جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آخرین آغوش - Last Embrace


آخرین آغوش - Last Embrace
سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مایکل تیلر و دان ویگوتو
کارگردان : جاناتان دمی
فیلمنامه‌نویس : دیوید شابر، برمبنای رمان مرد سیزدهم نوشته مورای بلوم.
فیلمبردار : تاک فوجیموتو
آهنگساز(موسیقی متن) : میکلوش روشا.
هنرپیشگان : روی شایدر، جانت مارگولین، جان گلاور، سام لیون، چارلز ناپی‌یر، کریستوفر واکن، سندی مک‌لیود و اندرو دانکن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۲ دقیقه.


«هاری هانان» (شایدر)، مأمور یک بنگاه مجهول، پس از سوء قصد به جانش - که باعث مرگ همسرش، «دوروتی» (مک‌لیود) در یک مغازه مکزیکی می‌شود - سرخورده به منهتن باز می‌گردد؛ ولی می‌فهمد که کارش را از دست داده و ظاهراً آپارتمانش را هم به «ایلای فابیان» (مارگولین) - دانشجوی مردم‌شناسی - داده‌اند. یادداشتی با امضای «ZM» به دست «هاری» می‌رسد که در آن تهدید به مرگ شده است. در همین بین، «دیوکیتل» (ناپی‌یر) - همکار «هاری» و برادر «دوروتی» که «هاری» را در مرگ خواهرش مقصر می‌داند - از سوی رئیسش، «اکارت» (واکن) دستور می‌گیرد «هاری» را بکشد. «هاری» از یک سوء قصد دیگر هم جان به در می‌برد و همراه «ایلای» به دیدن دوست او، «ریچارد پی‌بادی» (گلاور) می‌روند که متخصص زبان عبری است و به آن دو می‌گوید که به‌تازگی پنج نفر که یادداشت‌هائی با امضای «ZM» دریافت کرده‌اند، همگی کشته شده‌اند. «هاری» در مبارزه‌ای مرگبار «دیو» را شکست می‌دهد، سپس مردی یهودی به نام «سام اوردل» (لیون) با دیدن عکس یکی از قربانیان ZM» به او می‌گوید ریشه‌های ماجرا، در یک خانه بدنام سابق در نیویوک است که توسط یک کنسرسیوم یهودی به ریاست پدربزرگ «هاری» اداره می‌شده است. در هتل نیاگارا فالز، «ایلای» که خود را به شکل یک خیابان‌گرد درآورده، یک مشتری به نام «برنی و کلر» (دانکلن) را می‌کشد. در این بین، «سام» از طریق پرونده‌های یهودیان می‌فهمد که قربانیان، فرزندان اعضای کنسرسیوم اولیه هستند. در پرینستن، «سام» و «هاری» یک پرونده گم شده را در کتابخانه «ایلای» (که مادر بزرگش یکی از «بردگان» کنسرسیوم بوده) پیدا می‌کنند. «هاری»، «ایلای» را به آبشار نیاگارا می‌برد، و «ایلای» اعتراف می‌کند که به انتقام مادربزرگش این قتل‌ها را انجام داده و حالا دل باخته «هاری» است. او فرار می‌کند، اما براثر سقوط از آبشار کشته می‌شود.
* این به‌قول کارگردانش «رمانس تیره»، تریلر ماهرانه‌ای است که رشته‌های داستانی را خوب دنبال می‌کند و گناه و فهرمان زن را خیلی محکوم و باورپذیر از کار در می‌آورد ولی راه چندانی به درون ذهن «تیره» شخصیت‌های اصلی‌اش نمی‌گشاید. پارانویای مردم و انقام‌جوئی زن خیلی ساده و سطحی عرضه می‌شود. در عوض دمی از هیچ کلکی برای مجذوب کردن تماشاگر دریغ نمی‌کند. تأثیر آلفرد هیچکاک و سرگیجه (1957) هویداست و دمی نه تنها خیال‌انکار آن را ندارد، بلکه هرازگاهی آن را برجسته نیز می‌سازد.