جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تاملی در خصوص کرامت انسانی در جامعه ما


تاملی در خصوص کرامت انسانی در جامعه ما
سخن خویش را با نگاهی به یکی از آیات روشنی بخش قرآن کریم از منظر یکی از اساتید مسّلم اخلاق [۱] و علوم انسانی آغاز می نمایم.
قرآن کریم در خصوص ارتباط و نحوه تعامل فرعون و قوم او نکته قابل توجهی را در بیانی بسیار ساده و شیوا بیان می کند: (و استخف قومه فا طاعوه انّهم کانو قوما فاشقین).
"او (فرعون) قوم خود را تحقیر و استخفاف می نمود، آنها هم اطاعت می کردند، به راستی که آنها (قوم فرعون) مردمانی فاسد و نابکار بودند".
با کمال تعجب می بینید که لبه تیز توبیخ و انتقاد در این آیه به سمت قوم فرعون است که چرا در مقابل استخفاف و تحقیر نمی ایستادند و اطاعت می کردند و به تعبیر دیگر همین روحیه تحقیر پذیری و پستی خبراز فسق ودنائت قوم فرعون می دهد.
پس به یک معنا کسانی که در مقابل این رویکرد متکبرانه می ایستند چه در حیاط فردی و خانوادگی و چه در حیاط سیاسی اجتماعی و فرهنگی، انسانهایی ارزشمند بوده که هنوز قطب نما و شخصیت انسانی آنها لا اقل به مراتبی حفظ شده است.
این نکته را از آیه دیگر قرآن، آنجا که می فرماید (ان العزّه لله و لرسوله و للمومنین) نیر می توان برداشت نمودچرا که یکی از خصوصیات بارز مومن واقعی را همان عزت نفس ذکر کرده و طبعا چنین فردی در مقابل تحقیر، موضع خواهد گرفت.
روزی با همان استاد فوق الذکر در خصوص مساِئل فرهنگی جامعه و بد حجابی و ادبار برخی از جوانان و طبقاتی از مردم نسبت به بعضی ارزشها و احکام دینی بحث می کردم و گفتم به نظر من تعداد قابل توجهی از اینها انسانهای بدی نیستند بلکه بخاطر روشهای اکراهی و تحقیر آمیز، مستقیم و غیر مستقیم ولو در قالب کتب درسی دینی و... دچار نوعی لجبازی شده اند و الّا چگونه می توان پذیرفت این عده نه چندان اندک همگی نعوذ بالله دچار بی دینی و بی هویتی و دشمنی با شعارها و ارزشهای اصیل اسلامی شده باشند.
در این میان نظر ایشان را با توجه به آیه مسبوق الذکر جویا شدم، ایشان در پاسخ به نکته لطیفی اشاره داشتند و آن اینکه، این آیه در مقام بیان روش است و نه محتوا، یعنی اینکه شما اگر آیات قرآن و ارزشهای انسانی را هم با روش تحقیر آمیز بخواهید تبلیغ و منتقل کنید، انسان سالم در مقابل آن واکنش نشان خواهد داد! و این بیان همان ضرب المثل معروف است که "با زور کسی را نمی توان به بهشت برد".
و چقدر ما از این رهگذر بخاطر قرار گرفتن انسانهای اسلام نشناس و انسان نشناس در طول دوران انقلاب در مسند ها و مراجع تاثیر گذار فرهنگی لطمه خورده ایم!
به نظر حقیر کسانی که با الفبای وجود انسان آشنا نبوده و هنوز درک نکرده اند که با انسان مختار سخن می گویند، نبایستی به حریم فعالیت های فرهنگی قدم بگذارند. چه حوزوی باشند چه دانشگاهی. چرا که اینگونه افراد با سیاست ها و روش های غلط خود، دین را به متاعی بی ارزش و لباسی نخ نما تبدیل نموده که بایستی به زور تبلیغ و جایزه و در صورت لزوم با چماق و تهدید به خورد جامعه داده شده و به عنوان وسایل ضروری به کوله پشتی نسل جدید آویزان شود.
در این قسمت حرف‌های نا گفته و خون دل های فرو خورده زیاد است، از درس اخلاق های اجباری در برخی مراکز دینی گرفته تا دخالت های بیجا در حریم خصوصی مردم به نام دین، بدون محمل و مجوز قانونی و شرعی.
به عنوان نمونه اخیرا خبری در خصوص شهر قم توجه مرا جلب کرد، به این مضمون که: هر ماشینی در این شهر سگ حمل کند، دو ماه توقیف شده و مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
بنده به عنوان کسی که سالها با علوم اسلامی و حوزوی مانوس بوده و از مبانی قانونی هم چندان بی اطلاع نسیتم، هر چه فکر کردم، که از کدام ذهن خلاق و مبتکر این قانون در راستای دفاع از حریم تقدس شهر قم و حوزه و مرجعیت تراوش نموده، به نتیجه ای نرسیدم و به حال کسانی که گمان می کنند با این روش ها می توانند به اصلاحات فرهنگی بپردازند افسوس خوردم!
در تابستان ۸۷ در جمع مسئولین ارشد یکی از نهاد های مهم فرهنگی سخنان خود را در نقد راهبرد ها و راهکارهای موجود در حوزه فرهنگی چنین آغاز نمودم، که؛ شما به وضعیت کشور همسایه ما ترکیه نگاه کنید آنها پس از ۶۰ سال تحمیل مکتب لائیک آنهم به صورت خشن و با محروم نمودن افراد محجّبه از دانشگاهها الآن به جایی رسیده اند که گرایش روزافزون به حجاب یکی از معضلات جدّی ترکیه شده است نه فقط در حوزه فرهنگی بلکه به حوزه اجتماعی و سیاسی نیز سرایت نموده است و امروز تعداد زیادی از دختران ترک برای حفظ حجاب خود و ادامه تحصیل به کشور هایی نظیر آلمان و اتریش مهاجرت می نمایند.
از سوی دیگر در کشور جمهوری اسلامی ایران پس از گذشت سه دهه و بکار بردن انواع روش های فرهنگی و غیر فرهنگی، نرم افزاری و سخت افزاری می بینیم برای رسیدگی به معضل بد حجابی محتاج طرح امنیت اجتماعی ۱ و ۲ و... هستیم! نتیجه اینکه به نظر بنده، مشکل از آنجا سر چشمه میگیرد که هم انسان شناسی ما و هم حاکمان در کشور دوست و برادر ترکیه، انسان شناسی عمیق و صحیحی نبوده است، با این تفاوت که ما چون نام اسلام را هم یدک می کشیم غلط بودن سیاست ها و رفتارهایمان متاسفانه می تواند به پای اسلام عزیز و غریب هم نوشته شود!
مساله این است که ما گاهی با پاس نداشتن حریم اختیار و آزادی انسان میخواهیم راه میان بر رفته و با تجاوز به حریم انسانی مطالب و ارزش های خود را با تحمیل به طرف مقابل منتقل کنیم و یا به بیان دیگر اول انسانیت او را شکسته سپس از او مسلمانی کوچک و حقیر مطابق میل خود درست کنیم!در صورتی که اگر پای سفره دل جوانان و یا طبقات مختلف اجتماع بنشینیم، و با رویکرد کارشناسانه مسائل را تحلیل کنیم، شاید بتوان گفت که علل این ادبارها و عکس العمل ها در بسیاری از موارد ضعف منطق و یا نارسا بودن بیان و شیوه تبلیغ و یا از بین رفتن اعتماد ها و عواطف مثبت فیما بین برخی حاکمان ومنادیان دین با مردم، به علت بعضی عملکردهای نادرست و مظالم پیش آمده در عرصه های مختلف، اقتصادی و عدالت اجتماعی و گرفتا ریهای اداری و... بوده است.
محمدمهدی حائری
[۱] - آیت الله حائری شیرازی
منبع : سایت الف