کاش» می‌برند. اما حضور دو مأمور آمریکائی در خارج از خانه بدنام، باعث درگیری می‌شود. پرونده این ماجرا به «بازرس گوئمون» (اومون) سپرده می‌شود. «گوئمون» متوجه می‌شود که سازمان امنیت کشور از ماجرای آدم‌ربائی فیلمی گرفته است. او با دیدن فیلم، «دیاز» را شناسائی می‌کند و پس از جست‌وجوی آپارتمان او، پلیس ابتدا به سراغ خانه «مه‌یر» می‌رود که در آنجا «آنا» سعی می‌کند گلویش را ببرد، سپس نزد «تروفه» می‌روند که با و جود روش‌های خشن «گوئمون» از حرف زدن خودداری می‌کند. اما دفترچه تلفنش، باعث لو رفتن خانه روستائی می‌شود. در آنجا «گوئمون» با اشتیاق، تمام قدرت و مهارت یک شبیخون کاماندوئی تمام‌عیار را به نمایش می‌گذارد. در جریان یورش، «کاش»، «مه‌یر» و «اپولار» (در حالی که پرچم سفیدی را تکان می‌دهد) کشته می‌شوند. «دیاز» پیش از فرار با «داری»، به «پوین دکستر» شلیک می‌کند و در جریان فرار، «داری» نیز می‌میرد. بی‌رحمی و شقاوت این عملیات، باعث خشم عمومی می‌شود و «گوئمون» که اکنون به خاطر استفاده از زور، از کار معلق شده، برای گرفتن انتقام از «دیرباز» در خانه «تروفه» منتظرش می‌ماند. «دیرباز» که از طریق کنایه‌های «گوئمون» در تلویزیون، فکر می‌کند «تروفه» خائن است، به پاریس باز می‌گردد و از راه پشت‌بام وارد خانه «تروفه» می‌شود. هم «گوئمون» و هم «دیاز» در تیراندازی به یکدیگر کشته می‌شوند و در اینجا «تروفه» برای بازگو کردن داستان واقعی گروه «نادا»، به یک آژانس خبری زنگ می‌زند.
* هیچ یکی از ژرف‌ترین آثار بدبینانه شابرول است. در آن، قساوت‌ همزمان پوچ و اجتناب‌ناپذیر است؛ باعث احیای نظم شخصی یا سیاسی نمی‌شود بلکه صرفاً موجب تداومِ حیات یک رژیم فاسد می‌شود که تروریسم آن وابسته به تروریسم حریفان و دشمنانش است. در این چارچوب نیهیلیستیِ فیلم، شابرول نه تنها توجه تماشاگر را که جریان احساس‌های او را نیز به دل‌خواه خود هدایت می‌کند. وقتی نیرنگ‌ها و خیانت‌های شایع میان نیروهای به اصطلاح حافظ نظم و قانون آشکار می‌شود، همبستگی میان دسته غم‌انگیز انقلابی‌ها به تدریج جلوه‌ای رُمانتیک و قهرمانانه پیدا می‌کند. آنان که هریک به تنهائی دوست‌نداشتی‌اند، در کنار هم وفاداری و اتحادی را نشان می‌دهند که گیرا و الهام‌بخش است. طنز سیاه اغراق آمیز فیلم تناسب و توازن ظریفی با مشاهده دقیق و ریزبینانه آن دارد. فیلم‌برداریِ مثل همیشه درخشان رابیه جزئیات را به‌هم می‌بافد و یک آئین پیچیده ویرانی خلق می‌کند. شابرول مکانیسم علت و معلولی تروریسم را فاش می‌کند. خشونت تبدیل به آخرین روش ابراز فردیت در جامعه بی‌هویت و سرکوبگر می‌شود. و اعتراض، دیگر نشانگر آرزوی دگرگونی نیست بلکه صرفاً راهی است برای «انتخابِ» مرگ خویشتن.