یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


بله، ما موز نخواهیم خورد


بله، ما موز نخواهیم خورد
آیا تا به‌حال از خود پرسیده‌اید که چرا موز در اروپا و آمریکای شمالی این قدر ارزان است؟ اگر چه در هزاران کیلومتر آن طرف تر کاشته شده است و چرا فقط یک گونه از این میوه برای فروش وجود دارد؟ در حالی که بیش از هزار نوع موز موجود است. این مقاله جذاب را دن کوپل نویسنده کتاب «موز: سرنوشت میوه‌ای که دنیا را دگرگون کرد» نوشته است.
در زمانی که مردم با بنزین هر گالن ۴ دلار خو می‌گیرند، روحیه‌تان را برای آغاز شوک بعدی تقویت کنید: موز به کیلویی دو دلار می‌رسد. با این قیمت احتمالا آمریکایی‌ها دیگر به موز به عنوان کالای اساسی ارزان قیمت فکر نمی‌کنند، و در این صورت استراتژی که بیش از یک قرن در خدمت کمپانی‌های بزرگ موز بوده است شروع به از هم پاشیدن خواهد کرد - این استراتژی برای آنان این امکان را فراهم کرد که میوه‌ای عجیب و گرمسیری را به میوه مورد علاقه روزانه جهانی تبدیل کنند.
دلایل آنی برای افزایش قیمت موز، بالا رفتن بهای نفت و کاهش عرضه موز است که در نتیجه سیل‌ در اکوادور یعنی بزرگترین صادر کننده موز جهان ایجاد شده است، اما چیزی مهمتر از اینها در جریان است که بر قیمت‌های سال‌های آتی تاثیر می‌گذارد.
اینکه موز مدت زمان زیادی یکی از ارزانترین میوه‌ها در فروشگاه‌ها بوده شگفت‌آور است. آنها هزاران کیلومتر دورتر کاشته شده، باید در کانتینرهای یخچال دار حمل شوند و حتی داخل کانتینرها نیز پس از دو هفته که از درخت چیده شوند، سالم نخواهند ماند. در مقایسه با موز، سیب میوه‌ای است که در چند صد کیلومتری فروشگاه کاشته شده و ماه‌ها در سبدی بیرون از گاراژ قابل نگهداری است. با این حال قیمت سیب تقریبا همیشه حداقل دو برابر قیمت موز بوده ‌است.
آمریکایی‌ها به همان اندازه‌ای که مجموعا سیب و پرتقال می‌خورند، موز نیز مصرف می‌کنند. چیزی که شگفت‌آور به نظر ‌می‌رسد این که بدانید در گذشته‌ای نه‌ چندان دور موز در این کشور عملا ناشناخته بوده است. موز در آمریکا بلافاصله پس از اینکه در اواخر قرن ۱۹ افرادی کمپانی «یونایتد فرویت» (چیکیتای امروز) را تاسیس نمودند و تشخیص دادند که چگونه موز را بر سر میز آمریکایی‌ها بیاورند به کالای اصلی تبدیل شد. آنها با تسطیح جنگل‌های بارانی آمریکای لاتین، ساختن خطوط راه آهن و شبکه‌های ارتباطی و روش‌های سردسازی برای رسیدن میوه وارد شدند‌. همچنین سلطان‌های موز محصول خود را به شیوه‌هایی که هرگز در گذشته به ذهن کشاورزان و خوارو بار فروشی‌ها خطور نمی کرد به بازار عرضه کردند، یعنی با پیشنهاد کوپن‌های تخفیف، نوشتن شعر و چاپ کردن عکس موز در کتاب‌های مدرسه‌ای و روی کارت‌پستال‌ها. آنها حتی پزشکانی را استخدام کردند تا مادران را قانع سازند موز برای سلامت فرزندانشان مفید است.
زمانی که موز کاملا شناخته شد کمپانی‌ها با استفاده از شیوه‌های کنترلی مشت آهنین در کشورهای آمریکای لاتین و مناطقی که موز کشت می‌شد، هزینه‌ها را پایین نگه داشتند. به آنها حقوق اساسی مانند مراقبت و سلامت یا حق تجمع داده نمی‌شد و دستمزدهای ناچیزی دریافت می‌کردند. (در سال ۱۹۲۹، گروه‌های کلمبیایی کارگران مزارع موز و خانواده‌‌های شان را که بعد از کلیسا در میدان شهر تجمع کرده بودند به قتل رساندند.) دولت‌ها کاری نمی‌توانستند انجام دهند و کاملا سازش‌پذیر بودند. بارها و بارها نظامیان آمریکایی به کمپانی‌های موز کمک کرده و هر جا احتمال می‌رفت که هر «جمهوری موز» همکاری‌ خود را پایان دهد، ارتش مداخله می‌کرد. (در سال ۱۹۴۵ «یونایتد فرویت» به برنامه‌ریزی برای سرنگونی دولت مردمی گواتمالا کمک کرد.) نیروی کار هنوز در این کشورها ارزان است و صاحبان کشتزارهای موز به شیوه‌‌های ظالمانه متوسل می‌‌شوند.
آخرین بخش معادله قیمت‌‌گذاری روی موز، ژنتیکی است. بر‌‌عکس تولیدکنندگان سیب و پرتقال، صادرکنندگان موز فقط یک گونه از میوه‌‌شان را به فروش می‌‌رسانند؛ نوع کاوندیش‌. بیشتر از هزار گونه موز وجود دارد – بیشتر در آسیا و آفریقا- اما کاوندیش تنها نوع موزی است که در بازار می‌‌بینیم‌. این تنها نوعی است که به بازار عرضه شده و در همه جا از پکن تا برلین و از مسکو تا مینیاپولیس مصرف می‌‌شود. با تولید فقط اینگونه‌‌، صنعت موز مطمئن می‌‌شود که تمام موزها با سرعت یکسانی به عمل آمده و ارسال می‌‌شوند. یعنی با همسانی و افزایش تولید، قیمت را پایین می‌‌آورند. کاوندیش میوه‌‌ای ‌است معادل همبرگر فست-فود؛ کارآمد در تولید، هماهنگ در کیفیت و ارزان و در دسترس جهانی.
اما بین موز و همبرگر تفاوت وجود دارد: موز یک موجود زنده است. می‌‌تواند بیمار شده و از آنجایی‌که همه موزها از یک ژن مشترک هستند، یک بیماری تقریبا خطرناک می‌‌‌‌تواند محصول موز تجاری جهان را ظرف چند سال نیست و نابود کند.
این اتفاق در گذشته افتاده است. اجداد ما کاوندیش نخورده بودند و به‌جای آن موز راس میچل می‌‌خوردند؛ نوعی موز که همه توافق دارند خوشمزه تر است. در ابتدای قرن نوزدهم، مزارع موز به وسیله قارچی به‌نام بیماری پاناما آلوده شد و یکی یکی از بین رفتند. جنگل‌‌ها را باید برای مزارع جدید موز تسطیح می‌‌کردند و میوه سالم جدید باید برای مدتی در آنجا پرورش می‌‌‌‌یافت، اما سرانجام دست از مقاومت کشیدند.
تا سال ۱۹۶۰ گراس میچل اساسا نابود شد و صنعت موز تقریبا ورشکسته ‌‌بود. در آخرین لحظات گونه کاوندیش توانست صنعت موز را حفظ کند، گونه چینی که به نظر می‌‌رسید چیزی بی‌ارزش و بی‌خاصیت باشد با طعمی ‌‌نامرغوب، راحت له می‌‌شود (و بنابراین حمل نقل آن سخت است) و در اندازه‌ای بسیار کوچک که مصرف کننده را جلب کند. اما این گونه موز در مقابل آفت مقاومت می‌‌کرد.
با وجود این دردهه گذشته نوع خطرناک دیگری از بیماری پاناما شروع به سرایت در سرتاسر جهان نمود و در این زمان کاوندیش در امان نبود. گمان می‌‌رفت قارچ ظرف ۵ تا ۱۰ سال – شاید هم ۲۰ سال- به آمریکای‌لاتین برسد. کمپانی‌‌های بزرگ موز نه تنها تلاشی برای تامین هزینه درمان یا مقابله کردن با قارچ نکردند، بلکه برای تنوع بخشیدن به محصول موز جهانی با محافظت کردن از گونه‌‌های کمتر شناخته شده این میوه در آفریقا و آسیا کاری انجام ندادند.
در سال‌‌های اخیر مصرف کنندگان آمریکایی شروع به بررسی منافع– برای سلامت، برای اقتصاد و برای محیط‌زیست- با خرید میوه‌‌هایی که در نزدیک کشورشان کشت می‌‌شود کرده‌‌اند. عادت کردن به زندگی بدون موز سازگاری‌‌هایی را می‌‌طلبد. چه میوه دیگری را می‌‌توان جایگزین موز برای صبحانه کرد؟
موز هیشه سمبل زنجیره غذایی راه دور بوده است. شاید وقت آن رسیده باشد که بفهمیم موز چیست؛ میوه عجیبی که شاید یک روز فراتر از دسترسی ما قرار گیرد.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد