جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
چرا گاهی اوقات به صحبت با دیگران علاقه نداریم؟
ارتباط به نظر موضوع سادهای است. و همهی ما خود را در آن متخصص میدانیم. به هر صورت از زمان کودکی تا به حال حرف زدهایم و معمولاً گفت و گو کردن امری طبیعی تلقی میشود. خیلی ساده دهانتان را باز میکنید و کلمات پشت سر هم از آن خارج میشود. وقتی شاد هستید و خود را به کسی نزدیک احساس میکنید. ارتباط برقرار کردن کار دشواری به نظر نمیرسد. هم شما احساس خوبی دارید و هم آنها و همه چیز به ظاهر خوب و بی کم و کاست است. اما در شرایط اختلاف، وقتی تضادی مطرح میشود. آن وقت است که باید مهارت کلامی خود را مورد قضاوت قرار دهید. در حالت عصبانیت چگونه گفت و گو میکنید و یا با اشخاصی که از شما عصبانی هستند چگونه حرف میزنید؟ با انتقاد چه میکنید؟ وقتی طرف مقابل شما غیر منطقی است و به حرفهای شما گوش نمیدهد چه میگویید؟ در شرایط احساس رنجش، چگونه ارتباط برقرار میکنید؟
اشخاصی که در این مواقع بتوانند به خوبی و به گونهای موثر ارتباط برقرار سازند، به شدت کم شمارند و حال آن که دقیقاً در همین مواقع است که نقش ارتباط خوب حیاتی میشود.
کلمه صمیمیت، دوستی و موفقیت در کسب و کار بستگی به این دارد که با اختلافات خود چگونه رو به رو میشوید. اشخاص در این زمینه با دشواری زیادی رو به رو هستند. اغلب زوجها از طرز برقراری ارتباط موثر بیاطلاعند. دوستان با هم آن طور که باید حرف نمیزنند. اعضای خانواده هم اغلب آن طور که شاید و باید مسائل خود را حل و فصل نمیکنند.
حتی روان پزشکان که به ظاهر متخصص هستند در ارتباط با هم دشواری دارند. وقتی من در سمینارهای روانپزشکان و روانشناسان درس میدهم. اغلب از کسی میخواهم که داوطلبانه در یک نمایشنامه ایفای نقش کند. میخواهم بدانم که با یک بیمار دشوار خصمانه چگونه برخورد میکنند. شخصاً نقش بیمار دشوار را بازی میکنم و مثلاً میگویم: «دکتر اسمیت به نظر میرسد که به من اهمیت نمیدهید. در جست و جوی کسی هستم که مرا در مشکلاتم کمک کند، اما شما تنها سر تکان میدهید. تقریباً در اغلب موارد درمان گرها حالت تدافعی میگیرند. ممکن است بگویند «که این طور!» یا «دیگر چه؟» یا «البته که به شما اهمیت میدهم.» ممکن است درمانگرها ندانند که این طرز برخورد آنها در بیمار چه قدر بد و وحشتناک است.
آیا مایلید که در کار برقراری ارتباط از مهارت بیشتری برخوردار باشید؟ در این صورت ابتدا باید ارتباط خوب و بد را تعریف کنیم. هر ارتباط خوب از دو خصوصیت برخوردار است: احساسات خود را آشکارا ابراز میکنید و به طرف مقابل هم امکان میدهید تا احساسات خود را ابراز نماید. طرز فکر و احساستان را در میان میگذارید و سعی میکنید که احساس و اندیشهی طرف مقابل خود را درک کنید. طبق این تعریف، نقطه نظرها و احساسات هر دو طرف مهم و ارزشمندند.
درست به همان گونه که ارتباط خوب به مفهوم ابراز وجود و گوش دادن است. ارتباط بد آن چنان ارتباطی است که شخص از طرح آشکار احساسات خودداری میکند و به سخنان طرف مقابل گوش نمیدهد.
بحث و جدل و حالت تدافعی گرفتن نشانههای ارتباط بد هستند. ممکن است بدون درک احساسات طرف مقابل، در مقام ضدیت با او حرف بزنید. ممکن است این پیام را فرافکن بکنید که «به حرف شما علاقه ندارم. تنها میخواهم حرف خودم را زده باشم و اصرار دارم که تو آن را از من بپذیری».
نشانه دیگر ارتباط بد انکار احساسات و به نمایش گذاشتن غیر مستقیم آنهاست. ممکن است نیش دار و طعنه آمیز حرف بزنید. این حالت را اصطلاحاً «پرخاشگری انفعالی» مینامند.
پرخاشگری پویا هم ارتباط خوبی نیست. فهرست خصوصیات ارتباط بد، در حکم راهنمایی است که هنگام برقراری ارتباط باید از آن پرهیز کنید. این فهرست را به دقت بخوانید.
ممکن است به این نتیجه برسید که از عادات ارتباطی بدی رنج میبرید. این عادات میتواند از شدت ناراحتیهای شما در برخورد با اشخاص بکاهد.
▪ ویژگیهای ارتباط بد
۱) حقیقت – اصرار میکنید که حق با شماست و طرف دیگر اشتباه میکند.
۲) سرزنش – تقصیر را به گردن طرف مقابل میاندازید.
۳) شهادت – مدعی هستید که یک قربانی بیگناهید.
۴) تحقیر – طرف مقابل را به صرف اینکه مطابق میل شما کار نمیکند سرزنش میکنید.
۵) توقع – بیآنکه خواستهی خویش را مطرح کنید خود را شایسته برخورد بهتر میدانید.
۶) درماندگی – تسلیم میشوید و روزنه امیدی نمیبینید.
۷) انکار – عصبی بودن، رنجیده بودن و اندوه خود را انکار میکنید و حال آنکه وضع ظاهر شما درست خلاف آنرا نشان میدهد.
۸) پرخاشگری انفعالی – یا حرفی نمیزنید یا لحن طنز و تمسخر دارید. درب اتاق را به هم میکوبید و خارج میشوید.
۹) سرزنش خویشتن – به جای برخورد با مسئله، طوری رفتار میکنید که انگار آدم بد و وحشتناکی هستید.
۱۰) کمک کردن – به جای توجه به افسردگی، رنجش یا خشم طرف مقابل میخواهید با حل مسئله به او کمک کنید.
۱۱) طعنه – کلمات یا لحن صدای شما از خصومت یا تنش حکایت دارند که نمیخواهید آنرا آشکارا بازگو کنید.
۱۲) قربانی کردن دیگران – معتقدید که گرفتاری از ناحیهی طرف مقابل شماست و تقصیری متوجه شما نیست.
۱۳) حالت تدافعی – هر گونه تقصیر خود را کتمان میکنید و مدعی میشوید که کار شما بیاشکال است.
۱۴) پاتک – به جای تصدیق احساسات طرف مقابل، جواب انتقاد او را با انتقاد میدهید.
۱۵) رد گم کردن – به جای توجه به مسئله از بیعدالتیهای گذشته حرف میزنید
منبع : بیا تو جوان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست