دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
خردمندی سنگپاد اقتصاد
در قرون وسطی تفاوت میان کشورهای خاور زمین از جمله ایران... با کشورهای باختر زمین - مانند انگلستان - به رنگ پوست، مو و چشم مردم منحصر میشد. اگرچه تفاوتهای اقلیمی و فرهنگ نیز محسوس شد. اگرچه تفاوتهای اقلیمی و فرهنگی نیز محسوس بوده ولی تفاوت چندانی در قدرت نظامی، قدرت سیاسی، صنعت، پزشکی، معماری و توانائیهای علمی میان کشورهای شرق و غرب وجود نداشت.
پیش از دورانی که به عصر روشنگری معروف شد، باختر زمین با یک زاویه بسیار کوچک راه خود را از خاور زمین جدا کرد. این زاویه که در آغاز بسیار کوچک مینمود، ”خردهگرائی“ یا ”عقلانیت“ نامیده میشد. پس از این تحول روز به روز فاصله باختر زمین از خاور زمین بیشتر و تفاوت در قدرت نظامی، سیاسی، علمی و صنعتی آنها افزونتر گردید.
در عصر روشنگری مبانی نظری خردگرائی رفته رفته پیشرفت میکرد و در همه سطوح آموزشی باختر زمین ترویج میگردید تا جائیکه ”خردگرایان“ اصول استوار و یکسانی برای خردمندی قابل شدند و بر این باور بودند که این اصول در سرتاسر کرهزمین و در همه جوامع بشری مصداق دارد. این پدیده ”خرد جهانی“ نامیده شد.
شاید خردگرائی پرقدرتترین مکتب فلسفی باشد که تاکنون در باختر زمین پدید آمده است. از اینرو فیلسوفان، نویسندگان و دانشمندان بیشماری در همه کشورهای اروپائی به اصول خردگرائی گرویدند و آثار فراوانی از خود بهجا گذاشتند تا دورانی که ما زندگی میکنیم، عمر این فلسفه نیز بسیار طولانی بوده است.
چند قرن از هنگام پیدایش یا بهتر است گفته شود پیدایش مجدد فلسفه خردگرائی میگذشت که برخی از اندیشمندان آئینهای گوناگون علمی، پارهای از اصول آن را مورد تردید قرار دادند. ولی خردگرائی از چنان استحکامی برخوردار بود و چنان پیشرفتی در همه زمینههای زندگی بشر ایجاد کرده بود که خردهگیریهای فیلسوفان و دانشمندان جدید مانند آن بود که یک کوچکی از کوه بزرگی برداشته شود. انتقادهای مهمی که بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان دهههای اخیر از اصول خردگرائی بهعمل آوردند، تنها به همان اندازه از شکوه و عظمت خردگرائی میکاست که برداشتن ریگی از کوهی. سرانجام مردی بهنام زیگموند فروید نظریات تازهای مطرح کرد. شاید تأثیرگذارترین بخش از نظریات فروید موضوع ”ناخودآگاه“، هنگامیکه تکامل یابد و به بلوغ برسد - به چالش بزرگی برای فلسفه خردگرائی تبدیل میشود. چیزی نگذشت که دستاوردهای فروید به یک شاخه جدید علمی بهنام ”روانکاوی“ تبدیل شد.
کمترین ارمغان روانکاوی برای بشر این بود که این توهم را از میان برد که هر انسانی در هر زمان و مکانی میتواند خردمند باشد، رفتارهای خردمندانهای بروز دهد.
فروید و شاگردانش افسانه خردمندی انسانی را که غرایز ارضاء نشده دارد، برای همیشه باطل کردند. از اینرو اندیشه ”خرد جهانی“ نیز بهدست فراموشی سپرده شد. دیگر هیچکس از انسانی گرسنه یا خشمگین یا تحقیر شده، انتظار ندارد که همانند انسان سیر، دارای آرامش و برخوردار از عزتنفس و دارای احترام اجتماعی بیندیشد و ”کنشهای خردمندانه“ بروز دهد.
پس از فروید نیز برخی از فیلسوفان، روانکاوان و جامعهشناسان معاصر پارهای از اصول ”خردگرائی“ را مورد انتقاد قرار دادند، ولی بهنظر میرسد ”خردگرائی“ آنچنان بستر همواری برای رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای باختر زمین فراهم آورده است که هیچکس نمیتواند از شکوه و عظمت آن چیزی بکاهد، که فراتر از ریگی یا حداکثر سنگی باشد که از کوهی برداشتهاند.
در این نوشتار مفاهیم خرد و خردمندی بررسی میگردد و از لایهها با انواع گوناگون خرد یاد میشود. با چنین پیشدرآمدی رفته رفته خردگریزی خاور زمین، خردگرائی باختر زمین و پیامدهای آن بررسی خواهد شد.
● خردمندی چیست؟
از آنجا که در همه ادیان مکتب اخلاقی و فلسفی، و اصول تعلی و تربیت، خردمندی با عقلانیت مورد ستایش و سفارش قرار گرفته، بهنظر میرسد لزومی در بیان اهمیت خرد و ستایش خردمندی نباشد. ولی در مقابل این حسن، بهکار بردن مکرر واژه خردمندی با تعقل یک عیب هم داشته است و آن اینکه تکرار بیش از حد این واژه در متون و گفتوگوها خردمندی را به یکی از بدیهیات تبدیل کرده است و چنانچه میدانیم سخن گفتن از بدیهیات بسیار دشوار است.
همه ما صدها گزاره (جمله) و صدها گفته را خوانده یا شنیدهایم که ما را به خردمندی دعوت یا به اجتناب از غرایز تشویق کردهاند، ولی ممکن هیچ گزاره و گفتاری درباره مفهوم یا تعریف خردمندی نشنیده باشیم زیرا همواره آن را بدیهی تلقی کردهاند. از اینرو شاید بهتر باشد که یک تعریف دقیق از خردمندی به یاری تعریف ضد یا اضداد آن انجام پذیرد، زیرا معمولاً همه پدیدهها با بررسی اضداد آنها بهتر شناخته میشوند. پس باید به جستوجوی واژههای ضدخردمندی پرداخت. عمده واژههای ضدخرد عبارتند از دیوانگی، نادانی، کمهوشی، ندانمکاری، پریشانی و جهالت. هنگامی که واژه خردمندی در برابر هر یک از این واژهها قرار میگیرد، معنای ویژهای پیدا میکند. با این روش مفهوم و تعریف خردمندی را پی میگیریم.
۱. اگر خردمندی نقطه مقابل واژه دیوانگی باشد در اینصورت میتوان گفت خردمندی عبارت است از برخورداری از سلامت روانی و تعادل روحی. اگر این تعریف را بپذیریم خردمندی دیگر یک مقوله فلسفی یا تربیتی نخواهد بود. بلکه به یک مقوله پزشکی تبدیل میشود. به این ترتیب پزشکان متخصص باید با تجویزهای داروئی و تنظیم هورمونهای بدن بیخردی را ریشهکن کنند و خردمندی را گسترش دهند.
روشن است که مراد مردم از خردمندی سلامت روانی نیست. پدری که به فرزند خود توصیه میکند که خرد پیشه نماید یا پیامبری که به گروندگان خویش سفارش میکند که در کلیه امور تعقل کنند هرگز فرزند یا امت خود را دیوانه نمیپندارند، بلکه با فرض اینکه موجودات سالمی هستند آنها را به خردمندی دعوت میکنند. بنابراین واژه ”دیوانگی“ را بهعنوان متضاد ”خردمندی“ نمیپذیریم.
۲. اگر خردمندی نقطه مقابل نادانی باشد، در اینصورت میتوان گفت خردمندی عبارت است از برخورداری از تدبیر امور زندگی و آگاهی از راهکارهای حل مسائل. نمیتوان این تعریف را از مجموعه تعاریف خردمندی حذف کرد ولی همچنین نمیتوان آن را تعریف جامع و مانع خردمندی دانست. بهویژه اینکه اگر این تعریف را بپذیریم مدارس فنی یا حداکثر دانشکدههای مدیریت عهدهدار تربیت خردمندان و ترویج خردمندی خواهند بود. در حالیکه میدانیم خردگرائی یک جهانبینی و یک شیوه اندیشیدن است که در انحصار هیچیک از دانشکدهها و مکتبهای علمی نیست.
۳. اگر خردمندی نقطه مقابل کمهوشی باشد، در اینصورت خردمندی به معنای باهوشی است و خردمند به کسی گفته میشود که از هوش سرشار، یا به تعبیر روانشناسان از ضریب هوشی بالائی برخوردار باشد. در حالیکه ممکن است فرد بسیار باهوشی خردمند نباشد. همچنین ممکن است خردمندانی را بشناسیم که چندان هم باهوش نیستند. از اینرو میتوان گفت خردمندی و هوشمندی با وجود ارتباط اندامواری که با یکدیگر دارند یک مقوله واحد نیستند.
۴. اگر خردمندی نقطه مقابل ندانمکاری باشد، در اینصورت میتوان گفت خردمندی به مفهوم کاردانی خوهد بود. چنین معنائی پایگاه بلند خردمندی را تا سطح کاردانی یا کارشناسی حرفهای فرو میکاهد. از سوی دیگر شمول عام مفهوم خرد را از میان میبرد. زیرا خردمند انسانی است که در هر جایگاهی قرار گیرد، فارغ از تناسب یا عدم تناسب وظیفه یا تخصص، کارآمد و کارگشا خواهد بود. پس خردمندی معنائی فراتر از کاردانی دارد و ندانمکاری ضدیتی با خردمندی فردی ندارد؛ بلکه یکی از تبعات نظام آموزشی نابخردانه است.
۵. اگر اصطلاح پریشانی را متضاد خردمندی بدانیم، در اینصورت تعریف خردمندی عبارت است از بسامانی و نظم و ترتیب در امور کار و زندگی. چنین تعریفی به مفهوم واقعی خردمندی نزدیک است هیچ سامانی بدون پشتوانه یک فرد خردمند پدید نمیآید. از سوی دیگر هیچ فرد خردمندی در امور شغلی و یا در امور زندگی تا جائیکه مختار باشد نابسامان نیست. با وجود این محاسن یک اشکال وجود دارد و آن اینکه ممکن است حتی یک فرد خردمند بهدلیل شرایط خارج از اختیار خود، مانند تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی، دچار پریشانی شود بنابراین گردش روزگار ممکن است حتی خردمندان را پریشان و سردرگریبان کند. افزون بر این مترادف دانستن تعریف خردمندی و بسامانی ما را به هدفی که از ارائه تعریف خردمندی و بسامانی داریم، یعنی ایجاد یک نظام اقتصادی و اجتماعی کارآمد، نائل نمیکند.
۶. جهات واژهای است که بارها بهعنوان متضاد خردمندی بهکار رفته است؛ در حالیکه شاید جهالت متضاد مناسبی برای ”دانشوری“ باشد نه خردمندی، به بیان دیگر جاهل میتواند متضاد عالم تلقی شود، نه متضاد خردمند، هیچ خردمندی در زمینه همه دانشها عالم نیست. برعکس هر خردمندی در بسیاری از زمینههای غیرتخصصی خود کاملاً جاهل است. پس نمیتوان خردمند را به معنای دانشمند دانست.
اکنون که دانستیم خردمندی نه محدود میشود به سلامت روانی، نه دانائی، نه هوشمندی، نه کاردانی، نه بسامانی و نه دلشوری، وظیفه ما در تعریف خردمندی به مراتب دشوارتر مینماید.
در حقیقت اندیشمندان و چکامهسرایان بزرگ تاریخ ما نیز بهتر آن دانستهاند که خردمندی را با استعارهها، نمادها، داستانها و مطایبهها تعریف کنند. رمز بقا و شادابی ادبیات منثور و منظوم ما نیز در همین نکته نهفته است. ولی با وجود این واقعیت در دست داشتن یک تعریف دقیق، جامع و مانع از خردمندی برای هر ملتی ضرورت دارد.● خردمندی در ادبیات فارسی
حکیم توس، فردوسی پاکراد، خردمندی را در کشورگشائی، کشورداری، طراحی نقشههای جنگی موفق، و دفع دشمنان ایرانزمین دیده است. یکی از معانی استعاری ”خرد“ نزد فردوسی عبارت از است ”دفع خطر و زیان از مردم“.
داستان کاوه آهنگ و ضحاک که زمان آن به بیش از دو هزار سال پیش از روزگار فردوسی بازمیگردد، آشکارا حکومت ستمگر ضحاک را معلول بیخردی و غفلت مردم میداند. کاوه آهنگر نماد ”خرد جمعی“ مردم ستمکشیده ایران برای ”دفع شر“ حکومت ستمگر است. از اینرو کاوه آهنگر نمیتواند ضحاک را برای همیشه از میان بردارد. بلکه موفق میشود او را با رشتههای بیشماری به بند بکشد. هر فرد ایرانی که بیخرد شود، یا مرتکب رفتارهای نابخردانه گردد، یکی از بندهای ضحاک باز میشود. یعنی خطر حاکمیت مجدد ستمگران بر کشور افزایش مییابد (علی نقی محمودی بختیاری، ۱۳۸۲)، ملاحظه میشود که فردوسی یک تعریف غیرمستقیم از خردمندی ارائه کرده است، که بهطور تلویحی هم خرد فردی و هم خرد جمعی را شامل میشود. ”خرد فردی“ عبارت است از دفع شر از شخص و خانواده او، و ”خرد جمعی“ عبارت است از فدع شر از کوی ویران، شهر یا کشور، تعریف نابخردی نیز چیزی جز جذب شر برای خویشتن و شهر و میهن خویش نیست.
خردمند، بزرگ سعدی شیرازی نیز برداشتهای خویش را از خرد در همه آثار جاویدان و ماندگارش ثبت کرده است. آثار سعدی در حقیقت چکیده خرد ناب دوران او است. با وجود این هنوز هم در دوران ما بخش بزرگی از اندیشههایش از میانگین خرد عامه مردم به مراتب بالاتر است، بوستان سعدی در حقیقت یک خردنامه عظیم و یکی از والاترین اسناد ”حکمت خسروانی“ ایرانیان است. با این حال سعدی نیز از تعریف جامع و مانع خرد پرهیز کرده، و به ذکر شاخصههای خردمندی بسنده میکند. نمونههائی از این شاخصهها، که حتی در قرن بیست و یکم موضوع ”فلسفه خردمندی“ است بهشرح زیر است:
بیاموزی از عاقلان حسن خوی
نه چندان که از جاهل عیبجوی
بدینسان از دیدگاه سعدی نفرتانگیزترین خصیصه جاهلان بدخلقی و یکی از بهترین نشانههای عاقلان حسن خلق و خوی است. این نکته یکی از مباحث تراز نو در روانپزشکی، روانکاوی و روانشناسی امروز جهان است. همچنین وی نیز همچون کیکاووس بن اسکندر ”مدارا“ را نشانه خردمندی و خشونت را نشانه بیخردی میداند، هماکنون این گفتمان محور اصلی فلسفه و جریانهای روشنفکری روزگار ما است:
سر پرغرور از تحمل نهی
حرامش بود تاج شاهنشهی
تحمل کند هر که را عقل هست
نه عقلی که خشمش کند زیر دست
همی تا برآید به تدبیر کار
مدارای دشمن به از کارزار
چو دستی نشاید گزیدن ببوس
که با غالبان چاره زرق است و لوس
اگر پیل زور و گر شیر چنگ
به نزدیک من صلح بهتر ز جنگ
مزن بر سپاهی ز خود بیشتر
که نتوان زد انگشت بر نیشتر
و گر زور تواناتری در نبرد
نه مردی است بر ناتوان زور کرد
آنچه از دیدگاه سعدی در امر تدبیر و مدارا برمیآید آن است که خردمندی در ”دفع شر“ است، حتی اگر به بوسیدن دست حاکمان غالب انجام گیرد. جنگها نیز شر کثیرالعقبهای هستند که حتی در اوج قدرت باید از آن اجتناب کرد.
سرانجام سعدی پردههای دیگری از خردمندی را بالا میزند و چگونگی ”جذب خیر“ را نیز شرح میدهد:
شهنشه که بازرگان را بخست
در خیر بر شهر و لشکر بیست
کی آنجا دگر هوشمندان روند
چو آوازهای رسم بد بشنوند
بزرگان مسافر به جان پرورند
که نام نکوئی به عالم برند
تبه گردد آن مملکت عنقریب
کزو خاطر آزرده آید غریب
غریب آشنا باش و سیاح دوست
که سیاح جلاب نام نکوست
نکودار ضعیف و مسافر عزیز
وز آسیبشان بر حذر باش نیز
بنابراین اگرچه سعدی به روشهای علمی روزگار ما خردمندی را تعریف نکرده، ولی هر آنچه از خصایص خردمندان خوانده یا شنیده بود گردآوری کرده است. بهگونهای که میتوان آثار سعدی را دایرهٔالمعارف خردمندی و خردورزی زمان او دانست. دایرهٔالمعارفی که امروز هم با همهٔ پیشرفتهای عظیمی که در دانش و فلسفه رخ داده بهعنوان یک مرجع ارزنده برای بررسی مشخصات و مختصات خردمندی قابل بهرهبرداری است.
با طبقهبندی چکامهها و گزارههای سعدی میتوان پی برد که اولاً وی بیش از حد به عاقبت کار یا ”خرد مالاندیش“ پرداخته است. در آثار سعدی سخنان کمی در باب ”خرد کوتاهمدت“ و ”خرد میانمدت“ دیده میشود. ولی محور و پایهٔ بیشتر استدلال هایلند مدت و آیندهنگر است. در اقتصاد و فلسفهٔ دوران کنونی اگر نگوئیم اولویت با ”خرد فوری“ و ”خرد کوتاهمدت“ است، دست کم میتوان گفت خردمندی در برقراری تعادل میان دورههای گوناگون زندگی است. خرد امروز عسرت و تنگدستی یا ریاضت یک دوره را برای گشایش و آسایش دورهٔ دیگر تأیید نمیکند. تا جائیکه جان مینارد کینز میگفت ”در بلندمدت همهٔ ما مردهایم“. او بدینوسیله مکتبهای رؤیاپرداز را که مدینهٔ فاضلهٔ دوردستی به مردم نوید میدادند به سخره میگرفت.
اگر از مفاهیم و مضامین مربوط به ”خرد مالاندیش“ بگذریم، بخش بزرگی از خصایص خردمندی در گفتار سعدی دربارهٔ چگونگی ”دفع شر“ و راهکارهای ”جذب خیر“ دور میزند. بدینترتیب وی به مفهوم خردمندی بسیار نزدیک بوده است. بهویژه هنگامیکه راهکارهای ”جذب خیر“ را بیان میکند، به صراحت از سیاح دوستی یا به تعبیر امروز تأمین رفاه و امنیت گردشگران و مسافران نام میبرد. اگر سعدی این همه مضامین مترقی و پیشروانه مانند صلح، گردش، سیاحت، مدارا، تحمل، نوعدوستی، دوری از خشم و نیازردن جانوران را به شکل نثر نوشته بود در ”فلسفه سیاسی“ جهان نام بلند آوازهای را به خود اختصاص داده بود. ولی چون شعر بهدلیل برخورداری از ظرافتهای زبانشناختی و فرهنگی قابلیت ترجمهٔ دقیق را ندارد، طبعاً نمیتوان از جهانیان انتظار داشت که او را پیشگام خردگرائی نو بشناسند. زیرا کسی که شعر میگوید از جهانی شدن چشم پوشیده و خود را وقف یک فرهنگ زبانی ویژه کرده است.
باید پذیرفت که خردمندی معانی گوناگون و گستردهای دارد ولی مفهومی که بیشتر مورد توجه آدام اسمیت و اقتصاددانان قرار گرفت همان مفهوم ”عقل معاش“ است. فیلسوفانی که هوادار تعاریف دیگری از خرد هستند، عقل معاش را ”خرد ابزاری“ نامیدهاند. ولی من ناگزیر هستم عقل معاش را ”خرد فردی“ بنامم. زیرا بر این باورم که خردمندی طیف گستردهای را تشکیل میدهد که یک قطب آن ”خرد فردی“ و قطب دیگر آن ”خرد جمعی“ است. از این رو در این نوشتار همواره خرد فردی را به مفهوم عقل معاش بهکار میبرم.
● بیخردی چیست؟ بیخرد کیست؟
باز هم برای درک بهتر مفهوم ”خرد فردی“ راهکار مناسب آن است که از ضد آن آغاز کنیم.
اگر کسی را ببینیم که پیراهن خویش را میدرد، یا به پوشاک خویش آسیبی میرساند یا خانه خود را ارزان میفروشد و یا سرانجام اموال خویش را به باد میدهد در عرف جامعه بیخرد خوانده میشود. پس بیخردی عبارت است از زیانی به خویش رساندن، یا از رسیدن زیانی به خویش جلوگیری نکردن. اکنون این پرسش پیش میآید که اگر کسی را ببینیم که پیراهن شخص دیگری را میدرد، یا اموال او را نابود میکند، عرف جامعه درباره وی چگونه داوری میکند؟ احتمالاً جامعه چنین فردی را فاسد، بیمبالات و مردمآزار میشناسد نه بیخرد.
پس در عرف جامعه زیان رساندن به غیر خویش، یا جلوگیری نکردن از زیان به غیر خویش، اگرچه ناپسند است ولی بیخردی بهشمار نمیرود. مگر آنکه مستوجب پرداخت هزینههای شخصی مانند زندان، تأدیه خسارت و محرومیت از مزایای اجتماعی باشد.
سرانجام میتوان این پرسش را تا سر حد اموال عمومی و منافع ملی بسط داد. اگر کسی را ببینیم که به اموال عمومی و یا منافع ملی آسیبی میرساند، عرف جامعه دربارهٔ او چگونه داوری میکند؟
احتمالاً چنین فردی نیز بیخرد و دیوانه شناخته نمیشود بلکه ممکن است وندالیست، لمپن، سرخورده، دارای عقدهٔ حقارت و سرانجام خائن نامیده شود. پس کسیکه با اموال جامعه آسیب برساند یا از آسیب رسیدن به آن جلوگیری نکند نیز نه بیخرد و دیوانه، بلکه خراب کار یا سرخورده شناخته میشود.
همچنانکه آن کسی که به منافع ملی آسیبی برساند و یا از آسیب رسیدن به آن جلوگیری نکند نیز نه بیخرد و دیوانه بلکه خائن نامیده میشود.
بدینسان میتوان گفت بیخردی عبارت است از زیان یا آسیب رساندن به خویشتن یا عدم ابراز واکنش در برابر زیان یا آسیب رسیدن به خویش ممکن است کسی را که نتواند فشارها و آسیبها را پیشبینی کند و از آن بگریزد نیز کودن، آبله یا حتی دیوانه تلقی کنیم.
● خرد چیست؟ خردمند کیست؟
اکنون که بیخردی و بیخردان را شناختیم بهتر میتوانیم به نظریه خرد دست یابیم و خردمندان را نیز بشناسیم. خط سیر منطقی آن است که بگوئیم خردمند کسی است که اولائی خرد نباشد و ثانیاً هر چه بیشتر در مواضع متضاد بیخردان قرار گیرد. پس با نفی تعریفی که پیش از این از بیخردی بهدست آمد به تعریف خردمندی دست مییابیم: خردمند کسی است که شامه حساسی برای شناخت خطر، توانائی پیشبینی و گریختن از آسیب و جلوگیری از زیان رسیدن به خویشتن را دارد و میتواند سود و منفعت خویش را تشخیص دهد و پیگیری کند.
کوتاهتر از تعریف بالا در متون روائی دیده شده است عقل عبارت است از دفع شر و جذب خیر، عباراتی مشابه با این هر دو تعریف که مفهوم یکسانی دارند از گذشتههای دور در فلسفه یونان باستان دیده شده است. از اینرو میتوان آن را دستاورد قدما دانست. فیلسوفان معاصر از جمله کارل پویر، و هایرماس از تعبیر ”عقل ابزاری“ برای نامیدن آن سود جستهاند. ولی رفته رفته مفهوم خردمندی توسعه یافت و مفاهیم تازهای مانند ”خرد گروهی“ و ”خرد سازمانی“ و ”خرد جمعی“ را نیز دربر گرفت. بنابراین بهتر است تعریف بهدست آمده را تعریف ”خرد فردی“ تلقی کنیم. این مفهوم همان ”عقل معاش“ است که سنگپایه اصلی کلیه نظریههای اقتصادی را تشکیل میدهد.
عبدالحسین ساسان
منبع : ماهنامه اقتصاد خانواده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست