دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
معرفی شخصیت پیغمبر اسلام
![معرفی شخصیت پیغمبر اسلام](/mag/i/2/ls348.jpg)
از این جهت بخشی به معرفی رهبر عزیز اسلام اختصاص داده شده ، تا با شناخت او بهتر بتوان آیین پاك و مكتب عالیش را شناخت ; زیرا آن رادمرد بزرگ انسانی ، كاملترین و عالیترین مظهر اسلام است كه می توان تمام برنامه های قرآن را در اعمال ، رفتار ، آراء ، عقاید ، روحیات پاك و صفات پسندیده اش مشاهده كرد .
در حقیقت وجود پیامبر در تمام برنامه هایش ، آیینه تمام نمای اسلام و قرآن است كه با شناخت او به طور صحیح و كامل ، می توان اسلام و جنبه سازندگیش را شناخت ، و دریافت كه اسلام در تمام زمینه ها و مسائل زندگی ، حیات بخش انسان است .
● سیمای محمد (صلی الله علیه وآله) در نگاه علی (علیه السلام)
علی (علیه السلام) در معرفی رسول گرامی اسلام می فرماید :
«قامتش متوسط ، محاسن انبوه ، چهره برجسته و ارغوانی و آثار قدرت از ظاهرش آشكار بود . چیزی كه بیش از همه قابل توجه است ، صفات روحی و مزایای اخلاقی آن رادمرد بزرگ بود كه وی را از همه عالم ، برتر و بالاتر قرار داده است .
بر اثر كثرت عبادت ، از زیادی كلام متنفر و غالباً خاموش می نشست . نشانه بالاترین درجه نیكوكاری و احسان از چهره اش پیدا بود و انصاف گویی جزء طبیعت او قرار داشت . بی حد خلیق و منصف بود و دوست و بیگانه ، قوی و ضعیف در نظرش یكسان بودند ; ولی نسبت به فقرا محبتی خاص داشت ، همانطور كه فقرا را به خاطر فقر ، حقیر نمی دید ; اغنیا را نیز به خاطر ثروت تنها احترام نمی كرد . نسبت به واردین و اصحاب اظهار محبت می كرد و هیچوقت جواب خشن و سختی به آنها نمی داد .
آن چنان در سیاست و كیاست برتری داشت ، كه از افرادی ضعیف و پراكنده ، ملتی قوی بنا نهاد كه با هیچ حادثه تاریخی از بین نخواهد رفت ; زیرا از جسم و جان خویش در راه به ثمر نشستن نهال نوپای اسلام مایه گذاشته بود .
كسانی كه به ملاقات وی شرفیاب می شدند ، از آنها با چهره باز پذیرایی می كرد و مطالب آنان را با كمال صبر و تحمل گوش می داد ، و تا برنمی خاستند حركت نمی كرد . هر كس با وی مصافحه می كرد ، تا دستش را رها نمی نمود ، دست خود را نمی كشید اگر با وی در موضوعی سخن می گفتند ، تا او سخنش را قطع نمی كرد ، آن حضرت سخن خود را قطع نمی فرمود . بیشتر اوقات به دیدار اصحاب خود می رفت ، و آنچنان بی تكلّف زندگی می كرد كه گوسفندان را خود می دوشید .
از طرف دیگر چنان قدرت در حل مشكلات داشت كه از متخصصین فن نیز داناتر و آگاه تر بود . چنان راه می رفت كه گویی ، در سراشیبی حركت می كند و با این كه وقار و آرامش زیادی داشت ; هنگام قدم زدن گویی از زمین كنده می شد ، هنگام كار به گونه ای به كار می پرداخت كه هركس می دید فكر می كرد همه حواس و فكرش ، در اطراف آن دور می زند .
در هنگام جنگ آن چنان به فرمان خدای متعال حركت می كرد ، كه هیچ چیز نمی توانست جلوی او را بگیرد .»
در نقل دیگری آمده است كه امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود : « شجاع ترین و جنگاورترین ما ، كسی بود كه در جنگ به او نزدیك تر باشد » .
آن حضرت مرد جنگ بود ، خطوط و نقشه جبهه را دقیق ترسیم می كرد و سپاه و لشكر را فرماندهی می نمود و می جنگید ; آنچنان كه گویی فرمانده جنگی است ، كه تنها تخصصش آن فن است . نه تنها در جنگ بلكه در تمام رشته هایی كه وارد می شد همینطور بود ; یعنی تصور می كردی متخصص آن كار است .
هم پدر بزرگوار بود و هم شوهری نیك ، خانواده بزرگی را با نفقه بسیار سرپرستی می كرد ، هم نفقه نفسانی ، روحی و نفقه مالی ، گویی والاترین و دلسوزترین پدری است كه چشم روزگار به خود دیده است .
آن حضرت لباس و كفش خود را با دست خویش وصله می كرد ، و همیشه فقرا را نزد خود جمع می نمود و آنها را محترم می داشت .
تا زمانی كه از دنیا رفت ، حتی برای یك مرتبه از نان جو غذای سیر تناول نكرد ! . بیشتر اتفاق می افتاد كه در منزل وی ، به منظور پخت غذا آتشی روشن نمی شد ، و در آن مدت غذای وی و اهل خانه اش خرما و آب بود .
نبی بزرگ اسلام بر نفس خویش مسلط بود ، سخن كم می گفت ، زیاد فكر می كرد و اراده اش در نهایت درجه قوت بود . اگر چه وارستگی و سادگی وی حیرت انگیز بود ; ولی مقید بود كه همیشه خود را تمیز و پاكیزه نگاه دارد . در تمام مدت عمر ، كارهای شخصی خود را به دیگری محول نكرد ، و خود عهده دار كارهای شخصی خویش بود . او سرمشق مردم در زندگی عملی بود .
در تحمل مشقت توانایی زیادی داشت ، چنان كه یكی از غلامان وی نقل می كند : مدت هیجده سال در خدمتش بودم ، در تمام این مدت یك حركت یا سخن ملال آور مشاهده نكردم . در جنگ شجاعت و دلیری از خود نشان می داد و از هیچ خطری فرار نمی كرد ، با این وصف هیچ وقت هم بدون جهت خود را در خطر نمی انداخت .
آن بزرگ مرد آسمانی ، قبل از این كه با گفتار خود راهنمای خلق باشد ، با رفتار شخصی خود ، بهترین تربیت كننده و رهبر بود ، نخست از خویش نمونه عملی دستورات قرآن را نشان می داد ، آنگاه مردم را بدان دستورات دعوت می نمود . گاهی از شدت گرسنگی ، بر شكم مبارك سنگ می بست و اگر بر سفره ای می نشست ، آنچه از غذا حاضر بود تناول می فرمود و ایراد نمی گرفت ، از غذاهای حلال دوری نمی جست و از لباس آنچه فراهم بود می پوشید .
آن انسان كامل و جامع ، در دورترین محل مدینه ، از بیمار عیادت می كرد ، با محتاجان می نشست و با فقرا هم غذا می شد . مركب معینی برای سواری نداشت ، اسب ، شتر یا الاغ سوار می شد و گاهی نیز پیاده به مقصد می رفت ، بوی خوش را دوست داشت و از بوی بد بیزاری می جست . دانشمندان و آگاهان را گرامی می داشت و بزرگان را با مهر ، محبت ، احسان به طرف خود جلب می نمود . از خویشاوندان دیدن می كرد ، بدون این كه یكی را بر دیگری برتری دهد . بر احدی جفا و ستم روا نمی داشت و عذر عذرخواهان را می پذیرفت . شوخی می كرد ; اما حق می گفت ، می خندید ولی صدای خود را به خنده بلند نمی كرد . با او به درشتی سخن می گفتند اما او حوصله می كرد . بدی ها را به رخ اشخاص نمی آورد و بدی را به بدی تلافی نمی نمود و از بدكاران گذشت می كرد .
كسی در سلام بر او پیشی نداشت . بیشتر اوقات دو زانو می نشست و دست بر زانو می گرفت . تازه واردین ، او را در میان جمع نمی شناختند ; زیرا در هنگام نشستن جای معینی نداشت . بیشتر به طرف قبله می نشست و هر كس به دیدنش می رفت ، عبای مبارك خود را زیر پایش قرار می داد ، در حالی كه با آن هیچ آشنایی نداشت . برای مهمان تكیه گاه قرار می داد و اگر مهمان نمی پذیرفت ، با اصرار به او می قبولاند . دیر غضب و زودگذر بود . با محبت و سودمندترین فرد برای مردم بود .
شیرین تر و گویاتر از همه سخن می گفت ; ولی كم می گفت ، در عین كم گفتن تمام كلام و خواسته اش را بازگو می كرد . سكوتش طولانی و بدون احتیاج سخن نمی گفت . هرگز از او سخن بد شنیده نشد . در حال خشم و رضا جز حق و حقیقت نمی فرمود .
بهترین غذای او آن بود كه برای تمام مردم فراهم بود ، غذای خیلی گرم نمی خورد ، از غذایی كه نزدش بود تناول می كرد و برای خوردن طعام با سه یا چهار انگشت مقدسش غذا میل می كرد ، نانش از آرد جو سبوس نگرفته بود و پیاز ، سیر و پیازچه نمی خورد و از هیچ طعامی بدگویی نمی كرد ، غذای مانده بر انگشت را با دهان پاك می كرد و مانده غذا را میل می فرمود و می گفت : بركت غذا در آخر آن است .
لباسش تا روی پای او را می گرفت ، در هنگام قدرت ، می بخشید ، همیشه خوش رو و ظاهر و باطنش یكی بود ، خوشنودی و خشم از چهره اش آشكار بود ، كریمترین و راستگوترین انسان ها بود ، بدهكاری مالی خود را ادا می كرد و كسی كه ناگهان او را می دید ، بزرگیش را درك و مجذوب آن حضرت می شد .
چیزی از او نمی خواستند مگر آن كه عنایت می فرمود ، بر كودكان می گذشت و به آنان سلام می كرد . در مرتبه اول هر كس با او ملاقات می نمود ، ابهت آن حضرت او را می گرفت و از هیبت آن حضرت مضطرب می شد ، به او می فرمود : آرام و آسان باش ، من نیز مانند شمایم . هرگز او را صدا نكردند مگر این كه جواب داد . هرگاه با اصحاب خود می نشست ، اگر درباره آخرت سخن می گفتند توجه می كرد و اگر درباره غذا و آشامیدنی صحبت می كردند ، با آنان همگام می شد و اگر در اطراف دنیا حرف می زدند ، برای آنكه از آنان دلجویی كند در اطراف همان مطلب گفتگو می كرد.
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع: کتاب بر بال اندیشه
منبع: کتاب بر بال اندیشه
منبع : عرفان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست