یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

پیامدهای سیاست شکست خورده


پیامدهای سیاست شکست خورده
حمله غیرمترقبه فلسطینی ها به یك پست نگهبانی نظامیان اسرائیل در مرز نوار غزه تعجب چندانی را برنیانگیخت. این حمله در عوض بیانگر افزایش تدریجی و پایدار خشونت هایی است كه پس از عقب نشینی یك جانبه اسرائیل از نوار غزه آغاز شد و در پی آن نیز اهالی غزه شاهد اشغالگری های اسرائیل بودند.
در حالی كه هر یك از دو طرف مانند همیشه یكدیگر را در این مورد سرزنش می كنند، اسرائیلی ها را باید بیشتر مقصر دانست. خشونت های اسرائیل نه تنها در نوار غزه، بلكه در كرانه باختری نیز به طور مستمر و بدون توقف افزایش یافته است. ترورها و دستگیری ها كه اغلب به كشتار - بیشتر شهروندان - ختم می شوند، نیز روندی صعودی به خود گرفته اند و نبرد توپخانه ای كه یك ماه است به طور پیوسته ادامه دارد، زندگی اهالی غزه را به آتش كشیده است.
این خشونت ها همزمان با یورش و اشغال جدید توسط اسرائیلی ها به وقوع پیوسته است. یورشی كه كاملاً تماس غزه را با جهان بیرون قطع كرد و هرگونه فرصت را برای بهبود زندگی اهالی غزه با درهای بسته مواجه ساخت.
براساس گزارش آژانس های بین المللی حاضر در غزه به ویژه بانك جهانی این اشغال موجب بدتر شدن اوضاع اقتصادی و فقر شدید شد و همچنین زمینه افزایش شدید بیكاری را فراهم آورد. افزون بر این یورش اسرائیلی ها به غزه با توافقات دوجانبه ای كه دقیقاً به منظور اجتناب از چنین حوادثی حاصل شده اند، منافات دارد.
اسرائیلی ها می خواهند كه سهم خود را محفوظ نگاه داشته و از آن منتفع شوند. اسرائیل با اتخاذ این رویكرد كه از زمان «ایهود باراك» نخست وزیر سابق اسرائیل آغاز شده است، تصمیم ندارد به ادامه روند صلح پایبند باشد. از آن زمان تاكنون اسرائیل نشان داده است كه به گفت وگوهای دوجانبه براساس قوانین بین المللی علاقه ای ندارد.
در عوض دولت های اسرائیلی بعدی یك راهبرد یك جانبه را پیگیری كردند. راهبردی كه براساس رویكرد اسرائیلی و به منظور دستیابی به منافع این رژیم بدون در نظر گرفتن قوانین بین المللی و دغدغه های طرف فلسطینی اتخاذ شده است. اسرائیل در عین حال انتظار دارد كه طرف دیگر به قوانین بازی ای كه براساس روند صلح شكل گرفته است، احترام بگذارد.همین موضع گیری اسرائیل - عقب نشینی از روند دوجانبه و توافقات قانونی - و انجام چنین رفتارهایی است كه زمینه بروز فعالیت های نظامی فلسطینی ها را فراهم آورده و آنها را در نظر مردم فلسطین توجیه پذیر می سازد.با این حال از منظر امور داخلی فلسطین نیز می توان به این وقایع نگریست. حماس برای مشاركت در فعالیت های نظامی علیه اسرائیل دو انگیزه احتمالی دارد.
اول اینكه با توجه به تداوم حملات اسرائیلی ها، خودداری از چنین مشاركتی می تواند بر وجهه عمومی قابل قبول این جنبش تاثیری منفی بگذارد. تلاش حماس برای كسب یك جایگاه نسبتاً میانه روانه كه در پی قبول مسئولیت توسط این جنبش برای تشكیل دولت حاصل شد، خلاء قدرتی را پدید آورد كه توسط عناصر تندروتر در جامعه فلسطینی اشغال شد. این عناصر تلاش كردند تا با تاكید بر مسئله انتقام گیری از حملات و اشغالگری اسرائیل به مطالبات عمومی پاسخ دهند.
انگیزه احتمالی دیگر شانه خالی كردن از مسئولیت های دولت است. حماس پس از پیروزی در انتخابات از اجرای دستورات دولتی بازماند. این جنبش حتی در پذیرش ناكامی خود نیز ناتوان است و قادر نیست كه به ترتیبات دولتی جایگزین، نظیر تشكیل دولت ائتلافی هم تن دهد، زیرا این اقدام به معنای ناكامی و شكست جنبش حماس خواهد بود.
بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران هشدار داده اند كه استمرار خلاء سیاسی به طور اجتناب ناپذیری به خشونت ها دامن خواهد زد. در چنین موقعیتی درس گرفتن از فرصت های از دست رفته پیشین بسیار اهمیت دارد. دوران برگزاری انتخابات در فلسطین و اسرائیل به پیشتازان طرف سوم [خشونت طلبان] فرصت داد تا احیای سیاسی خود را از سر بگیرند. درست مانند دورانی كه پس از جانشینی یاسر عرفات توسط محمود عباس شاهد بودیم. جامعه بین الملل از مغتنم شمردن فرصت در مورد هر یك از دو طرف درگیر در فلسطین بازماند. این باعث شد كه عناصر دیگر در اسرائیل یا فلسطین تلاش كنند تا خلاء موجود را از طریق ارائه برنامه ها و ابتكارات جایگزین، نظیر آنچه كه به وخامت اوضاع اخیر منجر شد، پر كنند. به جای تلاش برای ایجاد توازن قدرت و استفاده از نیروی قهریه، فقط طرح یك ابتكار شجاعانه از سوی یك طرف سوم مقتدر و بر مبنای یك روند سیاسی دوجانبه و مبتنی بر قوانین بین المللی است كه می تواند امید به هرگونه راه حل غیرخشونت آمیز را برای رهایی از موقعیت كنونی زنده كند.
غسان الحطیب*
ترجمه: نیره محمودی
* غسان الحطیب وزیر سابق برنامه ریزی در دولت خودگردان فلسطینی
منبع : روزنامه شرق