سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مرگ سبز


مرگ سبز
رحلت مرحوم آیت‌الله توسلی در نوع خود بی‌نظیر و تاریخی است. اهمیت این‌گونه وداع با زندگی برای همه و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی‌‌ای آموزنده است.
هر کس می‌تواند با آرا و عقاید آن مرحوم موافق یا مخالف باشد، ولی نمی‌تواند نسبت به ابراز حساسیت ایشان در برابر عقیده‌اش بی‌تفاوت باشد و از کنار آن رد شود یا حتی سر تعظیم و تکریم فرود نیاورد. گرچه طبیعی است گروه‌های سیاسی به‌ویژه در ایام انتخابات از بروز هر واقعه‌ای به نفع جریان خود سود جویند و در این کار اشکالی نیست، اما این ترس وجود دارد که اهمیت رویداد مرگ بزرگ آیت‌الله توسلی در این میان مورد غفلت واقع شود. اما اصل ماجرا چیست؟
برخی فکر می‌کنند که نوشتن مطلبی موهن علیه نوه محترم مرحوم امام موجب بروز این وضعیت برای مرحوم توسلی شده است اما به نظر بنده چنین نیست. اولا‌ً‌؛ وقتی که مرحوم امام شخصا درباره توهین به خودشان و حتی پاره کردن عکس خود و یا حتی وقتی که علیه فرزندشان مرحوم احمد‌‌آقا در گذشته چنان موضعی ابراز داشت، طبیعی است که اتخاذ موضع علیه حسن‌آقا هم نباید موجب این فشار بر جسم و جان طرفدارانش از جمله مرحوم توسلی شود و تصور نمی‌کنم که حسن‌آقای خمینی نیز چنین منش و رویکردی داشته باشد که برای نوشته یک سایت به لحاظ شخصی حساب مهمی باز کند.نکته‌ای که به ذهن می‌رسد بیش از هر چیزی موجب این فشار بر آن مرحوم شد، مواجهه با پیش‌بینی درست مرحوم امام است، هنگامی که آقای توسلی بخشی از نامه ایشان را در سال ۱۳۶۱ ۲۵۵ سال پیش و چهار سال پس از انقلا‌ب) می‌خواند که نوشته‌اند:<اینجانب هیچ‌گاه میل نداشته و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم. لکن علا‌وه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق-جل و علی - مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه‌ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم، در پیش گروه‌هایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقام‌جویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها که من آنها را ناروا می‌دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند و اکنون در حیات من گفت‌وگوها و زمزمه‌هایی به گوش می‌خورد که احتمال فوق را قوی‌تر می‌کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت عزیز اظهارکنم که از قبَل من در این خصوص تقصیری نباشد. یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقام‌جویی از من درباره او می‌رود احمد خمینی فرزند اینجانب است...( >مطالب نوشته شده بیش از مقداری است که مرحوم توسلی خواند و از صحیفه امام اضافه شده است)
ملا‌حظه می‌شود که ایشان تأکید می‌کند که هیچ میلی برای دفاع یا سخن گفتن درباره نزدیکانشان را ندارند، اما جوانمردی مشهود در ایشان این دغدغه را ایجاد کرده بود که مبادا به واسطه <گناهان نابخشودنی> که نزد <گروه‌ها و اشخاص> داشته‌اند، که چون آتش آنان نمی‌تواند یا جرأت ندارد که مستقیماً آن مرحوم را نشانه رود، دامن خانواده‌اش را بگیرد.
کسی که از نزدیک با امام بوده، در درجه اول فتوت و جوانمردی را در این پیش‌بینی می‌بیند که افراد ناظر و بیرونی کمتر متوجه آن می‌شوند. و در مرحله بعد، عمق تحلیل و درایت.
مرحوم امام برای آیت‌الله توسلی که مسوول دفترشان بوده، عینیت و معنایی متفاوت از من و شمای خواننده دارد. با این دو نکته خود را جای ایشان باید گذاشت و مواجهه آن مرحوم را با واقعه اخیر فهم نمود. ایشان هنگامی که خود را ناتوان در مواجهه با چنین وضعی می‌بیند، منطقاً حیات برایش به پایان رسیده است. کسی که یک عمر را با آرمان و عقیده‌ای زیسته، اکنون در برابر وضعیتی مخاطره‌آمیز قرار می‌گیرد و فشار ناشی از این وضعیت موجب تهی شدن کالبدش از روح می‌شود و جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.
حمله به حسن‌آقا مطلقاً از منظر شخصی نبود، زیرا وی از منظر مسوولیت میراث‌داری و تولی وصیتنامه مرحوم پدر بزرگش سخنی را گفته بود که طبعاً مخالفت با این اظهارات باید متوجه مرحوم امام می‌شد و نه متوجه دیگران و اگر چنین بود، مشکلی پیش نمی‌آمد، همچنان که در این سال‌ها حمله یا انتقاد به مرحوم امام از سوی افراد متعددی صورت گرفته است، ولی فرق این حمله این است که در ذیل دفاع از امام، انتقام از ایشان را از خانواده‌اش گرفته‌اند. فراموش نشود، اتفاقاً آن مرحوم هم در سخنان خود در مجمع تشخیص به تفکیک نقش حقیقی و حقوقی حسن‌آقا اشاره می‌کند و حمله را متوجه شخصیت حقوقی ایشان می‌داند.
منظور بنده از انتقام‌گیرندگان نویسنده آن مطلب نیست، زیرا یک جوان تازه‌کار و چه بسا علا‌قه‌مند به امام(ره) که هنوز متوجه تبعات چنین رفتاری نیست، خود نیز قربانی بساط پهن‌شده از جانب کسانی است که سال‌هاست درپی انتقام‌گیری هستند. مصداق این انتقام‌گیران از نظر مرحوم توسلی در جریان همان سخنرانی از خلا‌ل بحث آن زوج شیاد که مدعی ارتباط با امام زمان بودند و موضع مرحوم امام در این زمینه، کاملا‌ مشخص می‌شود. این داستان را گرچه در همان زمان هم بسیاری از افراد شنیده بودند، اما تکرار آن در زمان حاضر همراه با حرکاتی که برخی می‌کنند و سجاده برای امام زمان پهن می‌کنند یا یک وعده غذا هم کنار سفره برای ایشان می‌گذارند! کاملا‌ً معنادار است.
برخی فکر می‌کنند اینها خرافات است، اما نقل قول مرحوم توسلی از امام که آن را شیادی توصیف کرده بودند، به واقعیت نزدیک‌تر است و اتفاقاً وقتی که به این فراز از جمله امام می‌رسند که <دنبال این شیادها نروید> و ادامه می‌دهند که: <برنامه امام‌(ره) این بود، نمی‌خواستند مردم را با این حرف‌ها سرگرم کنند و حرف امام‌(ره) این بود...> سپس فوت می‌کنند، اگر کسی سال‌ها در خدمت امام بوده و به او عشق می‌ورزیده و اکنون با این وضع علیه میراث‌دار وی مواجه شده و آن پیش‌بینی را با تمام وجود حس کرده و اکنون هم خود را قادر به تغییر روند نبیند. دیگر چه جای زندگی؟ ظاهراً مرحوم توسلی سخن شفاهی دیگری هم برای بیان نداشته است و ادامه سخن را با مرگ خود تکمیل کرده. کسی که برای دفاع از آرمان و عقیده خود قالب تهی کند، انسانی باارزش و ماندگار است.
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید