سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
پولدارترین های ایران کجا جمع میشوند؟
خیابان مطهری، روبهروی سنایی یک ساختمان معمولی قدیمی پنج طبقه با نمای سفیدی است یک تابلوی آبیرنگ قدیمی و کوچک سردر ساختمان نصب شده: «اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران.» همه چیز عادی به نظر میرسد. طبقه همکف مثل همیشه شلوغ است، اربابرجوع مثل هر اداره دیگری جلوی کیوسکها میروند و کارهای اداریشان را انجام میدهند.
اما پشت ساختمان در محل پارکینگ، گرانقیمتترین و لوکسترین ماشینهای تهران که تعداد بعضیهایشان در تمام کشور کمتر از ۱۰ دستگاه است یکی یکی وارد میشوند. از هر کدام یک نفر پیاده میشود. این یک نفرها، هر کدام مدیرعامل یا عضو هیأتمدیره بزرگترین شرکتها و مؤسسات اقتصادی و یا از سهامداران عمده بورس تهران هستند. و البته چند نفری را هم نمیتوان جزو پولدارترینها دانست. آنها به واسطه اطلاعات یا تخصصشان اینجا هستند.
یکی دکمه بالای پیراهنش را بسته و با محاسن بلند و تیپ سنتی، دیگری صورت اصلاح کرده، با کت و شلوار و کراوات از گرانترین برندهای اروپایی تن کرده است.
رفته رفته از ساعت یک و نیم تا ساعت دو بعدازظهر همه هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در طبقه پنجم جمع میشوند. ۴۰ نفر نماینده بخش خصوصی و ۲۰ نفر نماینده دولت. این جمع درباره اقتصاد ایران تصمیم میگیرد. دور هم جمع شدند. برای کسانی که به صندلیهای هیأت نمایندگان این اتاق تکیه زدند رقمهایی که جلویشان ۱۱ تا ۱۲ صفر باشد زیاد عجیب نیست.
● آغاز جلسه
ساعت دو هیاهوی اتاق فروکش میکند. جلسه معمولاً با سخنرانی رئیس اتاق بازرگانی یعنی«یحیی آلاسحاق» که در راس میز نشسته است شروع میشود. پیرمردی که موهایش را در این اتاق سفید کرده. یحیی آلاسحاق از قدیمیترین اعضای اتاق بازرگانی تهران پس از انقلاب است و به گفته خودش عضو هیأتمدیره بیش از دهها شرکت است. فکرش را بکنید، هزار شرکت!
باور کنید یا نه هیچ کدام از پولدارترینها شاخ و دم ندارند، آدمهای عادی با ظاهر عادی. دور تا دور افراد جالبی نشستهاند. کسانی که مردم بعضی از آنها را نه با عنوان عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی، بلکه با عناوین دیگری میشناسند. اشتباه نکنید، صفاییفراهانی برای ورزش اینجا نیامده. ایرج حسابی، پسر دکتر حسابی، بنیانگذار دانشگاه تهران که همیشه در مورد فعالیتهای اقتصادی او شایعه بوده و هست و او هم همیشه تکذیب کرده. مهرعلیزاده، نامزد دوره پیشین ریاست جمهوری هم اینجاست. عسگراولادی از اعضای معروف مؤتلفه کسی که پسته ایران را در تمام دنیا با نام او و شرکت حساس میشناسند. حتی پسر شهید مفتح، محمد صادق مفتح هم حضور دارد.
جالب است که بعضی از آنها بیرون از اتاق بازرگانی دارای گرایشهای سیاسی کاملاً متضاد با هم هستند، اما تا به حال در اتاق بحث سیاسی خاصی شکل نگرفته است. همه این افراد در اتاق بازرگانی به یک چیز فکر میکنند «بخش خصوصی». در مورد مسائل اقتصادی آنها ترجیح میدهند با هم همکاری کنند و گرایشات سیاسیشان را به بعد از جلسه هیأت نمایندگان منتقل کنند.
اصلیترین کار اتاق بازرگانی، ارتقای بخش خصوصی از طریق برنامهریزی، ارائه پیشنهاد و راهکاری و یا اعمال فشار با اهرمهای خاص و لابیهای قدرتمند اقتصادی است که البته مورد آخر زیاد به صورت رسمی انجام نمیشود. هر کدام از اعضای اتاق نماینده یکی از بخشهای بازرگانی، صنعت و معدن هستند. آنها مشکلات بخش مربوط به خود را در این جلسات عنوان میکنند و احتمالاً در حاشیه جلسات که بعضاً از خود جلسات مهمترند به نتایجی میرسند. بعد از آن با اعمال قدرت به دولت و یا مجلس از طریق تصویب قوانین و یا آییننامهها مشکلات بخش خودشان را برطرف میکنند.
بعضی وقتها هم به سیاستهای مالی و اقتصادی دولت که با منافع بخش خصوصی در تقابل هستند انتقادهایی میکنند. این انتقادها میتواند به نحوه نوشتن بودجه باشد و یا عملکرد گمرک و... به هر حال پرونده تا زمانی که مشکل برطرف نشود و یا وزیر یا مسئول مربوطه به اتاق نیاید و پاسخگوی آنها نشود بسته نخواهد شد.
● نشستهای صبحانه
اینجا رسم و رسومات خاصی دارد و اعضای آن با این رسوم به خوبی آشنا هستند. همین رسم و رسومات و حاشیههای جلسات هستند که بخش عمده تصمیمگیریهای کلان اقتصادی کشور را تعیین میکنند.
۴۰ نفر نماینده بزرگترین اتاق بازرگانی خاورمیانه کنار هم قدرت زیادی دارند. این ۴۰ نفر بیخودی دور هم برای گپ جمع نمیشوند، هر وقت آنها دور هم جمع میشوند میخواهند مانعی را برطرف کنند.
وقتی یک وزیر یا مسئول بخش دولتی برای صبحانه به اتاق بازرگانی دعوت میشود، خودش باید بداند چه اتفاقی در حال شکل گرفتن است. دعوت برای صبحانه از آخرین مراحل اعمال قدرت اتاق بازرگانی به شمار میرود. او را برای صرف صبحانه دعوت میکنند. روی میز چای شیرین و نان و پنیر و کره و مربا... هست. اما این نشست فقط برای صرف صبحانه تشکیل نشده. مهمان صبحانه بعد از پایین رفتن اولین جرعه چای شیرین از گلویش سیبل انتقادهای نمایندگان بخش خصوصی میشود. به هر حال نشست صبحانه آخرین نشست خواهد بود، تا موقع صرف ناهار به هر شکلی که شده مشکل حل شده است. بعضی از تغییرات ناگهانی که از رسانهها به اطلاع مردم میرسد، از همین نشستهای صبحانه نشأت میگیرند. آخرین نشست صبحانه با دعوت از منوچهر متکی، وزیر امور خارجه برگزار شد و نتیجه هم رضایتبخش بود!
اما اتاق همیشه این قدر خشک و جدی نیست. اگر یک تاجر یا سرمایهدار ورشکسته شود، رسم دیگر اتاق یعنی گلریزان برای او اجرا میشود. اعضای هیأت نمایندگان هر کدام به روش خاصی به او کمک مالی میکنند تا بتواند دوباره فعالیت خودش را ادامه بدهد.
● پولدارترینها
چون از ابتدا در ایران مستقیم و غیرمستقیم و در عرف جامعه ثروتمند بودن به صورت یک ضد ارزش معرفی شده، پولدارترینهای ایران علاقه زیادی به معرفی خود ندارند. دلیل دیگر هم این است که سیستم مالیاتی ایران مثل خیلی از کشورهای دیگر شفاف نیست. مثلاً در آمریکا به دلیل سیستم مالیاتی شفاف پولدارترینها مشخص میشوند، اما در ایران هیچ کس نمیداند پولدارترین شخص چه کسی است.
ممکن است با دسترسی به اطلاعات بورس تهران و از روی سهام عمدهای که یک شخص در شرکتهای مختلف دارد و یا از طریق درآمد کارخانه و یا شرکت یک فرد بتوان میزان سرمایه او را حدس زد، اما تعیین پولدارترین کار سادهای نیست.
اما یک چیز مشخص است، پولدارترینهای ایران در پایتخت ایران هستند و پولدارترینهای پایتخت در اتاق بازرگانی پایتخت یعنی اتاق تهران جمع میشوند.
اینجا همه هستند، از هر صنعت و صنفی، بزرگترین آنها بهعنوان نماینده طیف خودش در اینجا حضور دارد.
▪ علاء میرمحمدصادقی نماینده بخش معادن، کسی که همه او را بهعنوان پدر گچ و سیمان کشور میشناسند. اولین صندوق قرضالحسنه انقلابی را ۳۸ سال پیش در مسجد لرزاده تأسیس کرد. او بنیانگذار سازمان اقتصاد اسلامی است که روزی قرار بود بانک خصوصی بازاریها باشد اما با تهدید به استعفای ۷ عضو کابینه دولت موقت، به محاق تعلیق رفت تا سرانجام در دولت احمدینژاد به بانک قرضالحسنه تبدیل شد.
▪ پدرام سلطانی نماینده بخش بازرگانی، جوانترین عضو اتاق، شخصی که با وجود جوان بودن بهعنوان یکی از بزرگان بخش خصوصی پتروشیمی معروف است.
▪ محمد صدرهاشمینژاد، از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأتمدیره همان بانک، عضو هیأتمدیره شرکت ساختمانی استراتوس، کسی نمیداند او چقدر ثروت دارد، اما در زمینه ساختمانسازی و بازرگانی از بزرگان به شمار میرود.
▪ محمد شمس اردکانی، مدیرعامل یک شرکت بزرگ خودروسازی و از فعالین بنام صنعت خودروسازی خصوصی در کشور.
▪تقی بهرامی نوشهر، پدر خوانده فولاد کشور، مؤسس چندین شرکت بزرگ فولاد و فعال این صنعت. محسن خلیلیعراقی نماینده بخش صنعت، مدیرعامل شرکت بزرگ بوتان.
▪ شاهرخ ظهیری، پیشگام صنایع غذایی در کشور و بنیانگذار کارخانههای مهرام. عباسعلی قصاعی نماینده بخش صنعت، از بازماندگان خاندان بزرگ سرمایهدار قصاعی و از بزرگترین فعالان صنعت چینی در کشور.
▪ مهدی جاریانی نماینده بخش صنعت، عضو هیأتمدیره تولید مواد اولیه داروپخش و تولی پرس و از بزرگان صنعت شویندهها.
▪ مهدی بهرامی ارض اقدس نماینده بخش بازرگانی، از مدیران ارشد حیات نو و مشاور شهردار تهران.
علینقی خاموشی که کسی بعد از انتخابات اخیر اتاق بازرگانی او را در جلسات ندیده است! مدیرعامل کارخانجات پوشاک جامعه.
▪ محسن صفاییفراهانی نماینده بخش بازرگانی عضو ارشد گروه استراتوس پارس، دوست و از شرکای اصلی محمد صدرهاشمینژاد.
▪ محسن مهرعلیزاده، نماینده بخش صنعت از طرف مؤسسه اندوخته (سرمایهگذاری) شاهد وابسته به بنیاد شهید، و مشاور رئیسجمهور اسبق.
▪ احمد پورفلاح نماینده بخش صنعت و مدیرعامل شرکت بزرگ تأسیساتی سکو ایران.
▪ مسعود دانشمند نماینده بخش بازرگانی، دارنده یک شرکت بزرگ حمل و نقل دریایی و تنها دوست کراواتی علینقی خاموشی.
▪ اسداله عسگراولادی، از اعضای بنام مؤتلفه، رئیس اتاق مشترک ایران و چین، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است.
▪ احمد امیراحمدی نماینده بخش صنعت، کشتیگیر قدیمی با گوشهای شکسته که بهعنوان پدر سرب و روی کشور شناخته میشود.
● منجیان اتاق
داستان درگیری میرحسین موسوی و اتاق به خوبی جایگاه و قدرت آن را مشخص میکند. البته درگیری میرحسین موسوی آخرین درگیری جدی با اتاق بود. بعد از انقلاب گروهی از انقلابیون تصمیم گرفته بودند که تالار بورس و اتاق بازرگانی را بهعنوان مظاهری از اقتصاد امپریالیستی تعطیل کنند، اما این اتفاق نیفتاد. کسی هم نمیداند چطور این اتفاق نیفتاد!
در زمان جنگ یکبار دیگر اتاق تهدید شد. میرحسین موسوی سیاستمدار چپگرا و نخستوزیر وقت در زمان جنگ، دستور داد اتاق بازرگانی را برای اسکان جنگزدهها خالی کنند. اما گویا کسانی قدرتمندتر از میرحسین موسوی هم بودند. آلاسحاق، خاموشی، نقرهکار، راسخ نهاوندیان و... منجیان اتاق بازرگانی بودند. آنها در پاسخ نامه میرحسین موسوی نوشتند که امکان چنین کاری وجود ندارد و اتاق بازرگانی جای اسکان جنگزدهها نیست. میرحسین موسوی هم دستور داد با بلدوزر اتاق بازرگانی را با خاک یکسان کنند، چون به نظر او ساختمانی که نشود در آن جنگزدهها را اسکان داد باید خراب میشد.
اما باز هم لابیهای قدرتمند اتاق بازرگانی کار خودش را کرد. اتاق بازرگانی که در آن زمان خاموشی رئیس آن بود خراب نشد و هنوز هم پابرجاست. این روایت غیررسمی به شکلی غیررسمی هم خاتمه یافت. به هر حال اتاق بازرگانی حتی با دستور مستقیم نخستوزیر وقت هم به تعطیلی کشیده نشد. بعد از آن در دولتهای بعدی و به خصوص در دولت هاشمی اتاق بازرگانی رشد بیشتری کرد.
نویسنده : امیرهادی انواری
منبع : چلچراغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست