شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آقای اوباما چه انتظاری از شما داریم


آقای اوباما چه انتظاری از شما داریم
آقای اوباما بالاخره انتظار به پایان رسید و شما وارد کاخ سفید شدید تا حداقل برای چهار سال سکان هدایت بزرگ ترین قدرت جهانی را در دست گرفته و سرنوشت کشورتان و جهان را رقم زنید. قبل از شما آقای جرج بوش هشت سال جهان را در هاله یی از ترس و نگرانی فرو برد و به نام جنگ علیه تروریسم، نه تنها تروریسم را گسترش کیفی و کمی داد بلکه مردم امریکا را نیز از حقوق اساسی خود که در قانون اساسی ایالات متحده آمده با تصویب قانون میهن پرستی محروم ساخت. ایشان با امنیتی کردن محیط بین المللی و با فشار بر برخی قدرت های هم پیمان، ساختاری به وجود آورد که نه تنها در محیط سیاسی، بین المللی آثاری ناگوار به جا گذاشت بلکه این آثار سرریز به حوزه اقتصاد هم کرد و اکنون امریکا و جهان را در یک بحران مالی جهانی و یک رکود غیرقابل پیش بینی وارد کرده است.
نئومحافظه کاران خواستند اراده مسلم امریکا را در گوشه و کنار جهان در قرن بیست و یکم به ظهور رسانند ولی آنقدر مست از باده پیروزی شدند که نه تنها به اهداف خود نرسیدند بلکه رویگردانی و تنفر بیشتر ملت ها را نسبت به نقش امریکا در جهان به ارمغان آوردند.
اکنون شما وارث این همه ناکامی در صحنه سیاسی، بین المللی و اقتصادی هستید. چه برنامه و انتخابی دارید؟ با چهره سراسر منفی امریکا در جهان و به ویژه در خاورمیانه چه می کنید؟ روند هشت سال گذشته اثبات کرد امریکا نمی تواند مالک الرقاب ملت ها و کشورهای جهان باشد. آیا قانع شده اید از جا انداختن نقش هژمونیک امریکا در جهان خودداری کنید؟ آیا باور کرده اید زمان نقش آفرینی به معنای دخالت آن در امور سایر ملت ها و کشورها تا حدود زیادی به پایان رسیده و باید به همکاری، تشریک مساعی، عقل جمعی و احترام به سایر ملل و شناسایی حقوق آنها پرداخت؟
علاوه بر تجارب افغانستان و عراق آیا تجربه های تعرض به لبنان و غزه نشان نداد ملت ها دیگر چون دوران قرون ۱۸ و ۱۹ و نیمه اول قرن ۲۰ حاضر به سکوت و فدا کردن ارزش های خود و تعرض به سرزمین خود و دخالت در حاکمیت ملی خود نیستند؟
اگر این سوالات و ده ها سوال نظیر اینها را در ذهن خود تجزیه و تحلیل کرده و پاسخ معقولی برای آنها یافته باشید، می دانید اکنون شرایط امریکا به ترتیبی است که جنابعالی هم باید در این شرایط وانفسای جهانی به فکر کشور خودتان باشید. شما به اندازه کافی مشکلات و معضلات بزرگ دارید که رهایی از آنها برای شما مقدور نیست و چهار سال هم برای پرداختن به آنها کفایت نمی کند.
پیشنهادم این است که بیایید با به رسمیت شناختن ابعاد عظیم مشکلاتی که شما در امریکا با آن دست به گریبان خواهید بود، به دوران جدید دکترین مونرو برگردید. اگر به خاطر خیرخواهی و احترام به حقوق سایر ملل هم نباشد برای حفظ حقوق شهروندان امریکایی و بازسازی خرابی هایی که نفر پیشین در حوزه های گوناگون به وجود آورده و اکنون به صورت یک ارثیه ناخوشایند برای شما باقی گذاشته، بازگشت به منافع و امنیت ملی امریکا در چارچوب مرزهایش، مهم ترین برنامه اضطراری شما خواهد بود. البته ایده آل گری نمی کنم و می دانم یک شبه شما نمی توانید از برنامه های دولت قبلی فاصله بگیرید ولی انتخاب «جهت» برای شما و ملت های جهان و ۲۰۰ کشوری که به جهت گیری های جنابعالی چشم دوخته اند، بسیار مهم و ارزشمند است. شما شعار «تغییر» داده اید، لذا نمی توانید با کلی گویی، همان سیاست های آقای جرج بوش را ادامه دهید. شما سمبل دکتر مارتین لوترکینگ و امثالهم در امریکا هستید که سال ها برای آزادی، دموکراسی، رفع تبعیض و گسترش عدالت در امریکا جنگیدند. یعنی شما نمی توانید به این مواریث بی اعتنا بمانید. هزاران انسانی که قرن ها مورد ظلم و ستم و نابرابری واقع شده اند، در امریکا و جهان چشم به عملکرد شما دوخته اند تا ببینند آیا هنگامی که یک رئیس جمهور متعلق به جامعه یی مستضعف بر مسند بزرگ ترین قدرت جهانی تکیه می زند، قادر است نه تنها در روند موجود حل نشود بلکه مبتکر اصلاحات اساسی به نفع بشریت و حقوق اساسی ملت ها باشد؟ همین خصوصیت، جنابعالی را در جهان در حال توسعه و به ویژه در میان کشورهای اسلامی محبوب ساخته و همین محبوبیت بزرگ ترین رمز موفقیت شماست که هیچ رئیس جمهوری در امریکا نه از آن برخوردار بوده و نه خواهد بود.
اگر مشاوران و هیات دولت شما به جنابعالی اجازه دهند رمز موفقیت خود را بشناسید و به کار گیرید، می توانید بدون اغراق، راه محبوبیت امریکا در جهان، بازگشت آزادی و دموکراسی به امریکا، مساعدت جدی برای حل بحران هایی که پیشینیان شما به وجود آورده اند، رهایی سربازان امریکایی از اینکه هر روز در کشورهایی که اشغال کرده اید هدف قرار گیرند، خشک شدن بستر تروریسم، ورود امریکا به چندجانبه گرایی و عقل جمعی، تقویت سازوکارهای بین المللی و سازمان ملل متحد، بازگشت اعتماد مردم امریکا و جهان به بانک ها و موسسات مالی، رشد و رونق مجدد اقتصادی جهان، بازگشت احساس امنیت به مردم جهان، احترام به قانون اساسی ایالات متحده و ده ها دستاورد دیگر را فراهم سازید.
اما نیک می دانیم اگر شما هم بخواهید دیگران نمی خواهند، به یک مثال بسنده کنم. در دوران مبارزات انتخاباتی، اولویت های خود را برشمردید و واضح بود قصد ندارید در جایی که موضوعات مهمی چون عراق، افغانستان و ایران در دستور کار خاورمیانه یی شماست به موضوع اسرائیل بپردازید. اسرائیلی ها هم هیچ علاقه مند به پیروزی شما نبودند، علناً و پنهانی برای پیروزی آقای مک کین خرج می کردند و یهودی های طرفدار اسرائیل هم به شما رای ندادند ولی هنگامی که در انتخابات پیروز شدید برای شما طرح ریختند. ابتدا وانمود کردند شما در مسائل منطقه با آنان مشورت می کنید و اصولاً رابطه تنگاتنگی بین شما و اسرائیل وجود دارد و سپس جنگ غزه را به راه انداختند. هدف این بود قبل از آمدن جنابعالی کیک خاورمیانه را پخته و به شما تحویل دهند. به عبارت دیگر امریکا را وادار کردند از بی موضعی بیرون آمده و اجباراً به موضوع اسرائیل - فلسطین بپردازد و چون ساختار در امریکا به ترتیبی است که شما نمی توانید و چاره یی ندارید جز اینکه از اسرائیل حمایت کنید لذا شما را آلوده و موضع دار کنند. اما از قضا این سیاست هم مثل سیاست اسرائیل نسبت به لبنان درست از آب درنیامد و نه تنها حماس نابود نشد بلکه شرمندگی برای اسرائیل باقی گذاشت. بنابراین ملاحظه می کنید چقدر برای شما طرح ریخته اند و چقدر اطراف شما را احاطه کرده اند.
نمی دانم درباره ایران چه خواهید کرد. پرونده قطوری که حاوی ۳۰ سال دشمنی، نفرت، سیاه نمایی، اعمال انواع فشارهای اقتصادی، تهدیدات و گهگاه تعرض نظامی بوده ولی در عمل هیچ طرفی نبسته و جز از دست دادن مهم ترین فرصت ها برای منافع و امنیت ملی دو کشور نتیجه دیگری نداشته است. شاید سیاست سازان امریکایی اکنون به این نتیجه رسیده باشند که ۳۰ سال سیاست خصومت و عدم احترام به منافع و امنیت ملی ایران نه تنها ایران را ضعیف نکرده یا از پا درنیاورده بلکه قوی تر کرده و امروز امریکا هزینه سنگین تری برای عادی سازی روابط با ایران باید بپردازد. شما هم از جایگاه فکری خودتان و هم از تجارب هشت سال خصومت فعال آقای بوش با ایران به این نتیجه رسیده اید که تنها راه جلوگیری از ضرر بیشتر، برقراری ارتباط فکری و مذاکره با ایران است. یقیناً این انتخاب درست ترین است زیرا راه دیگری باقی نمانده است. اما خواهش دارم از سر سیاسی کاری یا تفرعن به این سیاست تکیه ندهید زیرا به اندازه کافی در ایران بی اعتمادی نسبت به قول و عمل مسوولان امریکایی وجود دارد. این بی اعتمادی تنها مربوط به ۳۰ سال گذشته نیست بلکه ۲۵ سال قبل از آن هم دارای شاهد و مدرک است. به عبارت اگر بخواهید با زبان از بالا به پایین با ایران صحبت کنید راه به جایی نمی برید و تنها خصومت ها را عمیق تر می سازید. ایران از قرن ها قبل از کشف امریکا توسط کریستف کلمب وجود داشته و تا یوم القیامه هم ان شاءالله وجود خواهد داشت یعنی ایران یک دولت - ملت است که گذشت چند هزار سال این کشور را مجرب و آبدیده کرده است.
اگر به قراری که درباره ایران گذاشته اید، وفادار بمانید و راه دیپلماسی و مذاکره برای فتح باب با ایران را در پیش گیرید و در این مسیر، احترام به منافع و امنیت ملی ایران را در سر لوحه سیاست خود قرار دهید، ایران نیز پاسخ متقابل خواهد داد. کشور من قرن ها محل احترام به سایر ملل، همکاری، مساعدت و قبول مسوولیت های بین المللی بوده است. چرا ۳۰ سال هم این طرف سکه را امتحان نمی کنید؟ اگر به جای ساقط کردن ایرباس و کشتن ۲۹۰ مسافر بی گناه، ایرباس و بوئینگ به این کشور تحویل می دادید قطعاً مردم ایران رسم میهمان نوازی و احترام متقابل را به جای می آوردند. اگر به جای شعارهای توخالی آقای بوش مبنی برابر «برقراری دموکراسی در عراق به ترتیبی که رایحه آن از دمشق تا تهران بپیچد»، دست همکاری برای حل مشکلات منطقه به سوی ایران دراز می کردید یقیناً ایران هم تجارب همکاری در بوسنی و افغانستان را تجدید می کرد. خب نباید از این فرصت استثنایی که برای دو کشور پیش آمده به سادگی گذشت. هر دو طرف رسماً اعلام آمادگی برای مذاکره و اتخاذ راه دیپلماتیک کرده اند. جنابعالی هم که در میان انبوهی از مشکلات موجود امریکا و عدم توفیق سیاست های گذشته نسبت به ایران، شعار درستی را انتخاب کرده اید، پس آزمایش کنید، حداقل چهره منطقه را عوض کنید تا در حل سایر معضلات این منطقه هم موفق شوید. ایران به درستی کلید حل معضلات منطقه است زیرا دارای توانی بوده که قرن های گذشته ثابت کرده و اکنون هم نشان داده است.
اما آقای اوباما، دشمنان در لباس دوست اطراف جنابعالی فراوانند. نه تنها اسرائیل حضیض خود را در بهبود روابط ایران و امریکا می داند بلکه سایر بازیگران منطقه یی و جهانی هم همه امکانات مالی و سیاسی، بین المللی و لابی خود را در امریکا به کار می گیرند که جنابعالی در اتخاذ این سیاست ناموفق شوید. برخی از رهبران هم پیمان امریکا هم موفقیت خود را در غیبت امریکا در بازارهای ایران و در صحنه سرمایه گذاری نفت و گاز و صنعت ایران می دانند و لذا اکیداً راه را برای جنابعالی طوری روشن می سازند که همان خصومت های ۳۰ سال گذشته را ادامه دهید.
آقای اوباما، در انتخاب هوشمندانه جنابعالی که ضامن منافع و امنیت ملی دو کشور باشد باید به انتظار نشست.
دکتر علی خرم
استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بین المللی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید