پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


حجاب تنها برای زنان نیست


حجاب تنها برای زنان نیست
● عطف بر سخنان رئیس جمهور محترم آقای دكتر محمود احمدی نژاد راجع به مسأله حجاب
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت رئیس جمهور محترمپیش از هر چیز می خواستم از صحبت های مدبرانه و آگاهانه شما در جلسه هیأت دولت راجع به حجاب و مسائل مربوط به آن تشكر كنم و اما بعد... دلم می خواهد مثل پدری دلسوز و مهربان با شما كه اصل و پایه كار خود را بر مبنای عدالت و عدالت محوری بنا نموده اید و در اینجا هم مسیر و راه درستی را پیموده اید صحبت كنم. می دانم كه كارهای روزانه فرصت زیادی جهت پرداختن به موضوعات كوچكی باقی نمی گذارد این را هم می دانم كه حرف های من حرف دل همه جمعیت هفتاد میلیونی كشورم نیست اما با این حال می نویسم و امیدوار می مانم كه این نوشته یا حداقل بخشی از آن به گوش شما برسد و بتواند درد دل من و امثال مرا در مسیر درستی كه لازم است هدایت كند.
● آقای رئیس جمهور
من یك دختر ایرانی و مسلمان هستم. سن، شغل و موقعیت اجتماعی ام مهم نیست، افكار و عقایدم است كه دوست دارم آن را آزادانه و بدون پرده پوشی به تصویر بكشم. راستش را بخواهید قبل از شنیدن صحبت های شما كوچك ترین انگیزه ای برای نوشتن نداشتم حتی مطرح شدن شرط و شروطی كه جهت مبارزه با بدحجابی در رسانه ها و روزنامه ها اعلام شد هم اهمیتی برایم نداشت چون از سالها قبل به تحكم و اجبار برای فهم مسائل عادت كرده بودم، وقتی انگیزه ها می میرند تلاش برای فهماندن مقصود به دیگران سخت ترین كار دنیاست. اما حرف های شما برای من آشنا بود، یادم نیست كجا ولی مطمئنم كه آنها را از جایی و كسی شنیده بودم، شاید هم چون از دل برمی آمد بر دل می نشست.
مدتها بود كسی این طور صاف و روشن افكار و اعتقاداتش را شرح نداده بود، همین هم شد آن جرقه ای كه برای نوشتن لازم داشتم؛ همان انگیزه ای كه فكر می كردم دیگر هرگز زنده نخواهد شد. قصه، همان قصه همیشگی است حرفها هم همین طور، فقط آدم هایی كه آن حرفها را می زنند عوض شده اند، صحبت سر مبارزه با بدحجابی است. جامعه دچار نوعی بحران فرهنگی شده كه تنها راه از بین بردن آن ریشه كن كردن بدحجابی است. منتقد نیستم كه بخواهم در رد یا تأیید این موضوع چیزی بگویم فقط می خواهم سؤال كنم و به جواب سؤالاتم برسم.
انتقاد یا اعتراض را هم می گذارم به عهده صاحبنظران تا مثل همیشه راجع به آن، صدها مقاله و نظریه بنویسند كنفرانس و سمینار تشكیل دهند و آخرش به نتیجه ای كه از ابتدا می دانستند چیست برسند. این را همه می دانند كه حجاب بخشی از قوانین دین ماست، جزو قوانین جامعه هم هست و مسلماً رعایت قانون مهم ترین اصل در یك زندگی اجتماعی است، اما سؤال اصلی اینجاست كه بهترین راه اجرای یك قانون در جامعه چیست؟ آن هم جامعه ای كه برای به دست آوردن آن سالها جنگیدیم و وقتی پیروزشدیم به این باور رسیدیم كه درست ترین راه را انتخاب كرده ایم اما راستش آن روز وقتی نماینده محترم مجلس صراحتاً اعلام كرد كسانی كه نمی توانند حجاب داشته باشند از ایران بروند یك لحظه شك كردم و باورهایی كه تا امروز به آن معتقد بودم به تردید تبدیل شد. آیا به عقیده شما هم این بهترین راه برای برخورد و مبارزه با كسانی است كه یا نمی خواهند و یا نمی دانند چطور باید در یك محیط اجتماعی رفتار كنند؟ تهدید به خروج از سرزمین آبا و اجدادی و پناه بردن به كشوری بیگانه، تا قوانین آن طور كه آنها می خواهند اجرا شود و دیگر هیچ دغدغه ای برای فكر كردن وجود نداشته باشد؟ بسیار خوب اگر واقعاً با این روش و طرز برخورد همه مشكلات جامعه برطرف خواهد شد می توان داوطلبانه آن را پذیرفت. اما آقای رئیس جمهور سؤال من این است كسانی كه مدعی اجرای قوانین هستند در ازای گرفتن تمام این دلگرمیهای سطحی و پیش پا افتاده از یك زن بی هویت سرگردان یا به گفته همان دلسوزان جامعه« غرب زده» چه چیزی به او می دهند؟ چه چیزی می دهند كه جبران بغضهای فروخورده و حسرت آرزوهایی كه هرگز به حقیقت تبدیل نشدند را بكند؟ شغل و مرتبه اجتماعی؟ احترام به حقوق قضایی و خانوادگی یا شناساندن شخصیت والای زنان صدر اسلام به آنها؟ اگر این دلسوزان می خواهند جامعه را به آرمان شهری كه در نظر دارند تبدیل كنند چرا راحت ترین و سطحی ترین راه را در پیش گرفته اند؟ مگر از همان ابتدا كه آمدند قرارشان این نبود درست ترین و دقیق ترین مسیر را انتخاب كنند و جامعه را بر مبنای آن شكل دهند؟ پس چرا حالا كه پای عمل به میان آمده همه سوگند ها و قول و قرارهایی كه موقع به عهده گرفتن مسئولیت سنگین خود دادند فراموش كردند و با صحبت از مسائل فرعی از اصل دور شدند؟ یك زن ایرانی در جامعه ای به دنیا آمده كه باورها و سنت های كهن اسلامی در بند بند وجودش ریشه كرده تا آنجا كه حتی اگر بخواهد هم نمی تواند میان خود و باورهایش فاصله ای بیندازد، پس چرا باید برای فهماندن مسائلی كه در نهادش است به زور تحكم و اجبار متوسل شد؟
من از پیامبرم كه هزار و پانصد سال قبل اسلام را به كشورم آورد یاد گرفته ام كه اعتدال یعنی چه، كه افراط و تفریط از بین برنده و نابودكننده اعتقادات است. از دختر پیامبرم یاد گرفته ام كه صبر و ایثار و از خودگذشتگی چه مفهومی دارد و رفتار یك زن واقعی در جامعه و خانواده چگونه باید باشد اما عجیب است كه در زمان حال و بعد از گذشت این همه سال هنوز نتوانسته ام چنین چیزهای ارزشمندی را از كس یا كسانی كه در دوره خودم زندگی می كنند یاد بگیرم كوتاهی از من بوده یا دیگران را نمی دانم، اما این را می دانم كه حالا و در این سن دیگر برای یاد گرفتن خیلی چیزها دیر شده است. باور می كنید بعد از دوازده سال درس خواندن در مدرسه شش سال در دانشگاه و پشت سر گذاشتن تمام روزهای طولانی و كوتاه عمرم هنوز مطمئن نیستم كه آیا اصلاً وجودم در جامعه لازم هست یا نه؟ شما را به خدا نگذارید باورها و اعتقاداتی كه با آنها قدم به این دنیا گذاشته ایم از بین برود و جای خود را به پوچی و بی هویتی بدهد. بیایید یك بار فقط برای یك بار هم كه شده از خود سؤال كنید چه اتفاقی افتاد كه زن و دختر ایرانی یكباره فرهنگ اصیل و اعتقاداتش را از دست داد و این گونه بازیچه دست فرهنگ غرب و رنگ و لعاب آن گردید؟ چرا سعی كرد به جای اینكه خودش باشد و ارزشها و معنویات را در خود تقویت كند رویش را برگرداند و رفت سراغ همه كارهایی كه او را از آن منع كرده بودند.
مانتو و شلوار بلندش را كوتاه كرد رنگ موهایش را تغییر داد و با گذاشتن لنز های رنگی به چشم و گرفتن حیوانات در دست خود را شبیه صورتك ها و مدلهای غربی نمود؟ آیا حتی یكی از آن اشخاص نگران وضعیت اجتماع پای صحبت آنها نشستند تا بفهمند دردشان چیست كه این طور شتاب زده از خود و فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی شان فرار می كنند؟ هر جا صحبت از كار فرهنگی برای مبارزه با مفاسد اجتماعی شد بلافاصله چند آمارگیری درست یا نادرست را به عنوان مقاله چاپ كردند و فیلم هایی ساختند كه در تمام آنها قهرمان زن داستان یعنی خوب مطلق كه البته نقشش تنها انتظار كشیدن برای پیدا كردن شوهری مناسب بود، ظاهری مؤمن و محجبه داشت و زن مجرم و جنایتكار فیلم كه از انجام هیچ كار خلافی ابا نداشت موهایش از زیر روسری بیرون بود، آرایش غلیظی به چهره داشت، سیگار می كشید و خلاصه هر خصوصیت بدی كه می شد خلق كرد به او نسبت می دادند در حالی كه در فیلم ها و سریال های مشابه خارجی مجاز پخش شده از تلویزیون نه از چنین ابزاری برای خوب یا بد بودن زنان استفاده می شود و نه آرمانها و نهایت آرزوهای یك زن در ازدواج و كشمكش در به دست آوردن قهرمان مرد داستان خلاصه می شود. شاید به همین دلیل هم زن ایرانی رفته رفته از عقاید و سنت های جامعه اش فاصله می گیرد و سعی می كند حداقل از لحاظ ظاهر هم كه شده شبیه زنهایی گردد كه از حقوق اجتماعی اقتصادی و رفاه عمومی برخوردارند به شخصیت شان توهین نمی شود و می توانند پا به پای مردان در كلیه فعالیتهای جامعه حضور داشته باشند، صد البته مسلم است كه در جوامع غربی هم دادن چنین نقش هایی به زن و نشان دادن حضور پررنگ وی در جامعه چیزی جز تظاهر و تبلیغ نیست اما آنچه كه جای تأسف دارد این است كه ما حتی نتوانسته ایم غیرواقعی بودن این صحنه ها را به بیننده ثابت كنیم چه برسد به اینكه بخواهیم خودمان با ابتكار و خلاقیت الگوی مناسبی از یك زن ایرانی به سایر كشورها معرفی نماییم.
● آقای رئیس جمهور
شما در خلال صحبت هایتان به جمله قشنگی اشاره نمودید گفتید كه وقتی حرف از حجاب به میان می آید نباید آن را تنها مربوط به زنان دانست ای كاش بتوانید این موضوع را در ابعادی گسترده در جامعه نیز به اجرا دربیاورید تا با اجرایی شدن آن حد و حدودی كه برای هر كسی به عنوان یك شهروند در جامعه معین شده رعایت گردد و ای كاش همان طور كه پنجاه ماشین پلیس آمادگی خود را برای مبارزه با بدحجابی در سطح كشور اعلام نمودند؛ بخشی از نیروهای پلیس را هم برای حفظ حقوق زنان در جامعه و پایمال نشدن آن توسط افرادی كه به لطف مرد بودن خود را برای انجام هر كاری محق می دانند اختصاص دهید، چرا كه همیشه اعتدال در اجرای قوانین بزرگترین اصل در موفقیت آنهاست و چیزی كه مردم هر جامعه ای را به دولت آن علاقه مند می كند احترام متقابلی است كه میان آنها وجود دارد. مطمئن باشید این تنها خواسته ای است كه هر زن ایرانی از مسئولین كشورش می خواهد و امیدوار است روزی تحقق یابد.
شادی باباخانی
منبع : روزنامه همشهری