چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
جهانیسازی و مهاجرت
پدیده مهاجرت قدمتی به طول تاریخ بشر دارد، حتی آبا و اجداد ما «ایرانیان» و نیز آبا و اجداد بسیاری از ملل- بنابر ادعاهای باستان شناسان اقوام مهاجر هستند، در مورد ایرانیان آبا و اجداد ما آریاهایی هستند که از جانب سیبری به سمت فلات قاره ایران کوچیدهاند. (-۱ ) آنچه در این امر حائز اهمیت میباشد مسئله هدفمندی مهاجرت است. در واقع مهاجر تا هنگامی که هدفی نداشته باشد دست به امر مهاجرت نمیزند. در این مقاله به جنبههای گوناگون از مهاجرت پرداختهام تا شاید این پدیده قدیمی را در عصر حاضر و در دوران جهانیسازی بهتر و بیشتر بشناسیم.در این مقال به کلیاتی از مهاجرت پرداختهام. سپس به دلایل مهاجرت پرداخته و قوانین خاص برخی از کشورهای مهاجرپذیر دنیا را در مقولاتی مانند ویزای ورود و همچنین در خصوص تابعیت و شهروندی یا اقامت دائم مورد بررسی قرار میدهم و در انتها به تاثیر جهانی سازی بر روند مهاجرت افراد میپردازم. امیدوارم که مقبول افتد.
● مهاجرت:
مهاجرت یکی از پدیدههای مهم زندگی هر فردی است که از جنبههای گوناگون قابل بررسی و تحلیل میباشد. لکن از آنجایی که در این مقاله سعی شده است پدیده مهاجرت در عصر جهانی شدن مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، حتیالامکان سعی کردهام در این مقاله مهاجرت را در عصر حاضر مورد بررسی قرار دهم. در عصر حاضر و در قرن بیست و یکم ما با دو پدیده معظم جهانی روبرو هستیم. پدیده نخست را میتوانیم به بحث فروپاشی بلوک شرق و کمونیسم بینالمللی مرتبط دانیم، بر ارباب بصیرت آشکار است که در زمان جهان دو قطبی، بلوک شرق از مرزهای خود نهایت پاسداری را مینمود و به عبارت صحیحتر پرده آهنین را به وجود آورده بود، اصطلاحی که به درستی، چرچیل، نخست وزیر بریتانیا ابداع کرده بود. و بدین ترتیب مهاجرت و یا خارج شدن از این کشورها حتی به قصد مسافرت در نهایت پیچیدگی و مشکلهای بیشمار صورت میگرفت. مسئولین کشورها سوسیالیستی در توجیه عمل خود بدین گونه استدلال میکردند که نهایت تکامل جامعه در کشورهای سوسیالیستی در حال رخ دادن است و این کشورها هستند که در مرحله تکاملیافته سیستم اجتماعی خود به مرحله کمونیسم (ثانویه) میرسند و انسان تراز نوین کمونیستی را به بار میآورند. (۲) در این سیستم اجتماعی سرمایهداری مرحله ماقبل سوسیالیسم است و به زعم مسئولین این کشورها هیچ آدم عاقلی از مرحله سوسیالیسم به مرحله ماقبل رجعت نمیکند. از جانب دیگر مسئولین کشورهای بلوک شرق در مواظبت از مرزها هدف دیگری نیز داشتند و آن عدم ورود افراد دیگر کشورها تحت لوای جاسوس بود. بدین صورت مشخص میشود که مهاجرت به داخل یا خارج تقریبا نصفی از کشورهای جهان بسیار مشکل و طاقت فرسا مینمود. با فروپاشی کمونیسم بینالملل در دهه ۹۰ میلادی این مرزها استحکام خود را از دست دادند.
مسئله معظم دیگری که درباره پدیده مهاجرت قابل تامل میباشد و اثر مهمی بر پدیده فوق گذاشته است. مشکل افزایش بیرویه جمعیت جهان میباشد. در دهه ۷۰ میلادی جمعیت جهان ۴/۵ میلیارد نفر بود لکن در سال ۲۰۰۸ میلادی جمعیت جهان به ۶ میلیارد و ۶۶۶ میلیون و ۶۶۶ نفر رسید. (۳) با کمال تاسف باید اذعان داشت که این افزایش جمعیت در کشورهایی صورت پذیرفته است که از توسعه کمتری در جهان برخوردارند. به عبارت بهتر افزایش بیرویه جمعیت در کشورهای توسعه یافته صورت نپذیرفته است و این افزایش جمعیت در کشورهایی صورت گرفته که خود با مشکلات بیشماری برای تغذیه و بهداشت و آموزش و به طور کلی نیازهای اساسی جامعه خود دست به گریبان هستند. پر واضح است که وقتی در کشوری افراد با مشکلات اولیه زندگی دست به گریبان باشند برای مهاجرت به کشورهای برخوردار نهایت تلاش خود را میکنند و پیرو این مسئله کشورهای توسعه یافته و صنعتی نیز نهایت تلاش را میکنند تا از ورود افراد بدون مهارت به این کشورها جلوگیری نمایند.
● پناهندگی:
یکی از بحثهایی که درباره پدیده مهاجرت مطرح میشود مقوله پناهندگی افراد است. امروزه اکثر کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی «به همراه استرالیا- نیوزلند و ژاپن» دیگر پناهنده اقتصادی نمیشناسند. کشورهای فوق که به کشورهای شمال موسوم گشتهاند به علت دو دلیل اصلی که در سطور گذشته بدان اشاره داشتهام با پناهندگان برخورد مناسبی نمیکنند. اما مسئلهای که مورد بحث ما میباشد مقوله پناهندگی در قرن بیست و یکم است. واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ عامل دیگری را به عوامل موثر در عدم سهولت مهاجرت اتباع کشورها به یکدیگر باعث گردید. برای روشن شدن این مبحث میتوان به آمار و ارقام استناد کرد. بنا به خبر، خبرگزاری رویتر در سال ۲۰۰۱ وضعیت و آمار پناهجویان به اروپا در سال ۲۰۰۱ به صورت زیر میباشد.
▪ اتریش: دستگیری ۴۸۶۵۹ مهاجر غیرقانونی- درخواست پناهندگی از سوی ۲۴۵۱۳ مهاجر
▪ بلژیک: وجود حدود ۹۰ هزار مهاجر غیرقانونی- دستگیری ۴۵۰۰ مهاجر غیرقانونی در بندر زیبروژ
▪ دانمارک: درخواست پناهندگی از سوی ۱۲۵۱۲ مهاجر عراقی و افغانی: از این تعداد فقط با درخواست ۶۲۰۰ نفر موافقت شد.
▪ فنلاند: تلاش سیصد تا چهارصد مهاجر روسی برای ورود به کشور، درخواست پناهندگی از سوی ۱۶۵۱ مهاجر ایرانی، عراقی و جمهوریهای سابق اتحاد شوروی و یوگسلاوی
▪ فرانسه: وجود ۴۰۰ هزار مهاجر غیر قانونی - دریافت ۴۷ هزار درخواست پناهندگی
▪ آلمان: وجود نیم تا یک و نیم میلیون مهاجر غیر قانونی- ورود سالانه ۱۰۰ هزار پناهجوی غیر قانونی به این کشور
▪ یونان: حضور بیش از یک میلیون مهاجر غیرقانونی از کشورهای آلبانی، عراق و رومانی
▪ ایرلند: حضور ۱۰ هزار مهاجر غیرقانونی از کشورهای نیجریه و رومانی
▪ ایتالیا: حضور ۳۰۰ هزار مهاجر غیرقانونی - دریافت بیش از ۱۰ هزار درخواست پناهندگی
▪ هلند: حضور ۴۶ تا ۱۱۱ هزار مهاجر غیرقانونی- دریافت ۳۲۵۷۹ درخواست پناهندگی
▪ پرتغال: اشتغال به کار حدود ۶۰ هزار کارگر فاقد مدرک قانونی از کشورهای الجزایر و آنگولا
▪ اسپانیا: دستگیری ۱۶۰۰ مهاجر غیرقانونی در آبهای نزدیک به سواحل کشور ظرف تنها سه ماه- اخراج ۴۴۸۴۱ پناهجوی غیرقانونی از کشور
▪ سوئد: درخواست پناهندگی از سوی ۲۳۵۰۰ نفر از مهاجران غیرقانونی کشورهای عراق و یوگسلاوی
▪ بریتانیا: حضور یک میلیون مهاجر غیرقانونی (۴)
اکثر این افراد از ۲ کشور ترکیه و مراکش وارد اروپا میشوند. نه تنها اتباع دو کشور مزبور خود جزء مهاجرین هستند بلکه به علت سهولت قواعد ویزا در روادید، کشورهای مذکور به عنوان ترانزیت عمل میکنند و به علت موقعیت جغرافیایی خود تبعه خارجی زیادی را در خود جای میدهند لکن به علت عدم توان اقتصادی ترکیه و مراکش، این اتباع توانایی سکنی گزیدن طولانی مدت را ندارند و به ناچار به سمت اروپا میروند. درباره کمک مالی به این ۲ کشور یا تنبیه و مجازات ۲ کشور فوق اتحادیه اروپا جلسات بیشماری را برگزار کرده است لکن به جمعبندی بین اعضا این اتحادیه درباره مکانیسمهای مقابله با این پدیده و نحوه برخورد با دو کشور مذکور نرسیدهاند.
اما مسئلهای که در این مورد قابل بررسی است همانطور که ذکر شد پدیده ۱۱ سپتامبر و دخیل شدن عبارت تروریسم به پدیده مهاجرت است پس از سال ۲۰۰۱ پناهندگی بسیار مشکلتر شده است و کشورهای شمال قواعد سختتری وضع کردهاند به عنوان مثال: سخنگوی دفتر امور پناهندگان ملل متحد )UNHCR( ۱۰ شهریور ۱۳۸۳ با اعلام اینکه آمار پناهندگانی که تلاش میکنند به کشورهای توسعه یافته و صنعتی اروپای غربی، آمریکا و ... بروند در نیمه دوم سال ۲۰۰۴ کاهش بسیار قابل ملاحظهای یافته است، تصریح کرد: دلیل این وضعیت اجرای برنامههای بسیار سخت و قانونمدارانه کشورهای مقصد برای مقابله با پذیرش پناهندگان است. (۵)
برای اثبات این مدعا و خط بطلان کشیدن به این بحث که بعد از دهه ۹۰ میلادی افراد و به طور کلی با سهولت بیشتر مهاجرت میکنند میتوان به آمار و ارقام زیر استناد کرد. ذکر این نکته ضروری مینماید که بنا به اعتقاد نگارنده و برخی از صاحبنظران عرصه روابط بینالملل واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ پایانی بر نگاره خویشبینی به آینده جهان است، از این تاریخ به بعد است که ما شاهد تحولات سینوسی (موجی) در عرصه تحولات اجتماعی میباشیم بدین صورت که گاهی مفاهیمی مثل مهاجرت، حقوق بشر، تجارت آزاد و ... به صورت مضیق نگریسته میشود و گاهی این مفاهیم حالت موسع به خود میگیرند لکن این مفاهیم یک سیر خطی را طی نخواهند کرد. در سطور آینده با پیش کشیدن بحث مهاجرت انتخابی (گزینشی) (Selective immigration)بیشتر به این مورد پرداخته میشود.
در سال ۲۰۰۴ فرانسه درصدر پناه جویان بوده است. در سال فوق تنها ۸۶ هزار و هشت نفر موفق به دریافت فرم پناهندگی ۳۰ کشور صنعتی شدهاند که این نسبت به سال ۲۰۰۳ با ۱۸ درصد کاهش مواجه بوده است. کمیسیون پناهندگان در سازمان ملل در روز جهانی پناهندگان ۳۱ تیر ماه ۸۳ (۲۰ ژوئن ۲۰۰۴) با اعلام شعار «مکانی که خانه نامیده میشود.» گفته بود: آمار ماهانه پناهندگان براساس بررسیهای انجام گرفته به پایینترین حد خود رسیده است و وضعیت پذیرش پناهندگان امسال با سال ۱۹۸۷ برابری میکند، در آخرین شماره مجله پناهجویان به طور مبسوط در این باره چنین نگاشته است.همان طور که گفته شد فرانسه در سال ۲۰۰۴ در صدر است. این کشور حدود ۱۴ هزار و ۵۰ نفر پناهنده را پذیرفته است. که این آمار نسبت به سال گذشته (۲۰۰۳) کاهش ۱۱ درصدی را نشان میدهد. آمریکا دومین کشور در این جدول است که با کاهش ۱ درصدی نسبت به سال گذشته در سال ۲۰۰۴ حدود نه هزار و ۶۶۰ نفر پناهنده گرفت. انگلیس در این ردهبندی، سومین کشور پناهجویان است که در سالجاری نههزار و ۲۱۰ پناهنده را پذیرفت اما این رقم نسبت به سال گذشته ۱۳ درصد کاهش نشان میدهد. این در حالی است که پناهندگان در این کشور نیز با مشکلات بسیاری مواجه هستند و حتی سالها باید در کمپها بلاتکلیف با شرایط سخت دست و پنجه نرم کنند. دولت انگلستان نیز در حال تصویب قانونی است که براساس آن یک شاخه کیفری برای افرادی که بدون پاسپورت و یا مدارک به این کشور وارد میشوند، آماده کند. تا در صورت نیاز با این گروه برخورد شود، ضمن آنکه این کشور در تلاش است تا آمار پناهجویان را مانند سال ۱۹۹۷ کاهش دهد. براساس گزارش مرزهای ورودی انگلیسی هر ساله یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر با دریافت روادید وارد این کشور میشوند. اما هیچ مقام یا دستگاهی خروج این افراد را از کشور بررسی نمیکند.
پس از انگلیس، آلمان چهارمین کشور پناهجویان است که برای بسیاری از پناهندگان یادآوری دوران استقرار درهایم (کمپها) مسئلهای بسیار رعبآور است. شرایط پناهجویان در مراکز استقرار بسیار سخت و در مواقعی طاقت فرسا است. آلمان نیز در سالجاری هشت هزار و ۵۲۰ پناهنده را پذیرفت که این رقم کاهش ۱۶ درصدی را نشان میدهد.استرالیا پنجمین کشور این فهرست است.پناهجویان در این کشور نیز با شرایط بسیار بدی در کمپها مواجهند و هر ماهه خبری از تجاوز، قتل و دزدی در این کمپها به چاپ میرسد. استرالیا نیز ششهزار و ۶۲۰ نفر پناهجو را پذیرفت و این آمار نسبت به سال گذشته ۱۱ درصد کاهش نشان میدهد. سوئد یکی از کشورهایی بود که به سبب ارائه بهترین شرایط و مناسبترین کمپها درصدر گزینه پناهجویان قرار داشت. اما این کشور نیز شرایط را محدود کرده است و با کاهش پذیرش ۲۱ درصدی در سالجاری از ۲۳ هزار نفر افراد کمپ تنها به ۱۰ درصد اجازه خروج از کمپ را داد. براساس بررسیهای صورت گرفته از مهمترین گروههای پناهنده پس از ایران، چین، سومالی، چچنیها، هندیها و ترکیهایها هستند.(۶)
این آمار برای سال بعد نیز تکرار گشته است، «شمار متقاضیان پناهندگی در سراسر جهان طی شش ماه اول سال ۲۰۰۵ میلادی در مقایسه با مدت مشابه سال قبل حدود ۱۸ درصد کاهش یافت. کمیساریای امور پناهندگان ملل متحد افزود: در شش ماه اول سال ۲۰۰۵ میلادی ۱۵۶ هزار و ۲۰۰ تن تقاضای پناهندگی خود را به ۳۶ کشور صنعتی جهان ارائه دادند. براساس این گزارش، شمار متقاضیان پناهندگی از اروپا نیز در شش ماه اول سال ۲۰۰۵ میلادی نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود ۱۷ درصد کاهش داشته است. فرانسه با ۲۷ هزار و ۴۰۰ مورد تقاضا با بیشترین درخواست پناهندگی روبرو بود. این کشور در عین حال نسبت به سال گذشته میلادی با کاهش تعداد متقاضیان پناهندگی مواجه شده است. زیرا در شش ماه اول سال ۲۰۰۴ میلادی حدود ۳۰ هزار تن از فرانسه تقاضای پناهندگی کردند. کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان همچنین گزارش از آمریکا با ۲۵ هزار و ۴۰۰ تن، انگلیس با ۱۵ هزار و ۵۰۰ تن، آلمان با ۱۳ هزار و ۳۰۰ تن، اتریش با ۹ هزار و ۲۰۰ تن، کانادا با هشت هزار و ۷۰۰ تن و سوئد با هشت هزار تن در ردههای بعدی از لحاظ آمار متقاضیان پناهندگی در میان کشورهای صنعتی جهان قرار داشتهاند. بیشترین متقاضیان پناهندگی مردم صربستان، مونتهنگرو با ۱۰ هزار و ۸۰۰ تن بودند و چین و روسیه هر کدام با ۹ هزار و ۴۰۰ تن- ترکیه با شش هزار و یک صد تن- عراق با پنج هزار و ۷۰۰ تن و هائیتی با پنج هزار و ۳۰۰ تن در ردههای بعدی قرار دارند. (۷)
● مهاجرت متخصصان:
یکی از عوامل موثر در جهانیسازی حرکت نیروی کار است که علاوه بر سه شق دیگر مولفههای جهانی سازی (همانند: جریان آزاد کالا، سرمایه و تکنولوژی اطلاعات) نقشی بیبدیل در جهانیسازی بازی میکند. عامل مهمی که در بحث مهاجرت متخصصان مطرح میشود، بازارهای جدیدی است که برای جذب مغزها یا همان ( brain drainفرار مغزها) در دنیای جدید به وجود آمدهاند. بحث فرار مغزها بحثی بسیار قابل تامل است که خود به طور اساسی باید مورد کنکاش قرار گیرد. براساس تحقیقات متعدد انجام شده در کشورهای پیشرفته، هزینه لازم برای اینکه یک نفر واجد تحصیلات و تجربه کافی حرفهای شده و وارد بازار کار شود، نزدیک به یک میلیون دلار است. این هزینه از هنگام تولد تا مرحله ورود به بازار کار تحصیلات و تجربه مفید را شامل میشود و البته به کشورهای پیشرفته مربوط میگردد. بنابراین یک نتیجهگیری ساده ما را به این واقعیت تلخ هدایتگر میشود که اینگونه کشورها با در اختیار گرفتن تحصیلکردگان کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته به آسانی میلیون میلیون دلار بر سرمایه و ثروتشان میافزایند. واقعیت این است که اصل «نیروی انسانی به عنوان سرمایه» مدتهاست در کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته درگیر و دار مشکلات روزمره به فراموشی سپرده شده است و البته بیشترین بهره از این راه عاید کشورهای ثروتمند میشود. از جمله کشورهای جدیدی که وارد این عرصه گشتهاند «سنگاپور» است که برنامهای تحت عنوان Man Power ۲۱ «نیروی انسانی برای قرن ۲۱» ابداع نمودهاند و مغزهای سایر کشورها را میربایند. پر واضح است که کشورهای مهاجرپذیر کلاسیک مثل کانادا، استرالیا، آمریکا، نیوزیلند و حتی انگلستان نیز به راه خود ادامه میدهند.
اما واقعا چرا متخصصان مهاجرت میکنند. مهاجرت متخصصان زوایای گوناگونی دارد. برخی از این زوایا عبارتند از: «عوامل اجتماعی و روحی، توسعه نیافتگی اقتصادی، میزان بالای رشد جمعیت، بحرانهای متعدد مقطعی، بیکاری، ناامنی، تبعیضهای اجتماعی، نوسانات روزمره سیاسی، شکاف اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، بیثباتی سیاسی و اجتماعی»برخی نیز برای نسل بعد خود و یا به عبارت صحیحتر برای آینده فرزندان خود مهاجرت میکنندبه عنوان مثال میتوان حتی به طبقه متوسط که همانا کارمندان هستند اشاره داشت. کارمندان نیز از سطح زندگی خود در کشورهای جنوب راضی نیستند. به عنوان مثال میتوان به آمار زیر اشاره داشت:
«تحقیقات یک مرکز کاوش وتحقیقاتی نشان میدهد که حقوق و امتیازات کارمندان بلژیکی نسبت به همکارانشان در اتحادیه اروپا و سایر کشورهای جهان بالاتر است. به گزارش یک پایگاه اینترنتی، حقوق سالیانه هر کارمند در بلژیک برابر ۵۳ هزار و ۵۷۷ یورو است.
این رقم در مقایسه با کشورهای اروپای شرقی بیش از ۱۰ برابر است. حقوق کارمندان بلژیکی نسبت به همردیفان خود در ژاپن ۸ هزار یورو و در مقایسه با کارمندان آمریکایی ۲۰ هزار یورو بیشتر اعلام شده و اساس این تحقیقات، کشورهای سوئد، آلمان، لوکزامبورگ و انگلستان در ردههای دوم، سوم و چهارم قرار دارند، اما در کل تفاوت چندان زیادی بین حقوقها در کشورهای نامبرده وجود ندارد. هر کارمند بلژیکی به طور میانگین سالانه ۱۲ هزار و ۶۶۷ یورو به هزینههای بیمهای و بازنشستگی اختصاص میدهد، در حالی که همین هزینه در ژاپن ۵ هزار و ۱۸۳ یورو و در ایالات متحده ۲ هزار و ۱۹۶ یورو است.» شاید بتوان عامل اقتصادی را از مهمترین عوامل مهاجرت دانست به هر حال راهکارهایی نیز برای حل مشکل فرار مغزها و سرمایهها وجود دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره داشت: «اصلاحات ساختاری در دو عرصه اقتصادی و بوروکراتیک کشورهای جنوب پرهیز از مطرح کردن مسائل و مطالبات شعاری و جناحی، اصلاح ساختار گزینش در جهت ایجاد فرصتهای برابر برای استعدادهای داخل کشورهای جنوب، تغییر نگرش نسبت به مهاجران، صدور عقلانی، هدایت شده و با برنامه متخصصان، بانگاه کردن به شرایط مسافرت و یا مهاجرت از کشورهای جنوب به سمت کشورهای شمال به درستی مشخص میشود که حتی شرایط مسافرت بسیار بسیار مشکل میباشد که شروط کامل و مراحل ویزا برای اتباع کشورهای جنوب بسیار شبیه به هم است و در این مسیر کشورهای شمال سایر کشورها را به دستهبندیهای گوناگونی تقسیم کردهاند. به عنوان مثال سفارتخانههای کشورهای شمال در تهران از اتباع ایرانی برای هر نوع مسافرت اعم از توریستی یا اقامت موقت یا دائم خواهان مدارک بیشماری هستند. حتی برای تجار یا صاحبان مهارت یا دانشجویان که شرح آن در دو ماهنامه «مسافران» آمده است که برای مطالعه بیشتر، خوانندگان محترم این مقاله میتوانند به این دو ماهنامه و یا سایتهای مرتبط با امور روادید مراجعه نمایند.
ما از سمت دیگر نیز مهاجرت را دارا هستیم و آن مهاجرت اتباع کشورهای شمال به سمت جنوب است لکن این گونه مهاجرتها بیشتر موقت هستند و به صورت پیمانکاری میباشند و قابل قیاس با مهاجرت اتباع جنوب به شمال نمیباشند.
در بحث مهاجرت ما با پدیدهای دیگر دست به گریبان هستیم و آن پدیده کسب تابعیت کشور میزبان است (و یا کسب اقامت دائم) افراد مهاجر حتیالمقدور سعی میکنند تا به اقامت خود حالت قانونی دهند تا از مواهب کشور میزبان برخوردار گردند لکن قانون مدنی کشورهای میزبان در این گونه بسیار متفاوتاند. به طور مثال در سایت اینترنتی ایرانیان بلژیک از سختتر شدن کسب تابعیت بلژیکی سخن به میان آمده و یا در کتاب سبز سوئیس وزارت خارجه به همین مورد اشاره گشته است. به طور کلی روند کسب تابعیت در کشورهای گوناگون بسیار متفاوت است و به قانون مدنی هر کشور بستگی دارد به طور مثال کشورهای اتریش- آلمان- لوکزامبورگ- نروژ- فنلاند- سوئد ودانمارک تابعیت مضاعف را نمیپذیرند و برای کسب تابعیت کشور خود الغای تابعیت قبلی متقاضی را خواستارند لکن کشورهای دیگر OECD مثل فرانسه، انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا تابعیت مضاعف را میپذیرند. ایتالیا- هلند و سوئیس و نیز بلژیک به تازگی تابعیت مضاعف را پذیرفته لکن مراحل اخذ تابعیت را پیچیده کردهاند.
به هر حال آنچه مشخص است مهاجرت و کسب تابعیت از طریق راههای غیر قانونی مثل جعل سند و یا راههای غیر اخلاقی مثل ازدواجهای صوری تحت عنوان ازدواج سفید تقریبا غیر ممکن گشته است. و کشورهای مهاجر پذیر اکنون بیشتر تلفیقی از ۲ قانون «اصل خاک» و «اصل خون» را مبنای اعطای تابعیت میدانند و به صورت غیرقابل انکاری یکسری پیش شرطهایی را برای اعطای تابعیت ملاک قرار میدهند که در هر حال بتوانند بهترین افراد و یا حداقل افرادی که بار اضافی برای جامعه خود نیستند، گزینش نموده و به آنها تابعیت اعطا نمایند.
● دورنمای مهاجرت:
دورنمای مهاجرت بسیار روشن و در عین حال بسیار تیره است. به عبارت بهتر در عصر جهانی شدن دیگر ضمانتهای اجتماعی حتی برای اتباع کشورهای شمال در حال رنگ باختن است چه برسد برای اتباع جنوب. نئولیبرالیسم بر جهان حاکم گشته است که خویشاوندی نزدیکی با اندیشه نئورئالیسم پیدا کرده است. در هر حال میتوان گفت که اصول تکامل داروینی متاسفانه در دنیای نابرابر کنونی دارد آرام آرام خود را نشان میدهد. دورنمای مهاجرت تیره است از آن جهت که دیگر اتباع فاقد مهارت و فاقد سرمایه توان مهاجرت به کشورهای برخوردار را از دست میدهند و «روشن» است از آن جهت که، اتباع شمال و یا صاحبان دانش و سرمایه کشورهای جنوب به راحتی قادر به جابهجایی هستند. به عبارت صحیحتر افرادی قویتر قادر هستند خود را شهروند جهانی کنند و هر جا که زندگی بهتری داشته باشند زندگی کنند. اثرات این روند در کشورهای جنوب بسیار سهمگینتر است، درست است که در کشورهای شمال نیز جابهجایی صورت میگیرد و به عنوان مثال از اروپای غربی به آمریکای شمالی نیز ما شاهد مهاجرت هستیم لکن اروپای غربی درصدد چارهجویی برآمده است و با افزایش بودجههای تحقیقاتی درصدد نگهداری دانشمندان خود است و یا با دادن امکانات تحصیلی، مثل بورس رایگان تحصیلی، صاحبان دانش را از سایر نقاط کره زمین به سمت خود جذب میکند، اما این وضع برای کشورهای جنوب وحشتناک است و زیست شناسان اجتماعی معتقدند در واقع مهاجرت صاحبان دانش از کشورهای جنوب باعث فرار ژنها میشود و کشورهای جنوب از لحاظ سطح فکری نیز تا ابد به عقب افتادگی دچار میشوند.
● نتیجهگیری:
آنچه از این مقاله برمیآید آن است که مهاجرت براساس یک شاخص صورت میپذیرد و لکن پدیده جهانی سازی بر مهاجرت موثر بوده است. این پدیده باعث گردیده است که مهاجرت در بین اتباع شمال به سهولت صورت بگیرد و ماشاهد لغو روادید بین کشورهای شمال و یا نیاز نداشتن به اجازه کار در بین اتباع اتحادیه اروپا هستیم، اتباع این اتحادیه حتی میتوانند تمام سرمایه خود را به راحتی به کشور دیگر این اتحادیه انتقال دهند. البته صاحبنظران رادیکال و چپاندیش نوین معتقدند این روند تاثیری منفی برای کشورهای اروپای شرقی دارد زیرا فقط جای هژمونها عوض گشته، زمانی قبله به سمت «مسکو» بود و حالا دانشمندان و صاحبان حرف و سرمایه اروپای شرقی به سمت اروپای غربی و منجمله انگلستان یا آلمان و فرانسه و ... مهاجرت میکنند. به هر حال این مورد جای بررسی جداگانهای دارد. لکن اتباع جنوب که فاقد مهارت کافی یا سرمایه هستند به سختی توان مهاجرت پیدا میکنند. زیرا کشورهای پیشرفته صنعتی منجمله اروپای غربی سعی میکنند که پس از فروپاشی پرده آهنین، کارگران ساده و نیروهای خدماتی خود را از بین اتباع کشورهای اروپای شرقی که فرهنگی در هر حال اروپایی دارند جذب نمایند. برای اتباع جنوب مهاجرت به صورت گزینشی است. اما مهاجرت در عصر جهانی سازی انگارههای اخلاقی ما را به شدت مورد چالش قرار میدهد. منشور حقوق بشر میگوید: «هر کس میتواند در هر جایی که میخواهد زندگی کند.» آیا این امر در افق آینده قابل دسترس خواهد بود؟ واقعا جوامع مدعی حقوق بشر چه راهکاری برای کسانی که لبها و چشمهای خود را در کمپها میدوزند یا خود را میسوزانند ارائه میدهند؟
آرمان قیصره دهی -دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بینالملل
پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است
پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست