چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
عوامل موثر بر روابط ایران و عثمانی در دوره قاجاریه
با گسترش تجارت و افزایش روابط خارجی به لحاظ سطح و عمق، نقش جهتگیریها و خطمشیهای دولتمردان و واحدهای سیاسی در تعیین موقعیت هر كشور در گستره روابطش با سایر كشورها، بیشازپیش عیان گردید. در مقالهٔ پیشرو بهمنظور تبیین این واقعیت، روابط ایران و عثمانی در عصر قاجاریه بررسی شده است.
روابط ایران و عثمانی در اوایل سدهٔ نوزدهم، پس از نیم قرن آرامش نسبی با آغاز منازعاتی میان دو كشور رو به تیرگی نهاد. حملات ایران به قلمرو عثمانی در این زمان همچون دوران نادرشاه ناشی از اقتدار ایران نبود، بلكه به دلیل ضعف ایران در رویارویی با یورشهای روسیه بود. درواقع فرمانروایان ایران در نظر داشتند با كسب متصرفاتی از همسایه غربی كه در این زمان رو به ضعف میرفت، خسارت روسها را جبران كنند.
البته در این میان نمیتوان تحریكات روسها را در تشویق فتحعلیشاه به جنگ با دولت عثمانی نادیده گرفت. حملهٔ ایران به نواحی بغداد و شهر زور در اوایل ۱۸۱۲.م، با بهرهگیری از منازعات محمود دوم در اروپا و در داخل كشورش، و همچنین با استفاده از مقاومت سركردگان حوالی سرحدات ایران و عثمانی در برابر تلاشهای سلطان مبنی بر ختم استقلال آنها، شروع شد. به خاطر درگیریهای دولت عثمانی در نقاط دیگر، ایرانیان موفقیتهایی بهدست آوردند، اما شیوع وبا، فرارسیدن زمستان و مشكلاتی دیگر، باعث عقبنشینی نیروهای ایرانی و زمینهساز انعقاد قرارداد ارزروم شد.[۱] عهدنامهی ارزروم (۱۲۳۹.ق) بهدلیلآنكه خطوط مرزی و نقاط سرحدی را بهطور قطعی و واضح تعیین نكرده بود، نتوانست اختلافات دو دولت را بهطور قطع از میان ببرد[۲] و حمله پاشای بغداد (۱۲۵۴.ق) به محمره سبب تیرگی مجدد روابط دو كشور شد. برای حل این اختلافات كمیسیونی با حضور نمایندگان ایران، عثمانی، روس و انگلیس در شهر ارزروم تشكیل شد كه به انعقاد معاهده دوم ارزروم (۱۲۶۳.ق) منجر گشت. این پیمان نماینده آخرین دوره تحول تاریخی روابط ایران و عثمانی به شمار میآید، زیرا ازیكسو كلیه اختلافات قرون گذشته دو كشور در آن نمایان است و ازسویدیگر اساس روابط جدید دو كشور را حتی تا زمان بهوجودآمدن دولت عراق پس از جنگ جهانی اول همین پیمان بنا نهاده است.[۳]
اختلافات مرزی ایران و عثمانی در دوران قاجاریه همچنان تداوم یافت و حتی از نظامهای استبدادی عثمانی و ایران به نظام مشروطیت آنها (كه در هر دو كشور در سال ۱۳۲۴.ق شكل گرفت) انتقال پیدا كرد و حكومتهای جدید نیز به منظور حل اختلافات و تثبیت مقررات عهدنامه ارزروم تلاش كردند،[۴] اما مساله تعیین قطعی سرحدات ایران و عثمانی همچنان بلاتكلیف ماند تا اینكه در نوامبر ۱۹۱۳.م/۱۳۳۱.ق به اصـرار دولت انگلستان پروتكلی دربارهٔ تعیین حدود دو كشور در استانبول به امضا رسید و یكبار دیگر كمیسیون چهارجانبه علامتگذاری سرحدات ایران و عثمانی را شروع كرد. در نتیجه اعمال نظر دولت خارجی و ضعف ایران در آن دوران، حدود هزار كیلومتر مربع از اراضی ایران واقع در شمال و جنوب قصرشیرین به عثمانی واگذار شد. در این اراضی بعدها معادن نفت مهمی كشف گردید.[۵] این اشارات چشماندازی از روابط سیاسی دو كشور را در مقطع زمانی مورد مطالعه نشان میدهد، اما باید توجه كرد كه بررسی دقیق روابط ایران و عثمانی مستلزم شناخت ابعاد و جنبههای گوناگون این روابط و عوامل تأثیرگذار در آنهاست. این جنبههای گوناگون شامل روابط سیاسی، ارتباطات فرهنگی، مبادلات تجاری و سایر روابط ناشی از همجواری طولانی میباشد. افزون بر این، وجود شباهتهایی در سیر تاریخی دو كشور، چون ورود استعمار، اخذ تمدن غربی و مشروطهخواهی، گونهای دیگر از مناسبات و تأثیرات متقابل جریانهای فكری و جنبشهای اجتماعی این دو سرزمین را نشان میدهد.
● روابط ایران و عثمانی
الف) روابط فرهنگی:
در مورد این روابط باید گفت در آن ایام كه جنگهای خونین میان فرمانروایان دو كشور برقرار بود، دوستی معنوی و فرهنگی میان افراد دو ملت وجود داشت. تركها بعد از استقرار در وطن جدید خویش، تا قرنها، عناصر فرهنگی و زبانی خویش را از ایران اخذ میكردند، و ایران نیز در آغاز، علم و تمدن جدید را از طریق این كشور ــ كه پل ارتباطی ایران به اروپا بود ــ بهدست آورد.[۶]
موارد ذیل نشاندهنده ارتباطات فرهنگی دو كشور است:
۱) تحصیلكردگان ایران در مدارس عالی استانبول: به دلیل كمبود منابع، اطلاعات زیادی درباره فارغالتحصیلان مدارس عالی استانبول در دست نیست، فقط نام چندتن از آنها را در اینجا ذكر میكنیم: میرزاصادقخان مستشارالدوله و میرزا فرجاللهخان (از وابستگان معینالملك، سفیر ایران در استانبول)، عبدالحمیدخان كاشی، بهاءالدین میرزا، حسین اختر، آقا میرزا علی دكتور (از پزشكان حاذق و ادیب نكتهدان آذربایجان)، حكیم لعلی[۷]
۲) انتشار روزنامه قانون و اختر در استانبول: روزنامه اختر را آغازگر مطبوعات برونمرزی آزاد و پدر روزنامه قانون به حساب آوردهاند. زیرا همین روزنامه بود كه نخستینبار از قانون و قانونخواهی سخن گفت و روزنامه قانون هم كه حدود پانزده سال پس از انتشار اختر منتشر شد، از روزنامه اختر جانبداری كرده است. روزنامه اختر به رشد آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در محافل روشنفكری ایران و نشر اندیشههای تجددخواهانه كمك شایانی كرده است.[۸] اختر غیر از عثمانی و ایران در ممالك دیگر بهویژه هند و قفقاز نیز خوانندگان بسیاری داشت و در شهرهایی چون تبریز، مهران، رشت، تفلیس، باكو، بمبئی، مدرس حیدرآباد، لكهنو، بنكلور، لاهور، كراچی، كربلا و... دارای نمایندگی بود.[۹]
۳) جایگاه خاص زبان فارسی در عثمانی: بیشتر دولتمردان و ادبای عثمانی به زبان و ادبیات فارسی آشنایی داشتند و زبان فارسی در مدارس آنجا تدریس میشد.[۱۰]
۴) نقش ترجمهها در ارتباطات فرهنگی: ترجمه مكرر آثار ادب فارسی به تركی سهم عمدهای در ارتباطات فرهنگی دو كشور داشته[۱۱] و سبب تاثیرپذیری ادبیات عثمانی از ادب فارسی شده است.[۱۲]
۵) امپراتوری عثمانی مركز انتقال مظاهر تمدن غرب به ایران: از سده هیجدهم گرایش به اخذ مظاهر تمدن غرب در امپراتوری عثمانی شتاب فزایندهای پیدا كرد و استانبول دروازه نفوذ مظاهر این تمدن به شرق و یكی از انتقالدهندگان اصلی محصولات مصرفی مادی و معنوی غرب به كشور ما شد. البته اقامت گروهی از ایرانیان در شهرهای عثمانی و نیز تردد بسیاری از ایرانیان به آن دیار، سبب تسهیل این انتقال شـد.[۱۳] بحث در مورد روابط فرهنگی به دلیل گستردگی، یك مقاله مستقل را میطلبد و ازآنجاكه محور بحث این مقاله، مناسبات فرهنگی نیست، به همین مختصر بسنده میشود.
ب) روابط تجاری: مهمترین دلایل برقراری روابط تجاری ایران با عثمانی، همجواری، اقامت بازرگانان ایران در استانبول و معبر بودن عثمانی برای رسیدن به اروپا بود.[۱۴] عثمانی پس از روسیه و انگلستان مقام سوم را در تجارت ایران داشت. با توجه به گستردگی روابط تجاری میان دو كشور، بعید نیست كه مشكلاتی در این زمینه ایجاد شده باشد، چنانكه برخی از مواد عهدنامههای منعقده میان ایران و عثمانی به دعاوی تجاری طرفین و حقوق گمركی اختصاص دارد.[۱۵] نكته شایان توجه دیگر در روابط تجاری این است كه علاوه بر طبقه تجار، سایر طبقات نیز برای كسب و كار به استانبول میرفتند. اصناف ایرانی مقیم استانبول برای ایجاد نظم و حل و فصل اختلافات احتمالی، برای هر صنف رئیس انتخاب میكردند. تجار نیز جهت رتـق و فتق امورشان مجمعی داشتند. همین مجمع در دورهی استبداد صغیر و قیام آذربایجان به انجمن سعادت ایرانیان تبدیل شد.[۱۶] ایرانیان مقیم استانبول در امور مختلف بازرگانی فعالیت میكردند. بعد از قالیفروشان، تعداد كتابفروشان و كاغذفروشان نیز بسیار بود و آنها ثروت و اعتبار بسیاری داشتند. البته برخی ایرانیان چون حاج میرزافتحعلی اصفهانی، كارخانهدار معروف، را نیز نباید از قلم انداخت. وی دارای كارخانجات دباغی، صابونپزی، قلمكارسازی، رنگرزی، قالیشویی و حلواپزی و... بود و سالها چند صد نفر كارگر ایرانی در دستگاه او كار میكردند.[۱۷] چنین به نظر میرسد كه ضعف روزافزون، تشدید وابستگی سیاسی و اقتصادی عثمانی و ایران به غرب و ركود بیش از پیش اقتصاد ملی آنها، باعث شد تجارت ایران و عثمانی رونق خود را از دست بدهد و دچار ركود شود.[۱۸] علاوه بر این عوامل، درگیریها و اختلافات مرزی ایران و عثمانی نیز برای منافع اقتصادی مشترك دو طرف زیانآور بود، زیرا مقادیری از ابریشم و سایر كالاهای صادراتی ایران از طریق قلمرو عثمانی و از راه طرابوزان به غرب فرستاده میشد (این امر به دولت عثمانی در مقابل همسایگان شرقیاش قدرت میبخشید.)[۱۹]
ج) روابط سیاسی: كارنامه روابط سیاسی این دو كشور، یادآور اختلافات، جنگها، انعقاد قرارداد، مبادله سفرا و سایر اقدامات دیپلماتیك و از همه مهمتر مداخلات استعمارگران است. به منظور درك بهتر روابط سیاسی این دو كشور، آگاهی از دلایل اختلاف میان آنها ضرورت دارد. موارد زیر از موضوعات اختلافبرانگیز میان این دو كشور بود:
۱) وضع نامشخص مرزهای دو كشور (مرز طولانی ایران و عثمانی از قله آرارات تا مصب شطالعرب، یعنی بیش از هفتصد میل، بود.)؛
۲) برخوردهای میان عشایر مرزنشین (از سرحد آذربایجان تا خوزستان) و حمایت شاهزادگان ایرانی از برخی رؤسای آنان؛
۳) مساله تابعیت برخی از ایلهای سرحدی و مشكلات ناشی از ییلاق و قشلاق آنها؛
۴) مساله پناهندگان ایران و عثمانی؛
۵) رفتار خشن و توهینآمیز عثمانیها با حجاج و زوار ایرانی؛[۲۰]
۶) مسائل تجاری ایران و عثمانی؛
۷) حالت مبهم سیاسی سرزمین كردستان و مسائل مربوط به كردها. بدون تردید مساله كردها را میتوان از مسائل عمده منطقه قلمداد نمود.
طوایف كرد گاه سبب هرج و مرج و اغتشاش در نواحی سرحدی میشدند. اكـراد ایرانی با اكراد عثمانی همه در جنگ بودند و مسافرانی را كه از سرزمینشان عبور میكردند، به قتل میرساندند و اموالشان را غارت میكردند.[۲۱] دولت عثمانی نیز همواره با كردهای كشورش مشكلات اساسی داشـت. در سده نوزدهم، با آغاز دوران ضعف عثمانیها، شورشهای متعدد كردها را برضد دولت عثمانی شاهد هستیم. مهمترین این شورشها عبارت بود از: قیام عبدالرحمان پاشا (۱۸۰۶ــ۱۸۹۰.م)، قیام میرمحمود (۱۸۳۳ــ۱۸۳۶)، قیام بـدیرخان (۱۸۳۹ــ۱۸۴۷.م)، قیام یزدان شر (۱۸۵۰ــ۱۸۷۷.م)، قیام شیخعبدالله (۱۸۷۷ــ۱۸۸۲.م).[۲۲] به دلیل مشكلاتی كه دو دولت در مورد كردها داشتند، ماده هشتم قرارداد ارزروم به حل مساله كردها اختصاص یافت. در این ماده به عشایر كردی كه تابعیت آنها مشخص نبود، پیشنهاد شد كه فقط یكبار خود محل سكونتشان را تعیین كنند تا آنگاه به اعتبار محل سكونت، تابعیتشان معین شود.[۲۳] برای آگاهی بیشتر از موضوعات مورد اختلاف دو كشور و بررسی در این زمینه، اسناد موجود در آرشیوهای عثمانی ارزش و اهمیت فراوانی دارند.[۲۴]● نقش روسیه و انگلستان در روابط ایران و عثمانی
علاوه بر مواردی كه به آنها اشاره شد، مداخلات دولتهای روس و انگلیس نیز در روابط ایران و عثمانی تاثیرگذار بود. نمونهای از این مداخلات را میتوان در انعقاد قرارداد ارزروم، پروتكل تهران (دسامبر۱۹۱۱.م)، پروتكل استانبول (۱۹۱۳.م) و تشكیل كمیسیونهای مرزی مشاهده كرد. این دخالتها به شكل اتحاد با یكی از دولتها بر ضد دیگری صورت میگرفت. در این زمینه میتوان به تصمیم روسها برای اتحاد با ایران بر ضد عثمانی اشاره كرد. روسها برای رسیدن به این هدف و جلب نظر دولت ایران، وعدههایی، چون معافیت از پرداخت غرامات جنگی معاهده تركمانچای، بازگرداندن شهر قطور (كه دارای موقعیت استراتـژیكی مهم بود) و اشغال بغداد، به ایران داده بودند.[۲۵] این دخالتها از عوامل متعددی نشات میگرفت كه مهمترین آنها منافع اعظم روس و انگلیس در شرق و ضعف دولتهای ایران و عثمانی بود. ایران از چند سده پیش از آغاز فشار مستقیم سرمایهداری غرب به سرزمینهای اسلامی، با بسیاری از كشورهای اروپایی پیوندی دوستانه داشت و این دوستی ازیكسو از ناسازگاریها و رقابتهای سیاسی و اقتصادی دولتهای اروپایی با امپراتوری عثمانی و ازسویدیگر از دشمنی و اختلافات سیاسی، اقتصادی و مذهبی عثمانیها با فرمانروایان ایران سرچشمه میگرفت.[۲۶]
علاوه بر این، نیاز ایرانیان به جنگافزار و دانش جنگی غـرب برای رویارویی با عثمانی، عامل دیگری برای نزدیكی و در نتیجه وابستگی آنان به غرب بود.[۲۷] دولت عثمانی نیز همانند ایران به دلیل همین ضعفها، زمینهٔ مداخله بیگانگان و جلب پشتیبانی آنان را به شیوههای گوناگون فراهم میساخت. تلاشهای عثمانی و تبانی آنها با دولتهای روس و انگلیس در تحمیل یادداشت توضیحی به قرارداد ارزروم كه كاملا به زیان ایران بود، شاهد این مدعاست. دول استعمارگر به اقتضای منافع خویش در هر زمان سیاستی خاص در روابط ایران و عثمانی در پیش میگرفتند. این سیاستها از تحریك و جنگافروزی تا اصرار و پافشاری در رفع اختلافات در نوسان بود. برای نمونه بعد از انعقاد قرارداد ۱۹۰۷، همچنین پس از كشف نفت در ایران، ضرورت برقراری آرامش در مرزهای ایران و عثمانی به منظور بهرهبرداریهای منظم روس و انگلیس بیش از پیش احساس شد، از اینرو دولتهای مذكور بر رفع اختلافات ایران و عثمانی بهشدت پافشاری كردند.[۲۸] با این توضیحات میتوان دریافت كه دخالتهای خارجیان تا حد زیادی بر روابط ایران با عثمانی تاثیرگذار بوده است.
● نقش دولتمردان ایرانی در روابط ایران و عثمانی
فلیپ الن رینولدز درباره عوامل اثرگذار در تصمیمگیری در سیاست خارجی مینویسد: «سیاست خارجی عبارت است از اقدام برونمرزی كه از سوی تصمیمگیرندگان كشور به منظور دستیابی به هدفهای درازمدت و كوتاهمدت صورت میپذیرد. هر اقدامی بنا بر مقتضیات شناختهشدهٔ كشور كه تصمیمگیرندگان بر پایهٔ آن عمل میكنند با محدودیتهایی روبرو میباشد. این محدودیتها ناشی از جغرافیا، اقتصاد، جمعیت، ساختار سیاسی، فرهنگها و سنتها و وضع نظامی استراتژیكی میباشد. من این جوّ را، جوّ داخلی... مینامم. ولی هر اقدام با توجه به اقدامهای یگانهای دیگر صحنه بینالمللی كه بهنوبهٔخود دچار محدودیتهایی هستند، نیز صورت میپذیرد، این را میتوان قلمرو بینالمللی تصمیمگیرندگان خواند. عاملهایی درون این قلمروها به كنش و واكنش دوسویه با همدیگر میپردازند و همورزی میان دو قلمرو مزبور نیز وجود دارد.»[۲۹] این كنش و واكنش و ارتباط متقابل عوامل داخلی و خارجی در روابط ایران و عثمانی نیز مشاهده میشود. در این زمینه، قرارداد ارزروم مورد مناسبی برای بررسی میباشد. به قول آدمیت، ارزروم میدان برخورد سیاست و دیپلماسی روس، انگلیس، ایران و عثمانی است.[۳۰] این پیمان زمانی بسته شد كه در نتیجهٔ سیاستهای فتحعلیشاه و جانشینانش، قدرت ایران بهسرعت رو به كاهش گذارد. جنگهای ایران و روس و خسارات ناشی از آن، اشغال اراضی وسیعی از ایران به دست روسها و اعطای امتیاز كاپیتولاسیون به روسها و سپس به دیگر دولتهای اروپایی، درهای كشور را به روی سلطهجویان خارجی باز گذارد. جنگهای متعدد حكومت قاجاریه در افغانستان برای تحكیم مواضع ایران در این منطقه نیز زیانهای مالی و جانی فراوانی بهبارآورد. این وضعیت سبب شد ایران ضعیف گردد و زمینه دخالتهای بیگانه در جریان انعقاد قرارداد و تحمیل شرایط زیانبار به ایران فراهم شود.[۳۱] افزون بر وضعیت نامساعد ایران در هنگام انعقاد قرارداد، نقاط ضعف دیگری نیز وجود داشت كه بیشتر به دولتمردان ایران و عملكرد آنان مربوط میشد. آن نقاط ضعف عبارتاند از:
۱) تزلزل و نااستواری در خطمشی (مواضع سیاسی)؛
۲) بیكفایتی حاجمیرزا آقاسی در اجرای مسئولیتهای سیاسی؛
۳) سهلانگاری در عدم افشای تصمیمات حكومت: حاجمیرزا آقاسی تحت نفوذ روس و انگلیس دستورهای ضد و نقیض به ارزروم میفرستاد و بدتر اینكه نمایندگان بیگانه را از ماهیت دستورهای خود آگاه میكرد.
جهانگیر میرزا نیز به سهلانگاریهای حاجمیرزا آقاسی خرده میگیرد: «اكثر نوشتجات ایشان (وزیرنظام) را در میان نوشتجات حاجمیرزا آقاسی بعد از وفات شاه مرحوم و رفتن حاجی به كربلای معلی همچنان سر به مهر، نگشوده یافتند. درستی این گفتهها به یقین بر ما روشن نگشت، اما مسلم است كه كار ملك را به تباهی رسانیده بود.»[۳۲]
در برابر ضعفهای حاكمیت، رفتار سنجیده و مدبرانه میرزاتقیخان وزیرنظام (نمایندهٔ ایران) در مراحل مختلف كنفرانس ارزروم نقطهٔ قوتـی برای ایران بود. صورتجلسهها و گزارشهای نماینده انگلیس نشاندهنده سنجیدهگویی، موقعشناسی، درایت و كاردانی اوست. امیرنظام در محیط كنفرانس و در خارج از آن به گونهای رفتار مینمود كه احترام دوست و دشمن را به خود جلب كرده بود.[۳۳] در اینجا چند مورد از تدابیر و اقدامات دیپلماتیك وی را ذكر میكنیم كه سبب اعتبار و موفقیت ایران در بعضی از مراحل انعقاد قرارداد شد. مورد اول مربوط به شیوهٔ احتجاج امیركبیر در مورد اثبات حق حاكمیت ایران بر محمره است. این عمل وزیرنظام مهمترین كامیابی ایران در كنفرانس ارزروم محسوب میشود. در این جلسه وزیرنظام در برابر ادعای انور افندی (نمایندهٔ عثمانی) نسبت به محمره، سند رسمی و بسیار معتبری را ارائه كرد كه دولت عثمانی چند سال پیش صادر كرده بود. این سند، فرمان سلطان محمود ثانی خطاب به علیرضا پاشا، حاكم بغداد، در تاریخ محرم ۱۲۵۴.ق است. در این فرمان چنین آمده است: «بنابراین همینكه فرمان مقدس ما به شما میرسد، لازم است در كار تحقیقات مامور ما مساعدت كنید و هر آینه تعرض به خاك ایران وجود دارد. چون رفتار ما بر خلاف عهدنامهها و شرایط میان دو مملكت میباشد، فوراً محمره را به آن دولت بازگردانید و سند آزادی آن را خدمت وزرای ما تقدیم بدارید و از این پس دقت و مراقبت كنید كه چنین اموری كه مخالف عهدنامه و شرایط موجود است، اتفاق نیفتد.»[۳۴] ارائه سند مذكور و استدلال قاطع امیركبیر موجب شد نمایندگان كنفرانس، حاكمیت مستمر ایران را بر محمره تایید كنند.
مورد دیگر تدبیر و كاردانی وزیرنظام، در ماجرای حمله عدهای اوباش به محل استقرار هیات نمایندگی ایران در ارزروم نمودار شد. این حمله به تحریك اولیای دولت عثمانی انجام گرفت و به قتل دو نفر از همراهان امیر و مجروح شدن وی منجر شد. امیر با مشاهدهٔ این وضع به نمایندگان روس و انگلیس اعلام كرد كه قصد مراجعت به ایران را دارد. این نمایندگان هم، برای جلوگیری از بههمخوردن مذاكرات، دولت عثمانی را به عذرخواهی و جبران خسارت وادار كردند.[۳۵] بدینترتیب متانت و سیاست امیر در برابر كارشكنیهای متعدد دولت عثمانی موجب شد مذاكرات تداوم یابد و در نهایت قرارداد ارزروم تدوین شد.
تدبیر و دوراندیشی و ملاحظات سیاسی وزیرنظام راه را بر هرگونه سوء استفاده، تبانی و بازیهای دول استعماری میبست. این تدبیر در درازمدت نیز همواره كارآیی خود را در انعقاد قراردادهای بعدی نشان داد. اما عملكرد خفتبار و اقدام خودسرانه میرزاعلیخان شیرازی، نماینده ایران كه مامور مبادله اسناد قرارداد ارزروم بود، زمینه را برای پذیرش یادداشت توضیحی بر قرارداد ارزروم كه نتیجه تبانی عثمانی و دو دولت روس و انگلیس بود، باز گذاشت. البته دولت ایران فقط قرارداد اصلی را پذیرفت و میرزاتقیخان وزیرنظام كه اینك با لقب امیركبیر مقام صدارت ایران را بهعهده گرفته بود، میرزاجعفرخان مشیرالدوله را به نمایندگی دولت ایران در كمیسیون تحدید حدود برگزید.[۳۶]
در ارزیابی عملكرد وزیرنظام میتوان دیدگاه صاحبنظران سیاست خارجی را ملاك قرار داد: دیپلماسی را فقط هنگامی میتوان موفق شمرد كه یك طرف بتواند به وسیلهٔ آن طرف دیگر را متقاعد سازد یا هریك از دو طرف قسمتی از وضعیت طرف دیگر را بشناسد و بدینترتیب به توافقی دست یابند كه هر دو طرف را راضی میسازد.[۳۷] با توجه به این تعریف، اقدامات دیپلماتیك وزیرنظام، قرین موفقیت بود. از این توضیحات میتوان نتیجه گرفت كه دولتمردان و نمایندگان سیاسی نیز در روابط خارجی و موفقیت دیپلماسی كشورهای متبوع خویش نقش تعیینكنندهای دارند و حتی در مواردی میتوانند از میزان دخالتهای دول استعماری ــ كه همواره یك عامل مهم و تاثیرگذار در روابط خارجی ایران با سایر كشورها بوده است ــ بكاهند و اقدامات آنها را بیاثر سازند.
زهرا علیزادهٔ بیرجندی
* عضو هیات علمی دانشگاه بیرجند.
پینوشتها
[۱] - Stanford Shaw, The Cambridge History of Iran, Vol ۷, cambridge university press, ۱۹۹۱, P. ۳۱۲
[۲]ــ علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، مدبر، ۱۳۷۸، ص۱۲۰
[۳]ــ فریدون آدمیت، امیركبیر و ایران، تهران، خوارزمی، چ ۷، ۱۳۶۲، ص۶۲
[۴]ــ علیاصغر شمیم، همان، ص۲۱۹
[۵]ــ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، چ۳، ۱۳۶۴، ص۲۹۹
[۶]ــ محمدامین ریاحی، «پژوهشی در گزارش سفیران عثمانی در ایران، سفارتنامهها، احوال فراموششدهی روزگاران»، كجاوه، ش۹، سال اول، گردشگری، ص۳۹
[۷]ــ رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، ج۱، تبریز، ستوده، ۱۳۷۴، ص۷۶
[۸]ــ همان، صص۲۷۸ــ۲۷۷
[۹]ــ همان، ص۲۸۱
[۱۰]ــ همان، ص۲۸۰
[۱۱]ــ همان، ص۷۹۶
[۱۲]ــ خانملك ساسانی، یادبودهای سفارت استانبول، تهران، بابك، چ۲، ۱۳۵۴، ص۱۹۹
[۱۳]ــ رحیم رئیسنیا، همان، ج۲، ص۷۹۲
[۱۴]ــ قنبرعلی انصاری رنانی و قاسم كرمانی، تجارت در دوره قاجاریه، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۸۰، ص۴۰۶
[۱۵]ــ غلامرضا طباطبایی مجد، معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه، تهران، بنیاد موقوفات محمود افشار، ۱۳۷۳، ص۳۹۹
[۱۶]ــ رحیم رئیسنیا، همان، ج۲، ص۸۲۳
[۱۷]ــ خان ملك ساسانی، همان، ص۹۴
[۱۸]ــ رحیم رئیسنیا، همان، ج۲، ص۸۲۴
[۱۹] - Stanford Show, Ibid, P. ۳۱۳
[۲۰]ــ آذرمیدخت مشایخ فریدونی، مسائل مرزی ایران و عراق، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۹، ص۳۳
[۲۱]ــ كلمنت ماركام، ایران در دوره قاجاریه، ترجمه: میرزا رحیم فرزانه، تهران، فرهنگ ایران، ۱۳۴۶، ص۱۲۸
[۲۲]ــ صابر قاسمی، تركیه، شناخت كشورها و سازمانهای بینالمللی، تهران، چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، ۱۳۷۴، صص۲۰۱ــ۱۹۹
[۲۳]ــ منوچهر پارسادوست، ریشههای تاریخی اختلافات ایران و عراق، تهران، شركت سهامی انتشار، ۱۳۷۰، ص۸۷
[۲۴]ــ صبری آتش، «اهمیت آرشیوهای عثمانی برای مطالعه در ایران عصر قاجار»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش۳۵، سال ۹، پاییز ۱۳۸۴، ص۹۰
[۲۵]ــ علیاكبر بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران (از معاهده تركمنچای تا معاهده صلح پاریس، ۱۲۷۳ــ۱۲۴۳هـ .ق)، ج۲، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۸، ص۲۹۹
[۲۶]ــ عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۷، ص۱۴۰
[۲۷]ــ همان، ص۱۴۵
[۲۸]ــ منوچهر پارسادوست، همان، ص۱۵۷
[۲۹]ــ فلیپ الن رینولدز، شناخت اصول روابط بینالملل، ترجمه: جمشید زنگنه، تهران، وزارت امورخارجه، مركز چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰، ص۸۳
[۳۰]ــ فریدون آدمیت، ص۷۹
[۳۱]ــ آذرمیدخت مشایخ فریدونی، همان، ص۶۳
[۳۲]ــ فریدون آدمیت، همان، صص۷۹ــ۷۸
[۳۳]ــ همان، ص۷۸
[۳۴]ــ همان، ص۸۷
[۳۵]ــ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص۲۵۹
[۳۶]ــ علیاصغر شمیم، همان، ص۲۱۴
[۳۷]ــ ای. اف. ك ارگانسكی، سیاست جهان، ترجمه: حسین فرهودی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۵۳، ص۴۴۱
* عضو هیات علمی دانشگاه بیرجند.
پینوشتها
[۱] - Stanford Shaw, The Cambridge History of Iran, Vol ۷, cambridge university press, ۱۹۹۱, P. ۳۱۲
[۲]ــ علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، مدبر، ۱۳۷۸، ص۱۲۰
[۳]ــ فریدون آدمیت، امیركبیر و ایران، تهران، خوارزمی، چ ۷، ۱۳۶۲، ص۶۲
[۴]ــ علیاصغر شمیم، همان، ص۲۱۹
[۵]ــ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، چ۳، ۱۳۶۴، ص۲۹۹
[۶]ــ محمدامین ریاحی، «پژوهشی در گزارش سفیران عثمانی در ایران، سفارتنامهها، احوال فراموششدهی روزگاران»، كجاوه، ش۹، سال اول، گردشگری، ص۳۹
[۷]ــ رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، ج۱، تبریز، ستوده، ۱۳۷۴، ص۷۶
[۸]ــ همان، صص۲۷۸ــ۲۷۷
[۹]ــ همان، ص۲۸۱
[۱۰]ــ همان، ص۲۸۰
[۱۱]ــ همان، ص۷۹۶
[۱۲]ــ خانملك ساسانی، یادبودهای سفارت استانبول، تهران، بابك، چ۲، ۱۳۵۴، ص۱۹۹
[۱۳]ــ رحیم رئیسنیا، همان، ج۲، ص۷۹۲
[۱۴]ــ قنبرعلی انصاری رنانی و قاسم كرمانی، تجارت در دوره قاجاریه، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۸۰، ص۴۰۶
[۱۵]ــ غلامرضا طباطبایی مجد، معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه، تهران، بنیاد موقوفات محمود افشار، ۱۳۷۳، ص۳۹۹
[۱۶]ــ رحیم رئیسنیا، همان، ج۲، ص۸۲۳
[۱۷]ــ خان ملك ساسانی، همان، ص۹۴
[۱۸]ــ رحیم رئیسنیا، همان، ج۲، ص۸۲۴
[۱۹] - Stanford Show, Ibid, P. ۳۱۳
[۲۰]ــ آذرمیدخت مشایخ فریدونی، مسائل مرزی ایران و عراق، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۹، ص۳۳
[۲۱]ــ كلمنت ماركام، ایران در دوره قاجاریه، ترجمه: میرزا رحیم فرزانه، تهران، فرهنگ ایران، ۱۳۴۶، ص۱۲۸
[۲۲]ــ صابر قاسمی، تركیه، شناخت كشورها و سازمانهای بینالمللی، تهران، چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، ۱۳۷۴، صص۲۰۱ــ۱۹۹
[۲۳]ــ منوچهر پارسادوست، ریشههای تاریخی اختلافات ایران و عراق، تهران، شركت سهامی انتشار، ۱۳۷۰، ص۸۷
[۲۴]ــ صبری آتش، «اهمیت آرشیوهای عثمانی برای مطالعه در ایران عصر قاجار»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش۳۵، سال ۹، پاییز ۱۳۸۴، ص۹۰
[۲۵]ــ علیاكبر بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران (از معاهده تركمنچای تا معاهده صلح پاریس، ۱۲۷۳ــ۱۲۴۳هـ .ق)، ج۲، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۸، ص۲۹۹
[۲۶]ــ عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۷، ص۱۴۰
[۲۷]ــ همان، ص۱۴۵
[۲۸]ــ منوچهر پارسادوست، همان، ص۱۵۷
[۲۹]ــ فلیپ الن رینولدز، شناخت اصول روابط بینالملل، ترجمه: جمشید زنگنه، تهران، وزارت امورخارجه، مركز چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰، ص۸۳
[۳۰]ــ فریدون آدمیت، ص۷۹
[۳۱]ــ آذرمیدخت مشایخ فریدونی، همان، ص۶۳
[۳۲]ــ فریدون آدمیت، همان، صص۷۹ــ۷۸
[۳۳]ــ همان، ص۷۸
[۳۴]ــ همان، ص۸۷
[۳۵]ــ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص۲۵۹
[۳۶]ــ علیاصغر شمیم، همان، ص۲۱۴
[۳۷]ــ ای. اف. ك ارگانسكی، سیاست جهان، ترجمه: حسین فرهودی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۵۳، ص۴۴۱
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست