یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رئیس


رئیس
سال تولید : ۱۳۸۵
محصول : ایران، کاراگاه آزاد فیلم
کارگردان : مسعود کیمیایی
تهیه‌کننده : مسعود کیمیایی
فیلمنامه‌نویس : مسعود کیمیایی
فیلمبردار : علیرضا زرین دست
هنرپیشگان : فرامرز قریبیان، لعیا زنگنه، امین تارخ، پولاد کیمیایی، مهناز افشار، اکبر معززی، حمید افشار، بهزاد اقطایی، ضیا همایون، امیرحسین رستمی، امیر رهبری و با حضور خسرو شکیبایی

عکاس : المیرا مقدم
طراح صحنه و لباس : کیوان مقدم
طراح چهره‌پردازی : عاطفه رضوی
صدا : اسحاق خانزادی
تاریخ شروع فیلم‌برداری : ۱۵ مرداد ۱۳۸۵
یادداشت : « رئیس » پس از « حکم » بیست و چهارمین ساخته مسعود کیمیایی است. در این فیلم که طبق معمول بر اساس فیلمنامه ای از خود کیمیایی ساخته شده پس از « تجارت » بار دیگر فرامرز قریبیان به عنوان قهرمان اصلی ایفای نقش کرده است. پولاد کیمیایی که پس از « تجارت » در فیلم « حکم » توانایی هایش را به معرض نمایش گذاشت در این فیلم در نقشی استثنایی ظاهر شده است.لعیا زنگنه و مهناز افشار برای اولین بار حضور در سینمای کیمیایی را تجربه می کنند.خسرو شکیبایی پس از « خط قرمز » (۱۳۶۱) و « حکم » (۱۳۸۳) برای سومین بار در نقش کوتاهی کیمیایی را همراهی کرده و امین تارخ که « سرب » (۱۳۶۷) ظاهر شده بود برای دومین بار در فیلمی از کیمیایی ظاهر شده است.


سیامک جوانی که تا زباله شدن رفته است، لیست بیست و پنج جوان در جیب اوست که باید به آنها مواد مخدر از نوع پیشرفته‌ترین تا قدیمی‌ترین برساند.رضا، پدر سیامک، بعد از چندین سال دوری از وطن برای پدری کردن می‌آید، در حالی که خودش هنوز یک فراری است . تنها دوست دوران جوانی او که بسیار با هم چرخیده‌اند، درس خوانده‌اند، سینما رفته‌اند و بیلیارد بازی کرده‌اند، شاید هنوز او را باور کند.رضای دیگر، دوستش، یک سرهنگ شاغل و تنهاست. زن سرهنگ با دو پسرش در یک حادثه از جهان رفته‌اند.
سرهنگ رضا را باور دارد که رضا قدیمی گناهکار نیست. آنچه میماند عشق و عاشقیت است . رضای گناه کرده، هنوز عاشق زن از دست رفته و سقوط کرده‌اش، می‌تواند او را ببخشد.سیامک کتابچه نام‌های مشتری همایش را می‌سوزاند، سیامک عشق را در میان نام‌های کتابچه‌اش پیدا کرده و خط زده است. عاشقان سیاه بخت، به دنبال قطره‌ای از زندگی از دست رفته‌شان میدوند . حتی جراح پیر شده‌ی تنهای یک دوره، عشق را بنیان تازه‌شان می‌داند. جراح می‌داند، عاقبت، شکستن « رئیس » است. رئیس در برج‌ عاج خود همه را میگرداند. فقط احساس زنده شده‌ی رفاقت دو رضای رفیق مانده است که سیلی هولناک می‌شود و دست رئیس را به دستنبد و سینه‌اش را به گلوله‌ می‌رساند. رضا پسرش را یافته است ...
اما ... قصه تمام نیست ... قطره‌های زهر ارزانند و در انتظار ... آنها.


همچنین مشاهده کنید