دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
کنکور گلوگاهی برسر راه جوانان
میتوان کنکور را به مثابه گلوگاهی دانست که این گلوگاه به مانند سدی آهنین جلوی راه علاقهمندان به علم و دانش را بسته و اجازه ورود به عرصه تعلیم را از آنها گرفته است و مدتهاست که علاقهمندان برای ورود به عرصه علم و دانش با صفهای طویل در پشت چراغهای قرمز جادهی این گلوگاه متوقف شدهاند، و روز به روز متولیان علایم خطر بیشتری را نصب مینمایند که با این حال تمام جوانان و علاقهمندان به علم و دانش در انتظار چراغ سبزی جهت عبور از این جاده و واراد شدن به عرصه علم و دانش هستند.
باید گفت، این محدودیت که در کشور به عنوان یک قانون ثابت به تصویب رسیده و عمل کردن به آن سالهاست که قطعی شده است، مشکلات متعددی را برای جوانان ایجاد کرده و نه تنها جلوی پیشرفتهای متعالی را از جوانان ستانده، بلکه مقوله پسرفت را در این زمینه برای جوانان بوجود آورده است. بنابراین بایستی چارهای اندیشید و این فضای مسموم و ناهموار را به فضایی سالم و هموار مبدل کرد تا جوانان با آرامش خاطر بهتری بتوانند تحصیل نمایند و سوابق درخشان فرهنگ کشور را بیش از پیش گسترش داده و آینده آن را تضمین کنند.
آنچه در جوامع بینالمللی مشهور است و بر آن تأکید موکد میکنند، جامعهی جوان است، لذا اکثر قریب به اتفاق جوامع جهانی برای رسیدن به قلههای پرافتخار علم و دانش روشهای معقولی را در دستور کار داشته و دارند و توانستهاند راههای کوتاه را برای رسیدن به این قلل، انتخاب و به آنها دست یابند، لذا جهت رفع این مشکل و توسعه آن مبنی بر برگشتن این فرهنگ به مکان اولیهاش باید از فرهنگ غنی و پربار کشور و قوانین و مقررات لحاظ شدهی لازم فرهنگی جهان که مرتبط و سازگار هستند، بهره جست و جامعهای جوان و مستعد را در پیکره این فرهنگ جای داد که حق هم همین است، چون اصولا با قدم گذاشتن در جاده منطق باید پذیرفت که در هر جامعهای جوانان حرف اول را برای بسترسازی آینده آن جامعه میزنند و تاریخ جهانی نیز بر این امر مهر تأکید و تأیید زده است، ولی متأسفانه بجای اینکه با تلاش مضاعف و برنامههای حساب شده به علم و دانش و فناوری جامعه رونقی چشمگیر بدهیم و برای بهرهبرداری از آن علم منطق را با جان و دل پذیرا باشیم، سالهاست که در برخی موارد نوآوری و مرحله آبادانی و توسعه را به فراموشی سپردهایم و به مرحلهای رسیدهایم که در اغلب امور تخریب و مجدداً بازسازی را در دستور کار خود قرار میدهیم که هزینههای هنگفت و کمرشکنی را هم تا به حال متحمل شدهایم. به عنوان مثال اگر بخواهیم به تنهائی همایشهایی را که در خصوص مسئله کنکور در طول سالهای متمادی انجام گرفته را به حساب آوریم و ارزشهایی ریالی زیادی که صرف این قضیه شده را جمع بزنیم، شمارش آن برای هر فرد عاملی مشکل است. جالب اینجاست که تاکنون هم نتیجه مثبت و حائز اهمیتی را از این همایشها و هزینههای مصرف شده؛ نگرفتهایم و در عوض پیامدهای نامطلوب موارد ذکر شده هنوز هم در بطن جامعه فرهنگی ما احساس میشود.
در عین حال کشور ایران از موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بالائی برخوردار است و هرگونه آزمایشی در چنین کشوری قطعا جواب مثبت را به همراه خواهد داشت، پس قرار دادن کشوری با این ویژگیها و امکانات در یک مدار بسته، بیشک از منطق بدور است و چالشها و خسرانهای زیادی را منبعد برای کشور دربر دارد. از طرفی اگر معقولانه به قضیه بیندیشیم، باز زبان عقل به ما فرمان میدهد که بستن دایره علم و دانش و محدود کردن آن نه تنها به صلاح نیست، بلکه سیل مخالفتهای جامعه جوان را نیز تشدید میکند. از آن سوی قضیه هم نیازی به هزینههای تشریفاتی و بیثمر نداریم و تاکنون از این هزینهها نتیجهی مثبتی عاید ما نشده است.
لذا مواردی که بایستی به آنها اشاره نمود، یکی قرآن است که صراحتا در سوره جمعه آیه۲ میفرماید: «هموست که رسولی از میان قوم بیکتاب برانگیخت تا آزمایش را بر آنها بخواند و منزهشان دارد و کتاب بر آنها بیاموزد، اگرچه بیش از آن در گمراهی بودند».
بنابراین با توجه به مفهوم آیهی قرآن در مییابیم، برای توسعه علم و دانش نیز دین اسلام نیز محدودیت نگذاشته و شرایط را برای تعلیم و تعلّم فراهم کرده است. در ضمن کشور ایران دارای حکومتی مذهبی است و قوانین آن نشأت گرفته از قانون اسلام ناب محمدی(ص)است و به یقین باید براساس آن عمل نماید و آیه مذکور کاملا این موضوع را تأیید کرده است. فلذا جهت گسترش علم طبعا نیاز به ثروت نیز احساس میگردد به طوری که علم و ثروت هم مرز و براساس نیاز ارتباط تنگاتنگی را با همدیگر دارند و با کمرنگ شدن یکی تأثیر آن در دیگری حتمی است و قرآن نیز در خصوص علم و ثروت تأکید فراوان نموده که تدوین برنامههای حساب شده؛ جهت رونق این دو امر بدیهی به نظر میآید.
دیگر اینکه، نظام فرهنگی کشور نیاز به یک انقلاب فرهنگی و پیریزی یک طرح جدید جهت ترقی و تعالی در عرصه جهانی دارد و در زمانی میتوانیم استقلال و خودکفائی فرهنگی خود را به معرض نمایش بگذاریم که فاصله طبقاتی خود را از لحاظ فرهنگی و علمی با جوامع جهانی کم کنیم، که برای این کار نیاز به برنامههایی اصولی و سمبلیک است و این برنامهها باید طوری تنظیم و تدوین شوند که بوی تجدد فرهنگی آنها بر مشام جامعهی جوان برسد. ولی متأسفانه تاکنون اقدامات آنچنانی که صدای آن به گوش جوامع توسعه یافته برسد، انجام نپذیرفته است و اگر کاری انجام پذیرفته، جوابگوی فضای وسیع جوامع جهانی نیست.
کما اینکه با برگشت به عقب ملاحظه میکنیم، انقلاب صنعتی در اروپا تأثیر بسیار منفی را برای جامعه علمی و فرهنگی ما و تأثیر مثبت و پرباری را برای خود به ارمغان میآورد، جامعهای که در اوج قدرت و عظمت علمی و فرهنگی میزیست و ابوریحانها- ابوعلی سیناها- خیامها- حافظها- سعدیها و صدها دانشمند بزرگ را در دامن خود چه در داخل و چه در خارج از کشور میپروراند، به جامعهای مبدل گردید که قافلهی علمی و فرهنگی و فلسفی آن از راه اصلی دچار مشکل میشود که جوامع اروپائی نیز از فرصت استفاده کرده و این قافله را غارت مینمایند و هنوز هم این قافله غارت شده و عریان نتوانسته مشکل اساسی خود را پیدا کند، لذا نباید بگذاریم که ما را بر مرکب فرهنگی خود سوار کنند و افسار آن در دست خویش باشد که هر لحظهای که مایل باشند بتوانند ما را از مرکب خود پیاده کنند که مجبور شویم راههای طویل فرهنگی و علمی را پیاده طی کنیم. گذشته از این موارد باید تقبل کرد، آنچه که در حال حاضر موجودیت خود را اعلام کرده است از توان کافی برخودار نیست، در حوزه دانشگاهی نیز متصدیان امر بصورت ساختاری و هدفمند تخم فرهنگ را بارور نکردهاند، بطوری که امروزه خیلی از کمی و کاستیها در آن به چشم میخورد، هرچند در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه خدمات فرهنگی میمونی انجام گرفت و امیرکبیر با اقدامات قابل ملاحظه خود برگ زرینی را در دفتر تاریخ فرهنگی کشور جای و به ثبت رساند که میتوان جرقه روشنفکری و تأسیس«دارالفنون»و روزنامههای آن زمان و افرادی از قبیل میرزاملکمخان و آخوندزاده و سایرین که جهت تحصیل به فرنگ اعزام شدند، اشاره نمود، اما باید اذعان داشت این کارها براساس شرایط و ضوابط و منافع آن زمان انجام میگرفت و دارای محدودیتهای خاص خود بود، به تعبیری باید گفت بر روند علم و دانش جهت گسترش، آن هم بصورت بنیادی کاریهای چشمگیری انجام نگرفت. در زمانهای دیگر نیز میتوان به همین منوال مسایل را ملاحظه کرد، کما اینکه صاحبان امر یا آنچنان به دنبال گسترش و آبادانی جامعه نبودهاند و بستر لازم را برای جوامع بعدی آماده نکردهاند و یا جوامع بعدی نسبت به قدمهای مثبتی که برداشته شده، تعدی کردهاند و به دنبال اجرای برنامههای مختص به خود بودهاند و یا نخواستهاند، قدمهای مثبتی را برای آیندگان خود بردارند و امروزه نگاههای تیز بین جوامع فرهنگی و علمی جهانی تصویر ما را در دسترس دارند و با شناختی که از آن پیدا کردهاند، هر موقعی که میل کنند، انگشت مسموم خود را بر ضعف ما میگذارند و حتی میتوانند توانائی دفاع را از ما برای حفظ کردن فرهنگ خود بستانند که باید تاوان ندانمکاریهای پیشینیان را تقبل نمائیم.
با این تفاسیر در بطن جامعهی جوان امروز که بشدت علاقهمند به ادامه تحصیل هستند و از کمبود ارتقاء علمی و فرهنگی رنج میبرند، باید برنامههائی را قرار داد که این برنامهها بتوانند جوابگوی خواستههای این جوانان جهت راه یافتن به حوزه دانشگاه باشند. در قدیمالایام گفتهاند«هرکس بامش بیش برفش بیشتر»از این ضربالمثل در خصوص بحث فراروی میتوان ارتباط موضوعی نزدیکی را استنباط نمود؛ چون با یک نگاه معقولانه میتوان دریافت که اکثر قریب به اتفاق جامعه جوان و حتی غیر جوان کشور علاقه وافری را جهت ادامه تحصیل برای کسب قلل پرافتخار علم و دانش از خود نشان میدهند و در این زمینه قصور و یا محدودیتی در کنه این جامعه احساس نمیشود.
بنابراین باید- مکانها- شرایط آموزشی و فرهنگی- امکانات مالی و سرمایههای متخصص انسانی و سایر موارد و شرایط لازم را رونق و بسط داد و فضای وسیعی را برای جوانان علاقهمند به وجود آورد که با گسترش بام فرهنگی مسلماً در آسمان فرهنگی کشور سرمایههای ملی بیشتری بر این بام خواهد نشست و با این کار مکان فرهنگی را وسیع و پربارتر خواهیم دید.
براین اساس آنچه حس میشود و نیاز مبرم است، ثروت بوده که در پیشرفت علم ضروری است و با توجه به سیستماتیک جوامع صنعتی در جهت رشد فکری جوامع بشری از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند و آن را به عنوان یک پروسه عظیم و یک سیل خروشان در سر فصل امور اجرائی خود قرار دادهاند، که کشور ما نیز بایستی براساس همین اصول و قواعد موجود عمل نماید.
از سوی دیگر نیز منطق هر انسانی به علم و ثروت پاسخ مثبتی را داده و چون این دو بیپایان و ارضاءنشدنی هستند؛ با این حال لزومی ندارد، دایره علم و دانش را تنگ و برای آن محدودیت قایل شویم، بلکه باید روزبهروز این دایره را وسیعتر کرده و فرهنگ نامحدودی را برای آن مدنظر داشته باشیم.
چونکه در جامعهای که سکاندار علم و فرهنگ جهان بشمار میآمده و در قدیمالایام پهلوانان مقتدر این عرصه را بر زمین کوبیده است، بالطبع نباید امروزه عرق شرم را در مقابل حریفان شکست خورده خود بریزد و اگر نیم نگاهی به جوامع جهانی بیندازیم، این جوامع نسبت به سطح فرهنگی و علمی خود توجه خاصی را دارند و بودجههای کلان را صرف ساخت و ساز و ایجاد شرایط و امکانات لازم برای ارتقاء سطح علمی خود مینمایند که با این کار توفیقات زیادی را تاکنون بدست آوردهاند و این امر بر هیچ کس پوشیده نیست. با اینکه کشور ما از این قضیه- مستثنی است، که بایستی خود را از دایره فرمالیسم و دوگماتیسم موجود بیرون آورده و آسیبهای مشهود در پیکره این دایرهها را شناسائی کرده و با پیوستن به جامعهی جهانی که یک راسیونالیسم حقیقی است به مشکلات مذکور جامهی عمل بپوشاند و باید پذیرفت که جامعهی جهانی به مانند دریائی است که شناگران باید در جهت آن شنا کنند و هر شناگری برخلاف آن شنا کند؛ بیشک با موجها و طوفانهای هایل دریا مواجه خواهد شد و در نهایت در این دریای عظیم غرق میشود.
نبض کلام اینکه اگر به دنبال آرامش و نظم در جادهی پرترافیک علم و دانش هستیم و آرزوی احداث پل توسعه را برای آن در ذهن میپرورانیم و در کند و کاو برای رسیدن به قله قبلا فتح شدهی فرهنگی خود هستیم، بیگمان نیاز به برنامههای اساسی و کارآمد مبنی بر موقعیت زمانی جهان احساس میشود.
لذا نکات ذیل خالی از اهمیت و پیشرفت جامعه فرهنگی و علمی کشور نخواهد بود.
۱) دانشگاههای ملی و آزاد و سایر دانشگاهی جامعه ایران از ثبات آنچنان مطلوبی برخوردار نیستند که این بیثباتی در طول سالهای اخیر بیشتر به چشم میخورد. مسئولین کشور ما بخصوص وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری و سازمان سنجش و سایر ادارات ذیربط باید دست همبستگی و وحدت را در دست هم بفشارند و با خود عهد عمل بسته و به آن واقف باشند و موقعیتهای بهتری را برای جوانان جهت تحصیل ایجاد نمایند تا روزبهروز بر مشکلات و خواستههای فرهنگی و علمی جوانان اضافه نشود. در طول ۲۷سال دائما در جلسهها- کنفرانسها و فستیوالهای ویژه که از حد شمارش گذشتهاند، وعده و وعیدهای فراوانی را جهت احداث بسترهای مناسب مبنی بر ادامه تحصیل جوانان داده میشود، اما تاکنون این جلسات پرهزینه و کمرشکن غیر از ضررهای اقتصادی و فرهنگی چیزی دیگری را دربر نداشته است و باید چارهای برای رفع این مشکل پیدا کرد.
۲) مسائلی از قبیل امتحان و یا معدل کتبی دوره متوسطه و پشت کنکور ماندن برای چندین سال و مواردی از این قبیل هیچ دردی را تاکنون دوا نکرده و اگر به همین روش پیش برویم، بدون تردید جامعه به سمت بایکوت شدن فرهنگی و علمی سوق مییابد که باید این حصار را شکست و برای علاقهمندان فضای وسیعی را درنظر گرفت.
۳) طرح ۳۰۰سوال و یا کمتر یا بیشتر که با سلایق شخص و دیدگاه افراد خاص برای راه یافتن به دانشگاه انجام میپذیرد، سنجشی درست و خالی از نقص نیست، بلکه هزاران ایراد وانتقادات سازنده را میتوان برآن گرفت و باید از معیارهای اصولی دیگر نیز بهره گرفت.
۴) طرح سئوالات دنبالهدار- گنگ و شبیه به هم با زمان محدود که هر فردی را با مشکلات روحی و روانی و جسمی، کما اینکه در حد بسیار مطلوبی آگاهی داشته باشد؛ نمیتواند جوابگوی علاقهمندان به دانش باشد و آنان را در مخمصه قرار داده و روحیه امتحان را از آنان بارها گرفته است. سئوالی که مرا بیاختیار به یاد این لطیفهی نغز میاندازد.
«مسابقهای بین سه نفر برگزار شد که به دو نفر برنده ی مسابقه جایزهی ویژهای تعلق میگرفت، از نفر اول پرسیدند، جنگ جهانی در چه سالی به اتمام رسید؟ پاسخ داد ۱۹۴۵. از نفر دوم پرسیدند؟ آمریکا بمب اتمی خود را بر علیه چه کشوری استفاده کرد؟ پاسخ داد: ژاپن. نوبت به نفر سوم رسید، از آن پرسیدند؟ در بمباران اتمی شهر هیروشیما صدهزار نفر کشته شدند، اسم آن صدهزار نفر چه بود. لطیفهای که میتواند مفهومی لازم را در خصوص امتحان کنکور دربر داشته باشد.»
۵) شرایط آموزشی و فرهنگی- اقتصادی- تفریحی- سرمایههای متخصص انسانی- ایجاد امکانات دانشگاهی- جداکردن سهمیههایی که در اولویت قرار دارند و موقعیت را برای افراد دیگر تنگ نمودهاند و اختصاص جایگاهی مخصوص و مجزا با بودجه خاص خود جهت ادامه تحصیل این افراد که از خانوادههای شهدا و جانبازان و اسرا و غیره میباشند و جامعه ما بعنوان یک آرمان ملی آنها را میشناسد که با این کار حق آنها نه تنها ضایع نمیشود بلکه از موقعیت بهتر و آزادتری برخوردار میشوند و از طرفی شرایط افراد دیگر نیز برای راهیابی به دانشگاه بهتر و آسانتر خواهد شد.
۶) برداشتن کنکور و بهاء دادن به جوانان جهت ادامه تحصیل با مهیا کردن شرایط و امکانات و تعلیم دادن درست، بطوریکه فرد بعد از فارغالتحصیل شدن در رشته خود هیچگونه مشکلی را برای خدمت به جامعه نداشته باشد.
۷- ایجاد اشتغال برحسب رشته تحصیلی خود که باید جامعه از لحاظ اقتصادی کارهای زیربنائی لازم را انجام دهد و جوانان بلافاصله بعد از بیرون آمدن از دانشگاه مورد استفاده بهینه جامعه در تخصص و فن خود قرار گیرند.
۸) تعیین مبلغ ثابتی جهت اخذ از ه وارد دانشگاه میشوند که طبقات مالی مختلف جامعه نیز توانائی پرداخت آن را داشته باشند و از طرفی برداشتن هزینههای هنگفتی که برای دانشجویان دانشگاه ملی با مقدار اندکی که سالانه به دانشگاه وارد میشوند، بیشک جوابگو و بازتاب لازم را خواهد داشت و این امر کمک بزرگی را به دولت جهت سرمایهگذاری برای رشد و توسعه فرهنگی مینماید.
۹) شکستن قفل محکم و زنگار زدهی درب ورودی دانشگاهها و فراهم کردن شرایط جهت وارد شدن علاقهمندان به دانشگاه برای تحصیل و بیرون آمدن آنها به نحوی که کاملا آبدیده و شایستگی کار را در رشته مختص به خود داشته باشند.
۱۰) قیاس فکری- روحی- جسمی- تخصصی و هوشی افراد و گماشتن آنها براساس رتبههای کسب شده در رشتهای که با شرایط ذکر شده آنها همگن باشد و نگاهی منطقی به جاده هموار مدرک گرائی که جاده رشد و توسعه فرهنگی و علمی کشور را ناهموار کرده- که بیشتر با عدم پختگی آنهم در کار علمی رنج میّبرند و باید آموزشهای لازم را به آنان داد.
امیدوارم، مسئولین این امر برای به اهتزاز درآوردن پرچم علم و دانش پرافتخار کشور ایران برنامههائی صحیح و اصولی را تدوین نمایند تا بتوانیم جایگاه خود را بیش از پیش بدست آوریم و با این حرکت به قول معروف:
سرشت از زخم پاک کردن چه حاصل علاجــی کــز دل پــر خونــم کـن
البته بدون برنامه و فکر درست نسخه پیچیدن هم فایدهای ندارد.
چاپ سال ۸۵ در روزنامه ی مردم سالاری
عابدین پاپی
منبع : مطالب ارسال شده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست