پنجشنبه, ۱۷ آبان, ۱۴۰۳ / 7 November, 2024
مجله ویستا

متافیزیک و پرورش نیروهـای درون


متافیزیک و پرورش نیروهـای درون
هدف از خلقت انسان عبادت و شناخت رب عظیم می‌باشد. از بزرگترین مشكلات و موانع انسانِ آگاه در رسیدن به این هدف مهم، كمبود وقت است، چرا كه مدت حضور بشر در این كره خاكی بسیار اندك است. با یك محاسبه ساده مشخص می‌شود كه بخش اعظم وقت در شبانه روز با خوردن، خوابیدن، صحبت كردن و همنشینی با سایرین تلف می‌گردد. لذا حداقل سود ترك و یا كاهش عوامل مذكور، داشتن فرصت كافی برای پرداختن به امور معنوی و روحانی می‌باشد.
از بزرگان دین در این باب سخنان ارزشمندی بجا مانده است كه چراغ هدایتِ شیفتگان و پیروان می‌باشد. امیـد آنـكه ما نیز در روشنایی آن به هـدف و مقصود برسیم. (انشااللـه)حضرت امام صادق (علیه‌السلام) ـ آن بحر علوم و معارف الهی و آسمانی ـ می‌فرمایند: «مؤمن را راحتی و آسایش حقیقی نباشد، جز در لقای خداوند متعال. ولی آسایش دنیا در چهار چیز است: خاموشی و سكوت كه بوسیله آن حال قلب و نفس خویش و آنچه میان تو و خالق خویش می‌گذرد، بشناسی، عزلتی كه به این وسیله از آفات ظاهری و باطنی زمان نجات بیابی، گرسنگی‌ای كه شهوات و وسواس را به واسطه‌اش بمیرانی و شب بیداری‌ای كه قلبت را بدان نورانی كنی و طبعت را صفا و روحت را پالایش دهی.»
در آثار بیشتر عرفا نیز از این چهار مقوله یاد شده است. شیخ اكبر محیی‌الدین ابن عبداللـه حاتم طائی اندلسی مشهور به ابن عربی از عرفای سوخته و كار آزموده و تیز بین می‌باشد. آراء ابن عربی سالهاست كه در میان عرفا، متفكران و محققان جهان اسلام مورد توجه بوده و می‌باشد. در كتاب“رسائل ابن عربی”ـ رسالهٔ اول تحت عنوان“حلیه الابدال”ـ فصول اول تا چهارم در باب خاموشی، عزلت، گرسنگی و بی‌خوابی سخن به میان آمده است. در مقدمهٔ این فصول ابن عربی از قول عبدالمجیدبن‌سلمه و او نیز از قول معاذبن اشرس (كه خود ازجمله ابدال است) این چهار عامل را سبب ابدال شدن می‌داند. تشریح این چهار مقوله طی چهار فصل از رسالهٔ اول توسط ابن عربی بیانگر اهمیت آن از دیدگاه این عارف بزرگ می‌باشد.
عارف كامل آیت‌اللـه میرزا جواد آقا ملكی تبریزی (قدس‌سره) در كتاب ارزشمند“المراقبات”چنین نقل می‌كند: «در حدیث معراج است كه خداوند فرمود: یا احمد (صلی‌اللـه‌علیه‌وآله‌وسلم) آیا می‌دانی كه میراث روزه چیست؟ عرض كرد: نه؟ فرمود: میراث روزه كم خوراكی و كم‌گویی است، پس فرمود: سكوت موروث حكمت می‌شود و حكمت موروث معرفت و معرفت موروث یقین است و چون بنده به مرتبهٔ یقین برسد باكی ندارد كه چگونه بر او می‌گذرد! به سختی یا به آسانی؟ برای او متفاوت نیست و این مقام صاحبان“رضا” است و هر كس به رضای من عمل كند سه خصلت ملازم حال او خواهد بود: شكری كه آلوده به جهل و نادانی نباشد و ذكری كه فراموشی در آن راه نیابد و دوستی كه محبت مخلوقات را بر محبت من ترجیح نمی‌دارد و چون مرا دوست داشت من هم او را دوست خواهم داشت و خلق خودم را به محبت او خواهم گماشت و چشم و دل او را به جلال و عظمت خود گشاده خواهم ساخت و از او علم خاصه خلق را مخفی نخواهم داشت و در تاریكی‌های شب و روشنایی روز با او مناجات خواهم نمود تا اینكه گفتار او با سایر خلق منقطع گردد و مجالست او با آنها بریده شود و سخن خودم و كلام فرشتگانم را به گوش او می‌رسانم می‌شنوانم و راز خودم را كه از خلق خودم پنهان داشته‌ام بر او فاش می‌سازم تا آنجا كه فرمود: البته عقل او را غرق در معرفت خود خواهم ساخت و خود در مقام عقل او جا خواهم گرفت.‌…»
خاموشی و كم‌گفتن، عزلت و دوری از خلق، بیخوابی و كم‌خوابی، نخوردن و كم‌خوردن از جمله عوامل مهم در پرورش و هدایت نیروهای درونی می‌باشد. در احوال و آثار اكثر دانشمندان متافیزیك و بزرگان مكاتب اسرار به كرات به این موضوعات برمی‌خوریم.
عرفا در این باب تمثیل زیبایی دارند و انسان را به یك زندانی تشبیه می‌كنند كه از وضعیت نامناسب زندان آگاه و ناراضی است، همچنین از شرایط مناسب بیرون از زندان و محاسن آزادی و رهایی اطلاع داشته و آرزوی آزادی دارد. این شخص نسبت به این وضع موجود معترض بوده، با نخوردن، نخوابیدن، سكوت و عزلت اعتراض خود را نشان می‌دهد. در این صورت ممكن است مسئولین برای او تسهیلاتی در نظر گیرند، مثلاً گاهی به او اجازه بیرون آمدن و سیر در محیط بیرون (عالم بالا) بدهند. ولی قاعدتاً این زندانی باید برای آزادی كامل تا پایان مهلت مقرر صبر نماید، كه آن موعد مقرر برای آزادی روح از زندان جسم، مرگ است.
● خاموشی:
خاموشی گام نخست عبادت، نشانهٔ هوشمندی، راهنمای آدمی به خیر و خوبی، مایهٔ رضایت خداوند عزوجل و شیوه اهل تحقیق است. سكوت عامل روشنی اندیشه، نورانیت دل، گشودن درهای حكمت و موجب طرد شیطان می‌باشد. بزرگان خاموشی را، صفتی زیبا و بلند مرتبه دانسته‌اند و معتقدند كه، محبت، پاكی، هیبت و آسایش دنیا به دنبال خاموشی حاصل می‌شود. در كلام معصومین (علیهم‌السلام) از سكوت به عنوان یاور دین، نشانه ایمان و نور یاد شده است. حضرت امام صادق (علیه‌السلام)، خاموشی را سبب ریاضت نفس، شیرینی عبادت، زدودن قساوت قلب و موجب عفاف، جوانمردی و زیركی دانسته‌اند. همچنین حضرت امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند:« حلم و بردباری و علم و سكوت از نشانه‌های فهم و فراست آدمی است.» مولوی شاعر و عارف نامدار، خاموشی را به “دریا” و سخن گفتن را به “جوی آب” تشبیه می‌كند.
این همه اوصاف در مورد خاموشی از آن جهت است كه وقتی زبان از سخن گفتن با خلق بازماند، به سخن گفتن با حق بپردازد و به ذكر او مشغول گردد. خاموشی را به دو نوع“خاموشی زبان” و “خا موشی ذهن” تقسیم می‌كنند. نوع اول مربوط به عوام و نوع دوم مربوط به خواص است. بر عموم مردم لازم است كه زبان از گفتن باز دارند و به ذكر حق تعالی مشغول شوند، بر خواص لازم است كه علاوه بر زبان، ذهن را نیز از پرداختن به غیر خدا باز دارند و آن را با یاد خدا پر كنند.
● عزلت:
تنهایی و عزلت كلید پیوستن به حضرت ودود و عبادت او می‌باشد. این صفت نیك، از گنجینه‌های پرسود، شیوه صالحان و برترین خصلت زیركان است. گوشه‌گیری از خلق سرچشمه صلاح و پاكی و عامل جلوگیری از گناهان (غیبت، دروغ، حسادت، ریا، تملق) است. سالم ماندن دین، سالم ماندن از شر مردم و سالم ماندن مردم از شر ما از جمله محاسن دیگر عزلت می‌باشد. به دنبال تنهایی توفیق اجباری جهت سكوت به زبان حاصل می‌گردد و زمینه را برای باز شدن زبان به ذكر خدا فراهم می‌كند. تنهایی نوعی ریاضت نفس است كه انسان را به مقام والای بندگی نزدیك می‌كند. شخصِ تنها، فرصت می‌یابد تا در عظمت حضرت حق، نعمات و رحمات او، ذلت و معاصی خود تفكر و تعمق نماید، كه این خود ثمرات ارزشمندی به دنبال خواهد داشت، و شاید به دنبال آن راهی به بارگاه ملكوتی پروردگار عظیم باز شود. مولای متقیان حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «پیوستن به خدا در بریدن از مردم است.» همچنین هنگامی كه از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) درباره علت خلوت گزینی ایشان سؤال شد فرمودند: «اگر حلاوت تنهایی را می‌چشیدی از خودت هم می‌گریختی.» براستی چه گوهر گرانبهایی در صدف تنهایی نهفته است كه بی‌خبران را از آن اطلاعی نیست؟!
● بیخوابی:
نخوابیدن و شب بیداری مقدمه زنده كردن دل است، دلی كه زنده باشد، فكر و ذكرش خدای جلیل خواهد بود. تعبد و تفكر شبانه بسیار ارزشمند است و بهتر به جبروت حضرت دوست راه می‌یابد. نخوابیدن و نخوردن با هم در ارتباط‌اند، چرا كه وقتی شكم پر شود، خواب به سراغ انسان می‌آید، و وقتی شكم خالی باشد، خواب از انسان دور می‌شود. سكوت و عزلت نیز با هم ارتباط دارند، شخص تنها، ناخودآگاه خاموش خواهد بود و شخص خاموش تنها خواهد شد.
بیخوابی بر دو گونه است، اول بیخوابی به چشم كه فقط چشمان باز و جسم بیدار است، دوم بیخوابی به دل كه علاوه بر بیداری چشم، دل نیز بیدار و معطوف و متوجه به سمت ملكوت حق تعالی می‌باشد. در كتاب زیبای“حكایت شمس” از خواب به عنوان زنجیر پای مردان راه خدا یاد شده است، و اگر روندهٔ طریق الی اللـه بخواهد به سر منزل مقصود برسد باید این زنجیر را از پای خود باز نماید. باب شهر علم الهی حضرت علی (علیه‌السلام) می فرمایند: «هر گاه خداوند بخواهد بندهٔ خود را اصلاح گرداند سه چیز نصیب او كند، كم‌گویی، كم‌خوری و كم‌خوابی.»
‌● كم‌خوردن:
«كم‌خوردن در تمام حالات و در نزد همه اقوام پسندیده است» و برای آن فواید بیشماری آمده است، گرسنگی عامل تقرب به عالم فرشتگان است. فرشتگان خواب و خوراك ندارند و انسان اگر بخواهد همانند آنها شده، به آنها نزدیك شود، باید از خواب و خوراك خود بكاهد. حضرت رسول اكرم (صلی‌اللـه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) ـ آن بانی نزول نعمت اسلام از آسمان به زمین ـ می‌فرمایند: «هركه زیاد تسبیح و تمجید حق كند و كم‌خورد و كم‌نوشد و كم‌خوابد، فرشتگان مشتاق او شوند.»
كم‌خوردن سبب گرامی‌تر شدن نفس، زلالی و سلامتی اندیشه، مصفا شدن دل و تبلور نور حكمت در درون می‌شود. تقویت پاكدامنی، پایدار شدن تندرستی و كم‌شدن دردها از جمله محاسن دیگر كم‌خوردن است. گرسنگی عامل رفع خواب و سبب دوام بیداری است و باعث كاهش شدت شهوات می‌گردد.
عارف الهی حضرت آیت‌اللـه میرزا جواد آقاملكی تبریزی، گرسنگی را از نزدیك‌ترین اسباب برای رسیدن به بهترین و بالاترین نعمت‌ها (نعمت معرفت، قرب و لقاء) می‌داند، همچنین می‌فرمایند: «گرسنگی را برای سالك فوایدی است در تكمیل نفس و معرفت پروردگار كه از شمار بیرون است.»
انسانها در طول شبانه روز، اوقات زیادی را صرف تهیه، طبخ و مصرف غذا و تبعات ناشی از آن می‌كنند، لذا كم‌خوردن باعث صرفه‌جویی در وقت می‌شود، انسانِ آگاه این اوقات مازاد را در عبادت حق سپری می‌كند. كاهش مصرف مواد غذایی باعث افزایش توان مالی بمنظور كمك به دیگران و اطعام مساكین و نیازمندان می‌گردد.
پر خوری سبب تباهی جان و بدن، سختی، بیماری و مردن دل، نابودی پارسائی و معرفت و دوری از خدا می‌شود. خواب زیاد، خوابهای پریشان و تحریك شهوات از عوارض دیگر پر خوری است. افراد پرخور و شكم پرست، توفیق ورود به ملكوت آسمانها را پیدا نمی‌كنند. پیامبر گرامی اسلام كه درود خداوند بر او وخاندانش باد می‌فرمایند: « نور حكمت، گرسنگی است و دور شدن از خدا، سیری. سیر نباشید كه نور معرفت در دلهایتان می‌فسرد.»
گرسنگی بر دو نوع «اختیاری» و «اضطراری» تقسیم می‌شود. نوع اضطراری به اقتضای شرایط مكانی و یا زمانی و خارج از كنترل شخص حادث می‌شود و خالی از فایده نمی‌باشد. نوع اختیاری كه شخص با میل و اراده خود در پیش می‌گیرد، بسیار مفید و مثمر ثمر است. نكتهٔ مهم آنكه نباید در گرسنگی افراط شود و همواره باید اعتدال رعایت گردد. افراط در نخوردن باعث زایل شدن عقل و فساد بدن می‌شود.
براستی چه حكمتی در نخوردن، نخوابیدن، سكوت و تنهایی نهفته است كه تا این اندازه اهمیت دارند؟ شاید به این دلیل باشد كه خداوند صمد از خوردن، خوابیدن و همنشینی و هم صحبتی بی‌نیاز است! و اگر بخواهیم به او نزدیك شویم باید اینگونه باشیم! (واللـه بكل شیء علیم)
دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب رخنه در اسرارمتافیزیک، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
منبع : وبلاگ سلطان سایه‌ها